نقد رمان معرفی و نقد رمان مروارید الوان | Reyhun کاربر انجمن نگاه دانلود

  • شروع کننده موضوع Reyhun
  • بازدیدها 567
  • پاسخ ها 9
  • تاریخ شروع

Reyhun

کاربر انجمن نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/01/07
ارسالی ها
289
امتیاز واکنش
3,844
امتیاز
597
محل سکونت
میان انبوه احساس:)
نام رمـان: مروارید الوان
نویسنده: Reyhun کاربر انجمن نگاه دانلود
نام ناظر: *سیما*
ژانر داستان: عاشقانه، اجتماعی
خلاصه: یک روانپزشک جوان و موفق، پس از تحقیقات بسیار و شکستی عظیم، به دنبال فردی متفاوت برای به اثبات رساندن نظریه اش می گردد. درست شبی که برای ندیدن برزخ تقلا می کند، با دخترکی آشنا می شود که کلید در های بسته ی روبروی اوست. این دختر می تواند او را در این راه کمک کند؟ یا حتی پزشکش را هم متهم به بیماری می کند...؟!

نکات مهم:
1. قبل از ارسال نظرتون به هیچ‌وجه نقد دیگر دوستان رو نخونید! مگر این که تمایلی به خوندن رمان یا ارسال نقد نداشته باشید. چون خوندن نقد های دیگران باعث جهت دار شدن نقد شما می شه و چه بسا من قبلش اون اشکالات رو رفع کرده باشم و شما انرژی تون رو به پای ارسال مکررات گذاشته باشید! پس لطفا اول نقد تون رو بفرستید و بعد اگر دوست داشتید نقد های بقیه رو بخونید، اقدام کنید. متشکرم!
3. قبل از ارسال نقد، سری به تاپیک "نقد کده" بزنید و نحوه ی نقد کردن رو بخونید. درسته که فقط پست های دارای توهین و تخریب و اسپم باید گزارش بشن، اما ارائه ی برخی نظرات شخصی هم ممکنه کار نادرستی باشه...! پس لطفا قبل از نقد دقت کنید که متن شما برای نقد، گویای چه چیز هایی هست...
4. صفحه ی پروفایل من به روی شما دوستان همیشه بازه!:) هر نظری خارج از نقد داشتید، پروفایل من پذیرای شماست. حتی اگر می خواستید در رابـ ـطه با ادامه ی سیر رمان نظرتون رو بیان کنید. پس لطفا به حد و حدود تاپیک نقد احترام بذارید.

ممنونم از همکاری صمیمانه تون! :)
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • Jupiter

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/01/27
    ارسالی ها
    719
    امتیاز واکنش
    34,110
    امتیاز
    1,144
    به نام خدا


    نویسنده عزیز ، ضمن عرض سلام ، ورود شما به تاپیک نقد که نشانی از نقد پذیری و علاقه مندی شما به پیشرفت قلمتان است را تبریک می گوییم . لطفا قبل از شروع فعالیت در تاپیک نقد ، قوانین بخش را مطالعه فرمایید .

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    توجه فرمایید که این چنین پیام ها اسپم محسوب میشوند و لازم است در صورت مشاهده ، پیام مربوطه را به کادر مدیریت بخش نقد ، گزارش دهید :
    -عزیزم ادامه بده
    -خیلی رمانت قشنگه من عاشقش شدم
    -تند تند پست بزار
    -تو رو خدا مهناز و فرهود بهم نرسن
    و...........

    برای درخواست نقد توسط "شورای نقد انجمن نگاه دانلود" می توانید به تاپیک زیر مراجه نمایید:
    negahdll3.ir

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    با سلام - نویسندگان عزیزی که درخواست نقد دارند، باید ابتدا قوانین را در تاپیک زیر مطالعه کنند. قوانین فراخوان نقد رمان ها - سپس در همین تایپک درخواست خودشان را مطرح کنند. توجه شود: - هنگام درخواست، حتما نویسنده لینک تاپیک رمان خود را در پیامش قرار بدهد. - هنگام درخواست، نویسنده باید نوع نقد را...
    negahdll3.ir
    negahdll3.ir

    برای آموزش " نقد " می توانید از تاپیک زیر بهره ببرید:
    نقد کده

    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    اِلارا

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/10/02
    ارسالی ها
    441
    امتیاز واکنش
    23,034
    امتیاز
    815
    محل سکونت
    لا به لای دفتر و مداد رنگی
    سلام و خسته نباشید خدمت نویسنده‌ی عزیز رمان «مروارید الوان».
    نام رمان:
    در واقع نام رمان در مواجهه‌ی اول تصور ژانر تخیلی-فانتزی را به من منتقل کرد که با خواندن خلاصه این تصویر کمی محو شد؛ اما از بین نرفت.
    نام رمان خوش‌آوا، به یاد ماندنی و جذاب بود.
    همچنین برای من کمی هم سوال برانگیز بود.

    خلاصه:
    خلاصه‌ی ارائه شده از هر نظر تکمیل بود و به اندازه‌ی کافی جذابیت و ابهام در خود داشت که بتواند مخاطب را برای خواندن رمان کنجکاو کند.
    نکته‌ای که در پست اول در نظرم آمد این موضوع بود که بهتر می‌بود بخشی از رمان را در پست اول قرار نمی‌دادید، شخصاً آن بخش را ناقص خوانده و رد کردم.
    به دلیل آن که این بخش به نظر من جذابیت نام رمان را از بین می‌برد و ابهامش را فاش می‌کرد.

    شروع:
    شروع رمان غیر قابل تصور و کاملا میخکوب کننده بود که به نظر من این ویژگی رمانی با سطح حرفه‌ای هست؛ شما این توانایی رو داشتین که در همان خط‌های آغازین مخاطب را شکار و به دام رمانتان بیاندازید.
    نثر:
    در رمان مروارید الوان با نثری قوی، روان و تند و تیز در عین حال پر محتوا رو به رو شدم، جملات جذاب و کوتاه رمان در کنار اطلاعات فراوانی که از حرفه‌ی پزشکی به مخاطب داده می‌شد، بیشتر و بیشتر خواننده را درون ماجرا می‌کشید.
    نکته‌ای که در حین مطالعه به نظرم آمد این بود که چه قدر خوب هست که به جای توضیحات اضافی از روش پانویس استفاده کردین.

    مونولوگ:
    مونولوگ‌ها گاه تند و تیز و گاه لطیف و آرام بودن، به هیچ عنوان حوصله‌ی مخاطب را سر نمی‌بردند و به نظر من کاملا کافی و به اندازه بودند.
    دیالوگ:
    دیالوگ‌ها حاوی اطلاعات تکمیلی رمان بوده و به حساب می‌آمدند و اینطور نبود که اگر یک خط دیالوگ را نخوانی به جایی برنخورد!
    ایده:
    ایده‌ی رمانتان تا اینجا بسیار تازه، جذاب و یکی از دلایلی بود که برای خواندن رمان ترغیبم کرد.
    توصیفات:
    برای این قسمت کمی زود هست تا نظر یا نقدی نوشته بشه، اما توصیف مکان به نظرم کامل بود به شرطی که مدام و هر چند پست یک بار تکرار شود.
    توصیف چهره و ظاهر برای این تعداد پست کافی بود اما در ادامه حتماً بیشتر توصیف کنین.
    توصیف احساسات هم کامل و بی‌نقص بود.

    روند داستان:
    روند داستان از نظر من کاملا متعادل بود و مخاطب را به خوبی با خود همراه می‌کرد.
    اشکالات:
    در این رمان شاهد چندان مشکلی نبودم؛ اما
    توصیف زمان چندان به چشم نمی‌آمد و نسبت به تعداد پست‌ها کم به نظر می‌آمد.
    در متن گاهی اشتباه تایپی رخ داده و یک یا دو بار دیالوگ با مونولوگ قاطی شده بود که البته با یه دور بازبینی و ویرایش این مشکلات حل خواهد شد.

    موفق باشی نویسنده جان:aiwan_lggight_blum:
     
    آخرین ویرایش:

    Reyhun

    کاربر انجمن نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/07
    ارسالی ها
    289
    امتیاز واکنش
    3,844
    امتیاز
    597
    محل سکونت
    میان انبوه احساس:)
    حضورت توی این تاپیک به شدت من رو خوشحال کرد!^^ ممنون که اومدی و نقد کردی. دوست داشتم نظرت رو راجع به نوع شخصیت پردازی و شخصیت ها هم بدونم... ایراداتی که گفتی تا حد ممکن رفع شدند. اگر چیزی مونده بود حتما بهم بگو. موفق باشی جانِ دل :)
     

    ^M.Sajdeh.76

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/07/26
    ارسالی ها
    1,650
    امتیاز واکنش
    7,439
    امتیاز
    646
    محل سکونت
    تهران
    سلام عزیزدل .
    خب من مجبور شدم برای گفتن نظرم دوباره پارت های صفحه نخست رو از ابتدا مطالعه کنم ...
    البته قبلا خونده بودم ولی دقیقا یادم نمونده بود، حافظست دیگه !
    خب رمانت شروع خوبی داره و خلاصه هم مناسب و به اندازه بود اسم رمانت خیلی جالب و بحث برانگیزه که تو صفحه دوم تازه متوجه انتخاب این اسم شدم یعنی باعث میشه ادم هی پارت ها رو بخونه تا متوجه این ارتباط بشه ...
    قلمت تقریلا قوی هست فقط جانان من یه نظری دارم که امیدوارم مفید باشه عزیزدل تشبیهات و احساسات رو پشت هم نیار یعنی جملاتت رو پشت هم از تشبیه و احساس نکن چون زیاد شدن اسن اشبیه ها باعث میشه خواننده به صورت ناخوداگاه ازشون رد بشه و اطلاعات مهم داخلش رو نخونه .. مثلا میتونم برات مثال بزنم که حافظ حداقل ۸ بار طرز نگاه دختر مورد نظرش رو به فشفشه تشبیه کرد و چندبار از رفتار هاش اون رو باهوش خوند اینا خوبه اما تکرار بشه از مزه میوفته ...
    و یه نکته که فکر میکنم چهار پارت اول به صورتی نوشته شده گـه گذشت زمان و مکان رو دقیقا نشون نمیده و باعث شد من یکم گیج بشم که اون دختر تو راهرو کیه اینیکه تو بخش جیع میزنه کیه لیلی کیه !! همه رو یه مقدار عاطی کردم تا رفتم پارت های اخر صفحه اول یکم مشخص تر شد شاید اشکال در خوندن من بود نمیگم خیلی گیج کننده هست ولی اگر کسی سحوی بخونه متوجه نمیشد درست ...
    علایم نگارشی بعضی جاها رعایت نشده بودد به خصوص قبل کلمه ربط" اما" صفحه دوم خیلی بهتر نوشته شده و شاید به خاطر جا افتادن داستان هست روند رمانت خوبه و مناسبه ...
    اما همپنان این تشبیهاتت ادامه داره همشون قشنگن ولی گاهی زیاد شده و جمله رو از هدف اصلیش دور کرده...
    و تکرار کلمه دخترک! خیلی ازش استفاده کردی یکم کلمه دخورک کلیشه ای هست بهتر یه جایگزین براش پیدا کنی که متن رمانت متفاوت تر بشه ..
    اما قلم قویت واقعا ادم رو جدب میکنه من ریز بینی کردم تا این نکات رو دراوردم وگرنه بخوام فقط بخونم هیچ کدوم به چشمم نمیخوره ...
    دیگه بگم! رفتار حافظ! حافظ یا الوان! کدوم؟!
    رفتارش جالبه و احساس و گمانه زنی چند شخصیتی رو به من میده ! شایدم نقش بازی کردنه برای حذاب نشون دادن مقابل مروارید . اما مروارید که دوست دارم بیشتر راجبش بدون چرا انقدر علاقه داره خودش را زجر بده و زخمی کنه !؟
    این موارد کشش رمانت هستن که باعث میشه خواننده تا مارت بعدی صبر کنه ..
    واقعا ممنون که مینویسی امیدوارم بیشتر از این بدرخشی
    موفق باشی و قلمت مانا
     

    Reyhun

    کاربر انجمن نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/07
    ارسالی ها
    289
    امتیاز واکنش
    3,844
    امتیاز
    597
    محل سکونت
    میان انبوه احساس:)
    مهدیه ی عزیز، واقعا ممنونم بابت نقد و نظرت! :) از تک تک کلماتت لطفی که به من داری به چشم می خوره و من امیدوارم من و سبک نوشتن و داستانی که افتخار همراهی تو رو داره، لایق این محبتت باشیم عزیز دلم :)

    مممنون که اومدی! و نقد کردی! ^^❤️
    به امید درخشش مضاعف خودت و رمانت دلبر!؛)❤️
     

    ^M.Sajdeh.76

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/07/26
    ارسالی ها
    1,650
    امتیاز واکنش
    7,439
    امتیاز
    646
    محل سکونت
    تهران
    چرا استفاده از فشفشه به عنوان ترسیم چشم های مروارید قشنگه منطورم این بود استفاده بی رویه از تیکه کلا یا تشبیه یک مورد خاص پشت هم از تفاوت و دیده شدنش کم میکنه
    دخترک رو من اکثرا داخل رمان ها دیدم لقب؟! هوم! به نظرم دختر داستانت اصلا نیاز به لقب نداره کلیشه ای شده تو قلمت خوبه و به نظر من به جای استفاده از لقب و کلمات خاص میتونی به راحتی مدل نوشنت رو خاص کنی تا یه سبک به نام خودت بزنی مثل امضاء!
    خلاصه خوبه من به شخصه(این قسمت بعد از به شخصه نقد نیست فقط نظر شخصینه و شاید اصلا درست هم نباشه!) به کار بردن جمله های سوالی داخل خلاصه رو درست نمیدونم .خلاصه باید در عین سادگی پیچیدگی های خاص و ریزی داشته باشه که اطلاعات کافی و مناسب به خواننده بده و همینطور چند سوال در خودش جا بده اما نه با علامت سوال! به نظرم میتونی کمی تغییرش بدی .. ببین رمان قراره چه طور پیش بره و تا اون نقطع اوجی که تو ذهنت داری رو جویده جویده بنویس! یعنی از هر قسمتش یه سرنخ کوچیک بده ..
    حالا نبین خب حرف میزنما خودم تو صدبار خلاصمو عوض کردم کلا که به خلاصه اعتقاد ندارم :NewNegah (3):
    در مورد اون قسمتی که گفتم به نظرم حافظ نقش بازی میکنه باید بگم که به همین راحتی اطلاعات به خوانندت نده بذار همینجوری سوالی بمونه...
    میتونی شفاف سازی نکنی جافط پتانسیل این رو داره حتی چند شخصیتی هم بشه داستانت واقعا پتاسنیل خیلی چیزا رو داره که با سیر رمانی که تو ذهن داری میتونی خیلی کارا بکنی و البته ممکنه حتی خیلی چیزا هم تو مسیر رمانت باشه که من ازش خبر ندارم پس از این مورد می گذرم تا رمانت جلو بره!
    کلا عجولم :aiwan_light_suicide2:
    خب دیگه که باید ببینیم رمان چه طور جلو مبره
    موفق باشی حسابی ...
    اگر دلت خواست نظرت رو راجب رمانم بده حتی یه جنله هم برام کافیه البته بازم اجبار نیست هرجور راحتی :aiwan_light_punish:
     

    Ayt@z

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/02/21
    ارسالی ها
    1,425
    امتیاز واکنش
    5,622
    امتیاز
    606
    محل سکونت
    دنیای خواب ها
    به نام آفریننده‌ی قلم
    نقد رمان مروارید الوان
    با عرض سلام و خسته نباشید خدمت نویسنده‌ی عزیز باید به اطلاع برسانم همانطور که می‌دانید ایده پایه‌های اولیه‌ی نگـاه دانلـود است؛ یعنی اگر شما رمان را یک ساختمان در نظر بگیرید ایده نقشه‌ی اولیه‌ی آن است همان نقشه‌ی ساده‌ای که اگر خوب و متفاوت انتخاب شود با کمک عوامل بیرونی و درونی و پردازش خوب به آن‌ها حتی افراد سخت پسند را هم جذب خود می‌کند و از آنجا که ایده‌ی شما ایده‌ی خوب و به دور از کلیشه‌ای بود انتظار می‌رود که که ‌همراهی آن با نام، خلاصه و ژانر های مناسب ساختمان زیبا و جذابی را به خواننده نمایش دهد.
    انتخاب ترکیب مروارید الوان و اشاره‌ی غیر مستقیم به شخصیت‌های اصلی نام رمان را خاص و در ذهن خواننده ماندگار می‌کرد و ترکیب بسیار مناسبی برای رمان شما بود؛ که همراهی آن با خلاصه‌ای خوب نقش مفیدی را می‌تواند در جذب دیگران داشته باشد. خلاصه‌ی شما هم با اینکه هم دارای ابهام و هم دارای اطلاعات بود و نوعی می‌توان گفت خلاصه‌ای خوب به شمار می‌رفت؛ اما ایرادات کوچکی هم داشت که با رفع آن‌ها خلاصه‌ای بسیار روان‌تر خواهید داشت. به عنوان مثال در جمله‌ی (این دختر می‌تواند...کمک کند؟) از فعل کند استفاده و به نوعی نمایی از آینده را لحاظ کرده‌اید؛ اما در جمله‌ی بعدی از فعل می‌کند استفاده شده و کمی یکدست بودن متن و هماهنگی میان جملات را برهم زده. درست است که جمله از نظر ساختاری اشتباه نیست؛ اما این تفاوت میان جملات چندان به دل نمی‌نشیند. به نظرتان اگر به جای (حتی پزشکش را هم متهم به بیماری می‌کند؟) بنویسید (پزشکش را هم متهم به بیماری خواهد کرد؟) بهتر نیست؟
    در خلاصه بهتر است به جای بازی با جملات و به نوعی سنگین نویسی آن‌ها از متنی روان استفاده کنید تا خواننده با آن ارتباط بهتری برقرار کند. برای مثال در همان جمله‌ی(حتی پزشکش را هم متهم به بیماری می‌کند) اگر جای کلمات متهم و بیماری را با هم عوض کنید و به نوعی بنویسید (حتی پزشکش را هم به بیماری متهم می‌کند؟) متن روان تر می‌شود‌. یا در جمله‌ی قبلی آن هم (این دختر می‌تواند او را در این راه کمک کند؟) اگر به جای استفاده از را در نقش حرف اضافه از همان به استفاده کنید خلاصه بهتر و ساده‌تر می‌شود. مقدمه برعکس خلاصه نیاز به استفاده از آرایه‌های ادبی و بازی با جملات و کلمه‌ها دارد و این در مقدمه‌ی شما رعایت شده و متن زیبایی را در مقابل خواننده قرار داده بود. مقدمه‌ی شما با اینکه کمی طولانی بود؛ اما خسته کننده نبود و تاثیر خوبی بر روی خواننده می‌گذاشت.
    ژانر ها هم مانند نام کاملا درست انتخاب شده بودند و قرار گرفتن آن‌ها در کنار سبک مناسب هارمونی زیبایی را در داستان رقم زده بود و هم ژانر ها و هم سبک به خوبی خود را در داستان نشان می‌دادند.
    جلد هم بسیار زیبا و مرتبط با محتوا بود و عکس روی آن حس درد و عشق را به خوبی به انسان منتقل می‌کرد، جمله‌ی روی آن هم نشان از حالت روانی شخصیت اصلی داستان داشت و ارتباط با محتوا در آن کاملا مشهود بود.
    در کل نمای ساختمان رمان شما بسیار جذاب بود و قطعا با اصلاح برخی نکات ریزی که در بالا گفت شد بهتر نیز خواهد شد.
    توصیفات رنگ و لعاب رمان و دستگاه شکنجه‌ی نویسندگان و منتقدان هستند. احتمالا تا کنون اینکه توصیفات به چهار بخش ظاهر، حالات، احساسات، و مکان تقسیم می‌شود را شنیده‌اید و نیازی به تکرار دوباره‌اش نیست. باید در نظر بگیرید که بخش توصیفات بسیار حساس است و اگر به اندازه نباشد امکان دارد خواننده را زده کند. به نوعی توصیفات همان نمک غذا هستند که اگر زیاد باشد غذا شور و غیر قابل تحمل و اگر کم باشد بی مزه و باز هم غیر قابل خوردن می‌شود. در رمان شما حالات به خوبی توصیف شده بودند؛ اما به دیگر بخش‌ها چندان توجهی نشان داده نشده بود؛ البته با توجه به ارتباطی که میان توصیف احساسات و حالات وجود دارد می‌توان گفت احساسات نیز توصیف خوبی را به همراه داشتند؛ اما باید دقت داشته باشید که در ژانر های انتخابی شما توصیف احساسات نقش بسیار مهم و کلیدی دارد و شما باید به این موضوع بیشتر توجه کنید.
    بر روی چهره و ظاهر کاراکتر ها چندان کار نشده بود و تصویر ذهنی خاصی در ذهن خواننده نقش نمی‌بست؛ هر چند که هنوز اوایل رمان است و شما وقت بسیاری دارید تا در پارت های بعدی شخصیت ها را در ذهن خواننده جا بیاندازید؛ اما بهتر است در ابتدا هم اطلاعاتی از ظاهر و چهره به خواننده بدهید تا تصویر محوی در ذهنش شکل گیرد. توجه کنید که توصیفات این قسمت باید تکه تکه باشد و در رمان تکرار بشود تا هم خواننده خسته نشود و هم در انتهای رمان بتواند شخصیت را در ذهنش ترسیم کند.
    مثال: پست ۸
    نفس عمیقی کشید تا راه اشک‌های نافرمانش را ببندد. غم در چشمان شکلات مانندش فوران می‌کرد. کاش هیچوقت باز نمی‌گشت. انتظار این استقبال گرم را نداشت. استقبالی که دردش طاقت فرسا بود و اثر کبودی‌اش احتمالا تا چند ماه برایش یادگاری می‌ماند.
    پست ۲۱
    در آن لباس‌های چرمی فوق العاده دیده می‌شد. مطمئنن اگر مادرش آنجا بود با دود کردن سپندی، از چشم خوردنش جلوگیری می‌کرد. آهی از عمق وجود کشید. قلبش بی تابانه در سـ*ـینه می‌کوبید و دلتنگی‌اش را فریاد می‌زد. کاش واقعا مادر بود. کاش بود و گله می‌کرد از چشمانی که بیش از اندازه شبیه حاج بابایش بود. چشمانی که حتی اگر می‌خواست با لنز هم میخفی‌شان کند باز هم رنگ قهوه‌ای‌شان خود و هارومونی زیبای‌شان با آن موهای فر را به رخ می‌کشید.
    توصیفات مکان هم مانند توصیف ظاهر باید تکه تکه و در عین حال مکرر باشند؛ یعنی همانطور که در مثال بالا دیدید اگر در اوایل رمان مبل خانه‌ی شخصیت را توصیف کردید در اواسط آن باز هم باید به آن بپردازید. منظور از تکه تکه بودن هم این است که خواننده نباید متوجه توصیفات بشود یعنی نباید طوری بنویسید که یک پاراگراف کاملا به توصیف اختصاص داده شود و خواننده را خسته کند؛
    مثال:
    تنها برای یک کتاب باید پنج طبقه را برگردم. آخر این ساختمان به این بزرگی نباید یک آسانسور داشته باشد؟ آهی کشیدم. زانو هایم عجیب درد می‌کرد و ضعف پاهای ناتوانم را به رخ می‌کشید‌. ضعیف بودم و این پله‌ها ضعیف‌ترم می‌کرد. در چوبی که مقابلم قرار گرفت مانند آنکه عشقم را دیده باشم، چشم‌هایم گشاد شد و به سمتش پرواز کردم. همین که می‌خواستم کتاب را از روی میز بردارم، ناگهان پایم به لبه‌ی میز کشیده شد و دردی غیرقابل وصف وجودم را در بر گرفت. فکر کنم با این اوضاع تا خانه فلج شوم. کتاب پردردسر.
    این تنها مثالی کوتاه و به قلم من برای درک بهتر تکه تکه توصیف کردن بود و شما قطعا با قلم خود و با توجه به آگاهی به داستان خیلی بهتر می‌توانید توصیف کنید.
    شخصیت‌ها نقطه‌ی ارتباطی خواننده و رمان هستند. نقطه‌ای که می‌تواند رمان را به ارج ببرد و یا به فرش بکشاند. قسمت شخصیت پردازی بیشتر به پی‌رنگ رمان برمی‌گردد؛ یعنی همان وقتی که شخصیت در ذهنتان شکل می‌گیرد بهتر است آن را روی کاغذ بیاورید تا دارای ثبات شود و تناقضی نداشته باشد. شخصیت‌پردازی شما تا اینجا نسبتا خوب بود و هر کاراکتر اخلاقی متفاوت داشت و خواننده با آن‌ها همراه می‌شد؛ البته کاراکتر شخصیت اصلی دختر و به نوعی مروارید داستان پارادوکسی‌هایی داشت که احتمال می‌رود وابسته به وضع روانی او و جزیی از شخصیت او باشد.
    داستان و شخصیت‌ها تاکنون فراز و فرود های خوب و مناسبی داشتند؛ اما باید مواظب باشید که فراز های داستان پیشروی نکنند و جذابیت آن را نکاهند. یکی از مهم‌ترین نکات رعایت کردن تعادل در اجزای رمان است و رعایت نکردن این رکن ممکن است موجب خسته شدن خواننده بشود.
    برخی از قسمت‌های رمان گنگ نوشته شده بودند و خواننده در وهله‌ی اول متوجه آن نمی‌شد. پیشنهاد می‌کنم با استفاده از توصیفات و مانور دادن بیشتر روی موضوع آن‌ها را واضح تر بنویسید.
    در برخی قسمت ها از علائم نگارشی اشتباه استفاده شده بود‌. مثلا قبل از اما باید حتما از ؛ استفاده کنید. یا در برخی جمله‌ها ویرگول در جای نادرستی قرار می‌گرفت. استفاده‌ی زیاد از سه نقطه در صورتی که لازم نبود هم کمی خواننده را اذیت می‌کرد. بهتر است با ویرایش این نکات متنی یکدست را مقابل خواننده قرار دهید.
    خوشبختانه غلط املایی در رمان شما دیده نمی‌شد و تنها برخی غلط‌های تایپ وجود داشت؛ مانند:
    اضطرار✖
    اضطراب✔
    میان‌شان✖
    میانشان✔
    که البته چندان زیاد نبودند.
    بهتون پیشنهاد می‌کنم که یک دور رمان رو با صدای بلند برای خودتون بخونید تا جاهایی که نیاز به ویرایش دارند رو راحت‌تر اصلاح کنید.
    مروارید الوان رمان زیبا و دلنشینی بود. ممنون برای نوشتنتون.
    قلمتون همیشه سبز. :aiwan_lggight_blum:


    8r1e_____2.md.jpg
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا