بیوگرافی شاعران ...مرگ شاعرعطار نیشابوری...

دینه دار

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/08/30
ارسالی ها
1,555
امتیاز واکنش
29,224
امتیاز
806
هفت شهر عشق را عطار گشت/ ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم

مرگ عطار در سال ۶۱۸ هجری قمری به هنگام حملهٔ مغول بود؛
وی در نزدیکی دروازه شهر به دست سربازان مغول کشته شد. علاوه بر این تمام آثار وی سوزانده شد و
آثاری که از وی در دست است تنها آثاری است که قبل از حملهٔ مغول، به سایر شهرها بـرده شده بودند.


درباره به پشت پا زدن عطّار به اموال دنیوی و راه زهد، گوشه‌گیری و تقوا را پیش گرفتن وی
داستان‌های زیادی گفته شده‌است. مشهورترین این داستان‌ها، آن‌ست که عطار در محل کسب خود مشغول
به کار بود که درویشی از آنجا گذر کرد. درویش درخواست خود را با عطار در میان گذاشت،
اما عطار همچنان به کار خود می‌پرداخت و درویش را نادیده گرفت. دل درویش از
این رویداد چرکین شد و
به عطار گفت: تو که تا این حد به زندگی دنیوی وابسته‌ای، چگونه می‌خواهی روزی جان بدهی؟
عطار به درویش گفت:
مگر تو چگونه جان خواهی داد؟ درویش در همان حال کاسه چوبین خود را زیر سر نهاد و جان به جان آفرین تسلیم کرد.
این رویداد اثری ژرف بر او نهاد که عطار دگرگون شد، کار خود را رها کرد و راه حق را پیش گرفت.
چیزی که نمایان است این است که عطار پس از این جریان مرید شیخ رکن الدین اکاف نیشابوری می‌گردد و
تا پایان عمر (حدود ۷۰ سال) با بسیاری از عارفان زمان خویش هم‌سخن گشته و به گردآوری داستان‌های صوفیه و
اهل سلوک پرداخته‌است. و بنا بر داستانی وی بیش از ۱۸۰ اثر گوناگون به جای گذاشته که حدود ۴۰ عدد
از آنان به شعر و دیگر نثر است. عطار در سال ۶۱۸ یا ۶۱۹ و یا ۶۲۶ در حملهٔ مغولان، کشته‌شد.

ماجرای مرگ عطار از غم‌انگیزترین رخدادهای روزگار است که در روان خواننده اثری دردناک به جای می‌گذارد.
تذکره‌نویسان در این خصوص نگاشته‌اند که: پس از تسلط چنگیز خان مغول بر بلاد خراسان شیخ عطار نیز به دست لشکر مغول اسیر گشت.
گویند مغولی می‌خواست او را بکشد، شخصی گفت: این پیر را مکش که به خون‌بهای او هزار درم بدهم.
عطار گفت: مفروش که بهتر از این مرا خواهند خرید.
پس از ساعتی شخص دیگری گفت: این پیر را مکش که به خون‌بهای او یک کیسه کاه ترا خواهم داد.
شیخ فرمود: بفروش که بیش از این نمی‌ارزم. مغول از گفته او خشمناک شد و او را از پای در آورد.


عطار در سخن دیگران
عطار همواره مورد احترام شاعران دیگر بوده از جمله شیخ محمود شبستری که بیت زیر را سروده است:

مرا از شاعری خود عار ناید که تا صد قرن چون عطار ناید
اگرچه زین نمط صد عالم اسرار بود یک شمه از دکان عطار
صائب:

خواهد رسید رتبه صائب به مولوی گر مولوی به رتبه عطار می‌رسد
سیف:

سیفم که بریدم زهمه نسبت خود لیک در گفتن طامات چو عطار فریدم
فیض کاشانی:

هرکسی در پرده اشعار می‌گوید سخن گاه مولانا و گـه عطار و گاهی مغربی
و مولانا:

آن سناجو کش سنایی شرح کرد یافت فردیت ز عطار آن فرید
بیت «هفت شهر عشق را عطار گشت/ ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم»
نیز از جمله ابیاتی است که به مولانا منسوب شده اما در انتساب آن تردید است.

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
0
بازدیدها
759
پاسخ ها
0
بازدیدها
224
بالا