دوران افشاريه، زنديه و قاجاريه صنعت چوب ايران رو به انحطاط نهاد و آنچه طى قرن ۱۱ و ۱۲ هـ . ق ساخته شده به جاى حکاکي، اغلب داراى تزئينات نقاشى شده بهوسيلهٔ رنگ و روغن است.
بعد از سقوط قاجاريه و ناخشنودى مردم از اوضاع موجود در کشور، شرايط و فضاى هنرى تغيير کرد. استاد احمد صنيعى و استاد على مختارى که از معدود باقيماندگان استادان منبتکار بودند به تهران آمده و به فعاليت جدى مشغول شدند و به ترتيب شاگردانى پرداختند و تأسيس سازمان صنايع دستى ايران بعنوان حافظ و نگهبان صنايع سنتى و بومي، باعث شد تا موجبات دوام اين هنرها فراهم آيد.
در حال حاضر بجز شهر آباده و گلپايگان که مراکز اصلى منبتکارى محسوب مىشوند، شهر بوشهر نيز تا حدودى مرکزيت اين هنر را در خود دارد و در ساير مناطق بطور پراکنده منبتکارى رايج است.
خاتمسازى
پيشينهٔ اين فن در گذشته چندان روشن نيست. قديمىترين نمونههاى اين فن که تا بحال شناخته شده از قرن هفتم فراتر نمىرود. بهرحال طبق نمونههاى موجود از اين هنر، معلوم مىگردد که اين فن در دورهٔ صفويه رواج زياد داشته و در دوران زنديان و اوايل سلطنت قاجارين اهميت خود را حفظ کرده بود. ولى در اواخر سلطنت اين سلسله کمکم رو به زوال مىرفته تا آنکه در عصر ما مجدداً رونق خود را بازيافته است.
طريقه ساخت خاتم آن است که ابتدا انواع مصالح مورد نياز اين فن از قبيل طلا،نقره، برنج، استخوان،صدف، عاج و چوبهاى گوناگون را به صورت ميلههى باريک با مقطع سه پهلو و گاهى لوزى و غيره در مىآورند و سپس با قرار دادن اين مفتولها در کنار هم و چسباندن آنها با يکديگر با سريشم انوع گلها را از شش گوشه و دوازده گوشه و غيره به وجهى که مقطع اين مجموعه طرحهاى موردنظر را بدست دهد بوجود مىآورند.
معرق روى چوب
معرق چوب با قدمتى کمتر از شصت سال، احتمالاً از هند به ايران آمده است. البته درى معرق شده در ايران وجود دارد که متعلق به سيصد سال پيش است، اما ايرانى نيست. زيبايى و ظرافتى که در معرق ايرانى بچشم مىخورد در ميان کشورهاى صاحب اين هنر، بىنظير است. صنعت و هنر معرق که هنوز در تهران، شيراز، اصفهان، اروميه، رشت، سنندج و ... رواج دارد، به حيات خود ادامه داده است. صنايع چوبى امروزه با استفاده از تکنيکها و پديدههاى نوين هنري، زندگى تازهاى يافته است.
بعد از سقوط قاجاريه و ناخشنودى مردم از اوضاع موجود در کشور، شرايط و فضاى هنرى تغيير کرد. استاد احمد صنيعى و استاد على مختارى که از معدود باقيماندگان استادان منبتکار بودند به تهران آمده و به فعاليت جدى مشغول شدند و به ترتيب شاگردانى پرداختند و تأسيس سازمان صنايع دستى ايران بعنوان حافظ و نگهبان صنايع سنتى و بومي، باعث شد تا موجبات دوام اين هنرها فراهم آيد.
در حال حاضر بجز شهر آباده و گلپايگان که مراکز اصلى منبتکارى محسوب مىشوند، شهر بوشهر نيز تا حدودى مرکزيت اين هنر را در خود دارد و در ساير مناطق بطور پراکنده منبتکارى رايج است.
خاتمسازى
پيشينهٔ اين فن در گذشته چندان روشن نيست. قديمىترين نمونههاى اين فن که تا بحال شناخته شده از قرن هفتم فراتر نمىرود. بهرحال طبق نمونههاى موجود از اين هنر، معلوم مىگردد که اين فن در دورهٔ صفويه رواج زياد داشته و در دوران زنديان و اوايل سلطنت قاجارين اهميت خود را حفظ کرده بود. ولى در اواخر سلطنت اين سلسله کمکم رو به زوال مىرفته تا آنکه در عصر ما مجدداً رونق خود را بازيافته است.
طريقه ساخت خاتم آن است که ابتدا انواع مصالح مورد نياز اين فن از قبيل طلا،نقره، برنج، استخوان،صدف، عاج و چوبهاى گوناگون را به صورت ميلههى باريک با مقطع سه پهلو و گاهى لوزى و غيره در مىآورند و سپس با قرار دادن اين مفتولها در کنار هم و چسباندن آنها با يکديگر با سريشم انوع گلها را از شش گوشه و دوازده گوشه و غيره به وجهى که مقطع اين مجموعه طرحهاى موردنظر را بدست دهد بوجود مىآورند.
معرق روى چوب