نقد رمان معرفی و نقد رمان در خیال خورشید | *سانی* کاربر انجمن نگاه دانلود

*LARISA*

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2019/06/24
ارسالی ها
1,053
امتیاز واکنش
5,197
امتیاز
658
محل سکونت
Wonderland :)
*به نام خالق کاغذ و قلم*
*معرفی و نقد رمان زعم روژان*

نام رمان: زعم روژان
ژانر: اجتماعی و عاشقانه
سبک: رئال و روانشناسی
نویسنده: *سانی* کاربر انجمن نگاه دانلود
ناظر:
Please, ورود or عضویت to view URLs content!

لینک تاپیک رمان:
Please, ورود or عضویت to view URLs content!

خلاصه: تنهایی، زجرآور ترین احساس دنیاست! این را منی می گویم که ده سال پیش برای گریختن از بند این حس دردناک و طلوع خورشید عشق در آسمان زندگی ام، قدم در راهی بی بازگشت گذاشتم. راهی که انتهای آن به آغـ*ـوش تاریک تو ختم شد! من، روژان، دست به عملی غیرمعقول زدم که تنها علم روانشناسی قادر به تعریف دلیل آن بود.
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • *Elena*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/03/16
    ارسالی ها
    656
    امتیاز واکنش
    7,488
    امتیاز
    571
    محل سکونت
    زیر سایه خدا
    به نام خدا


    نویسنده عزیز ، ضمن عرض سلام ، ورود شما به تاپیک نقد که نشانی از نقد پذیری و علاقه مندی شما به پیشرفت قلمتان است را تبریک می گوییم . لطفا قبل از شروع فعالیت در تاپیک نقد ، قوانین بخش را مطالعه فرمایید .

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    توجه فرمایید که این چنین پیام ها اسپم محسوب میشوند و لازم است در صورت مشاهده ، پیام مربوطه را به کادر مدیریت بخش نقد ، گزارش دهید :
    -عزیزم ادامه بده
    -خیلی رمانت قشنگه من عاشقش شدم
    -تند تند پست بزار
    -تو رو خدا مهناز و فرهود بهم نرسن
    و...........

    برای درخواست نقد توسط "شورای نقد انجمن نگاه دانلود" می توانید به تاپیک زیر مراجه نمایید:

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    برای آموزش " نقد " می توانید از تاپیک زیر بهره ببرید:
    نقد کده
    8a2p_شورای_نقد_انجمن_نگاه_دانلود.jpg
     

    mah.s.a

    ۰•● ملکه الیزابت ●•۰
    مترجم انجمن
    عضویت
    2019/08/24
    ارسالی ها
    4,490
    امتیاز واکنش
    10,641
    امتیاز
    921
    با سلام و خسته نباشید:aiwan_lggight_blum:

    اسم رمان یکی از عناصری است که با موضوع و محتوا رابـ ـطه مستقیم دارد و جذابیت اسم است که باعث جذب خواننده به سوی رمان میشود.

    اسم منتخب شما زعم روژان با اینکه انتخاب هوشمندانه‌ای است ولی جذابیت آنچنانی که باید را ندارد.
    بهتر است که به جای کلمه روژان از کلماتی مانند روشنایی که هم معنای روژان است استفاده شود و به جای کلمه زعم از کلماتی همچون وهم، توهم و خیال استفاده کنید. هرچند که کلمه‌ی زعم بخاطر ابهامی که دارد جذاب است ولی این کلمه روژان است که باید تغییر کند، چون چندان آوای قشنگی به وجود نیاورده و درواقع ترکیب این دو کلمه، عبارت خوب و جذابی را به وجود نیاورده است، در حالی که هر دو کلمه جذاب و خوب هستند. به طور خلاصه این دو کلمه با هم جور در نمی‌آیند.



    ژانر رمان عاشقانه و اجتماعی همراه با سبک رئال و روانشناسی است و در کنار هم موضوع جالبی را ایجاد می کند به شرط این که بتوانید به خوبی مشکلات را بازگو ودر جواب آنها راه حلی ارائه بدهید.


    جلد رمان با موضوع کلی همخوانی دارد ولی بهتر است به جای اینکه شخصیت پسر از سنگ باشد از دود، مه و یا بخار بوده، تا توهم بودن آن بیشتر در قالب جلد نشان داده شود‌. جلد بسیار ساده است و جذابیت را که باید ندارد بهتر است به جای آن تصاویری مانند دختری تنها و سایه یا بخاری به شکل پسر در کنارش قرارگرفته باشد.


    خلاصه کوتاه و مفید است و زیاد از حد رمان را باز نکرده فقط خیلی گنگ به موضوع کلی پرداخته شده و به خوبی از غم و مشکلات روحی شخصیت اصلی خبر میدهد‌ ولی قسمت خلاصه بسیار کلیشه‌ای بوده و انگار شما زمانی را برای نوشتن به آن اختصاص ندادید و فقط یک متن را که به ذهنتان رسیده بدون هیچ ویرایشی در این قسمت قرار دادید، خلاصه یکی از قسمت های اصلی رمان است که تاثیر زیادی در امر جذب مخاطب دارد و این خلاصه از جذابیتی برخوردار نیست. در قسمتی گفته شده که روژان دست به علمی غیر معقول زده و در صورتیکه اینطور نیست او دست به علم غیر معقول نزده روژان اشتباهی را انجام داده، پس بهتره به جای کلمه‌ی علم، از کلمه‌ی خطا یا اشتباه استفاده بشه.
    شما می‌توانید جملاتی کلیدی و زیبا از رمان را در قسمت‌هایی از خلاصه‌ی خود بیاورید.این کار باعث می‌شود ارتباط خلاصه با متن اصلی رمان حفظ شود.
    بهتر است ایده کلی را که در ذهنتان راجع به رمان دارید را با چند بار تصحیح و ویرایش در این قسمت قرار دهید ولی از پایان رمان چیزی ننویسید تا یک ابهام و جذابیت برای خواننده و دنبال کردن رمان شما باشد.



    مقدمه بعنوان معرفی کننده اهداف اصلی و ادبیات رمان شما می باشد. که ابتدا با یک توضیح کوتاه از ادبیات و موضوع رمان آغاز می شود و سپس علت انتخاب این موضوع مطرح می شود .در قسمت مقدمه می‌شود قسمتی از رمان یا حتی چند بیت از شعر استفاده کرد ولی متنی که شما در قسمت مقدمه نوشتید بیشتر برای خلاصه داستان مفید است و اگر در جایگاه خلاصه قرار می گرفت، خلاصه‌ای خوب و مفید بود. زیرا این متن با توجه به اینکه کلیتی از داستان را نمایان میکند، حاوی متنی داستان گونه است و داستان را به طور خلاصه بازگویی میکند.
    دلیل اینکه اعتقاد دارم این متن بیشتر به قسمت خلاصه سازگار است جملاتی مانند :«از وقتی که خورشیدم رفت، زندگی ام تیره و تار شد؛ درست مانند آسمان یک شب زمستانی! لب بام خانه ایستادم و چنگ به ستاره ای کوچک زدم؛ ستاره را گرفتم و در جایگاه خورشید قرار دادم. » است. شما به صورت خیلی ظریف در این قسمت، اصل داستان را بازگو کردید و در این قسمت هم «زعم خورشید پنداشتن آن ستاره، به قیمت ده سال تباهی زندگی ام رقم خورد. زعم روژانی که جامعه و مردم زامبی صفت، من را به آن مبتلا کردند.» خواننده را به یک نتیجه کلی از داستان رساندید. فقط پایان رمان را مشخص نکردید و این بسیار خوب است.
    جملاتی که گفتم اطلاعات زیادی در مورد داستان کلی میداد و بیشتر از مقدمه در قسمت خلاصه کاربرد دارد.

    «زعم روژان؛ توهمی به داغی خورشید!» این جمله با جملات قبلی همآهنگی و زیبایی ندارد و باعث شده متن کمی کلیشه‌ای به نظر برسد.


    زاویه دید از زبان اول شخص سختتر است بس به طبع کار شما را سخت تر می کند شما باید بدانید که نباید بیش از حد از زبان شخصیت های مختلف صحبت کنید زیرا این کار باعث میشود خواننده در طی رمان دچار مشکل شود. شما باید به خوبی به همه چیز مثل اخلاق و افکار و عقاید پوشاک و خوراک و تعریف چهره و اندام بپردازید توضیحات شما در همه موارد قابل قبول است به جز چهره که با اینکه به صورت کامل چهره شخصیت اصلی را بیان کردید ولی در بین آن همه تشبیه این توصیفات گم شده بود. توصیفات با اینکه در یک قسمت پشت سر هم بود ولی به خاطر توصیفات زیاد و فاصله‌ای که بینشان افتاده بود آنها را از هم‌گسسته نشان میداد.بهتره که در قسمتی که میخواهید کل چهره را تعریف کنید اصلا تشبیه نکنید و مثال نزنید یا فقط از یک تشبیه یا مثال استفاده کنید، مثلا:
    «چشمانی همچون دریا، بینی کوچک با یک قوز خیلی کوچک که از روبه‌رو اصلا دیده نمیشد، لبانی کوچک و مثال گل سرخ و ...»


    از نظر شخصیت پردازی شما به خوبی توانستید افکار را شرح دهید ولی به همان اندازه در شرح بقیه موارد «ظاهر، لباس، اندام شخصیت اصلی و ...» کم کاری کردید شما نتوانستید به خوبی قیافه روژان را در ذهن خواننده پررنگ جلوه دهید و این به خاطر استفاده بیش از حد از تشبیه درمان است.
    با این که تشبیه باعث زیبایی رمان شده ولی بیش از حد بودن آن باعث فراموش کردن قسمت های مهم رمان می شود و به جز آن برای پررنگ کردن چهره شما باید به طور مداوم در طول رمان اعضای چهره را شرح دهید. با توجه به اینکه روژان شخصیت اصلی داستان بود ولی نقش پررنگی را در ذهن خواننده اجرا نمیکرد.
    ترس و نفرت از تنهایی دارد ولی با این وجود نمیتواند خودش را از این تنهایی نجات دهد و هر ثانیه بیشتر در باطلاق تنهایی فرو میرود.
    خیلی کم به شخصیت های دیگر پرداخته شده و با اینکه در همین یکی دو جلسه مشاوره، دکتر تاثیر زیادی روی او گذاشته و راحیلی که با او همخانه است ولی فقط در یک یا در پارت از این دو نفر صحبت شده و انگار شما بیشتر می‌خواهید اینکه روژان عاشق ادبیات است را به رخ بکشید تا اینکه در رمانتان درباره‌ی شخصیت ها صحبت کنید. در نود درصد مواقع روژان در حال فکر کردن است و نویسنده به خوبی نتوانسته به بقیه چیز ها به جز افکار او بپردازد.
    بهتر است روژان کمی بیشتر با راحیل معاشرت داشته باشد و بیرون بروند، جلسات مشاوره را کمی طولانی تر کنید و به جای دیدار های تصادفی با ان پسر، او را به یک دلیل یا با یک نسبت به روژان نزدیک تر کنید.
    شخصیت راحیل و دکتر شخصیت خوب و دوست داشتنی رمان و شخصیت روژان هم با اینکه خوب است ولی به خاطر مشکلاتی که داشته دچار کمبود های روحی و عاطفی شده و همین باعث بد خلقی و ناسازگاری با اطرافیانش است.


    شما رمانتان را طوری شروع کردید که دختر داستان در زمان حال است و داستانی از زندگی گذشته خود را تعریف میکند، رمان شروع خوبی داشت ولی جذابیتی را که خواننده به دنبال آن است نمی توان در شروع رمان مشاهده کرد .
    برای جذاب شدن شروع رمان شما میتوانید این اصل را اجرا کنید
    «در سینمای مدرن، معمولا فیلم‌ها با نمای بسته‌ای از یک چیز شروع می‌شوند و رفته‌رفته این تصویر دورتر می‌آید تا تأثیر آن را روشن سازد. این تکنیک برای نوشتن به ندرت مورد استفاده قرار می‌گیرد. بیشتر خوانندگان ترجیح می‌دهند که در متن داستان فرود بیایند و کم‌کم بر روی آن تمرکز کنند. شما میتوانید داستان خود را با این روند آغاز کنید»


    روند رمان همانطور که خودتان اعلام کردید بسیار آرام و بدور از هرگونه هیجانی است با توجه به اینکه ریتم داستان بسیار آرام است باعث خستگی خواننده و در نهایت رها کردن رمان میشود، بهتر است در قسمت هایی از رمان گره هایی را قرار بدهید که خواننده برای پیدا کردن و باز کردن آن گره‌ها رمان را ادامه دهد. مطمئناً نگـاه دانلـود آرام و بدون اتفاقات چندان موفق در جذب خواننده عمل نمی‌کند و شما باید به رمان هیجان بدهید.

    در این رمان تشبیه خیلی به کار رفته و با اینکه خیلی جذابیت به رمان بخشیده ولی ذهن خواننده را از موضوع اصلی دور میکند، به طوری که کلا موضوع اصلی کاملا به فراموشی سپرده می‌شود.
    بهتر است که گره هایی در طول داستان قرار دهید تا ذهن مخاطب را درگیر کند تا نشانه علاقه نشان دهد برای خواندن ادامه رمان.
    شما گفتید که روژان فرزند طلاق است و یک فرد خیالی به اسم آریا ساخته، شما خیلی زود همه موضوع را فاش کردید در صورتی که نویسنده همیشه باید یک برگ برنده در دست داشته باشد و در اخر داستان از آن پرده برداری کند.

    رمان طوری است که همان لحظه که خوانده می شود درون ذهن می ماند ولی اگر کمی فاصله با پارت بعدی داشته باشد همه چیز فراموش می‌شود و این به خاطر تشبیه بیش از اندازه در طول رمان است.
    در هیچ کدام از پارت ها نیم فاصله رعایت نشده است.

    1- در قسمتی گفته شده «حتی عذرخواهی نیز نکرد» در این قسمت بهتر است از کلمه هم به جای کلمه نیز استفاده شود.

    2- بالا رفتن از «پلیکان های» پلکان سرنوشت را آغاز کردم.

    3- «ناگاه با باز شدن در اتاق دکتر» با توجه به ادبی بودن مونولوگ بهتر است به جای در از کلمه‌ی درب استفاده شود.

    4- «با پلک هایی که گویا به چشمانم دوخته شده بودند» درست اینه که بنویسید به هم دوخته شده بودند

    5- «دوباره در آغوشش خوابم گرفته بود و رفته بود مثل همیشه» کلمه به خواب رفته بودم به جای خوابم گرفته بود
    6-«در آن چشمان اوقیانوسی دوختم» اقیانوس
    7-«برای قانع کردنم مصصم بود» مصمم
    8-«در باطلاقی از پوچی فرو می‌رفت» باتلاق
    9-«نه روژ، نه ریمل و نه هیچی» رژ
    10- «دوست گندمی روی ظریف اندامم» با توجه به مونولوگ ادبی کلمه گندم گون زیبا تر است‌.
    11- در طول رمان برای نشان دادن مکث بین کلمات از ... استفاده شده در صورتی که شما میتوانید به جای ان از کاما استفاده کنید.



    نقد جایگزین ژوپیتر
     

    *LARISA*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/06/24
    ارسالی ها
    1,053
    امتیاز واکنش
    5,197
    امتیاز
    658
    محل سکونت
    Wonderland :)

    سلام عزیز. خیلی ممنون از نقد زیباتون :) واقعا باید بگم که کاملا متوجه اشکالاتم شدم. خسته نباشید :aiwan_lggight_blum:
    خب باید بگم که متاسفانه غلط های املایی و اشکالات تایپی به این دلیل هستش که خودم تایپ نمی کنم؛ ولی تا جایی که بتونم حتما ویرایش می زنم.
    سبک رئال سبکیه که برای بیان داستان های زندگی محور و احساس محور استفاده میشه. همونطور که گفتید در رمان بیشتر به افکار و احساسات روژان اشاره شده تا شخصیتش و اصلی ترین دلیلش هم به خاطر زاویه اول شخص و سبک رئاله؛ اما تا حدود خیلی زیادی به ادامه رمان وابسته ست. در ادامه، توصیفات ظاهر، مکان و شخصیت پردازی قوی تر میشه و همچنین به روی چشم حتما ویرایش می زنم. درمورد خلاصه باید بگم که مشکل اساسی همه ی نویسنده ها واقعا همینه و منم توی خلاصه نویسی ضعیف عمل کردم. حق با شماست!
    پسری که روی جلد رمانه از کاغذه نه سنگ و شاید به خاطر ترکیب رنگش اینطور به نظر می رسه. اگه دقت کنید، یه جورایی مبهم هستش و شکل نامنظمی داره که نشون از بی ثبات بودن داره؛ به نظرم مه و دود یکم تکراری میومد. یه کاغذ که نامرتب به شکل یه پسر درومده و رنگ بندی مبهمی داره، انتخاب هوشمندانه تری بود! باز هم به ادامه ی رمان کاملا وابسته ست.
    به نظرم همه چیز اونقدرا هم زود فاش نشده و هنوز بعد از گذشت سی پارت، چیز زیادی از خانواده ی روژان مثلا مادرش، خواهرش و... گفته نشده. شاید به این اشاره شده که روژان بچه ی طلاقه، از خانوادش دوره، با دوستش زندگی می کنه و چیزهای کوچیک دیگه؛ اما این ها همه اطلاعاتی بود که خواننده باید از همون اول می دونست تا ادامه و موضوع اصلی رمان رو درک کنه. اصلیت داستان همین نیست و در واقع آریا اون چیزی نیست که به نظر می رسه، روژان با یه حقیقت بزرگ مواجه می شه، دیدش به زندگی عوض میشه و... خیلی اتفاقات دیگه که در ادامه ی رمان میفته.
    برگ برنده هم که صد البته داریم :) این پارت های ابتدایی بیشتر در جهت آشنایی خواننده به قول شما با افکار، احساسات و ضعف های روژان بود و در ادامه به موضوعات جدید حتما پرداخته میشه. نقش واقعی سهیل در زندگی روژان بعدا مشخص میشه. روژان آدم تنها و درونگراییه. به کسی اعتماد نداره و از برقراری ارتباط با دیگران می ترسه و بیشتر وقتش رو تو دنیای ذهن خودش سپری می کنه تا با راحیل و آدما اطرافش. این موضوع به مشکل افسردگی، اجتماع گریزی و باز هم ادامه ی رمان مربوطه.
    ویرایش های لازم رو انجام می دم و ایشالا که مورد تایید باشه. ممنون از زحمات شما :aiwan_light_heart:
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا