دلنوشته کاربران مجموعه دلنوشته میم مثل ماه | fatemeh Ezzati(*بانو بهار*) کابر انجمن نگاه دانلود

*بانو بهار*

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/08/15
ارسالی ها
3,937
امتیاز واکنش
10,965
امتیاز
804
محل سکونت
میان شکوفه‌ها
به نام خداوند بخشنده و مهربان
نویسنده: *بانو بهار* (ف_عز_تی)
نام اثر: میم مثل ماه
تاریخ شروع: ۹۸/۶/۳۰

این تاپیک به منظور تایپ و به اشتراک گذاشتن دلنوشته های بنده هست.
امیدوارم با خواندن هر خط از دلنوشته های بنده لـ*ـذت ببرید و مطابق میل شما باشد.
این تاپیک به منظور ازمایش یا مراحلی هست برای یک نویسنده دلنوشته که احساساتش رو با قلمش روی ورق جاری میکنه.

***
با نام و یاد خدا شروع میکنم.
***
قسمتی از دلنوشته:
رد پایی از خود به جای نگذاشته‌ام
اگر میخواهی مرا پیدا کنی
قدم های استورات را در مسیر عشق قرار بده
در پایانِ مسیر عشق
در خط دوست داشتنت
مرا پیدا میکنی!

#ف_عز_ت_ی


با ذکر نام کپی کنید تا مدیون هم نباشیم.
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • *بانو بهار*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/15
    ارسالی ها
    3,937
    امتیاز واکنش
    10,965
    امتیاز
    804
    محل سکونت
    میان شکوفه‌ها
    انگار به کل فراموش کرده‌ای من را...
    انگشتان ظریفت برای تایپ جمله‌های پر از ابهام در جنب و جوشن...می‌خواهی که دنیایت را در این صفحه‌ی رنگی که انگاری عکسم را قاب گرفته‌ است، زندانی کنی.
    دست بکش، این دنیا به لطف و وفایش زیباست
    اگر که بخواهی تا ابد خود و من را زندانی کنی..
    دگر عشقی وجود نخواهد داشت که بخواهند از داستان مجنون و لیلی، فرهاد و شیرین به ما برسند...
    به مایی که سخت است اسمی برایمان گذاشتن!
    یک عده جمعیتی به ظاهر عاشق و دیووانه که خود را زندانی این مجازی کرده اند!
    و مجاز نمی‌دانند عشقی را که از سر واقعیت باشد.
    (ف_ع|*بانو بهار*)
     
    آخرین ویرایش:

    *بانو بهار*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/15
    ارسالی ها
    3,937
    امتیاز واکنش
    10,965
    امتیاز
    804
    محل سکونت
    میان شکوفه‌ها
    به من که می‌رسی لبت‌هایت کش می‌آیند
    به من که می‌رسی دستانت گرم می‌شوند همانند دلت..
    به من که می‌رسی قلبت در فشار این عشق محکم تر از هر روز می‌تپد...
    به من که می‌رسی چشمانت قفل نگاهی‌میشود که گویی سال هاست چشم به راه توست...
    نگاه از من برنمیداری، دست نمیکشی، قهر نمیکنی...
    فقط و فقط و فقط..نگاهم میکنی تا که بتوانی احساساتت را به زبان بیاری و کمی توصیف از حالی کنی که ناگفته مانده است.
    (ف_ع|*بانو بهار*)
     
    آخرین ویرایش:

    *بانو بهار*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/15
    ارسالی ها
    3,937
    امتیاز واکنش
    10,965
    امتیاز
    804
    محل سکونت
    میان شکوفه‌ها
    جماعتی هستیم که خود را به عشق ترجیح می‌دهیم
    جماعتی هستیم که احساسات را قربانی جسم میکنیم.
    جماعتی که غافل است از روزگاری که در حال گذر است و ما رهگذرش...
    کذب است که اگر بگویم واقع گراییم!!
    اشتباهی است بزرگ که عشق را قربانی جسمی جنگنده بکنیم!
    (ف_ع|*بانو بهار*)
     
    آخرین ویرایش:

    *بانو بهار*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/15
    ارسالی ها
    3,937
    امتیاز واکنش
    10,965
    امتیاز
    804
    محل سکونت
    میان شکوفه‌ها
    تابحال شنفتی از نیمه گمشده؟
    بزار برات بگم که شیرین تر از قنده
    قشنگ تر از ماهه
    لطیف تر از گله
    عزیز تر از هر عزیزیه
    اون نیمه گمشده!
    قلب دومه..قلبه دوم.
    (ف_ع|*بانو بهار*)
     
    آخرین ویرایش:

    *بانو بهار*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/15
    ارسالی ها
    3,937
    امتیاز واکنش
    10,965
    امتیاز
    804
    محل سکونت
    میان شکوفه‌ها
    ای عشق
    خواستنی ترینم
    بیا و در حال غریبانه دلم، شورشی به پا کن!
    تاریخِ این شورش را در تقویم جای می‌دهیم
    و نامش را میگذاریم《تاریخِ عشق》
    دگر روز عشق، روز ما خواهد شد.
    (ف_ع|*بانو بهار*)
     
    آخرین ویرایش:

    *بانو بهار*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/15
    ارسالی ها
    3,937
    امتیاز واکنش
    10,965
    امتیاز
    804
    محل سکونت
    میان شکوفه‌ها
    داستان ما اینگونه بود که امدی و در زدی
    دله مهمان نوازم در را به رویت باز‌ کرد
    با کمی قهوه‌ی تلخ و پذیرایی
    خستگیت که در رفت
    رفتی و نماندی
    و خودت را مدیون این دل بی گـ ـناه کردی!
    ف_ع*بانو بهار*
     
    آخرین ویرایش:

    *بانو بهار*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/15
    ارسالی ها
    3,937
    امتیاز واکنش
    10,965
    امتیاز
    804
    محل سکونت
    میان شکوفه‌ها
    《آمدی جانم به قربانت، ولی حالا چرا؟!》
    در وصف این شعر چه‌ میشود گفت؟
    دگر حتی آمدنی نیست که گله شود از دیر آمدن.
    مردم گویی مسافر شده‌اند.
    احساسات را زنجیر دیووانگیشان کرده‌اند!
    کم مانده است با تیشه‌ای زخم بر دل بزنند
    آه؛ فراموش کردم منه دیووانه خیالتی..
    زخم‌ها زده اند این ناعاقلان اما دوایی نیست چرا؟
    گویی خیال خام است برگشتنشان
    هر رفتنی آمدنی دارد هم دروغ بود؟
    دگر واژه چشم به راه هم کم رنگ تر می‌شود.
    رفتنی‌ها میروند و آنان که به چشم به راهند فراموش میکنند.
    این است قانون بی رحمی: بروید! بگذارید دیووانه شوند.
    ف_ع
     
    آخرین ویرایش:

    *بانو بهار*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/15
    ارسالی ها
    3,937
    امتیاز واکنش
    10,965
    امتیاز
    804
    محل سکونت
    میان شکوفه‌ها
    ۲۴ ساعت وقت آرزو است!
    دقیقا یک آغـ*ـوشِ گرم، با دستانِ پر مِهرَش
    یک جای دنج، کمی خلوت
    بعدِ آن به مرگ راضی می‌شوم!
    ف_ع
     
    آخرین ویرایش:

    *بانو بهار*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/15
    ارسالی ها
    3,937
    امتیاز واکنش
    10,965
    امتیاز
    804
    محل سکونت
    میان شکوفه‌ها
    آدمی با روانی پریش بد مینویسد!
    آشفته می‌نویسد
    از کوچه‌های بن بست دل مینویسد.
    گاهی از ابرو‌های به هم پیچ خورده می‌نویسد.
    کلمات و واژه ها را در شیشه‌ای می‌ریزد و مدام تکانش میدهد و بر روی کاغذی خالی میکند؛ واژگان روی کاغذ بی اختیار می رقصند.
    شبیه‌ِ حمله‌‌ی مغول‌ها به ایران می شود! درهم و برهم ریخته.
    با روانی پریش ننویسیم!
    اسوده بنویسیم، زیباترین‌ها را به جای بگذاریم.
    ف_ع
     
    آخرین ویرایش:

    برخی موضوعات مشابه

    Z
    پاسخ ها
    35
    بازدیدها
    1,530
    Zhinous_Sh
    Z
    بالا