مکتب تکاملی (تطورگرایی)

  • شروع کننده موضوع Diba
  • بازدیدها 530
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

Diba

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/04/15
ارسالی ها
86,552
امتیاز واکنش
46,640
امتیاز
1,242
نظریهها و مکاتب

از اختصاصات علوم انسانی و اجتماعی وجود متفکران و کارشناسان بسیاری است که هر یک از آنها از نظریههای خاصی برخوردارهستند. در این علم، نظریهها و مکاتب چهارگانه زیر را میتوان مطرح ساخت:

مکتب تکاملی (تطورگرایی)

اساس و اصول این نظریه بر این اصل استوار است که فرهنگ جامعه بشری از آغاز تا به امروز ثابت نبوده و تغییر و تحول یافتهاست. به سخن دیگر اصل حرکت یا پویایی، اساس و زیربنای این تئوری را تشکیل میدهد. بنابراین آنچه که در این مکتب مورد بررسی است جامعه و فرهنگ انسانی است که از مرحله ساده به پیچیده سیر کردهاست. برخی از پیروان این مکتب عبارتند از: ادوارد تایلر (Edward Tylor)، فرایزر (Frazer)، گوردن چایلد (Gordon Child)، لسلی وایت (Lessley White)، جولیون استوارد (Jolion Steward)، لوئیز هنری مورگان

مکتب اشاعه

نظریههای اشاعه از انتقاداتی که به تکاملیون و تحولیون، خصوصا نظریه سیر یک خطی و موازی تحولات فرهنگی میشد به وجود آمد،[۱۱] در قرن نوزدهم ظهور کرد و تا قرن بیستم تداوم یافت. نقطه حرکت محوری این نظریه، تأمل بر تغییرات فرهنگی از یک سو و توجه به شباهتهای فرهنگی از سوی دیگر است

و برخلاف نظریه تکامل فرهنگی، بیشتر جوامع همیشه در جهت سیر تکاملی نیست و گاهی جنبه قهقرایی دارد. پیروان این نظریه معتقدند که برای شناخت خصوصیات هر فرهنگ باید تاریخ آن را مورد مطالعه قرار داد و ارتباط آن را با جوامع دیگر کشف کرد. به عقیده آنها ابداعات و اختراعات محدود بوده، از این رو مرکزیت خاصی برای اشاعه اولین فرهنگها میشناسند. پیدایش تئوری اشاعه بنیادها به مطالعات تاریخی متکی است و به همین سبب به مکتب تاریخی نیز شهرت دارد – در کشورهای مختلف اروپا و آمریکا منشاء نظریات گوناگونی گردید که به سه جریان فکری آلمانی، انگلیسی و آمریکایی معروف است

آلمان

روبرت فریتس گربنر (Robert Fritz Craebner) و ویلهم اسمیت (Wilhelm Smith)، از پایه گذاران این جریان فکری در آلمان میباشند، که به نام «مکتب وین» معروف شدهاست. آنها عقیده داشتند که فرهنگ اولیه انسان از سرزمینی در آسیا نشأت گرفته، و عواملی مانند مهاجرتهای بزرگ، داد و ستد و غیره سبب انتقال آن به سرزمینهای دیگر جهان شدهاست. نظریه اشاعه در آلمان به نظریه تاریخی یا ترکیبی معروف شدهاست. پیروان این نظریه بر این باورند که عناصر تشکیل دهنده فرهنگ این جامعه ترکیبی است که از فرهنگهای مختلف گرفته شدهاست و کشفیات باستانشناسی را برای دستیابی به عناصر و اجزاء متشکله فرهنگهای گوناگون بسیار سودمند میدانند.

انگلیس

از پیروان اصلی مکتب اشاعه انگلیس ، گرافتن الیوت اسمیت (Grafton Elliot Smith) است. پیروان این نظریه بر این باور بودهاند که ابداعات و اختراعات فرهنگی، نخست در یک محل روی داده و سپس به نقاط دیگر انتقال یافتهاست. بدین ترتیب، مصر را در درجه اول و یونان را در درجه دوم سر چشمه و مهد اشاعه فرهنگ و تمدن همه کشورها میدانند

ایالات متحده آمریکا

رهبری این جریان فکری را در آمریکا، «فرانتس بوآس» به عهده داشت. این نظریه به «فرهنگ تاریخی» یا «تغییر فرهنگی» معروف است و پیروان آن عقیده دارند که بخشهای مختلف فرهنگ، که از دیگر فرهنگها گرفته شدهاست، به یکدیگر مرتبط شده و ترکیب فرهنگی جدیدی را به وجود میآورد، که فعالیت مشخصی دارد.[۱۵] تحولات فرهنگ بشری را باید به صورت تاریخی مورد توجه قرار داد و بر خلاف آنچه که تکاملیون گفتهاند، تطور به معنی تکامل نیست، فرهنگها طبقه بندی نمیشوند، تکامل بیولوژیکی قابل انطباق با تکامل فرهنگی نیست و سر انجام، تکامل جامعه خط سیر معینی ندارد و آینده آن قابل پیش بینی نیست. از صاحب نظران اشاعه آمریکا، میتوان از «ساپیر»، «هرسکویتس»، «کروبر» و «رالف لین تن» نام برد


---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
 
بالا