نقد رمان معرفی و نقد رمان فراسوی تورنادو (جلد دوم رمان به رنگ خون) | zahra.unesi کاربر انجمن نگاه دانلود

zahra.unesi

ویراستار انجمن
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/10/29
ارسالی ها
463
امتیاز واکنش
19,506
امتیاز
674
محل سکونت
گیلان


«به نام خداوند بخشنده مهربان»

نام رمان: فراسوی تورنادو (جلد دوم رمان به رنگ خون)
نام نویسنده: zahra.unesi
ناظر رمان: @*LARISA*
ژانر رمان: فانتزی، عاشقانه، ترسناک

لینک رمان:
Please, ورود or عضویت to view URLs content!


خلاصه‌ی رمان: درست زمانی که دایناگن را در دست داشتند و در یک قدمی پیروزی بودند، گیسو چوب اعتمادش را می‌خورد و تنها راه نابودکردن او را از دست می‌دهند. همه می‌دانند که اگر دایناگن به دست انسان‌های نادرستی بیافتد، عواقب بدی در انتظار انسان‌ها خواهد بود. حال اگر آن انسان‌های نادرست، انسان نباشند هم اتفاقات ناگوارتری رخ خواهد داد...



سلام خدمت شما دوستان عزیزتر از جانم!
این تاپیک رو برای خوندن نقدها و نظرات سازنده‌ی شما ایجاد کردم.
لطفاً با نقدهای خوب و قشنگتون باعث دلگرمی من و صدالبته باعث قوی‌ترشدن قلم و رمان من باشید^^
لطفاً اسپم نفرستید و من رو شرمنده‌ی خودتون نکنید.
با تمام وجودم منتظر خوندن نظرات و پیشنهادات دوست‌داشتنی و سازنده‌تون هستم:)




Please, ورود or عضویت to view URLs content!
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • *Elena*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/03/16
    ارسالی ها
    656
    امتیاز واکنش
    7,488
    امتیاز
    571
    محل سکونت
    زیر سایه خدا
    به نام خدا


    نویسنده عزیز ، ضمن عرض سلام ، ورود شما به تاپیک نقد که نشانی از نقد پذیری و علاقه مندی شما به پیشرفت قلمتان است را تبریک می گوییم . لطفا قبل از شروع فعالیت در تاپیک نقد ، قوانین بخش را مطالعه فرمایید .

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    توجه فرمایید که این چنین پیام ها اسپم محسوب میشوند و لازم است در صورت مشاهده ، پیام مربوطه را به کادر مدیریت بخش نقد ، گزارش دهید :
    -عزیزم ادامه بده
    -خیلی رمانت قشنگه من عاشقش شدم
    -تند تند پست بزار
    -تو رو خدا مهناز و فرهود بهم نرسن
    و...........

    برای درخواست نقد توسط "شورای نقد انجمن نگاه دانلود" می توانید به تاپیک زیر مراجه نمایید:
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    برای آموزش " نقد " می توانید از تاپیک زیر بهره ببرید:
    نقد کده

    8a2p_شورای_نقد_انجمن_نگاه_دانلود.jpg
     

    _Janan_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/04/21
    ارسالی ها
    360
    امتیاز واکنش
    6,351
    امتیاز
    601
    محل سکونت
    رویابافی های ناتمام :)
    به نام خالق سیال ذهن

    به تالار نقد خوش آمدید. حضور شما در اینجا به معنای روحیه‌ی نقد پذیری شماست. امید است در کنار هم قدم در راه پیشرفت برداریم.
    عزیزجان! اولین عنصری که از نگـاه دانلـود با خوانندگان ارتباط برقرار می‌کند، عنوان آن است. عنوان یک اثر می‌بایست با محتوا ارتباط مفهومی داشته باشد، زیبا و جذاب باشد، به ژانر داستان اشاره داشته باشد و تکراری نباشد. در مورد نامی که شما انتخاب کردید، جذابیت و جلب توجه خواننده اتفاق می‌افتد. تا اینجای کار به نظر می‌رسد که آنتاگونیست داستانتان یک گردباد است لذا انتخاب کلمه‌ی "تورنادو" انتخاب جالبی است. اما نکته‌ی قابل بررسی این است که با خواندن عنوان، کلمه‌ی "تورنادو" در ذهنم آوای آشنایی داشت و احساس می‌کردم که قبلا آن را شنیده‌ام. با یک سرچ ساده متوجه شدم که "تورنادو" در واقع اسم اسب شخصیت کارتونی زورو بود، که از کودکی در خاطرم مانده است. از طرف دیگر "تورنادو" عنوان فیلمی به کارگردانی سیدجواد هاشمی است و همین‌طور نام فیلمی وسترن. در واقع عناوین قابل توجهی از این لغت استفاده کرده‌اند. این مسئله باعث می‌شود که در ذهن خواننده یک پیش‌زمینه‌ و پیش داوری ایجاد بشود. می‌توانید روی تغییر نام فکر کنید اما ضرروی نیست.
    دومین عنصر مهم نگـاه دانلـود، جلد آن است‌. جلد رمان شما کاملا متناسب با فضای داستانی و ژانرهاست. در این مورد خوب عمل کردید.
    بانوجان! ژانرهای انتخابی شما یعنی معرفی فضای داستانتان برای مخاطب. در این مورد ژانرهای فانتزی و عاشقانه مناسبند ؛ اما ژانر ترسناک، در قصه‌ی شما به چشم نمی‌خورد. ژانر ترسناک یعنی حبس شدن نفس در سـ*ـینه‌ی خواننده، یعنی اتفاقات وحشت‌آور که خون را در رگ‌های آدم منجمد کند! داستان شما یک داستان کاملا فانتزی است و در دسته‌ی ترسناک جای نمی‌گیرد. ژانر ترسناک می‌بایست از میان ژانرها حذف شود.
    نویسنده جان! قدم بعدی برای جذب مخاطب، خلاصه‌ی رمان است. خلاصه می‌بایست مفید و مختصر باشد. در مورد کلیت قصه سخن بگوید و در عین حال ایجاد کنجکاوی و ابهام کند. خلاصه‌ای که شما نوشتید، خوب و مناسب است. فقط جملات آخر نیاز به بازبینی دارد:
    @ حال اگر آن انسان‌های نادرست، انسان نباشند هم اتفاقات ناگوارتری رخ خواهد داد@
    این جمله از بیخ و بن یک پارادوکس بزرگ است. اگر انسان‌های نادرست انسان نباشند، معنای ناقصی دارد. اگر جایگزین مناسبی برای این جمله پیدا کنید، خلاصه‌تان بدون اشکال و مناسب خواهد بود.
    عزیزجان! مقدمه اولین باب آشنایی خواننده با قلم شماست. مقدمه‌ای که نوشته‌اید، جذاب و جالب است. در مقدمه خلاصه‌وار اطلاعاتی در مورد جلد اول داده‌اید. برای کسی که تازه این جلد را شروع می‌کند، کمی گیج کننده خواهد بود؛ اما با گذشت چند صفحه دریافت مفهوم مقدمه آسان خواهد شد. در کل مقدمه‌ی خوبی نوشتید.
    نکته‌ی بعدی، چگونگی شروع قصه است. شروع اگر تا حدودی مبهم باشد، اطلاعات کلی بدهد، جذاب باشد و خواننده را مستقیما وسط ماجراهای داستان پرتاب کند، یک قلاب مهم برای به دام انداختن خواننده است‌. تبریک می‌گویم! شما داستانتان را از جای مناسبی آغاز کردید.
    عزیزجان! یکی از مهم‌ترین بخش‌های یک داستان، توصیف است. توصیف چهره، مکان، حالات و احساسات‌. توصیفات باعث می‌شود که مخاطب شخصیت‌های ایجاد شده توسط شما را راحت‌تر بشناسد، با آن‌ها همزاد پنداری کند، درکشان کند، برایشان دل بسوزاند، با هیجانشان همراه شود و خوشحالی آن‌ها را طلب کند. در واقع توصیفات قوی باعث می‌شود تا همبستگی و ارتباط بین خواننده و شخصیت برقرار شده و خواننده از خواندن کتاب لـ*ـذت ببرد. اهمیت توصیفات به خصوص در داستان‌های فانتزی بالاتر است. چرا که در یک داستان فانتزی، مکان‌ها و اشخاص خاصی خلق می‌شوند که برای شناساندن به خواننده نیاز به توصیفات دقیق دارند.
    اولین رکن توصیفات، توصیف چهره است. شما در این زمینه عملکرد قابل قبولی نداشتید. مثلا من با این که تمام پارت‌ها را با دقت تمام خوانده‌ام، اما هیچ تصویر ذهنی واضحی از گیسو، اوتانا و یا دیگر شخصیت‌های داستان ندارم. در داستان از گونه‌ای به اسم "چارمن" نام بـرده‌اید اما من به عنوان کسی که جلد اول را نخوانده، به هیچ چیز قابل توجهی در مورد ظاهر این گونه برنخوردم. اما نگران نباشید بانو! فقط کافی است در جاهای لازم، بین متن توصیفات را اضافه کنید.
    بهترین روش برای توصیف کردن این است که توصیفات را نه یکباره که به تدریج بیان کنید. آن‌ها را لابه لای متن بگنجانید و مدام تکرارشان کنید. به این شکل خواننده خسته نمی‌شود و خیلی راحت‌تر می‌تواند تصویر ذهنی شما را تصویرسازی کند.
    مثال:‌ هدیه نگاه سبزش را به مرد قد بلند رو به رویش دوخت و با خودش فکر کرد که پیراهن آبی حسابی برازنده‌اش است.
    در این مثال من بدون این‌که از جملات مستقیم استفاده کنم به شما گفتم که هدیه چشم‌های سبز دارد. شخصیت مرد قد بلند است و پیراهن آبی پوشیده است.
    در مورد توصیف مکان هم می‌بایست به همین شکل عمل کنید. مثلا در پارت‌های ابتدایی داستان، وارد کاخ فبوس می‌شویم. اگر توصیفات ظاهری کاخ بیشتر باشد، قطعا گیرایی و تاثیر گذاری داستان هم بالاتر است. این توصیفات همچنین در مورد باغ و محل زندگی گیسو و دوستاش و کوه المپوس و...لازم است. توصیف مکان را هم می‌توان تکه به تکه و بین متن آورد.
    مثال: خسته و کوفته از روز پرکارش، خودش را روی کاناپه‌ی کرم رنگ رها کرد. چشم‌هایش را دور اتاق چرخاند و باز هم با خودش تاکید کرد که پرده‌های سورمه‌ای هیچ سنخیتی با کفپوش گردویی ندارد و باید عوضشان کند.
    در این مثال هم، به سادگی چند مورد از ویژگی‌های مکان را بیان کردم. به این شکل می‌توانید هربار بخشی از خانه‌ی گیسو یا باغ یا کاخ را توصیف کنید و البته تکرار کردن آن را فراموش نکنید.
    مورد بعدی توصیف احساسات و حالات است که برای نگـاه دانلـود عاشقانه فاکتور بسیار مهمی است. بانوجان! لازم است که خواننده با احساسات شخصیت‌ها بیشتر آشنا بشود. بیشترین توصیف احساساتی که در متن می‌بینیم، عصبانیت آتنایاست. در مورد شخصیت‌ها بیشتر صحبت کنید! گیسو به عنوان یک برگزیده‌ی شکست خورده چه احساسی دارد؟ ترس؟ نگرانی؟ عذاب وجدان؟ سیاوش به عنوان کسی که سال‌ها عمرش را در جهت محافظت از دایناگنی گذاشته‌است که حالا از دست رفته‌است، چطور؟ احساس بین آتنایا و گیسو رو بیشتر بشکافید تا ژانر عاشقانه‌ی داستان بیشتر خودش را نشان بدهد.
    برای توصیفات صرفا از کلمات استفاده نکنید. مثلا نگویید که آتنایا عصبانی است بلکه با حالاتی که یک فرد در هنگام عصبانیت دارد، عصبانیت او را نشان بدهید. مثل بالا رفتن تن صدا، نبض گرفتن رگ گردن و شقیقه‌ها، ساییدن دندان‌ها و...
    سعی کنید زمانی که یک موقعیت را شرح می‌دهید، حالات شخصیت ها را هم فراموش نکنید. ایستاده‌اند یا نشسته، پایشان را روی زمین می‌کشند، پشت ابرویشان را می‌خارانند، دست میان موهایشان می‌کشند، با لبه‌ی لباسشان بازی می‌کنند و... رعایت این مسئله قلم شما را پخته تر می‌کند و تصویر سازی ذهنی را برای خواننده آسان تر می‌کند.
    بانوجان! یکی از اصلی ترین پایه‌های یک قصه، شخصیت پردازی آن است. شخصیت‌ها باید یک دست باشند، علایق و تنفرهای خاصی داشته باشند، رفتار و گفتار منحصر به فرد داشته باشند و درست مثل انسان‌های واقعی ویژگی‌های مثبت و منفی اخلاقی داشته باشند. به عبارت دیگر باید خاکستری باشند چون هیچ انسانی خوب مطلق یا بد مطلق نیست. ویژگی‌های شخصیتی می‌بایست در لابه‌لای قصه خودشان را نشان بدهند.
    نویسنده جان! شخصیت پردازی های شما نیاز به جای کار بیشتری دارد. شخصیت‌های مختلف در قصه‌ی شما تفاوت رفتاری چندانی ندارند. آتنایا و نیلا کاملا شبیه بهم رفتار می‌کنند. سیاوش، سوفیا و آرتا در واقع زیر سایه‌ی شخصیت‌های اصلی پنهان شده‌اند. کار نشده رها شده‌اند و شخصیت‌های اصلی نیازمند ویژگی‌های رفتاری محکم تری هستند. چه چیزی گیسو را از دیگران متمایز کرده است؟ از یک برگزیده انتظار می‌رود شخصیتی بسیار محکم و استوار داشته باشد، در عین حال ترس و تردید‌های مختص به خودش را داشته باشد. یا در مورد اورفئوس، لایکائون و واران که شخصیت‌های منفی قصه هستند، نیاز به پردازش بیشتری است. خطرناک بودنشان را نشان دهید. بگذارید خواننده از این‌که دایناگن در دست آن‌هاست بترسد!
    هرچه شخصیت‌ها یکدست‌تر و کار شده‌تر باشند، باورپذیری و پختگی قصه‌ی شما بالاتر خواهد رفت.
    برای این کار لازم است تا برای خودتان یک نقشه‌ی راه مشخص کنید. یک کاغذ و قلم بردارید و شخصیت ها را بسازید. ویژگی های ظاهری و رفتاری، علایق و نفرت ها و ترس ها را به آن ها نسبت بدهید. مثلا من می‌خواهم در مورد یک پسر جوان که مکانیک است، بنویسم. این پسر اخلاق تند و تیزی دارد و زود عصبی می‌شود در عین حال مهربان است‌.‌ در کارش ماهر است و عاشق مادرش است. به خاطر خانواده‌اش هرکاری می‌کند. خب حالا کافی است که با رفتار‌ها و عکس العمل هایش، ویژگی هایش را نشان بدهم. مثلا با هرمسئله‌ی کوچکی عصبانی بشود و دعوا درست کند، سر خواهر کوچک‌ترش داد بزند اما زود پشیمان بشود و برای دلجویی پا پیش بگذارد. به خاطر هزینه‌ی عمل قلب مادرش حاضر بشود پیشنهاد نامعقول دوستش برای دزدی را قبول کند.
    اولین قدم برای پرداختن یک شخصیت به همین سادگی است.
    بانو جان! اصل و اساس یک قصه ایده‌ی پشت آن قصه است. چیزی که داستان شما را منحصر به فرد خواهد کرد، یک ایده‌ی جدید و غیر تکراری است. اگر تمام ظواهر را کنار بزنیم، نویسنده چه حرفی برای گفتن دارد؟
    در قصه‌ی شما شاهد نبرد بین نور و تاریکی هستیم. اربابان قدرت که سودای نابودی همه‌چیز را در سر دارند و برگزیده‌ای با یک سلاح خاص. از این دست زیاد خوانده و دیده‌ایم اما تلاش شما در جهت ایجاد شخصیت‌های جدید، ستودنی است. اضافه کردن گونه‌های خیالی باعث جذابیت داستان شده‌است. سرگذشت دایناگن و ایلیا جالب توجه است. البته همان‌طور که پیش‌تر گفتم، توصیفات بیشتری لازم است‌.
    عزیزجان! خط سیر داستانتان قدری تند است‌. می‌بایست بین اتفاقاتی که در حال وقوع است، کمی فاصله ایجاد شود و توصیف بیشتری در مورد هر موقعیت وجود داشته باشد. برای مثال اتفاقی که در جنگل برای آتنایا و آرتا افتاد، رها شد و کاملا از خط سیر داستان جدا افتاد‌. حال آن‌که می‌توانستید با توصیفات بیشتر و یا اشاره‌های گاه به گاه در متن، آن را جذاب‌تر و پراهمیت‌تر کنید.
    نویسنده‌جان! مسئله‌ای که در سرتاسر داستان جلب توجه می‌کرد، تقابل اسامی ایرانی و یونانی یا خیالی بود. وجود شخصیت‌های اصلی با اسامی ایرانی در این فضا کمی نامانوس است. وقتی اسامی زینب، مریم، سیاوش و... در کنار اورفئوس، لایکائون، آتنایا و... قرار می‌گیرند، آیا ذهن خواننده را در دو فضای مختلف قرار نمی‌دهند؟
    در مورد تایپ صحیح و املای درست کلمات تا حد زیادی موفق بوده‌اید و این مسئله خواندن داستان را برای خواننده سهل‌تر و شیرین‌تر می‌کند. فقط توجه کنید که توضیحات لازم در مورد اسامی، شخصیت‌ها و یا لغات خاص را در پاورقی بیاورید. نوشتن آن‌ها در یک پرانتز در وسط متن، حواس خواننده را پرت می‌کند.
    در پایان برایتان آرزوی موفقیت روز افزون دارم. پاینده و مانا باشید.

    شورای نقد انجمن نگاه دانلود
     

    zahra.unesi

    ویراستار انجمن
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/10/29
    ارسالی ها
    463
    امتیاز واکنش
    19,506
    امتیاز
    674
    محل سکونت
    گیلان

    سلام منتقد عزیز، وقتتون بخیر و خسته نباشید!
    ممنون بابت وقتی که برای رمان من گذاشتید و نقد زیباتون رو در اختیار من قرار دادید.
    حتماً با توجه به گفته‌های شما رمان خودم رو ویرایش می‌کنم:)
    فقط لازم دونستم این موضوع رو هم ذکر کنم که آتنایا و اوتانا دو شخصیت جدا از هم هستند.
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا