نقاشی معرفی سبک نقاشی پست مدرنیسم

  • شروع کننده موضوع Ghostwriter
  • بازدیدها 252
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

Ghostwriter

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2014/08/19
ارسالی ها
1,028
امتیاز واکنش
34,103
امتیاز
1,030
نقاشی پست مدرنیسم

پست مدرن و فلسفه ان

پست مدرن به مجموعه پیچیده ای از واكنش هایی مربوط می شود كه در قبال فسلفه مدرن و پیش فرض های آن صورت گرفته اند، بدون آن كه در اصول عقاید اساسی كمترین توافقی بین آنها وجود داشته باشد. فلسفه پست مدرن اساسا به معارضه با شالوده گرایی مورد اعتقاد مشترك فلاسفه برجسته قرون شانزده، هفده و هجدهم میلادی همان پیش فرض هایی هستند كه باید مردود شناخته شده و كنار گذارده شوند، به عقیده نیچه،هایدگر، فوكو و ژاك دریدا قدمت این قبیل پیش فرض های مردود به قدمت متافیزیك بوده و تجسم عینی آن را به بهترین وجه شاید بتوان در دیدگاه افلاطون مشاهده كرد.ژان- فرانسوا لیوتار حتی از این هم فراتر و فلسفه پست مدرن را مقدم بر فلسفه مدرن می داند، به این معنا كه پیش فرض های فلسفه مدرنیسم از مشربی نشات می گیرند كه عقاید بیان نشده پیشینی آن پست مدرن محسوب می شوند.لذا فلسفه پست مدرن را با توجه به آنچه گفته شد در بهترین وجه به مثابه مفهوم خوشهٔ پیچیده ای تلقی می شود كه شامل عناصر زیر است؛ دیدگاهی ضد (یا پسا) معرفت شناختی، موضعی ضد ماهیت گرایی؛ ضدیت با واقع گرایی؛ ضدیت با شالوده گرایی؛ مخالفت با برهان های استعلایی و مواضع استعلایی، نفی تصویر موجود از شناخت به مثابه بازنمایی دقیق؛ نفی حقیقت به مثابه متناظر یا مطابق با واقعیت؛ نفی نظریه توصیفات كلی؛ نفی واژگان نهایی، یعنی نفی اصول؛ قواعد، تمایزات و مقولاتی كه بی هیچ قید و شراطی برای تمامی زمان ها، اشخاص و مكان ها الزام آور و قطعی تلقی می شوند. و نوعی سوء ظن یا بدگمانی نسبت به فرا روایت ها به ویژه فراروایت هایی كه شاید بهترین تجسم آن را بتوان در ماتریسم دیالكتیك یافت. فلسفه پست مدرن همچنین توصیف و طرح ویژگی های این صورت غذای (منو) جریانات معارض در شكل نسبیت گرایی، شكاكیت یانیهیلیسم را نیز رد می كند. همینطور رویای سنتی نظام تثبیتی كامل، یكه و بسته ای را كه اساسا از سوی جریانات معارض دو قطبی‌(دوگانه) تغذیه می شود، رد می كند. علاوه بر این مضامین زیر را نیز غالبا می توان در اندیشه پست مدرن یافت: انتقاد از بی طرفی و استقلال عقل، من جمله تاكید بر ماهیت یا سرشت تاریخی، قوم مدارانه و قویا تقسیم بندی شده آن؛ مفهوم ساخت اجتماعی تصاویر دنیای واژگانی؛ گرایش به قبول تاریخ گرایی انتقاد از هرگونه تعارض یا تخالف غایی بین معرفت شناسی و جامعه شناسی شناخت؛ از هم گسیختگی سوژه مستقل با تاكید بر جایگاه صرفا تاریخی تقسیم كار در فرایند تحصیل و تولید شناخت؛ و نوعی دوگانگی درباره روشنگری و ایدئولوژی آن.

پیشینه پست مدرن
پیش تر از این در اروپا در دنیای انگلیسی زبان، مدت ها پیش از آنكه اصطلاح پست مدرن رایج گردد، بسیاری از این قرابت ها یا پیوندهای انتخابی در مخالفت رو به رو شد با نظریه شناخت ناظر به طور سطحی و اجمالی مطرح شده بودند. در فلسفه انگلیسی این مفهوم در شكل مخالفت جان دیویی با پوزیتیویسم، توصیف مجدد كاربست علمی توسط كوهن و تاكید ویتگنشتاین بر ماهیت بازی زبانی بازنمایی مطرح شد؛ پس از آن در انتقاداتی كه از سلار تا دیویدسن و كواین بر اسطوره امر مسلم وارد شده است؛ در ظهور معرفت شناسی طبیعی وابستگی توصیفات مربوط می گردد، مطرح شده است.

در اروپا بسیاری از این قرابت ها با تشابهات گزینشی پست مدرن، صراحتا چارچوب پسا ساختارگرایی مطرح شدند؛ گرچه در حملات هایدگر علیه بقایا و رسوبات اندیشه های دكارتی هوسرل آثار و نشانه هایی به چشم می خورد ولی در موارد و نمونه های زیر نیز می توان به برخی از این قرابت های پست مدرنی برخورد كرد از جمهل در نفی توصیفات زیربنایی در مفهوم هوسرلی آن؛ حمله سوسور و ساخت گرایی علیه پیوستگی موضع استعلایی در برابر سوژه خود شفاف (سوژه ای كه معنی آن روشن است)، ساخت گشایی یا شالوده شكنی متافیزیك حضور دریدا؛ توصیف مجدد فوكو از معرفت یا دانش؛ تقارب و همگرایی بین ساخت گرایان اجتماعی فرانسوی و انگلیسی، حملات علیه زبان شرایط كمكی،و بالاخره مداخلات متعدد لیوتار علیه روایت های كلان، بسیاری از قرابت های پست مدرن در چالش های جهانی علیه فلسفه اخلاقی آنگونه كه در غرب چه در فلسفه آلمان و فرانسه و چه در آثار السدیرمك اینتایر، برنارد ویلیامز، مارتا نوسبام و دیگران فهم شده است، به چشم می خورد. نیروی انتقادات پست مدرن را شاید به دیگران فهم شده است،به چشم می خورد نیروی انتقادات پست مدرن را شاید به بهترین وجه بتوان در برخی چالش های نظریه فمینیستی مثلا در آثار جودیت باتلر و هلن سیكسوس و به طور عام در نظریه جنسیت مشاهده نمود. زیرا درنظریه جنسیت مفهوم عقل به تنهایی به عنوان مفهومی باز توصیف شده است كه غالبا گفته می شود مفهومی است تكثیر شده، پدرسالارانه، انسان ترسانه قویا ارادی و اختیاری.

هنر پست مدرن
نقاشی چون مجسمه سازی، ابزاری سنتی است كه نمی تواند با پست مدرنیسم، هماهنگ شود. به واقع، آن چه در نقاشی پست مدرن می گذرد، مدرنیسم متاخر در لباس مبدل است. در هیچ یك از این اتفاقات هنی مرز مشخصی بین این دو وجود ندارد. نقاشی پست مدرن، تا آن جا كه اصولا بتوان موجودیتی برای آن قائل شد، پیامد مفهوم گرایی، هنر پاپ و نو اكسپرسیونیسم است. با این حال در یك جنبه اساسی با آن ها تفاوت دارد. در این جا نقاشی شبیه متنی ساختار شكنش ده عمل می كند كه پر شده از مفهوم، همواره عاری از هر چیزی است كه بر گزینیم مگر از طریق مشاركتی آزاد توسط پیش دانسته های مان تجربه اش كنیم.

چگونه نقاشی این سان تهی از محتوا شد؟ پاسخ این است كه ابزارهای سنتی، چون تمثیل و كنایه، نیازمند فرهنگی مشتركند و این در عصر پست مدرن به سختی امكان پذیر است. زیرا بر خلاف مفهوم دهكده جهانی تمدن ما اینك بیش از هر زمان دیگری قطعه قطعه شده است. به علاوه ساختار شكنی مرگ هنرمند و موضوع اثر را به عنوان ردپاهای بی فایدهٔ او مانیسم اعلان می كند. بدین سان معنی را پوچ و بی اثر می داند. بحث كردن و پی بردن به مفاد باب روز شده و شناساندن اصول نخستین هر دوی آن ها غیر ضروری است و خارج از موضوع است. شاید بزرگترین تحول در جهان پست- مدرن سیاست جدید درهای باز باشد. و این تنها گرایش به ناسازگاری موجد خویش نیست. بلكه تایید نوینی بر حقوق اقلیتها و دیگری بودن است. جنبش زنان نمونه بارزی از جنبش های فراوان پست0 مدرن است كه در دهه شصت به وجود آمد تا قدرت سیـاس*ـی شناخته شده ای در دهه هفتاد باشد. اما هیچ جنبشی به تنهایی معرف این تحول فراگیر نمی باشد. اگر دهكده جهانی این بیداری را پدید آورده است كه افراد متعلق به اقلیت های به هم وابسته باشند، به رسمیت شناختن تفاوت ها آغاز شده است و در بافت مركزی شهرها یك باور زندگی كن و بگذار زندگی كند سایه افكنده است و این تا زمانی است كه كسی كارش را از دست ندهد.

همچنین اینك برخورد گسترده تری با تضاد میان جهان بینی های متفاوت وجود دارد. باور مدرنیسم در هسته اش اغلب انحصار گرا بوده و می كوشید كثرت گرایی مذاق- فرهنگ های ناپیوسته را در یك حساسیت و دیدگاه خاص نسبت به تاریخ بگنجاند. دست پرورده های نمادین آن اینها هستند: كارخانه، خیابان ششم نیویورك، موزه هنر مدرن، كارخانه فورد موتور، تاریخ مستقیم الخط هنر مدرن از امپرسیونسم تا اكسپرسیونیسم انتزاعی، فلسفه های واقع بینی و مثبت گرایی منطقی و بالاتر از همه تاكید بر رشد مداوم اقتصاد به هر بهایی كه باشد. در نهایت مدرنیسم باور امروزی گردانیدن بود و این اعتقاد تا آن جا ادامه یافت كه آرمان فاستوس را بهترین مغزها و كسانی كه قدرت بیشتری داشتند، به طور جدی دنبال نمودند.


منابع


  1. پست مدرنیته و پست مدرنیسم تعاریف نظریه ها و كاربست ها ترجمه و تدوین حسین علی نوذری، تهران: نقش جهان 1379، ص 30-31
  2. پست مدرنیسم: هنر پست- مدرن . آنتونی اف جنس/ ترجمه مجی گودرزی چاپ اول، 1381، ص 96-97
  3. پست مدرنیته و پست مدرنیسم تعاریف نظریه ها و كاربست ها ترجمه و تدوین حسین علی نوذری، تهران: نقش جهان 1379، ص 30-31
  4. پست مدرنیسم: هنر پست- مدرن . آنتونی اف جنس/ ترجمه مجی گودرزی چاپ اول، 1381، ص 96-97
  5. پست- مدرنیسم چیست؟ چارلز جنكز/ ترجمه فرهاد مرتضایی ص 61
 

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
3
بازدیدها
186
بالا