نقد رمان معرفی و نقد رمان گلوله‌ای که در سرم بود مرا کشت | _Janan_ کاربر انجمن نگاه دانلود

  • شروع کننده موضوع _Janan_
  • بازدیدها 1,505
  • پاسخ ها 5
  • تاریخ شروع
  • پیشنهادات
  • 🍫 Dark chocolate

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/09/06
    ارسالی ها
    2,828
    امتیاز واکنش
    38,895
    امتیاز
    1,056
    سن
    23
    محل سکونت
    °•تگرگ نشین•°
    بسم رب نون و آفریننده قلم.
    برای بیان حال واقعی ایم نسبت به چینش کلمات و سیر رمان، تنها یک تشبیه به ذهنم رسید:
    مثل جدا کردن دانه های انار از بین برچه های محکم دورش. همان قدر ظریف و با دقت. و همان طور که مشخص است، زمان زیادی هم می‌برد، اما به شیرینی حل شدن طعم انار در دهان، می‌ارزد.
    وقتی غرق داستان شدم، برای یک لحظه خودم را روی نیمکتی چوبی در آخرین ردیف کلاسی با دیوارهای مرمرین و تخته گچی تصور کردم که دست زیر چانه زده تا همکلاسی‌اش، انشایش را بخواند. انشایی که در مورد زندگی خودش نوشته... همین قدر ساده، بی آلایش و در عین حال خوشمزه و شیرین.
    طبیعی است که همه ی آدم ها ایراداتی دارند. وگرنه کسی که از همه لحاظ کامل باشد، شبیه دست خط یک کامپیوتر می‌شود. دست خط تایپی خشکی که هیچ ایرادی ندارد و در عین حال اصلا هم دوست داشننی نیست! و تنها به دیدن هر روزه اش عادت کرده‌ایم. اما دست خط های آدم ها، با همان کج و کوله بودن و نقص هایشان است که دوست داشتنی می‌شود. ( رسمی نوشتن چقد سخته🤕 وی در حال ترکیدن است).
    اما اینکه علامت *** بیشتر برای فواصل زمانی طولانی استفاده می‌شود و چند جای رمان استفاده شده بود که زیاد لزومی نداشت. (😁رو دلم مونده بود. دوست داشتم بگم اصن/ بعد مثلا خودت نگاه کن بعضی جاها این سه تا ستاره رو بردار و جمله ها رو بهم بچسبون. انگار ادامه‌ی هم دیگن. بدون فاصله زمانی)
    بعضی از کلمات هم بودند که به شخصه زیاد برخوردی با آن ها نداشتم و شاید برای مخاطب شما هم این سوال پیش بیاید که معنی این کلمه چیست؟ بهتر هم می‌شود اگر معنی کلماتی که کمتر این روزها به گوش می خورند را در پاورقی بنویسید. مثلا کلمه‌ی سخیف، یا برخی کلمات از این قبیل.(سواد من نم ک داره البته.)
    و آخر از همه اینکه در قسمت فرهاد و مهناز، گویی از پشت یک دوربین فیلمبرداری به داستان نگاه می‌کردم، و این یعنی احساسات شخصیت های این بخش، آنطور که باید پرداخته نشده‌ بود و جای کار بیشتری داشت. برعکس قسمت ماهی که می‌شد به جای دوربین فیلمبرداری، به جای خود ماهی زندگی کرد و داستان را لمس کرد.
    سراخر بخاطر انتخاب چنین ایده ای،
    به شما هزار آفرین گفته و بابت نگارش چنین رمانی از شما سپاسگزارم.
    قلمتان ماندگار و سبز و پر برکت.
    ژیلا.
     

    _Janan_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/04/21
    ارسالی ها
    360
    امتیاز واکنش
    6,351
    امتیاز
    601
    محل سکونت
    رویابافی های ناتمام :)
    یک دور هفت آسمون رو سیر کردم و برگشتم :)
    تاپیک نقد برای همینه. گفتن ایرادات و نکاتی که از چشم نویسنده پنهونه. (ولی باحاله نه؟🤭)
    عه توجه نکرده بودم🤔 معمولا برای فواصل زمانی یا مکانی ستاره میزنم. باید چک کنم. ممنون
    اونایی که فکر میکنم زیاد رایج نیستن رو پاورقی میکنم. کاش بیشتر مثال میزدی که بدونم کدوم کلمات منظورته. نفرمایید :)
    به خاطر تغییر زاویه‌ی دیده. در مورد ماهی تمام احساسات و افکارش عریانه. چون توی ذهنش هستیم. برای فرهاد و مهناز دقیقا مثل همون دوربین فیلم برداریه.سعی میکنم توصیفاتش رو بیشتر کنم.
    من هم بسیار سپاسگذارم که قدم رنجه کردی و منو از نظراتت محظوظ نمودی(😁🤭)
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا