《به نام خالق زخم》
نام رمان: هیچ مرگی طبیعی نیست
نویسنده: مهتاب شریفی | کاربر انجمن نگاه دانلود
ناظر: @آرمیـbzـتا
ژانر: عاشقانه، تراژدی، معمایی
سبک: رئالیسم
نثر: ادبی
خلاصه:
نیکا دو ماه دیگر می میرد! تنها دو ماه برای رسیدن به هر آنچه دوست می داشت زمان دارد و البته همه چیز به همین آسانی نیست وقتی توجه یک قاتل سریالی را به خودش جلب کرده است. چگونگی مرگ چه اهمیتی دارد زمانی که هیچ مرگی طبیعی نیست؟
مشاهده پیوست 182967
سخنی با خواننده:
شخصیتهایی که باهاشون آشنا میشین، حاصل هشت سال تلاشن. من هشت سال با نیکا زندگی کردم، نفس کشیدم، غرق شدم. اونقدر که فراموش کردم نیکا منه یا من نیکام.
به جرئت میتونم بگم این کتاب بیش از سی بار ویرایش شده که آخرین بار برمیگرده به یک روز پیش. مسیر زندگی نیکا بارها و بارها عوض و شخصیتش هربار قویتر از قبل شده.
بهتون قول غرقشدن توی عمق شخصیتها و مکانها رو میدم. قطعاً لیمات، مقدسترین مکانیه که قادر به خلقش بودم و شما حتی میتونین رطوبتش رو حس کنین.
این کتاب، داستان اتفاقات اعجابانگیز نیست، روایت شخصیتهای قابل تأملیه که درگیر افسون زندگی شدن و گاهاً بعضیها افسون خودشون رو دارن.
بعد از هشت سال بازنویسی مکرر امید دارم اینبار بتونم کتاب رو تموم کنم. پیشاپیش از نگاه و نظرات مثبت و منفیتون سپاسگذارم. تمام نظراتتون رو با دقت میخونم و تلاش میکنم کتاب بینقصی تقدیم نگاه زیباتون کنم.
نام رمان: هیچ مرگی طبیعی نیست
نویسنده: مهتاب شریفی | کاربر انجمن نگاه دانلود
ناظر: @آرمیـbzـتا
ژانر: عاشقانه، تراژدی، معمایی
سبک: رئالیسم
نثر: ادبی
خلاصه:
نیکا دو ماه دیگر می میرد! تنها دو ماه برای رسیدن به هر آنچه دوست می داشت زمان دارد و البته همه چیز به همین آسانی نیست وقتی توجه یک قاتل سریالی را به خودش جلب کرده است. چگونگی مرگ چه اهمیتی دارد زمانی که هیچ مرگی طبیعی نیست؟
مشاهده پیوست 182967
سخنی با خواننده:
شخصیتهایی که باهاشون آشنا میشین، حاصل هشت سال تلاشن. من هشت سال با نیکا زندگی کردم، نفس کشیدم، غرق شدم. اونقدر که فراموش کردم نیکا منه یا من نیکام.
به جرئت میتونم بگم این کتاب بیش از سی بار ویرایش شده که آخرین بار برمیگرده به یک روز پیش. مسیر زندگی نیکا بارها و بارها عوض و شخصیتش هربار قویتر از قبل شده.
بهتون قول غرقشدن توی عمق شخصیتها و مکانها رو میدم. قطعاً لیمات، مقدسترین مکانیه که قادر به خلقش بودم و شما حتی میتونین رطوبتش رو حس کنین.
این کتاب، داستان اتفاقات اعجابانگیز نیست، روایت شخصیتهای قابل تأملیه که درگیر افسون زندگی شدن و گاهاً بعضیها افسون خودشون رو دارن.
بعد از هشت سال بازنویسی مکرر امید دارم اینبار بتونم کتاب رو تموم کنم. پیشاپیش از نگاه و نظرات مثبت و منفیتون سپاسگذارم. تمام نظراتتون رو با دقت میخونم و تلاش میکنم کتاب بینقصی تقدیم نگاه زیباتون کنم.
آخرین ویرایش: