(( نقش والدين درتحول خود پنداشت كودك ))

  • شروع کننده موضوع ԼƠƔЄԼƳ
  • بازدیدها 121
  • پاسخ ها 1
  • تاریخ شروع

ԼƠƔЄԼƳ

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/08/08
ارسالی ها
3,970
امتیاز واکنش
22,084
امتیاز
736
محل سکونت
زیر سقف آسمون
خانواده سالم(دمکرات) :



1 - افراد خانواده سرزنده و با محبت هستند و همه رفتار و اعمال آنان با نوعی اصالت توام است.

2 - افراد خانواده احساس همدری خود را نسبت به افراد دیگر خانواده بیان می كنند.

3 - افراد خانواده از ریسك (‌خطر كردن )‌ معقول و سنجیده نمی هراسند و می دانند كه ممكن است با خطر كردن اشتباهاتی نیز داشته باشند ‍ ، ولی اشتباهات شخصی هم می تواند خود مقدمه ای برای شناخت اشكالات شخصی و بنابراین زمینه ای جهت رشد و كسب تجربه بیشتر باشد.

4 - افراد خانواده برای یكدیگر ارزش و احترام قایل اند و یكدیگر را دوست دارند و از این احساس خود شادمان هستند.

5 - روابط افراد خانواده با یكدیگر هماهنگ و روان است و با آهنگی پرمایه و روشن با یكدیگر سخن می گویند.

6 - زمانی كه در خانواده سكوت برقرار است ‍، سكوتی است آرامبخش و نه سكوت مبتنی بر ترس یا احتیاط.

7 - وقتی در خانواده سرو صدا هست ‍، صدای فعالیتی پر معنی است و نه غرشی رعد آسا و برای خفه كردن صدای دیگران.

8 - هریك از اعضاء خانواده می دانند حق آن را خواهند داشت كه حرف خود را به گوش دیگران برسانند و در این زمینه نیازی به سكوت و تحمل فشار حاصل از آن نمی باشد.

9 - اگر یكی از اعضای خانواده هنوز فرصتی برای صحبت كردن پیدا نكرده است ‍، به دلیل تنگی وقت بوده است و نه كمی محبت ‍ ،‌ كم توجهی یا بی ملاحظه بودن اعضای دیگر خانواده .

10 - اعضای خانواده به راحتی یكدیگر را نوازش می كنند و در آغـ*ـوش گرفتن فرزندان توسط پدر و مادر امری است عادی و توام با تجربه عشق و محبت خانوادگی.

11 - افراد خانواده صادقانه با هم صحبت می كنند ، با علاقه به سخنان یكدیگر گوش می دهند ، با یكدیگر رو راست و صادق هستند و به راحتی علاقه خود را به یكدیگر نشان می دهند.

12 - افراد خانواده به راحتی و آزادنه با یكدیگر درد دل می كنند و این حق را دارند كه درباره هر موضوعی (‌ مثل ناكامیها ، ترسها ، صدمه هایی كه دیده اند ،‌ خشم خود ،‌ انتقاد از دیگری ، خوشیها یا كامیابیها )‌ ،‌ با یكدیگر سخن بگویند.

13 - افراد خانواده برای كارهای خود برنامه ریزی می كنند و در این راه اگر مشكلی ، مزاحم اجرای برنامه های از قبل تعیین شده آنان شود ،‌ به سادگی خود را با آن تطبیق می دهند و در نتیجه قادر هستند بدون تجربه احساس ترس یا واهمه ،‌ بیشتر مشكلات زندگی خود را حل و فصل كنند.

14 - در خانواده ،‌ زندگی آدمی و احساسات بشری، بیش از هر عامل دیگری مورد توجه و احترام است.

15 - در خانواده ،‌ پدر و مادر خود را مدیر یا رهبر خانواده می دانند و نه رئیس یا اربـاب خانواده و نیز می دانند كه در موقعیت های مختلف چگونه به فرزندان خود بیاموزند تا به مرحله یك انسان واقعی بودن نزدیك شوند.

16 - اعضای خانواده در مورد اشتباهات خود (‌ در قضاوت ، رفتار ،‌ بروز هیجانها و ... ) به همان سهولتی با یكدیگر سخن می گویند كه در مورد اعمال ، كردار و گفتار صحیح خود اظهار نظر می كنند.

17 - رفتار اولیای خانواده با آنچه به فرزندان خود می گویند - یا توصیه می كنند - مطابقت كامل دارد و در این راه از خود صداقت بسیار نشان می دهند.

18 - پدر و مادر خانواده مانند هر مدیر یا رهبر موفق ،‌ نسبت به زمان حساس هستند و مترصد آن می باشند تا از هر فرصت مناسب برای سخن گفتن و تعامل با فرزندان خود ،‌ استفاده كنند.

19 - اگر یكی از افراد خانواده مرتكب اشتباهی شد و نادانسته خسارتی ایجاد نمود ، پدر و مادر و بزرگترها در كنار او قرار می گیرند تا از او حمایت كنند . این رفتار باعث خواهد شد تا فرزند بی دقت ،‌ بر احساس ترس یا گـ ـناه خود فایق آید و از فرصت آموزشی كه پدر و مادر برای او فراهم كرده اند ،‌ بیشترین بهره را بگیرد.

20 - اولیاء خانواده می دانند كه فرزندانشان عمدا بدی نمی كنند. به همین دلیل ، اگر متوجه شوند كه فرزند آنان در زمینه ای خرابكاری كرده است به این نتیجه می رسند كه یا سوء تفاهمی در كار بوده است و یا احساس ارزش فردی و احترام به خویشتن ،‌ در فرزند آنان كاهش پیدا كرده است و باید برای این مشكل راه حلی را پیدا كرد.

21 - اولیا خانواده می دانند هنگامی فرزند آنان برای یادگیری آمادگی بیشتری خواهد داشت كه خود را با ارزش بداند و احساس كند كه دیگران نیز برای او ارزش قایل هستند.

22 - اولیاء‌ خانواده می دانند كه هر چند با شرمنده ساختن كودك و تنبیه بدنی فرزندان می توان رفتار آنان را تغییر داد ،‌ اما این آگاهی را نیز دارند كه آثار این تنبیه ها بر ذهن آنان باقی می ماند و به سادگی و به سرعت قابل ترمیم نمی باشد.

23 - وقتی یكی از فرزندان خانواده عملی را انجام می دهد كه برای تصحیح عمل یا كار او الزامی به نظر می آید ، پدر و مادر آموزش فرزند خود را با گوش دادن - حس كردن - فهمیدن - و در نظر گرفتن زمان و دوره خاص رشد او ، آغاز می كنند.

24 - پدر و مادر خانواده می دانند كه در زندگی هر شخص مشكلاتی پیش خواهد آمد و اجتناب از همه مشكلات زندگی امكان ناپذیر می باشد . بنابراین گوش به زنگ آن هستند كه برای هر مشكل تازه ،‌ راه حلی پیدا كنند و به فرزندان خود نیز می آموزند تا چگونه در حل مشكلات از خلاقیت و نو آوری بهره بگیرند.

25 - اولیای خانواده می دانند كه تغییر و تحول از ویژگیهای زندگی است ، بنابراین ، می پذیرند كه فرزندان آنان به سرعت مراحل مختلف رشد را طی می كنند و هیچگاه نباید سد راه رشد و تغییر فرزندان خود شوند.
 
  • پیشنهادات
  • ԼƠƔЄԼƳ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/08
    ارسالی ها
    3,970
    امتیاز واکنش
    22,084
    امتیاز
    736
    محل سکونت
    زیر سقف آسمون
    خانواده سخت گیر(خشن):


    1- پدر و مادر ها با بچه ها همان طور رفتار می كنند كه والدین خودشان رفتار كرده اند.



    2- تصمیم گیری با یكی از والدین ( خصوصا پدر )‌ انجام می گیرد. معمولا پدر خانواده حاكم بر رفتار و اعمال فرزندان است و هیچ یك از اعضای خانواده اجازه اظهار نظر ندارند.


    3- والدین چنان رفتار می كنند كه فرزندان می آموزند حق هیچ گونه ابراز عقیده ای را - حتی در مواردی كه می تواند مانع از بروز بعضی مشكلات برای خانواده گردد - ندارند.


    4- اگر فرزندان از فرمان والدین اطاعت نكنند ‍ ، والدین آنان ناراحت ، خشمگین و آزرده خاطر می شوند.


    5- فرزندان جرات سئوال كردن در مورد انجام دادن یا انجام ندادن كارها را ، از والدین خود ندارند.


    6- والدین بر رفتار و كارهای فرزندان خود كنترل شدید دارند و همه تصمیمات را شخصا اتخاذ می كنند.


    7- والدین دلیلی را - برای دستوراتی كه صادر می كنند - برای فرزندان خود ارائه نمی دهند و از آنان می خواهند بدون چون و چرا از این دستورات اطاعت كنند.


    8- نسبت به رعایت نظم و انضباط ،‌ ارزشی افراطی قایل هستند و والدین توانایی تحمل هیچ گونه بی نظمی را از طرف فرزندان خود ندارند.


    9- به سخنان كودكان خود گوش نمی دهند و اگر هم سخنی را بشنوند برای آن است كه با آن مخالفتی را نشان دهند.


    10- در مواردی كه فرزندان خود را نصیحت یا آنان را از انجام دادن كاری منع می كنند ،‌ دلیل خاصی را ارائه نمی دهند.


    11- برای تصمیات فرزندان خود ،‌ حتی اگر این تصمیمات معقول و مستند باشد ،‌ احترام قائل نیستند.


    12- معتقدند كه چون سن ‍، تجربه و دانش آنان بیشتر از فرزندانشان است ‍، بنابراین ، حق دخالت در همه امور و حتی در خصوصی ترین كارهای فرزندان خود را دارند.


    13- برخورد آنان با فرزندان خود احترام آمیز نیست و حتی از تحقیر فرزندان خود در حضور دیرگان نیز ابایی ندارند.


    14- غالبا نیازهای عاطفی كودكان ارضاء نمی شود.


    15- ممكن است كه والد ضعیف در چنین خانواده ای با كودكان ائتلاف كند در چنین حالتی ارزش هر دو والد نزد كودك شكسته می شود . اگر بنا باشد یكی از والدین به عنوان منبع قدرت خانواده آسیب ببیند می توان تصور كرد والد دیگر نیز ارزش پیشین خود را نخواهد داشت.


    16- چنین كودكانی احتمالا جذب گروه های بیرون شده و با عزت نفس پائین كه دارند دچار بزهكاری می شوند.


    17- بسیاری از این والدین ممكن است به خاطر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    گرایی كه دارند ، كودكان را تحت فشار قرار دهند و از آنها بالاترین انتظارات را داشته و پیوسته به شكل نوین بر آنها سخت گیری كرده و برنامه های سخت گیرانه برایشان تدارك ببیند.


    18- احتمال دروغ گویی و ریا كاری در كودكان چنین خانواده هایی به علت ترس از تنبیه و سرزنش افزایش می یابد.


    19- چنین كودكانی به علت اینكه مرتبا علایقشان سركوب شده و موجب تحقیر قرار گرفته اند و همچنین دیگران برای اموراتشان تصمیم گرفته اند ،‌ از خلاقیت كمی برخوردارند . اگر چه ممكن است به علت سخت گیری والدین از نظر آموزش بعضی از مهارتها ، پیشرفتی كرده باشند.


    20- اضطراب ،‌ افسردگی ،‌ همچنین وسواس و كمال گرایی ،‌ نا امیدی و بسیاری از مشكلات روانی ممكن است دامنگیر كودكان خانواده های سخت گیر گردد.


    21- غالبا والدین سخت گیر ، خود را منطقی نیز تصور می كنند. و برای هر كارشان دلیل تراشی می كنند. ولی غیر مستقیم به خاطر سختی گیری آنهاست كه كودكان فرمانشان را اجرا می كنند نه منطقشان.
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا