مصاحبه و گفتگو محمود پاک‎نیت: سریال‎های آپارتمانی آفت تولیدات تلویزیونی است

  • شروع کننده موضوع Behtina
  • بازدیدها 162
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

Behtina

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/11/08
ارسالی ها
22,523
امتیاز واکنش
65,135
امتیاز
1,290
MahmodPakNiiat-210_15_02.jpg

[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
محمود پاک‎نیت مرد نقش‎های پیچیده است، برخلاف شخصیت واقعیش که بسیار افتاده و بی غل و غش است. وقتی «پس از باران» را بازی کرد تا همیشه نام خان و خان‎بازی را که میشنوی چهره او در ذهنت تداعی می‎شود. وقتی نام شاه‎عباس و صفویان بـرده می‎شود، چهره پر هیبت محمود پاک‎نیت در قالب یک شاه پر قدرت در پیش چشمانت خودنمایی می‎کند. داستان راهزن‎ها را که مطالعه کنی، حسام بیگ را به یاد می‎آوری که در پی رقابتی نافرجام با مراد بیگ، دشت‎ها و گردنه‎ها را قرق می‎کرد... هنرمندی بی‎ریا که از دیار شیراز آمد و خاطره‎های شیرینی را برای مردم رقم زد. او هنوز هم بدون ادعا کار می‎کند و مخاطبش را در دنیای خیالین نقش، غرق می‎کند.
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
بازی به یادماندنی او در دو مجموعه تلوزیونی «پدرسالار» و «کهنه‎سوار» بهانه‎ای بود برای یک گفت‎وگوی ساده و مرور خاطرات نه چندان دور...
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
محمود پاک‌نیت برای مخاطبان تلویزیون نامی آشناست، نقش‎آفرینی‎های شما در سریال‌های تاریخی مثل «روشن‎تر از خاموشی»، «روزی روزگاری» و «شب دهم» تا سریال‌هایی با تم اجتماعی مثل «پدرسالار»، «کهنه‎سوار» و «پرده نشین» و... در یاد و خاطره مردم ثبت و ضبط شده، اما این روزها علاقه‎مندان به کارهای شما کمتر شاهد هنرنمایی‎تان هستند. این کم‎کاری خودخواسته است یا دلایل دیگری دارد؟
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
چند دلیل دارد! مهمترینش این است که تهیه‎کننده‎ها برای کارهای خوب کمتر سرمایه گذاری می‎کنند و ترجیح می‎دهند سریال‎های کم هزینه و به قول معروف آپارتمانی بسازند. دیگر اینکه فیلمنامه‎ها به شدت افت کرده! مدت‎هاست در حال خواندن آثاری هستم که پیشنهاد می‎شود، اما متن‎ها چنگی به دل نمی‎زند. شخصا برای وقت مردم ارزش قائلم ومعتقدم سریال یا فیلم باید حرفی برای گفتن داشته باشد و نتیجه‎ای برای مخاطب به دست آید، اما بیشتر کارها در حد سرگرمی است. طبیعی است که یک وجه کار باید سرگرمی باشد، اما در نهایت باید پیامی هم به مخاطب منتقل شود.
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
دلیل گرایش کارگردانان ما به ساخت این سریال‎های به قول شما آپارتمانی چیست؟
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
اقتصاد هنر، مثل وضعیت کلی اقتصاد کشور چندان روبه‎راه نیست و همین موضوع بر کیفیت کارها تاثیرگذار بوده؛ صداوسیما در مضیقه است و نمی‎تواند برای ساخت سریال‎های خوب هزینه کند و طبیعی است که کار خوب هزینه‎های تولید بالایی دارد. مثلا مجموعه «روشن‎تر از خاموشی» کار حسن فتحی که به وقایع دوران صفویان به ویژه سلطنت شاه عباس می‎پرداخت و زندگی علما و به طور خاص ملاصدرا را به خوبی به تصویر کشید، سرمایه‎گذاری خوبی را در پشت صحنه به همراه داشت که در لوکیشن‎ها و سایر مراحل تولید فیلم نمود داشت و نتیجه کار هم قابل قبول بود، مخاطبان زیادی هم پیدا کرد. شرایط حالا متفاوت است، پول نیست در نتیجه تهیه‎کننده‎های سیما به تولید کارهای سطحی با قصه‌های ساده گرایش پیدا کرده‎اند، دوست ندارم در این کارها باشم و فکر می‎کنم در این شریط کار نکنم بهتر است.
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
شبکه آی‎فیلم، برای شب‎های پاییزی، مبادرت به پخش سریال خاطره‎انگیز «کهنه‎سوار» کرده که شما هم در آن نقش‎آفرینی کرده‎اید، پخش این سریال به خصوص تجربه همکاری با استاد کشاورز و زنده‎یاد حمیده خیرآبادی برای شما چه حس و حالی را تداعی می‎کند؟
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
سریال «کهنه‎سوار» بعد از تجربه موفق «پدرسالار» اتفاق افتاد؛ به خاطر دارم در دوران تولید سریال «پدرسالار» خانواده من شیراز بودند و من به ناچار هشت ماه در تهران ماندم اما عوامل کار جای خانواده را برایم پر کردند. مرحوم اکبر خواجویی کارگردانی بود که کنارش آرامش داشتم و آرزو می‎کردم برای کار بعدی دعوتم کند. سر صحنه حس می‎کردم بزرگترم کار را زیر نظر گرفته؛ کار با استاد کشاورز و زنده‎یاد خیرآبادیبرایم لـ*ـذت بخش بود، واقعا احساس می‎کردم کشاورز پدرم هست و خانم خیرآبادی مادرم! وقتی کار پایان یافت حس و حالم این بود که خانواده‎ام در حال فروپاشی است. بعد از «پدرسالار» نوبت به «کهنه‎سوار» رسید که بازهم زنده‎یاد خواجویی مرا دعوت کرد و با کمال میل پذیرفتم. همان شور و حال و فضای خانوادگی خاص تکرار شد، مثل یک خانواده بودیم و کار در یک فضای صمیمی پیش رفت، حالا که به گذشته نگاه می‎کنم واقعا افسوس می‎خورم، حیف شد هنرمندانی مثل خانم شیخی و یا خانم خیرآبادی دیگر نیستند، واقعا جایشان خالیست.
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
آقای محلوجیان و زنده‎یاد خواجویی به عنوان نویسنده و کارگردان هیچ وقت پرکار نبودند اما همین ساخته‎های اندک هم در دل مخاطبان بسیار جا باز کرد. شما که در تجربه‎های مختلف همراهشان بودید، به نظرتان دلیل موفقیت آنها چه بود؟
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
به عقیده من این دو هنرمند به مسئله مهمی توجه کردند و آن هم کانون خانواده بود، خانواده ایرانی با همه مشخصات و ویژگی‎ها. شما با شخصیت‎های این سریال‎ها همذات‎پنداری می‎کنید، مثلا پسر خانواده که شبیه برادر خودمان است یا عروس خانواده که شبیه عروس فلان قوم و خویش ماست. همین اتفاق باعث شد که هیچ مخاطبی میان خود و هنرمندان سریال فاصله‎ای حس نکند. برگ برنده نویسنده این سریال یعنی آقای محلوجیان همین بود. او به زیر پوست شهر سفر کرد و زندگی واقعی مردم را با تمام غم‎ها و شادی‎ها پیش روی مخاطب قرار داد. شاید باور نکنید اما با اینکه من بازیگر این سریال‎ها بودم ولی هنوز با عشق از ابتدا تا انتهای این سریال‎ها را پیگیری می‎کنم! مانند فردی که برای اولین بار است این کار را می‎بیند و بسیار هم لـ*ـذت می‎برم. به نظرم این مجموعه‎ها هیچ‎گاه در ورطه تکرار نمی‎افتند و همیشه برای مخاطب تازگی دارد.
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
محمود پاک‎نیت قبل از حضور در دنیای تصویر، دل‎بسته تئاتر بود و سال‎ها کار تئاتر کرده بود. چه شد که میان شما و صحنه نمایش این همه فاصله افتاد؟
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
واقعیت این است که من هنوز هم تئاتر را از عمق جان دوست دارم اما حضور در کارهای تصویری مانع از برنامه‎ریزی برای حضور در تئاتر شد. به هر حال برای اجرای یک نمایش حداقل باید دو یا سه ماه تمرین کرد و بیست یا سی شب هم اجرا کرد اما وقتی من سر فیلمبرداری سریال هستم چه‎طور می‎توانم خودم را به سالن نمایش برسانم یا وقتی در شهرستان هستم همین مشکلات خودنمایی می‎کند. در این سال‎ها پیشنهاد کم نداشتم، تعدادی هم مرا بسیار وسوسه کرد اما نشد که نشد! فقط می‎توانم افسوس بخورم.
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
با این پرونده پر رنگ و لعاب در عرصه بازیگری هیچ‎وقت برای کارگردانی وسوسه نشده‎اید؟ حضور در پشت دوربین هم برای شما جذابیت دارد؟
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
من در دوران فعالیت تئاتری در شیراز ۱۴ نمایش کارگردانی کرده‎ام و تجربه‎های خوبی هم دارم. اما از وقتی وارد کار تصویر شدم این مثال قدیمی را برای خودم تکرار می‎کنم که با یک دست نمی‎توان چند هندوانه را بلند کرد. البته هستند هنرمندانی که هم می‎نویسند، هم کارگردانی می‎کنند و هم بازی می‎کنند ولی به عقیده من نتیجه مطلوب نیست. ترجیح می‎دهم روی یک کار تمرکز کنم و آن را خوب انجام دهم. اگر روزی هم سودای کارگردانی ذهن مرا مشغول کند حتما باید آن را بیاموزم و بعد کار کنم. بر خلاف باور خیلی‎ها، کارگردانی تنها دکوپاژ نیست؛ کارگردان باید عکس را بشناسد، قاب تصویر را درک کند، سواد و زیبایی شناسی بداند و بعد به سراغ ساختن برود. اگر به سراغ کارگردانی بروم شک نکنید بازیگری را رها می‎کنم.
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
در حال حاضر کاری را آماده نمایش دارید؟
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
به تازگی بازی در یک سریال پلیسی را به پایان بردم که مدتی قبل پخش شد. برای استراحت و تجدید قوا به شهر خودم، شهر شعر و هنر و گل، شیراز آمدم و استراحت می‎کنم. در این مدت فیلمنامه‎های زیادی به دستم رسیده که در حال مطالعه هستم اما هنوز کاری را برای بازی نپذیرفته‎ام.
[/BCOLOR]
 

برخی موضوعات مشابه

بالا