نقد رمان معرفی و نقد رمان آینده را دیدم |sherry.si کاربر انجمن نگاه دانلود

sherry.si

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/10/06
ارسالی ها
440
امتیاز واکنش
16,874
امتیاز
794
سن
25
نام
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
:
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
آینده را دیدم
نویسنده : sherry.si کاربر انجمن نگاه دانلود
ژانر : تخیلی _ عاشقانه

تاييد شده توسط:Ms.Golshid
خلاصه
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
:
داستان در مورد دختر جنیس که توی یه خانواده پر جمعیت زندگی میکنه و از همه ی افراد خانواده قوی تره و نیرو های بیشتری داره..و یکی از قدرت های ویژه ای که داره می تونه هر زمان که خواست بدن انسان هارو تسخیر کنه..اما کسی از این نیرو خبر نداره و توی قبیله اش به بدجنس ترین جن مشهوره...یه روز که مشغول انجام عملیاتشه با فرشته ای برخورد می کنه و این آغاز ماجرای عاشقانه بین یک جن و یک فرشته است..
Please, ورود or عضویت to view URLs content!


درخواست بررسی تگ
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • پیشنهادات
  • ~*~havva~*~

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/06
    ارسالی ها
    2,276
    امتیاز واکنش
    23,187
    امتیاز
    916
    نویسنده عزیز ، ضمن عرض سلام ، ورود شما به تاپیک نقد که نشانی از نقد پذیری و علاقه مندی شما به پیشرفت قلمتان است را تبریک می گوییم . لطفا قبل از شروع فعالیت در تاپیک نقد ، قوانین بخش را مطالعه فرمایید .

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    توجه فرمایید که این چنین پیام ها اسپم محسوب میشوند و لازم است در صورت مشاهده ، پیام مربوطه را به کادر مدیریت بخش نقد ، گزارش دهید :
    -عزیزم ادامه بده

    -خیلی رمانت قشنگه من عاشقش شدم

    -تند تند پست بزار

    -تو رو خدا مهناز و فرهود بهم نرسن

    و...........

    برای آموزش " نقد " می توانید از تاپیک زیر بهره ببرید :
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    موفق باشید .
    مدیریت بخش نقد
     

    فروغ ارکانی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/27
    ارسالی ها
    1,069
    امتیاز واکنش
    27,201
    امتیاز
    892
    محل سکونت
    کرج
    نام رمان:
    نام انتخابی شما " آینده را دیدم" دو تصور رو تو ذهن منه خواننده ایجاد کرد.
    1. داستان در مورد شخصیه که قدرت ماورایی داره و میتونه آینده رو ببینه. با ژانر های تخیلی و ماورایی.
    2. داستان در مورد یه شخص بالغیه که آینده نگر هستش و موقع انجام کارهاش منطقی برخورد میکنه.
    با خوندن خلاصه رمان، تصور اولم شباهت بیشتری به رمان داشت. اما تا قبل خوندن رمان، هیچ ارتباطی بین رمان و اسمش وجود نداشت تا اینکه فرشته وارد رمان شد و از روی دیالوگ بین جن و فرشته میشه فهمید که اسم رمان از روی اون انتخاب شده.
    اسم زیبایی هست ولی میتونستی اسم تخیلی بهتری انتخاب کنی.
    جلد:
    جلد رمان تصویر دختریه که تاج سرشه و گل دستش. تخیلی بودن رمان رو از روی تاج و قیافه محزون دختر در گوشه جلد میشه فهمید و اما در مورد ژانر عاشقانه میشه گفت که گلی که دست دختر هست نشون دهنده عشق و محبت هستش.
    اما ربطی بین جلد و اسم رمان وجود نداره.
    خلاصه و مقدمه:
    خلاصه یکی از اساسی ترین ها برای رمان هست. درواقع نویسنده بعد از اسم و جلد رمان با کمک خلاصه میتونه خواننده ها رو جذب بکنه. خلاصه خوبی نوشته شده اما میتونستی با ایجاد یک یا دو معما توی خلاصه خواننده رو به خوندن رمان ترغیب بکنی.
    در مورد مقدمه هم باید بگم که من هیچ ارتباطی بین مقدمه و رمان ندیدم.
    شما توی خلاصه گفتی که در مورد جن و فرشته است رمانتون؛ پس میتونستی با نوشتن محاوره ای کوتاه بین جن و فرشته به جذب خواننده برای رمانتون کمک بیشتری بکنید.
    شروع:
    رمان شروع زیبایی داره. نمیشه گفت جدید چرا که رمان هایی بودن که با محاوره شروع شدن، اما از نظر موضوع مورد بحث، موضوع متنوع و جدیدی بود.
    محاوره ای که صورت گرفته میتونه خواننده ها رو جذب بکنه و خواننده با خوندنش ذهنش قلقلک داده میشه تا بفهمه که راجع به چه چیزیه؟ ناخودآگاه با خوندن هر خط سوالات دیگه ای تو ذهنش پدید میاد.
    این برای یک نویسنده خیلی خوبه که بتونه با شروع رمان مخاطب رو ترغیب کنه تا ادامه رمان رو هم بخونه.
    سیرداستان:
    روند داستان فراز و نشیب های به جا و خوبی داره. شما به عنوان نویسنده تونستی با ایجاد معما، ماجراهای جدید و... به بهبود روند رمان کمک کنی.
    مثلا تو قسمتی که فرشته آیه قرآن خوند ولی برای پالیز اتفاقی نیفتاد تونستی توی ذهن خواننده سوال ایجاد کنی که علتش چیه؟
    مخاطب برای فهمیدن جواب سوالش ادامه رمان میخونه و نصفه رها نمیکنه.
    دیالوگ ها و مونولوگ ها:
    دیالوگ یکی از مهم ترین هایی هست که میتونه حرفه ای بودن رمان رو به رخ بکشه.
    شما میتونستی برای هر کدوم از شخصیت ها، نوع گویش و لحن مخصوص به خودشون رو ایجاد کنی تا خواننده بتونه بدون اینکه تو گفت گو ها از اسم اشخاص استفاده بشه، بفهمه که این حرف متعلق به کدوم شخصیته.
    همچنین اگر سن شخصیت ها گفته میشد، مخاطب بهتر میتونست قضاوت کنه که مدل حرف زدن شخصیت ها به سنشون میخوره یا نه، و یا میتونست بفهمه که کدوم شخصیت با توجه به سنش بیشتر میفهمه.
    مونولوگ ها هم به خوبی و به جا، به کار گرفته شده بودن.
    راجع به مونولوگ ها و دیالوگ هایی که توی رمان برای پالیز بوده باید بگم که با توجه به جن بودنش میشه خشونتش رو احساس کرد و یا هر احساس دیگه ای که داشته به خوبی استفاده شده ولی تو پست نمیدونم چندم که راجع به کتک خورن پالیز بود توسط مادرش و بقیه، بهتره که مونولوگش رو کمی قوی تر کنی.
    علامت و اشتباهات نگارشی:
    از سه نقطه توی رمان خیلی استفاده شده و البته بعضی جاها نا به جا بوده. شما برای مکث کردن از سه نقطه استفاده کردید و درستش این بود که از ویرگول استفاده میشد.
    بعضی از جملات، بعد از فعل که جمله تموم میشه، نقطه گذاشته نشده و بعضی جا ها هم به جای نقطه بعد از فعل از سه نقطه استفاده شده.
    بقیه علائم نگارشی به درستی استفاده شده.
    راجع به اشتباهات املایی هم چند مورد کم دیده شد:
    1. پست سی و نه، کلمه کنارمون نوشته شده کجارمون.
    2. پست پنجاه و دو، خب نوشته شده خی.
    3. توی قسمت خلاصه گفتی دختر جنیس، بهتره این جارو اصلاح کنی چون به کسانی که جن زده شدن میگن جنی.
    در ضمن مقدمه باید توی پست اول رمان قرار بگیره نه پست معرفی.
    توصیف:
    1.در مورد توصیفات مکان باید بگم که تقریبا هیچ توصیفی صورت نگرفته.
    2.توصیف لباس های شخصیت ها بعضی وقت ها بوده و بعضی وقت ها هیچ توضیحی راجع بهش نشده.
    3.حالات و احساسات به درستی توصیف شده.
    4. در مورد چهره ها، بعضی از شخصیت ها هیچ توصیفی راجع به چهره اشون نبوده و مخاطب نمیتونه اون ها رو تو ذهن خودش تجسم کنه.
    بهتره که این موارد اصلاح بشه تا خواننده تصور و تجسم بهتری راجع به رمان داشته باشه.
    شخصیت پردازی:
    شخصیت پردازی رمان کمی ضعیفه.
    راجع به سن شخصیت ها، البته به جز تعداد کمی، چیزی گفته نشده و مخاطب نمیتونه قضاوت کنه که شخصیت ها متناسب با سنشون حرف میزنند یا خیر.
    همچنین اسم هایی که برای شخصیت ها انتخاب شده، کمی سخت هستش و یاد آوری اون اسم ها برای خواننده سخت تر.
    درسته که در مرد جن و فرسته است نمیشه اسمهای معمولی براشون انتخاب کرد، ولی بهتر بود اسم هایی انتخاب کنی که تلفظ راحت تری داشته باشند و مخاطب بتونه اون اسامی رو به خاطر بسپاره.
    در ضمن بعضی از شخصیت ها هم خیلی ناگهانی از رمان رفتند.
    بهتره این بخش اصلاح بشه.
    زاویه دید:
    شما از اول شخص مفرد برای رمان استفاده کردی. اول شخص جدای خوبی های که داره محدودیت هایی هم داره و شما به عنوان نویسنده نمیتونی حالات و حس های افراد دیگه رو به درستی برای خواننده بازگو کنی. اما سوم شخص این محدودیت رو نداره و دست نویسنده رو باز میزاره.
    ولی از اون جایی که بیشتر مخاطبین رمان ها توی رده سنی کمتر از 18 هستند، با این نوع زاویه دید ارتباط بهتری برقرار میکنند.
    نثر داستان:
    نثر داستان به صورت عامیانه است. مخاطب ها با این نوع نثر برای رمان بیشتر ارتباط برقرار میکنند.
    اما نثر ادبی به حرفه نشون دادن شما کمک بیشتری میکنه و با توجه به این که تعداد کمی از نویسندگان مجازی از این نوع نثر استفاده میکنند، استفاده از این نثر، با توجه به نوع ژانر، قلمتون رو خاص تر میکنه.
    ایده رمان:
    اگه از این نظر به رمان نگاه کنیم که راجع به جن و فرشته است باید بگم که ایده تکراری هستش. اما اگر از نظر اتفاقاتی که رمان بر حول اون میچرخه و پیش میره نگاه کنیم، ایده رمان، ایده جدیدی هستش و این خلاقیت ذهن شمارو نشون میده.
    باور پذیری:
    از اون جایی که رمان تخیلی هست زیاد از نظر باور پذیری شاید گفته میشه اهمیتی نداره ولی شما به عنوان نویسنده باید رعایت کنی که از امکان تخیل به اندازه استفاده کنی و به قولی پیاز داغش رو یا نمکش رو زیاد نکنی.
    همچنین چون رمان راجع به فرشته و جن هست، باید از قبل در این باره مطالعه داشته باشی.
    برای من، دو یا سه قسمت از رمان قابل باور نبود:
    1. جن ها بال ندارن ولی شما توی قسمتی که پالیز و فرشته باهم صحبت میکردن از زبون پالیز گفتی که بال های شما از ما خوشگل ترند؛ باید بگم که جن ها بال ندارن.
    2. از زبون پالیز گفته بودی که پاهام خونی شده بود، باید بگم که جن ها پا ندارن سم دارن.
    3. فرشته ها به جز شیطان از دستور خدا سرپیچی نمیکنند ولی فرشته سرپیچی کردو وارد جلد یکی از انسان ها شد.
    ژانرهای انتخابی:
    ژانر های رمانتون تخیلی و عاشقانه است.
    ژانر تخیلی که کاملا بهش پرداخته شده ولی راجع به ژانر تخیلی باید بگم که هیچ موردی تا به حال ندیدم و فکر کنم این ژانر در ادامه به رمان بپیونده.

    ادامه بده دوست عزیز و هیچ وقت نا امید نشو.:aiwan_light_blumf:
    قلمت سبز و پایدار:aiwan_lggight_blum:
    توصیه میکنم برای اینکه نواقص
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو برطرف کنی به تایپک های
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و سایر تایپک های مشابه سر بزنی.


    "عضو آزمایشی شورای نقد انجمن"
     
    آخرین ویرایش:

    عقیق

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/09
    ارسالی ها
    621
    امتیاز واکنش
    10,219
    امتیاز
    661
    نقد رمان اینده را دیدم

    * نام رمان

    در اولین نگاه و سطحی ترین نگاه به نام من وقتی نام رمان رو دیدم این به ذهنم اومد که قراره شخصی توی قصه تجربه ای کسب کنه که بسیار تو زندگیش مهمه بخصوص حس اینده نگر بودن قصه رو به من داد و من گمان کردم قراره قصه با ژانره علمی-تخیلی بخونم خب البته قبل از اینکه ژانر تخیلی رو هم بین ژانرها ببینم به من بیشتر حس این رو داد که ژانر اجتماعی یا عاشقانه هم احیانا جزو ژانر های رمان هست.خب در مورد نام باید بگم ترکیب لغات بسیار جالبه و مخاطب رو در یک منگنه فکری میزاره دلیلش هم اینه که واژه "آینده "خودش واژه چالش برانگیزیه و در زندگی معمولی ادم ها گرایش زیادی به دانستن اینده و خبر پیدا کردن از سرنوشتشون دارند و همیشه کسانی که پیش گو بودن یا حس ششم قوی داشتن برای ما جالب هستند نام شما چنین مواردی رو به ذهن مخاطب میاره. خب با این تفاسیر باید بگم نام انتخابی نام جالبیه و میتونه مخاطب ریز بین و دقیق رو جذب کنه .خب نام در واقع یکی از دیالوگ های قصه است و خب تا به اونجا خیلی مخاطب ارتباط مستقیمی بین نام و قصه نمیبینه البته این ارتباط کم رنگه که احتمالا قراره در صفحات بعدی قصه بیشر با نام ارتباط داشته باشه اما تا قبل از بیان جمله از زبان یکی از شخصیت ها مخاطب اصلا ارتباطی بین نام و قصه نمیبینن.

    * جلد

    خب اول بگم که جلد با اون تصویر جالب و جذاب مخاطب رو جذب میکنه .
    در طراحی جلد اون تصویر بزرگ جلد و تصویر کوچک میشه گفت یک نفر هستند در دو حالت متفاوت و میشه حدس زد که شخصیت اصلی قصه احتمالا یه دختره. رنگهای تیره جلد و اون تصویر و رنگ سیاه و خاکستری( طوسی) یه سردی و سیاهی و حس شومی رو به مخاطب میده و همچنین یه حالت وهم انگیز هم داره که به خاطر پنهان بودن چهره دختر در تصویر بزرگ اون حس وهم انگیز و ترس کمی بیشتر میشه بخصوص که اگر مخاطبی تصاویر و فیلم های ترسناک دیده باشه اون ظاهر و پنهان بودن چهره پشت موها اونها رو یاد چهره های ترسناک فیلم های تخیلی و ترسناک میندازه البته دختر تصویر در عین مواردی که برداشت میشه ژست جالب و لطیفی داره و رنگ های تیره با وضعیت ظاهری دختر و اون گل سفید لطیف یه تناقض جالب داره و مخاطب رو کنجکاو میکنه و کمی ژانر عاشقانه رو میشه از اون گل سفید در دستان دختر برداشت کرد البته با توجه به اون چیزی که گفتم در مورد کمی ترسناکی پنهان بودن چهره، ژانر تخیلی هم در جلد وجود داره.بعد از مطالعه رمان مخاطب کاملا متوجه میشه که تصویر جلد در واقع تصویر شخصیت اصلی قصه است و همچنان همون برداشتی رو میشه کرد از جلد برداشت کرد که در محتوا گفته شده.

    * خلاصه

    خب خلاصه خوب خلاصه ایه که علاوه بر دادن یه دید کلی از قصه بدون لو دادن کل قصه یه گره یا معمای اصلی رو هم مطرح کنه تا مخاطب رو کنجکاو کنه و سوالاتی تو ذهنش بسازه و اون رو علاقه مند به مطالعه رمان کنه ، خلاصه ای که شما نوشتید جالبه بخصوص که یه دید کلی از قصه به مخاطب میده اما اون رو طوری نوشتید که حس لو رفتگی تو قصه به مخاطب میده الان براتون توضیح میدم ،منظورم اوردن جمله" اما کسی از این نیرو خبر نداره و توی قبیله اش به بدجنس ترین جن مشهوره...یه روز که مشغول انجام عملیاتشه با فرشته ای برخورد می کنه و این آغاز ماجرای عاشقانه بین یک جن و یک فرشته است.. "همون اول قدرت خاص اون جن رو لو دادین میتونستید توی خلاصه به صورت سربسته فقط به خاص بودنش اشاره کنید تا مخاطب کنجکاو بشه و بعد توی قصه برای مخاطب رمزگشایی کنید و اینکه گفتید عاشق یه فرشته شده هم کمی اخر قصه رو لو میده و مخاطب به این فکر میکنه که دوحالت بیشتر نداره یا به هم میرسن یا نمیرسن همین اما میتونستید فقط به گفتن این جمله که با یه فرشته روبرو میشه بسنده کنید و با گفتن اینکه بینشون برخوردی صورت میگیره ذهن مخاطب رو هم کمی به بازی بگیرید تا با سوال توی ذهنش حدس های بیشتری بزنه اما شما با گفتن کلمه عاشقانه به مخاطب ماجرا رو لو دادین. با اصلاح کردن خلاصه تون بسیار پرکشش تر میشه.بخصوص که با گذاشتن سه نقطه براش پایان باز گذاشتید و مخاطب رو دعوت به ادامه کردید.

    * مقدمه

    مقدمه مکمل خلاصه است و میتونه یه شعر یا متن مرتبط با قصه و یا حتی بخشی از متن رمان باشه تا مخاطب رو با محیط قصه و جَو و فضای حاکم بر اون اشنا کنه و به مخاطب یه پیش اگاهی ذهنی و عاطفی در مورد قصه بده تا قبل از آغاز رسمی مطالعه خودش رو اماده کنه.
    مقدمه تون جالب بود چون متن و محتواش ابهام گونه نوشته شده و جَو سیاه و سنگینی رو تلقین میکنه و مخاطب در یه حالت ابهام و سوال ظریف قرار میده که انگار قراره با ناشناخته ها رو برو بشه بخصوص که با نگاه اول انگار نامرتبط با موضوع به نظر میرسه و کمی مخاطب رو سردرگم و دچار گیجی میکنه اما کمی دقت درش مخاطب رو متوجه این میکنه که انگار مقدمه یه متن تلخ از روابط موجودات توی قصه است به همین خاطر یه ارتباط ظریف با قصه حس می کنم .البته خیلی بهتر بود که متن مقدمتون ساده ، قابل فهم و قابل حس کردن تر بود چون متنتون رو طوری نوشتید که ارتباط برقرار کردن باهاش سخته. و مخاطبان به راحتی نمیتونن باهاش ارتباط برقرار کنند.

    *شروع

    اولین پست رمان که میشه پست سوم تایپیک شروع رمان هست که برای یه شروع خوب هم ملاک هایی وجود داره ، یه شروع خوب متفاوته و تکراری نیست ، توصیفات( مکان،حالت،احساس، چهره) و معرفی شخصیت ها و دیالوگ ها ( مکالمات) رو آغاز می کنه در همون پست اول هم گره هایی مطرح میشه تا در ذهن مخاطب همچنان سوال های شکل گرفته باقی بمونه و موجب کنجکاوی مخاطب باشه تا تصمیم قطعی بگیره برای شروع و ادامه مطالعه رمان...
    خب با توجه به ملاک ها شروع رمان رو با یه مکالمه اغاز کردید خب با وجودی که چنین شروعی باز هم کمی حس تکراری بودن میده ( یه سری از نویسنده ها معمولا رمان هاشون رو با مکالمات شروع میکنن که خب شیوه ایه که زیاد هم استفاده شده)اما جملات و نحوه بیان دیالوگ ها بخصوص توصیف حالت ها و حرکات بر این حس تکراری بودن غلبه میکنه البته تکراری بودن شیوه شروع رو از بین نمیبره ...بازهم حس عجیبی به مخاطب میده و سوال هایی رو تو ذهنش میسازه . البته با توجه به ژانر مطرح شده انتظار یه شروع متفاوت تر رو داشتم اما تعدادی از ملاک های یک شروع خوب رو دارید مثل:
    مکالمات رو آغاز کردید که خب اطلاعات خوبی هم به مخاطبان میده و همچنین معرفی شخصیت ها رو هم اغاز کردید . البته مخاطب رو هم کنجکاو کدید تا دلش بخواد بفهمه چه اتفاقی افتاده اما خب همونطور که گفتم من انتظار یه شروع متفاوت تر رو داشتم.توصیف حالت و احساس رو هم آغاز کردی. البته خیلی خیلی مختصر و در حد یه اشاره کوچک چهره رو هم توصیف کردین توصیف مکان رو هم شروع کرده بودید .
    اما خب در مورد شروعتون خوب بود اما با توجه به اینکه ژانر تخیلی رو انتخاب کرده بودید انتظار تفاوت بیشتری رو داشتم.

    * شخصیت پردازی

    گلاوس، فرالا، دیاما، پالیز، ژابا، فیلا، تینا، تیام،طاها( طه)، زبعه کالاد( زوبعه)، اهریم،آیانا،شابان،سریوا،سالاووس، سلیباد، زیابین
    ، هربان، ثمانه، دلانا، طهارو، جناتین، کاراجوی،راکول اِوان،پیگالا....اینها اسامی شخصت های اصلی و فرعیه که تا الان تو قصه اورده شدن اسامی عجیب و سخت که چندان تو ذهن نمیمونن درسته بیشتر شخصیت هاتون ماورایی هستن(جن هستند) اما میتونستین ترکیب هایی که برای اسم هاشون استفاده میکنید جالب تر و با وجود عجیب بودن کمی قابل باور تر انتخاب میکردید... ، فقط اسامی ادم ها طبیعیه و مخاطب راحت باهاشون ارتباط برقرار میکنه.
    در مورد شخصیت های زیاد باید بگم که فقط چند تاشون اصلی هستند که البته زیاد بهشون پرداخته نشده و مخاطب هنوز شناختی نداره و بقیه شخصیت های فرعی هستند که فقط نامشون بـرده میشه و خیلی خیلی کم ازشون میدونیم هنوز چیز زیادی نگفتین و مخاطب فقط همین قدرکه یه اشنایی ابتدایی و اولیه با بعضی از شخصیت هایی مثل پالیز و اعضای خانوادش و خدمتکار و مشاورش و چند تای دیگه، خیلی برای مخاطب شناخته شده نیستن مثلا پالیز که انگار تغییر هویت داده نه به اون رفتار ها و شخصیتش تو خانواده اش که خشن و خشمگین بود و دائم رفتارهای خاص نشون میداد نه به رفتارهاش پس از زوبعه شدن تقریبا ۱۸۰ درجه تغییر در رفتار داشته و مخاطب هم متوجه میشه . چیزهای زیادی هست که مخاطب میخواد در مورد پالیز بدونه مثل سنش و چیزهای دیگه.
    در مورد باقی شخصیت ها هم همینطوره البته چون رمان در حال تایپه فرصت دارید تا بهشون بپردازید.

    * زاویه دید

    شما از ابتدای قصه از زاویه دید اول شخص استفاده کردید و البته تا حد زیادی هم خوب اینکارو کردید انگار شما محدودیت های این زاویه دید رو میدونید چون تا به الان که قصه رو روایت کردید اشکال خاصی در انتخاب این زاویه دید و کاربردش ندیدم دقیقا مثل زندگیه واقعی که بعضی چیزها رو نمیدونیم و هرچیزی رو که میبینیم و نسبت بهش اگاهی داریم رو درک میکنیم در روایت هم دقیقا نگاهتون همین شکلی بود که خیلی خوبه که درست دارین پیش میرین.اما در کل محدودیت های این زاویه دید رو فراموش نکنید تا بتونید درست ادامه بدید.البته ما زاویه دید دانای کل رو همیشه پیشنهاد میدیم چون به نویسنده امکانات زیادی میده اما خب انتخاب با نویسنده است و در صورتی که در کاربرد زاویه دید مورد استفاده اشتباه یا عِطی وجود نداشته باشه ماهم اصراری به تغییر زاویه دید نداریم.

    * توصیفات( مکان،احساس، حالت،چهره)

    اول اینکه در مورد توصیف چهره فقط به توصیف چند نفر محدود بسنده کردین و بقیه رو توصیف نکردین .در توصیف چهره پالیز رو اومدین تمام صورتش رو یکجا برای مخاطب توصیف کردین،یا چهره اِوان رو و یا چهره نوشاد رو...البته در بعضی از شخصیت ها که البته خیلی کم در حد یک یا دو مورد بودند هم فقط به یک یا دو ویژگی چهره توجه کرده بودید اما یادتون نره توصیف یکجا از جذابیت چهره کم میکنه اگر این کارو تدریجی و در طی چند یا چندین پست انجام بدید جذابتره چون با تدریجی چهره دادن مخاطب رو در کنجکاوی نگه میدارین و درواقع با قطره قطره توصیف کردن چهره اونو تشنه دونستن نگه میدارین و اهسته اهسته به کنجکاویش جواب میدین که موجب میشه مخاطب اجزای چهره اش رو تو ذهنش نگه داره و یادش میمونه
    توصیفات احساسات شخصیت ها دقیق انجام نشده ...شما سعی کردید تا حس و حالت شخصیت ها رو بیان کنید اومدید افکار و حالت بدن و صورتشون رو تا حدودی توصیف کردین اما حسی رو که در اون لحظه دارن برای مخاطب توصیف نکردین حس ها دقیق نیستند و مخاطبان در تصور حس خشم و حس های دیگه به مشکل میخورن چون میخونند که مثلا پالیز خشمگینه یا کلافه اس یا عصبیه اما حالت بدن و تن صدا و حس شخصیت رو دقیق برای مخاطب بیان نکردید تا حس خشم رو بتونه حس کنه و خوب تصور و لمسش کنه. بخصوص در پست های صفحه اول ، اما در صفحه دوم کمی بهبود پیدا کرده اما در صفحات بعد همچنان نیاز داره تا روش کار بشه.
    در مورد توصیف مکان فقط یه سری فضاها رو توصیف کردید که اونهم کم و فقط محیط داخلی و دکور بود که اونهم چندان متعادل و دقیق نبود وکم بود اما هیچ تصویر خاصی از محیط شهر یا ظاهر بیرونی خونه زوبعه یا چیزهای دیگه نمیده و مخاطب فقط یه محیط خیلی کوچیک و محدود رو اطراف شخصیت تصور میکنه و شکل و شمایل شهر اجنه ای رو که گفتید اصلا توصیف نکردید و مخاطب هیچ تصوری ازش نداره.
    ببینید شما نویسنده قصه هستید و تمام قصه و اتفاقات و مکان ها و چهره ها و همه چیز رو تو ذهنتون دارین باید برای مخاطبانتون هم بتونید توصیفات رو طوری بیان کنی که اونچه در ذهن شماست بخش زیادیش تو ذهن مخاطب هم شکل بگیره تا بتونه هر چه بیشتر و بهتر با قصه ارتباط برقرار کنه.

    * ژانر

    خب شما برای رمانتون ژانرهای تخیلی و عاشقانه رو مطرح کردین از همون پست اول تا به اونجایی که تایپ شده ژانر تخیلی مشخصه و زمینه اصلی قصه تون هم همین ژانره در رابـ ـطه با ژانر عاشقانه هم تا صفحه ۴ هیچ نشانه ای از رفتار و گفتار و کردار و جملات عاشقانه دیده نمیشه اما از صفحه ۵ کم کم این ژانر با توجه به جملات رد و بدل شده بین پالیز و اِوان شروع شده البته در مورد ژانر تخیلی باید بگم چون در رابـ ـطه با جن هایی که در قصه گفتید با توجه به اینکه مردم ما در مورد وجود جن ها باور و اعتقاد دارند و اینکه میشه گفت اطلاعات زیادی هم دارند و شاید کمی خرافات هم مخلوطش باشه اما باز هم به نسبت اطلاعاتشون زیاده و در مورد قصه هایی که در مورد جن و پری نوشته میشن قطعا باورپذیریش هم اهمیت داره پس بهتر بود فرصت بیشتری روی قصه میزاشتید تا به صحت ومنطق اطلاعات قصه ضربه نخوره. هیجان قصه و جو وهم انگیز قصه هم فقط تو صفحه اول و دوم بود و از اون به بعد قصه از اون جو خارج شد و با وجودی که ژانر قصه رو تخیلی مطرح کرده بودید اما بعد از صفحآت یک و دو چندان اتفاق خاصی نمی افته چون ژانر رو تخیلی مطرح کردید مخاطب انتظار بروز و ظهور تخیل بیشتری رو داره. و خب البته چون رمان در حال تایپه فرصت دارید تا بهش بپردازید. البته با توجه به موضوع میتونستید ژانر ترسناک رو هم وارد قصه کنید اما خب چندان اتفاق ترسناک یا چهره های ترسناکی در قصه وجود نداشت تا بشه با اطمینان این ژانر رو اضافه کرد.

    * علائم نگارشی و غلط های املایی

    با وجودی که تلاش کردین غلط املایی و تایپی نداشته باشین اما بعضی جاها کلمات و اسم ها اشتباه نوشته شدن و حروفشون جا افتاده مثلا در پست چهار یا پنج صفحه ۳ "دیامارو دیما گفتید" یا" دالانا رو دلاتا نوشتید" همچنین در جایی از پست های صفحه سه گفتید" _حدث می زدم."گفتید که اشتباهه و اینها فقط چند نمونه بود و اشتباهات دیگه ای که با مرور دوباره متن رمان و اصلاح کردنشون حل میشن.
    در صفحه اول بخصوص پست های نیمه اول صفحه اول از سه نقطه ... خیلی استفاده شده اما با این حال در صفحات بعد هم استفاده شده و در جاهای اشتباه هم استفاده شده سه نقطه فقط در ادامه جملات داخل دیالوگ ها به معنای" ادامه داشتن جمله" و در نام بردن موارد و اطلاعات به معنای " و غیره" کاربرد داره . از حرف ربط "و" هم خیلی استفاده شده.
    از علامت های ؟ ! ، ؛ کم استفاده شده برای درک بهتر معنای جملات کاربرد علائم نگارشی رو بیشتر کنید.

    * دیالوگ ها و مونولوگ ها

    تمام شخصیت ها لحن حرف زدن و حتی کلماتی که بکار میبرن شبیه همه و اگر اسامیشون رو ننویسید مخاطب تشخیص نمیده که چه کسی داره صحبت میکنه و در دیالوگ ها و طرز حرف زدن شخصیت ها باید ملاک هایی مثل سن، جنس، موقعیت اجتماعی، سطح فرهنگی و مقام و رتبه و سمت افراد و وضع اقتصادیشون لحاظ بشه اگر این تفاوت ها لحاظ بشه شخصیت هایی خواهید داشت با لحن و طرز حرف زدن های متفاوت که به راحتی قابل تشخصص خواهند بود.اما شما در دیالوگ چندان تفاوتی ایجاد نکرده بودید و انگار یه نفره که داره به اسم افراد دیگه حرف میزنه کاملا شبیه هم.
    دیالوگ ها بیشتر به چشم میان و مونولوگ ها کمتر... در دیالوگ های دو نفره شما مدام اسم شخصیت مقابل گفتگو رو اوردید درستش اینه که بجای گذاشتن نام اشخاص گفتگو در دیالوگ های دونفره از علامت- استفاده کنید ، نگران نباشید اگر تفاوت های شخصیتی و سنی و جنسیتی رو در صحبت کردن افراد قصه اعمال کرده باشید مخاططبان با تشخیص این تفاوت ها راحت متوجه میشن که کی داره الان صحبت میکنه و تشخیص میدن که کدوم جمله به کدوم فرد گفتگو تعلق داره حتی اگر نامش بـرده نشه.اما در جاهایی که مایل هستین نام شخصیت رو بنویسید از علامت : استفاده کنید .
    توصیه می کنم در بیان گفتگو ها حس شخصیت در اون لحظه و حالت بدن و چهره شخصیت رو هم برای نشون دادن هر چه بهتر موقعیت و رفتار و گفتار شخصیت ها استفاده کنید تا مخاطبان راحت تر با قصه و شخصیت های اون ارتباط برقرار کنند.
    ...در مونولوگ ها افکار رو راحت بیان کردیددر بیان بیان افکار اما حس شخصیت رو با کلمات بیان نکردید اگر عصبیه شخصیت حسی رو که داره رو هم توصیف کنید .در بعضی بخش ها تونستید اینکارو بکنید اما در همه بخش ها این اتفاق نیفتاده.

    * نثر

    نثر به کار بـرده شده توسط شما محاوره است که خب طبیعیه چون اکثر نویسنده های جوان و نوجوان از این نثر استفاده می کنند. خوبیش اینه که مثل صحبت کردن عادی خودمونه و مخاطبان این رده سنی هم باهاش خیلی خوب ارتباط برقرار میکنند اما در طی رمان در پست های مختلف یه سری عبارات بود که جملات ناقص بود و مخاطب رو در درک منظور دقیقتون با مشکل مواجه میکرد. به جز اسامی عجیب شخصیت ها جمله یا کلمه سنگین و سختی ندیدم .

    * سیر

    خب باید بگم که قصه رو خیلی تند و سریع دارین پیش میبرین بخصوص در صفحات ابتدایی و همه چیز خیلی سریع داره اتفاق میفته ...بهتر بود با سرعت متعادل تری پیش میرفتید تا هم شخصیت هارو بهتر معرفی کنید و هم قصه با روال طبیعی تر و منطقی تری پیش بره. چون سرعت از کیفیت کم کرده و اینکه بیشتر سوالات و معماها فقط در دو صفحه اول. بیشتر وقایع و فرازها هم در چند صفحه اوله و بعد از اون بسیار یکنواخت پیش میره و دیگه از هیجان و ابهام خبری نیست و برای مخاطبی که ژانر تخیلی میخونه چون از وقایع جذابی که انتظارش رو داره، چیزی نمیبینه خسته میشه و ممکنه خوندن رو رها کنه حتی بخش های تسخیر کردن تینا توسط پالیز یا کتک خوردنش هم، اون هیجان و کشش مورد نظر رو ایجاد نکرد...بهتره وقایع و ماجراهای قصه رو ساماندهی کنید بخصوص که این یکنواختی ایجاد شده بیشتر از ماجراها و فراز های قصه است و در همراه نگه داشتن مخاطبان تاثیر داره.

    * ایده

    خب شما بخشی از موضوع رو در خلاصه مطرح کردید اینکه یه جن هست که قدرت تسخیر داره این ایده بخصوص با توجه به اینکه در کشور ما و بخاطر دینمون که در قران اطلاعات خاصی از این موجود وجود داره و اکثر مردم هم ازشون اطلاع دارن ایده جالبیه و جذابیت ذاتی داره و در مورد ایده عاشق شدن هم ایده جالبیه البته پرداختن به این ایده و اینکه تو ایران قصه های ژانر ترسناک اغلب در مورد جن و جن گیریه اما میشه ازش یه داستان جالب هم دراورد بخصوص قصه هایی که در مورد یه جن و از زبان همون جن بیان بشه که بیانگر زندگیش باشه خب جزو ایده های جدیده و زیاد داستانی در موردشون نداریم و قضیه عشق بین یه فرشته و یه جن با وجود کم بودن اما توسط نویسنده های دیگه هم استفاده شده و نوشته هم شده( مثل رمان ولهان و جلد دومش ظهور تریبل ها)... ایده گردنبند هایی که تغییر رنگ میدن و همچنین شفاف شدن جسم جن ها به خاطر ناراحتی هم ایده جالبی بود در مورد فرشته هم به نسبت خوب عمل کرده بودید،البته ایده اتون جای کار زیادی داره و میتونید با خلاقیتتون اونو پروبال بدید اما تا به اینجا برای به قلم اوردن و نوشتنش چندان موفق نبودید بخصوص همونطور که گفتم نتونستید به خوبی ایده اتون رو پردازش کنید تا قابل باور تر باشه.شما باید بتونید حتی خیالی ترین قصه رو انچنان با منطق همراه کنید تامخاطب خیال بودنش فراموش کنه و غرق تخیلی منطقی و واقعی بشه منظورم رو متوجه شدید یعنی اگر مثلا جن ها رو طور خاصی میخواین مطرح کنید انقدر باید منطق تخیلتون رو قوی کنید تا غیر واقعی ترین و تخیلی ترین قصه هم منطقی و واقعی جلوه کنه و مخاطبتون باورشون کنه و فراموش کنه که تخیلیه و انچنان غرقش بشه که انگار قصه ممکنه تو واقعیت بیفته... چون شما تخیلی مینویسید میتونستید حتی به جای جن ها خودتون موجودات عجیب و غریب و افسانه ای رو خودتون خلق کنید با ظاهر های عجیب و ویژگیهای عجیب و جدید قوه خیال قویه ازش استفاده کنید.
    در مورد تسخیر خب با توجه به این که تمام اجنه تواناییش رو دارند فقط در شرایطه خاص اجازه و قدرت تسخیر رو پیدا میکنند اینکه شما گفتید فقط اون جن در خانوادش چنین قدرتی داره و اون رو به عنوان یه قدرت ذاتی ( یعنی قدرتی که در وجودش وجود داشته و اون رو جداگانه و با اموزش یاد نگرفته بلکه استعداد ذاتیشه) فقط برای همون یه نفر مطرح کردید که خب با واقعیت تفاوت بسیار زیادی داره چون تمام جن ها این ویژگی رو دارن اما فقط شرایط خاصی باید وجود داشته باشه تا بتونند تسخیر کنند اون شرایط هم توسط جن فراهم نمیشه بلکه توسط انسان ها میتونه فراهم بشه و خداوند به جن ها فقط در اون شرایط خاص اجازه داده تا تسخیر کنند حتی بد ذات ترین ها و جن های کافر هم تا شرایط از طرف انسان ها فراهم نشه توانایی تسخیر ندارند .برای واقعی تر شدن داستان تخیلی حتی میتونید واقعیت ها رو با خیالات در کنار هم استفاده کنید یعنی خیالات رو هم با منطق ترکیب کنید تا تخیلتون در کنار اینکه خیاله واقعی هم به نظر برسه.

    * متفرقه و باور پذیری

    در پست ۴ گفتید" مامان میز صبحانه ای از پس مونده و آشغال های غذایی که بابا آورده چیده...نگاهش که بهم می افته اخم غلیظی رو صورت کبودش می شینه حتما فهمیده از محدوده خارج شدم..به روی خودم نمیارم و پشت میز میشینم..بقیه یکی یکی روی صندلی هاظاهر می شن و به طور وحشیانه اي به جون غذا میافتن... " خب درسته که جن ها از پس مانده غذاها استفاده میکنن و همچنین با بو کردن غذا هم سیر میشن اما اینکه طرز زندگی کرد و غذا خودنشون رو شبیه حرکات انسان ها و پشت میز نشستن تصویر و توصیف کنید کمی از باور پذیریش کم میکنه .
    خب با توجه به اینکه جنهایی که جزو شیاطین هستند به هرکاری دست میزنن و به خاطر دشمنی که با انسانها دارند کارهایی شبیه انچه که پالیز انجام داده بینشون طبیعیه و به خاطرش توبیخ نمیشن ...جوی که الان شما از جن ها ساختین با وجودی که خواستین رذالت های جن های کافر و بی ایمان رو نشون بدید اما اونها رو کمی شبیه جوامع انسانی نشون دادین که فروشگاه و چیزهای دیگه دارند و قوانینشون شباهت زیادی به قوانین جوامع انسانی دارن البته قطعا اونها هم در بین خودشون قوانین و سلسله مراتب هایی دارن که باید مراعات کنند اما قوانینشون و حتی طرز زندگی کردنشون متفاوت از قوانین جوامع انسانیه به همین دلیل مخاطب با وجودی که میدونه قصه است اما کمی در باورپذیر بودن قصه دچار شک میشه. اما قصه که جلو میره مشخص میشه که خودشون هم دلشون نمیخواد که مثل ادم ها زندگی کنن...اما با این حال شما همچنان محیطی مثل جوامع انسانی براشون ساختین که مخاطب باورش براش سخته که این به باورپذیری قصه لطمه میزنه.
    . یه سری از کلمات مثل عفریت، زوبعه و امثال اینها که اسامی انواع جن هست و هر وظیفه ای که هر گروه از جن ها با اسامی خاص دارند رو بهتر بود به صورت پی نوشت در پانویس رمان و در ابتدا یا انتهای رمانتون یا در پانوشت بنویسید و عبارات و اصطلاحات خاص رو اونجا برای مخاطب توضیح بدید بخصوص که گاهی توضیح دادن اون کلمات با وجود مفید بودن و اشنا کردن مخاطب با اونها مخاطبی رو که وارد جو قصه شده کمی دچار حواس پرتی از قصه میکنه به این دلیل که یه وقفه کوتاه در بیان ماجرا ایجاد میشه.
    در پست یازده گفتید "سیگنال های عصبیم "خب این مورد هم کمی باورپذیری قصه رو خدشه دار میکنه چون اکثرن میدونن که جن ها ماهیتی بسیار متفاوت با ادم ها دارند و سلول عصبی و جسم فیزیکی مادی مثل جسم انسان ندارن و جسمی هم که دارند ماهیت متفاوتی داره میتونستید از تخیل خودتون برای ساختن ظاهر و جسم و شمایل عجیب تری برای جن های قصه اتون استفاده کنید چون کاربرد این اصطلاح اونهارو بیشتر شبیه انسان ها به نمایش میزاره ...چون تخیلی نویس هستین خب من انتظار تخیل و خلاقیت بیش از این رو داشتم تا هر چه بیشتر جن ها شبیه جن باشند و ترسناک هم به نظر برسند
    در مورد اجنه یه نکته وجود داره سن اونها طولانیتر از انسان هاست و اینکه شما در پست ۴ صفحه سه(پست ۲۴ تایپیک) گفتید" _اسمم دِلاناست.از قبیله هولالیسا هستم.تو دهه دوم زنگیمم و بیست و هشت سالمه.سالهاست که دارم آموزش می بینم " انگار شما هر دهه عمر اونها رو بیست یا سی سال بیان کردید.... اما با اینکه سنش رو گفتید بیست و هشت چون سنش مثل سن های انسان هاست خیلی واقعی به نظر نمیسه چون حتی جن های جوان سن هاشون بیشتر از این حرف هاست.
    شما در مورد اجنه گفتید که با شیاطین ممکنه وارد جنگ بشن شما باید اطلاعاتتون رو در رابـ ـطه با اونها بیشتر کنید چون در ظاهر امر و با توجه به حرف های پالیز در مورد واکنش اجنه نسبت به نام خدا به نظر میرسه شما نمیدونین که اجنه ای که دارین تو قصه مینویسینش یعنی به غیر از پالیز که واکنش هاش نسبت به نام خدا با بقیه فرق داره سایر اجنه چون به خدا ایمان ندارن کافر هستند و با کارهایی که انجام میدن جزو شیاطین محسوب میشن چون شیاطین هم ماهیتی سوای جن ندارند. ببینید مخاطبانتون رو دست کم نگیرید اونها باهوشند و اطلاعات زیادی هم دارند شما هم نویسنده این و قطعا تحقیق هم جزو مراحل نوشتن رمانتون بوده پس مخاطبانتون رو دست کم نگیرید و اطلاعاتتون رو بیشتر کنید تا اطلاعات غلط بهشون ندید درسته دارین تخیلی مینویسین اما تخیل رو هم باید طوری بنویسید که کاملا منطقی و واقعی به نظر برسه و این دیگه به قدرت قلمتون بستگی داره بخصوص که اطلاعات زیادی در رابـ ـطه با جن ها وجود داره که مخاطبانتون اونها رو با گفته هایی که شما تو قصه اوردید مقایسه می کنند و کوچکترین تفاوتی رو متوجه میشن که باز ممکنه در باورپذیری قصه اتون تاثیر مثبت یا منفی داشته باشه.

    دوست عزیز به نوشتن ادامه بده .برات ارزوی موفقیت دارم

    شورای نقد انجمن نگاه دانلود
     

    ramtin

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/27
    ارسالی ها
    759
    امتیاز واکنش
    12,517
    امتیاز
    727
    نقد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    :

    خسته نباشید خدمت نویسنده عزیز

    اسم : وقتی واس اولین بار اسم این
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    رو دیدم به ذهنم حتی نیومد که این
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ممکنه یه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    جنی باشه و به نظر میومد یه فردیه که میتونه اینده رو پیش بینی کنه و اتفاقاتی براش میوفته ولی وقتی رمانتو خوندم فهمیدم که اشتباه حدس زدم . یکم که جلو تر رفتم فهمیدم این اسم از یه قسمت از
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    گرفته شده و مشخص میشه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    درباره ی اینده هست که فرشته می‌بینه ولی بازم میگم این اسم ارتباط زیادی با
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    نداره.

    جلد : جلد
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    هیچ کدوم از ژانر هایه رمانتو نشون نمیده ، این جلد توش از رنگایه تیره استفاده شده و ذهنیت خواننده رو اماده میکنه برایه خوندن یه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    غمگین اماده میکنه نه یه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    با ژانر تخیلی ولی اگه دقت بشه اون گل سفید تویه دست دختر تویه جلد که نشون دهنده عشق پاکه ،میشه فهمید این
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ژانر عاشقانه هم داره .

    مقدمه : مقدمه مکمل خلاصه ست و میتونه یک شعر و یا متنی مرتبط با
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    باشه و.یه ذهنیتی رو از
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    تویه ذهن خواننده ایجاد میکنه مقدمه ی تو راجبع رفتنه و مقدمه تو هیچ ربطی به رمانت نداشت و ذهن خواننده رو درگیر نمیکنه . تویه نوشتن مقدمه موفق نبودی .

    خلاصه : خلاص رمانت مفید و مختصر بود و ژانر هایه رمانت رو به خوبی توش نشون میده و خواننده رو کنجکاو میکنه بخونه ببینه چی جوری یه فرشته عاشق یه جن میشه .

    شروع : شروع
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شروع متفاوت و خوبی بود و نظر خواننده رو جلب میکنه و سوالاتی رو تویه ذهن خواننده ایجاد میکنه و خواننده رو ترغیب میکنه به خوندن . تو رمانت رو با مکالمه و تا حدودی با معرفی شخصیت ها شروع کردی و مکالمات تویه پست اولت باعث کنجکاوی خواننده ها میشه .

    شخصیت پردازی : اسم شخصیت ها سخته ولی خب نمیشه واس جن و فرشته اسم ( ارتان و پویا و شیوا و.. ) انتخاب کرد ولی سعی کن اگه شخصیت دیگه ای میخوای بیاری اسمش اسون تر باشه . شخصیت هایه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    کاملا ناگهانی وارد و یا خارج میشن . سعی کن بیشتر دربارهی شخصیت هایه تویه رمانت ( چه فرعی و چه اصلی ) توضیح بدی .

    سیر : رمانت سیر خوبی داشت ، فراز و نشیب داشت و با گرهی که تویه ذهن خواننده ایجاد میکردی ، خواننده رو مجبور به ادامه دادن میکردی و خوبه که پشت سر هم گره ایجاد نمیکردی و سوالات رو تویه ذهن خواننده رو یکی یکی باز میکردی ، اینجوری خواننده هم از خوندن رمانت خسه نمیشه و سعی کن این فراز و فرودتویه رمانت رو ادامه بدی و رمانت رو یکنواخت نکنی چون باعث میشه خواننده دست خوندن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بکشه.

    ایده : ایده ی رمانت جالبه ، با اینکه از این نوع رمانا زیاد هست ولی بیشتر خواننده ها این نوع رمانارو دوست دارن و ذکنجکاو هستن زیاد دربارش بخونن و افاقات و ایده تویه رمانت کاملا جدیده و رمانت با ژانرت هماهنگی داره .

    ژانر : خود
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    تخیلیه ولی در رابـ ـطه با عاشقانه باید بگم تا الان هیچ چیزی نبوده ولی با توجه به خلاصه رمانت و روند ، قسمت هایه عاشقانه در ادامه ی پست ها اضافه میشه . تویه انتخاب ژانر موفق بودی .

    علایم نگارشی و غلط املایی : تویه رمانت از سه نقطه زیاد استفاده شده و وقتی جملت تموم میشه تقطه ی اخرو نمیزاری که خواننده بفهمه این جمله تموم شده .
    از (، ) هم به هیچ عوان استفاده نشده ، در واقع تو از سه نقطه به جایه (،) استفاده کردی .
    غلط املایی هم فقط تویه بعضی از قسمت ها دیده میشه . مثل خلاصه که نوشته شده ( جنیس ) .
    جنیس معنی نمیده ، بهتره بنویسی جنی ست یا جنی است .

    زاویه ی دید : زاویه ی دید رمانت اول شخص مفرده ( من ) . زاویه ی دیدی که انتخاب کردی مناسبه و سنین 16 سال به پایین بیشتر به دنبال رمانایی هستن که با این زاویه ها نوشته شده و درک حس و حال شخصیت ها براشون اسون تره .

    نثر : نثر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شما یه نثر محاوره ایه ، کلمات ساده و روان بیان شده و باز هم خواننده هایی با رده سنی 18 سال به پایین با نثر محاوره ای بیشتر حال میکنن چون درک مطالب براشون اسون و قابل فهم تره .

    دیالوگ ها و مونولوگ ها: دیالوگ هایه متفاوتی استفاه شده و مونولوگ ها به خوبی نوشته شده و تویه مونولوگ ها احساسات و وضعیت افراد به خوبی شرح داده شده .

    توصیفات : مکان هایی که تویه رمانته به خوبی توضیح داده نشده و خواننده نمیتونه اون فضا رو تجسم کنه .
    مثلا وقتی رویه تخته ای که به عنوان تخت ازش استفاده میشه تو کدوم قسمت اتاقه ؟
    اتاق کثیف و تاریک اون خونه چه شکلیه ؟
    اینا سوالاییه که تویه ذهن خواننده میاد . بهتره رویه این موارد کار بشه .
    احساسات و حالات اون شخصیت ها به خوبی بیان شده .
    چهره ی شخصیت ها به خوبی بیان نشده مثلا فرالا چه شکلیه تو فقط تعداد افراد کمی رو توضیح دادی و حتی اونا رو هم به خوبی توضیح ندادی .

    موفق باشی :)
    (( عضو ازمایشی شورای نقد انجمن ))
     
    آخرین ویرایش:

    ELIFA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/12
    ارسالی ها
    536
    امتیاز واکنش
    19,053
    امتیاز
    704
    سن
    21
    محل سکونت
    Moo...n
    با سلام خدمت شما دوست عزیز

    نــــــــــام رمـــــــــان
    این نام یه جمله با فعل ماضیه پس یعنی چنین چیزی اتفاق افتاده.این میتونه یه نام مناسب باشه.البته از نظر من! این که داره خبر از آینده میده و ما نمیدونیم چه آینده ای...این واقعا اون رو معمایی میکنه.فکر کنم نمرت بشه ۷۹%

    ژانـــــــــــــر
    این دو ژانر مورد علاقهوی خیلی ها شده از جمله من.اگه بخوام خلاصه وار بگم باید بگم ژانر های خوبی رو انتخاب کردی.ولی اینو بدون که تو باید نهایت تلاشتو کنی.نوشتن رمان هایی با ژانر هایی اینچین واقعا سخته.۹۰%

    خلــــــــاصه
    خب میدونی خلاصه تو معمایی نیس و معمولا خلاصه رمان تو باید معمایی باشه.(چرا؟) نام رمان تو معماییه و باید خلاصه هم همینطور باشه.۴۳%

    مقــــــــــــدمـــــــه
    نام رمانت داره برمیگرده به کسی که داره به خـــــودش گوشزد میکنه و تو توی مقدمه داری با یه نفر دیگه صحبت میکنی و این از زیبایی مقدمت کم میشه.۳۹%

    شـــــــــــروع داســــــتان
    من واقعا از اینکه داستانو فصل بندی کردی تعجب کردم.این عالیه.تو حتی داستانت رو با دیالوگ های روزمره شروع که نکردی هیچ بلکه به توصیف اون پرداختی.اما توی توصیف خیلی سلیقه به خرج ندادی.۸۸%

    سیــــــــر داســـــــتان
    از این خوشم که داستانتو با یک شروع طوفانی آغاز نکردی و اول باعث آشنایی خواننده ها با طرز زندگی جن ها شدی.۹۰%

    دیـــــــــالــــــــوگ
    دیالوگ های چند فصل اول خیلی جال بودن و من به شخصه شیفته ی دیالوگ هات شدم.تو توی اولین کلام به نکته ای اشاره کردی که معمایی بودن داستانت رو بیشتر به رخم کشید.۷۶%

    توصـــــــیــــــف
    توی توصیف خوبی ولی باید بیشتر تلاش کنی.۵۱%

    نکــــــاتی بیـــــــشتر
    توی رمان تخیلی باور پذیری معنا نداره اما چون تو از جن و فرشته استفاده کردی باید اطلاعاتت زیاد باشه.
    از اسم شخصیت ها و ایده ی داستانت واقعا خوشم اومد.

    به امید قلمی زیبا،گیرا و بهتر.
    با عرض معذرت.
    منتقدی بی ریا در رمان های تخیلی.
    دوستدار شماelifa
     

    فاطمه تاجیکی

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/06
    ارسالی ها
    2,423
    امتیاز واکنش
    47,929
    امتیاز
    956
    محل سکونت
    بندرعباس
    سلام نویسنده عزیز...
    ضمن تشکر و قدر دانی از شما برای همکاری با شورای نقد...
    رمان شما بررسی شد و ویرایش تایید شد.
    با آرزوی موفقیت در زمینه ی نویسندگی برای شما دوست عزیز.

    مدیریت نقد انجمن نگاه دانلود
     

    Roya_rj

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/23
    ارسالی ها
    5
    امتیاز واکنش
    24
    امتیاز
    21
    سلام دوست عزیزم
    موضوع جالبی و انتخاب کردی که هم خاص و تازس و هم بخاطره قلم خوبت جاذبه ی خوبی داره!
    یه سوالی که برام پیش اومده اینکه تمام حرف هایی که راجبه جن ها و فرشته ها و نحوه ی ارتباطشون با انسان ها زدی برگرفته از تخیل خودته یا مستند هستند؟!
     

    sherry.si

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/10/06
    ارسالی ها
    440
    امتیاز واکنش
    16,874
    امتیاز
    794
    سن
    25
    سلام عزيزم مرسي بابته نقدت
    برگرفته از ذهن خودمه
    خوشحالم كه دوسش داري
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا