نقد رمان معرفی و نقد رمان بی همگان |مهدیه سجده کاربر انجمن نگاه دانلود

  • شروع کننده موضوع ^M.Sajdeh.76
  • بازدیدها 2,413
  • پاسخ ها 19
  • تاریخ شروع

"Maein"

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/10/26
ارسالی ها
1,060
امتیاز واکنش
3,862
امتیاز
560
سن
21
محل سکونت
تهران
سلام عزیزم. رمان رو مطالعه کردم. توصیف افکار خیلی بهتر شده و خوب بهش پروبال دادید. ففط چند اشکال در نگارش و سیرتون وجود داشت که بهش اشاره می‌کنم:

* روی مبل ال سفید خود را ول می‌کنم:
خود را روی مبل ال‌مانند و سفیدرنگ رها می‌کنم.

* باز تب دردهایی مثل خوره‌ای درونم چنگ می‌زند و من شدید دردم می‌گیرد:
تکرار واژه‌ی درد خیلی ساختار جمله رو جالب نمی‌کنه. مثلاً می‌تونید بگید:
باز تب دردهایی که مثل خوره به وجودم چنگ زده است، تمام بدنم را در حرارت خود می‌سوزاند.

* به‌کاربردن پرانتز " " صحیح نیست. از ( ) استفاده کنید.

* موهای نم‌دارم را سشوار می‌کشم که حالت می‌گیرد و به عقب هدایت می‌شود:
موهای نم‌دارم را سشوار می‌کشم که حالت بگیرد و آسان‌تر به عقب هدایت شود.

* صدای بهم خوردن: صدای به‌هم خوردن

* ابتدای پست چهل نه باید سه ستاره بذارید؛ چون زمان عوض شده.

* گاهی وقت‌ها حس مداواشدن تنها یک حسه!
سبک نوشتار شما ادبیه؛ ولی در این قسمت آمیانه نوشتید.
گاهی‌وقت‌ها حس مداشدن تنها یک احساس است.

* نیکداد کجایی؟!
اتفاقی افتاده؟!
در نقد قبل ذکر شد که علامت تعجب و سوال مجازند در چه قسمت‌هایی کنار هم بیایند.

سیرتون خوبه؛ ولی مثلاً قسمتی که نیکداد و آترا بعد از خرید با هم بودن خیلی زود تموم شد. اشاره کردید که پشت میز نشستن و بعد به بحث آرزو پرداختید. در واقع خیلی ناگهانی به این قسمت پایان دادید و شاید بهتر باشه کمی بهش ادامه بدید.

انتهای همین پست، در قسمت تماس نیکداد و آترا بار دیگه دیالوگ غیر ضروری داشتید. اگه یک بار دیگه مطالعه کنید، با توجه به نقد قبلی متوجه منظورم می‌شید.

قسمت اول پست پنجاه، گفت‌گوی نیکداد و سارا کاملاً اضافه به نظر میاد. یک بخش کوتاه که بیانش هیچ ضرورتی نداره. پیشنهاد میدم اگه قرار نیست بعداً بهش اشاره داشته باشید، این قسمت رو به کل حذف کنید؛ چون اضافه‌گویی محسوب میشه.

سیر کمی کند شده و علتش اینه که بیش‌تر توی تماس و گفت‌وگو خلاصه میشه. در واقع توی همین چند پست آخر هیچ اتفاق جدیدی نیفتاده و شخصیت‌ها بیش‌تر با هم تلفنی صحبت می‌کنن. پیشنهادم اینه که اگه اتفاق مهمی دارید زودتر مشخصش کنید یا حداقل براش زمینه بسازید.
قسمت مربوط به کتک‌خوردن مهناز می‌تونست براتون یک نقطه‌ی اوج باشه؛ ولی زود ازش گذشتید. توضیح چندانی درباره‌ی علت این اتفاق ندادید و بار دیگه به گفت‌وگوی بین آترا و نیکداد برگشتید. اگه می‌خواید درباره‌ی مهناز ابهام به وجود بیارید، با توضیح این کار رو انجام بدید. حواستون باشه که توضیح کم فقط خواننده رو گیج می‌کنه و این ایجاد ابهام محسوب نمیشه. حالا دیگه بهتره بعد از گذشت پنجاه پست، زندگی مهناز رو برای خواننده باز کنید و وارد موضوع اصلی رمان بشید. در حقیقت کندی سیر جوری به نظر می‌رسه که انگار هنوز در حال مقدمه‌چینی هستید. اگه قراره بحث پدر نیکداد رو به میون بکشید باید هرچه زودتر واسه‌ش زمینه بسازید تا خواننده از روال عادی سیر خسته نشه. یا مثلاً جریان مهماز رو گسترده‌تر شرح بدید. سعی کنید به جای بیان یک روتین (مثل تماس‌های تلفنی و قرار ملاقات‌های پی‌درپی) اتفاق‌‌های بیش‌تری بسازید و سپس اون روزمره‌ها رو بینش قرار بدید تا سیر خیلی هم سنگین نشه. در واقع الان که نیمی از رمان گذشته، باید هیجانش خیلی بیش‌تر شده باشه؛ اما به علت نکات ذکر شده هیچ هیجانی وجود نداره. البته جای نگرانی نیست؛ چون خیلی راحت با ساختن اتفاقات بیش‌تر و گسترش اتفاقات اصلی، می‌تونید کندی سیر رو به راحتی برطرف کنید.

قلمتون ماندگار :aiwan_lggight_blum:
 
  • پیشنهادات
  • ^M.Sajdeh.76

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/07/26
    ارسالی ها
    1,650
    امتیاز واکنش
    7,439
    امتیاز
    646
    محل سکونت
    تهران
    ممنون دینو جان مثل همیشه نقدت عالی و درست بود حتما همه رو ویرایش میزنم و نکاتی که گفتی رعایت می کنم ماجرای مهناز چون امه داره و مهناز امادگی روحیش رو نداشت توضیح بده گداشتم کمی از این اتفاق بگدره که بعد کامل روشن کنم و تموم بشه و بعد به ماجرای نیکداد و اترا برسم و
    بلکه یکم تو قرار و تلفن گدشت و اون قسمت خزید رو دوباره مطالعه میکنم اگر شد حتما گسترشش میدم تابهتر بشه اضافه گویی ها رو حتما اصلاح میکنم
    راستش خیلی اتفاقا تو راهه که نیخوام یکم واسشون مقدمه چینی کنم و بعد به نوبت همه رو وارد داستان کنم...
    من سعی کردم کشش رمان رو متعادل کنم و به نطرت تو این موضوع شکست خوردم؟؟؟ رمان کشش نداره؟
     

    "Maein"

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/10/26
    ارسالی ها
    1,060
    امتیاز واکنش
    3,862
    امتیاز
    560
    سن
    21
    محل سکونت
    تهران
    درسته عزیز؛ مشخصه که اتفاقات زیادی تو راهه؛ اما بهتره این‌جوری نباشه که سیر روتین پیش بره و ناگهان از اتفاق پر بشه. سیر شما الان هیجان نداره و اگه ناگهانی اتفاقات رو پشت سر هم واردش کنید تعادل خیلی به هم می‌خوره. برای همین گفتم حداقل یک زمینه‌ای به خواننده بدید.
     

    ^M.Sajdeh.76

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/07/26
    ارسالی ها
    1,650
    امتیاز واکنش
    7,439
    امتیاز
    646
    محل سکونت
    تهران
    منشی شرکت ماجرا داره که نوشتم در ادامه معلوم میشه و بله درست میگی حتما انجام میدم گفتتت رو. و اتفاقات رو پشت هم نمیارم تا اینجا اتفاقا پشت هم بود؟؟ البته گاهی ممکنه تو دنیای خودمون یه سری مشگلات پشت هم رخ بده
     

    "Maein"

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/10/26
    ارسالی ها
    1,060
    امتیاز واکنش
    3,862
    امتیاز
    560
    سن
    21
    محل سکونت
    تهران
    نه پشت هم نبود. از جایی که گفتید می‌خواید اتفاقات رو بعداً وارد کنید گفتم مراقب باشید بعد از یک سیر آروم ناگهان اتفاقات مهم پشت سر هم نیان. یا حداقل همون‌طور که ذکر شد الان هم یه اشاره‌ی ریزی بهشون داشته باشید. البته نه اون‌قدر که همه‌چیز رو لو بده.

    قسمتی که به سارا اشاره کردید رو جدی‌تر توضیح بدید یا توی اتفاق مهم‌تری ازش حرف بزنید تا توی ذهن بمونه؛ چون خیلی بخش کوتاهی رو بهش اختصاص دادید و اگه بخواید بعداً بهش اشاره کنید خواننده باید با خودش فکر کنه که کجا باهاش آشنا شده.
     

    ^M.Sajdeh.76

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/07/26
    ارسالی ها
    1,650
    امتیاز واکنش
    7,439
    امتیاز
    646
    محل سکونت
    تهران
    حتما دو بار دیگه بهش اشاره میشه جای مختلف حتما نکته هات رو یادم میمونه که حواسم باشه درست جلو برم بازم ممنونم که انقدر خوب نکات رو گفتی
     

    ^M.Sajdeh.76

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/07/26
    ارسالی ها
    1,650
    امتیاز واکنش
    7,439
    امتیاز
    646
    محل سکونت
    تهران
    سلام عزیزدلم.
    ممنون بابت چنین نقد ریز بینانه و دقیقی که من رو متحیر کرد.
    خیلی نقدتون خوب و موشکافانه بود .
    ممنون بابت تمام تعریفاتی که خیلی زیبا و روحیه بخش بود.
    در مورد شخصیت مرضیه باید بگم که در نظر خودم سعی کردم مرضیه رو زنی با مشکلات روحی نشون بدم که بعد چهارده سال هنوز خودش رو پیدا نکرده و نتونسته با مشکلش کنار بیاد چون عاشق محسن بوده و بدترین زخم رو ازش خورده و حضور نیکداد در لحظه ای که بدترین احساسات رو داشته براش مشکل رو بیش از حد کرده چون از طرفی مادره و طرفی یک زن شکننده که هر رفتار نیکداد رو تللو همون اتفاق میدیده من سعی کردم نشون بدم که اون مشکلات تمام مرضیه رو پر کرده و به دست و پای نیکداد پیچیده و باعث شده که هم خیلی به نیکداد وابسته باشه هم به نوعی از اون متنفر... در حقیقت از نیکداد متنفر نیست از حضورش در اون روز نمیتونه خودش رو ببخشه که باعث ازار روحی نیکداد شده و چون نمیتونه احساساتش رو از هم باز کنه دچار اسیبات جبران ناپذیر روحی شده و رفتارش دچار تناقض شده..
    در حقیقت من خواستم نشون بدم برعکس همیشه که تجـ*ـاوز میتونه فراموش بشه برای مرضیه هرگز فراموش نمیشه ...با هر تنشی که در سیر رمان ایجاد کردم سعی کردم به این موضوع که این حادثه برای مرضیه مثل روز اول کاملا روشن هست تاکیید کنم. و چندبار نوشتم که مرضیه بعد ازاینکه محسن او رو ترک کرد و بهش هزار تهمت و انگ زد به سرکار رفت و بچه هایش را با تمام اسیب های رونی و جسمی به زندگی برگردند و در حقیقت خواستم نشون بدم مرضیه بعد از اون روز سرپا شد و زندگیش رو جنع کرد اما وقتی اب ها از اسیاب افتاد و پسرش زندگی رو به دست گرفت تمام رخم های درونی تازه ظاهر شدند و او را از پا دراوردند.

    در مورد مهناز من سعی کردم در کنار داستان مرضیه و نیکداد یه داستان از زنی که در زندگیش شکست خورده و هنوز با تمام شک ها هنوز هم عاشقه و خواستم ارتباط قویش رو با نیکداد نشون بدم که دوستی دختر و پسر حتما نباید عاشقانه باشه میتونه یه دوستی سالم و عادی باشه ...
    و در خلال مشکلات مهناز که سعی کردم شخصیتش هم نشون بدم گذشته نیکداد هم نشون بدم
    در مورد زاویه دید من در دو پارت اول زاویه اول شخص رو انتخاب کردم تا قابل لمس باشه اما بعد به استباه سوم شخص رو انتخاب کردم و هنوز به فکر ویرایش پارت ها هستم اما سخت بودن ویرایش خیلی زمان بره و نمیدونم بتونم ویرایش بزنم یا نه ...
    نیایش و خانوادش حق با شماست و کم نشونشون دادم و سعی میکنم برگردم به عقب و بهترش کنم.
    و در مورد سیر رمان ماجرای جدیدی در پارت های بعدی اتفاق میوفته و سعی میکنم روال رمان رو بهترش کنم.
    در مورد خلاصه هم باز حق با شماست و من حتما روش کار میکنم و بله از زبان نیکداد بنویسم بهتره و باید براش وقت بذارم.
    بعله قسمت های صحبت نیکداد و اترا گاهی اشتباه تایپی رخ داده و حتما باید درستش کنم.
    و حتما قسمتی که برای ویراستاری معرفی کردید مطالعه میکنم تا ویرایشاتم بر اساس قواعد لازم انجام گیرد.
    من واقعا از شما برای این نقد متشکرم و باز هم هر نکته ای دید با تمام کمال خوشحال میشم که به من گوشزد کنین.
    از همراهیتون خیلی ممنونم ☺😊😊😊😍❤
     

    matina

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/11/05
    ارسالی ها
    475
    امتیاز واکنش
    6,412
    امتیاز
    626
    سن
    22
    محل سکونت
    تهران

    ^M.Sajdeh.76

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/07/26
    ارسالی ها
    1,650
    امتیاز واکنش
    7,439
    امتیاز
    646
    محل سکونت
    تهران

    برخی موضوعات مشابه

    بالا