دلنوشته کاربران مجموعه ♠ نصیریوس ، منتقضیوس ♠ | فاطمه نصیری کاربر انجمن نگاه دانلود

Dictator

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/07/18
ارسالی ها
586
امتیاز واکنش
20,076
امتیاز
671

تا حالا احساس کردین یه چیزی غلطه؟
هی به یه معادله نگاه میکنین
هی دکوراسیون رو از اول میچینین
هی از اول غذا رو می پزین
ولی بازم یه چیزی غلطه. یه چیزی جور در نمیاد.
جدیدا وقتی به اینه نگاه میکنم همچین حسی دارم!
انگار تو یه پوسته ی اشتباهی گیر افتادم و نمی تونم ازش فرار کنم.

"نصیریوس، منتقضیوس"
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • Dictator

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/18
    ارسالی ها
    586
    امتیاز واکنش
    20,076
    امتیاز
    671

    یکی از سوالای خوبی که همیشه از خودم میپرسم اینه که باید ادامه بدم یا ولش کنم؟
    میدونین؟ به ما کنکوری ها میگن اگه دیدن یه سوالی بیش از اندازه وقت میگیره رهاش کنین. حتی اگه اگه وسط حل کردنش هم فهمیدین ادامه دادنش زمان بره ولش کنین و برین سوال بعدی...
    خوب این بیشتر کنکوریه، ولی واقعا تو زندگی واقعی وقتی دیدیم یه کاری رو نمیتونیم جلو ببریم باید چیکار کنیم؟ ولش کنیم و بپریم روی سوال بعدی؟ میشه این کار رو کرد؟
    وقتی که خسته شدی، به بن بست رسیدی، باید بادی به غبغب بندازی و بگی من هیچ وقت تسلیم نمیشیم؟ یا این که دست از کار بکشی؟
    چه طور میشه فهمید که کی باید تسلیم شد؟
    اصلا باید تسلیم شد؟
    نا امید شدن یا فرار کردن چه قدر میتونه راه حل درستی باشه؟
    ولی خوب یه وقتایی هم دیگه راهی نیست...
    دندون پوسیده رو باید کند؟ یا باید پرش کرد؟
    پُرش کنم؟ پرش نکنم؟

    "نصیریوس، منتقضیوس"
     
    آخرین ویرایش:

    Dictator

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/18
    ارسالی ها
    586
    امتیاز واکنش
    20,076
    امتیاز
    671

    بعد مرگم،
    دستِ بی جانِ مرا تا سایه فردا دراز کن؛
    چنگ در رویا بزن، با ماه، هر شب ناز کن.
    شاخه ای گل از سر قبرم به موهایت بباف!
    چشم این پروانه را با شمع فردا باز کن...

    بعد مرگم، غنچه های کوچه ی ما تشنه اند!
    خون‌جگر ها را بریز و غنچه ها سیراب کن.
    بعد من، گر مرغ مینا روزهِ خامُش گرفت،
    دانه ی عشقی بیاب و روزه اش افطار کن...

    بعد من محتاج لمس‌انَد، شیشه های پنجره!
    ردِ دستانت بَرِ ان شیشه ها مهمآن کن.
    دار قالی نیمه کار است و گره ها بازِ باز!
    دست بر نخ ها ببر، با هر گره پیکار کن...

    "فاطمه نصیری"
     
    آخرین ویرایش:

    Dictator

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/18
    ارسالی ها
    586
    امتیاز واکنش
    20,076
    امتیاز
    671

    داستان من، اونجایی شروع می‌شه که هنوز برای تسلیم شدن جوونم و برای جنگیدن خیلی پیر...

    "نصیریوس، منتقضیوس"
     
    آخرین ویرایش:

    Dictator

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/18
    ارسالی ها
    586
    امتیاز واکنش
    20,076
    امتیاز
    671

    من ادمی هستم که با یه سردرد ساده صد جور آلزایمر و تومور مغزی به خودم میچسبونم و تهش هم میگم:
    - ایول! باید ازش یه رمان بنویسم!
    دیوونه نیستم، فقط میخوام نویسنده باشم :)

    "نصیریوس، منتقضیوس"
     
    آخرین ویرایش:

    Dictator

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/18
    ارسالی ها
    586
    امتیاز واکنش
    20,076
    امتیاز
    671
    دوستت دارم!
    پر از هیجان و احساسه!

    دوستت دارم؟
    پر از شک و تردید نیست؟

    «دوستت دارم»
    مثل تیتر سر در «مغازه» هاست

    دوستت دارم؛
    انگار حرف نگفته داره؛

    اما دوستت دارم.
    این همون نقطه ی قدیمی و گرد و خاکی منه. دیگه چیزی ازت نمیخوام! مثل یه خبر؛ فقط دوستت دارم.

    نقطه، سرخط!


    نصیریوس، منتقضیوس!
    پ.ن: عاشق نشدم خبری نیس :/ گفته بودم که میخوام یه نویسنده باشم! :)
     

    برخی موضوعات مشابه

    Z
    پاسخ ها
    35
    بازدیدها
    1,526
    Zhinous_Sh
    Z
    بالا