Ghostwriter
کاربر نگاه دانلود
- عضویت
- 2014/08/19
- ارسالی ها
- 1,028
- امتیاز واکنش
- 34,103
- امتیاز
- 1,030
آبستره در معنای عام، جدا کردن صفت با خاصیت مشترک میان چند چیز، و تاکید بر این وجه مشترک است. به عنوان مثال می توان دایره را صورت انتزاعی تمامی چیزهای گرد دانست.
هنر مجرد، یا هنر انتزاعی (آبستره) به هنری اطلاق می شود که هیچ صورت یا شکل طبیعی در جهان در آن قابل شناسایی نیست و فقط از رنگ و فرم های تمثیلی و غیر طبیعی برای بیان مفاهیم خود بهره می گیرد.
این اصطلاح در معنای وسیعش می‌تواند به هر نوع هنری اطلاق شود که اشیا و رخدادهای قابل شناخت را بازنمایی نمی‌کنند، ولی عموماً به آن گونه از آفرینش های هنر مدرن اطلاق می‌گردد که از هر گونه تقلید طبیعت یا شبیه سازی آن، به مفهوم مرسوم آن در هنر اروپایی، روی می‌گردانند.
اساس هنر تجریدی (آبستره) در حقیقت این اعتقاد است که ارزش های جهانشناختی در رنگ و شکل خلاصه می شود و به طور کلی ربطی به مضمون نقاشی یا پیکره سازی ندارد (نقاشی می تواند ترکیبی از خطوط افقی و عمودی و سطوح یک دست رنگی باشد لزوم داشتن شکل مشخص و همه فهمی نیست)
تاریخچه
در ابتدای قرن بیستم این واژه بیشتر برای مکاتب هنری چون كوبیسم و فوتوریسم بکار می رفت چرا که در اینگونه مکاتب طبیعت در صورت های ساده یا مبالغه شده - تنها تصوری از موضوع طبیعی اصلی - بیان می شد. در نقاشی های این گونه سبک ها هدف عموماً ضبط و روایت حقیقت اشیاء بود نه لزوما شکل ظاهری آن ها. به گفتهٔ مورخان هنر مدرن، كاندینسكی هنرمند روسی الاصل نخستین نقاشی است،
که حدود سال ۱۹۱۰ قرن بیستم نخستین نقاشی کاملاً غیر بازنما با نام بدیهه سازی را عرضه کرده است،
و از آن پس، هنر انتزاعی مدرن در بسیاری از جنبش ها و مکاتب هنری مختلف پرورانده شده است.
هنر مجرد، یا هنر انتزاعی (آبستره) به هنری اطلاق می شود که هیچ صورت یا شکل طبیعی در جهان در آن قابل شناسایی نیست و فقط از رنگ و فرم های تمثیلی و غیر طبیعی برای بیان مفاهیم خود بهره می گیرد.
این اصطلاح در معنای وسیعش می‌تواند به هر نوع هنری اطلاق شود که اشیا و رخدادهای قابل شناخت را بازنمایی نمی‌کنند، ولی عموماً به آن گونه از آفرینش های هنر مدرن اطلاق می‌گردد که از هر گونه تقلید طبیعت یا شبیه سازی آن، به مفهوم مرسوم آن در هنر اروپایی، روی می‌گردانند.
اساس هنر تجریدی (آبستره) در حقیقت این اعتقاد است که ارزش های جهانشناختی در رنگ و شکل خلاصه می شود و به طور کلی ربطی به مضمون نقاشی یا پیکره سازی ندارد (نقاشی می تواند ترکیبی از خطوط افقی و عمودی و سطوح یک دست رنگی باشد لزوم داشتن شکل مشخص و همه فهمی نیست)
تاریخچه
در ابتدای قرن بیستم این واژه بیشتر برای مکاتب هنری چون كوبیسم و فوتوریسم بکار می رفت چرا که در اینگونه مکاتب طبیعت در صورت های ساده یا مبالغه شده - تنها تصوری از موضوع طبیعی اصلی - بیان می شد. در نقاشی های این گونه سبک ها هدف عموماً ضبط و روایت حقیقت اشیاء بود نه لزوما شکل ظاهری آن ها. به گفتهٔ مورخان هنر مدرن، كاندینسكی هنرمند روسی الاصل نخستین نقاشی است،
که حدود سال ۱۹۱۰ قرن بیستم نخستین نقاشی کاملاً غیر بازنما با نام بدیهه سازی را عرضه کرده است،
و از آن پس، هنر انتزاعی مدرن در بسیاری از جنبش ها و مکاتب هنری مختلف پرورانده شده است.
