نگاهی به درمانهای زیبایی در دندانپزشکی از دیدگاه جامعهشناسی سلامت
بررسی پدیده پزشکیزدگی در بخش دندانپزشکی زیبایی
دکتر وحید رواقی
استادیار سلامت جامعه، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه بیرمنگام انگلستان
اگر شما از بینندگان برنامههای تلویزیونی باشید احتمالا توجه کردهاید که پزشکان از مهمانان همیشگی این برنامهها هستند. پزشکان صاحب نظر در رشتههای گوناگون، از قلب و گوارش و دندانپزشکی گرفته تا تغذیه و روانپزشکی، در این برنامهها حاضر میشوند تا سخاوتمندانه به شما بیاموزند چه بخورید، چه بنوشید، چگونه بنشینید، چگونه راه بروید، چگونه ورزش کنید و در یک کلام چگونه زندگی کنید. آیا از خود پرسیدهایم چرا از میان این همه حرفههای گوناگون سهم پزشکان در رسانهها و زندگی ما بیش از دیگران است؟ سیطره حرفه پزشکی بر زندگی روزمره ما از کجا آغاز شد؟ چه عواملی باعث شد تا حرفه پزشکی و بایدها و نبایدهای بیشمار آن بر زندگی ما سایه اندازد؟ آیا تسلط حرفه پزشکی همیشه به سود ماست؟
پزشکی نوین درابتدای قرن بیستم با رونمایی از دو معجزه شگفتانگیز خود یعنی آنتیبیوتیک و واکسن هم چون سیمرغ، رمزآلود و با شکوه، پیکر رنجور و آزرده انسان را زیر پر و بال خود گرفت. خدمات پزشکی نوین به بشر بیپاداش نماند و حرفه پزشکی بسرعت جایگاه اقتصادی و اجتماعی بلندی یافت. اعتبار روز افزون حرفه پزشکی به جهت توانایی تصمیمگیری در مورد سلامت و جان مردم بود، قلمرویی که در جهان نوین حتی دولتها اجازه ورود به آن را نداشتند. حرفه پزشکی با این شاهکلید بیهمتا درهای بسته را گشود و به اندرونی زندگی مردم راه یافت.
اما حضور مستمر حرفه پزشکی در زندگی ما و باید و نبایدهای بسیار آن، بیحرف و حدیث نماند. انتقادها به حضور پدرسالارانه پزشکی نوین در میانه قرن بیستم با نگارش چند کتاب و رساله توسط متفکران سرشناس روزگار آغاز شد. یکی از نامدارترین منتقدان سیطره پزشکی بر زندگی نوین فیلسوف و متفکر اروپایی «ایوان ایلیچ» است. او در دهه هفتاد میلادی با نگارش کتابی با نام «انتقام پزشکی» حرفه پزشکی را به صراحت به سلطهگستری متهم کرد و هشدار داد حرفه پزشکی اینک به خطری برای سلامت جامعه تبدیل شده است. وی معتقد بود که باید و نبایدهای بسیار حرفه پزشکی نتایج نامطلوب فرهنگی در جامعه بهبار میآورد. انتقادات صریح و بعضا شدیداللحن این اندیشمند و اندیشمندان دیگری نظیر میشل فوکو سوالات جدی در مورد نقش پدرسالارانه حرفه پزشکی در زندگی اجتماعی مطرح نمود. این انتقادات سبب شد تا تبعات حضور پدرسالارانه پزشکی در جامعه در سالهای آینده به عنوان یک موضوع اساسی زیر ذرهبین پژوهشگران قرار گیرد.
در طول سالیانی که حرفه پزشکی و تصمیمگیریهای پزشکان بر زندگی ما سایه انداخته، روز بهروز به فهرست بیماریهای جدیدی که پزشکان برای آن دارو و درمان تجویز میکنند افزوده میشود. در نگاه اول شاید اینگونه بهنظر آید که با پیشرفت علم پزشکی، توانایی شناسایی و درمان بیماریها افزایش یافته است. اما بررسی دقیقتر نشان میدهد بسیاری از شرایطی که پزشکان اینک آنها را بیماری قلمداد میکنند پیش از این صرفا بخشی از روند طبیعی زندگی محسوب میشدند. یکی از اولین مواردی که سبب نگرانی صاحبنظران گردید معرفی بیماری نوظهوری از سوی حرفه پزشکی بود که این روزها آن را به عنوان «اختلال کمتوجهی- بیشفعالی کودکان» میشناسیم. این اختلال در واقع همان رفتارهای کودکانهای بود که در فرهنگ عامه به آن شیطنت کودکانه گفته میشد و آن را بخشی از مسیر رشد طبیعی کودک میدانستند. حرفه پزشکی اما دیگر این شیطنت و سر به هوایی کودکانه را طبیعی نمیدانست و درمان دارویی این اختلال نوظهور را در دستور کار قرار داد. برای روشن شدن تاثیر شگرف این تصمیم حرفه پزشکی کافی است اشاره کنیم که در سالهای گذشته ده درصد کودکان آمریکایی مبتلا به این «اختلال» تشخیص داده شده و برای بیش از نیمی از آنها نوعی داروی آرامبخش تجویز شده است. تمایل حرفه پزشکی برای مداخله درمانی در جنبههایی از زندگی که پیش از این طبیعی قلمداد میشد از سوی جامعهشناسان سلامت «پدیده پزشکی زدگی» خوانده میشود. طی چند دهه گذشته بسیاری از شرایطی که پیشتر قسمتی از روند طبیعی زندگی انسانی محسوب میشد در قلمرو مداخله درمانی حرفه پزشکی قرار گرفته است. از جمله این موارد میتوان به ترویج گسترده سزارین به جای زایمان طبیعی اشاره کرد.
پاسخ به این پرسش که چه عواملی حرفه پزشکی را ترغیب میکند دامنه دخالتهای خود را گسترش دهد آسان نیست. اگرچه برخی ممکن است سادهاندیشانه سودجویی پزشکان را تنها عامل گسترش قلمرو درمانگری شرایط طبیعی بدانند، اما واقعیت این است که متقاعد کردن جامعه برای پذیرش درمانهای جدید و احساس نیاز به چنین درمانهایی به تنهایی از عهده حرفه پزشکی بر نمیآید. شواهد نشان میدهد
بررسی پدیده پزشکیزدگی در بخش دندانپزشکی زیبایی
دکتر وحید رواقی
استادیار سلامت جامعه، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه بیرمنگام انگلستان
اگر شما از بینندگان برنامههای تلویزیونی باشید احتمالا توجه کردهاید که پزشکان از مهمانان همیشگی این برنامهها هستند. پزشکان صاحب نظر در رشتههای گوناگون، از قلب و گوارش و دندانپزشکی گرفته تا تغذیه و روانپزشکی، در این برنامهها حاضر میشوند تا سخاوتمندانه به شما بیاموزند چه بخورید، چه بنوشید، چگونه بنشینید، چگونه راه بروید، چگونه ورزش کنید و در یک کلام چگونه زندگی کنید. آیا از خود پرسیدهایم چرا از میان این همه حرفههای گوناگون سهم پزشکان در رسانهها و زندگی ما بیش از دیگران است؟ سیطره حرفه پزشکی بر زندگی روزمره ما از کجا آغاز شد؟ چه عواملی باعث شد تا حرفه پزشکی و بایدها و نبایدهای بیشمار آن بر زندگی ما سایه اندازد؟ آیا تسلط حرفه پزشکی همیشه به سود ماست؟
پزشکی نوین درابتدای قرن بیستم با رونمایی از دو معجزه شگفتانگیز خود یعنی آنتیبیوتیک و واکسن هم چون سیمرغ، رمزآلود و با شکوه، پیکر رنجور و آزرده انسان را زیر پر و بال خود گرفت. خدمات پزشکی نوین به بشر بیپاداش نماند و حرفه پزشکی بسرعت جایگاه اقتصادی و اجتماعی بلندی یافت. اعتبار روز افزون حرفه پزشکی به جهت توانایی تصمیمگیری در مورد سلامت و جان مردم بود، قلمرویی که در جهان نوین حتی دولتها اجازه ورود به آن را نداشتند. حرفه پزشکی با این شاهکلید بیهمتا درهای بسته را گشود و به اندرونی زندگی مردم راه یافت.
اما حضور مستمر حرفه پزشکی در زندگی ما و باید و نبایدهای بسیار آن، بیحرف و حدیث نماند. انتقادها به حضور پدرسالارانه پزشکی نوین در میانه قرن بیستم با نگارش چند کتاب و رساله توسط متفکران سرشناس روزگار آغاز شد. یکی از نامدارترین منتقدان سیطره پزشکی بر زندگی نوین فیلسوف و متفکر اروپایی «ایوان ایلیچ» است. او در دهه هفتاد میلادی با نگارش کتابی با نام «انتقام پزشکی» حرفه پزشکی را به صراحت به سلطهگستری متهم کرد و هشدار داد حرفه پزشکی اینک به خطری برای سلامت جامعه تبدیل شده است. وی معتقد بود که باید و نبایدهای بسیار حرفه پزشکی نتایج نامطلوب فرهنگی در جامعه بهبار میآورد. انتقادات صریح و بعضا شدیداللحن این اندیشمند و اندیشمندان دیگری نظیر میشل فوکو سوالات جدی در مورد نقش پدرسالارانه حرفه پزشکی در زندگی اجتماعی مطرح نمود. این انتقادات سبب شد تا تبعات حضور پدرسالارانه پزشکی در جامعه در سالهای آینده به عنوان یک موضوع اساسی زیر ذرهبین پژوهشگران قرار گیرد.
در طول سالیانی که حرفه پزشکی و تصمیمگیریهای پزشکان بر زندگی ما سایه انداخته، روز بهروز به فهرست بیماریهای جدیدی که پزشکان برای آن دارو و درمان تجویز میکنند افزوده میشود. در نگاه اول شاید اینگونه بهنظر آید که با پیشرفت علم پزشکی، توانایی شناسایی و درمان بیماریها افزایش یافته است. اما بررسی دقیقتر نشان میدهد بسیاری از شرایطی که پزشکان اینک آنها را بیماری قلمداد میکنند پیش از این صرفا بخشی از روند طبیعی زندگی محسوب میشدند. یکی از اولین مواردی که سبب نگرانی صاحبنظران گردید معرفی بیماری نوظهوری از سوی حرفه پزشکی بود که این روزها آن را به عنوان «اختلال کمتوجهی- بیشفعالی کودکان» میشناسیم. این اختلال در واقع همان رفتارهای کودکانهای بود که در فرهنگ عامه به آن شیطنت کودکانه گفته میشد و آن را بخشی از مسیر رشد طبیعی کودک میدانستند. حرفه پزشکی اما دیگر این شیطنت و سر به هوایی کودکانه را طبیعی نمیدانست و درمان دارویی این اختلال نوظهور را در دستور کار قرار داد. برای روشن شدن تاثیر شگرف این تصمیم حرفه پزشکی کافی است اشاره کنیم که در سالهای گذشته ده درصد کودکان آمریکایی مبتلا به این «اختلال» تشخیص داده شده و برای بیش از نیمی از آنها نوعی داروی آرامبخش تجویز شده است. تمایل حرفه پزشکی برای مداخله درمانی در جنبههایی از زندگی که پیش از این طبیعی قلمداد میشد از سوی جامعهشناسان سلامت «پدیده پزشکی زدگی» خوانده میشود. طی چند دهه گذشته بسیاری از شرایطی که پیشتر قسمتی از روند طبیعی زندگی انسانی محسوب میشد در قلمرو مداخله درمانی حرفه پزشکی قرار گرفته است. از جمله این موارد میتوان به ترویج گسترده سزارین به جای زایمان طبیعی اشاره کرد.
پاسخ به این پرسش که چه عواملی حرفه پزشکی را ترغیب میکند دامنه دخالتهای خود را گسترش دهد آسان نیست. اگرچه برخی ممکن است سادهاندیشانه سودجویی پزشکان را تنها عامل گسترش قلمرو درمانگری شرایط طبیعی بدانند، اما واقعیت این است که متقاعد کردن جامعه برای پذیرش درمانهای جدید و احساس نیاز به چنین درمانهایی به تنهایی از عهده حرفه پزشکی بر نمیآید. شواهد نشان میدهد
دانلود رمان و کتاب های جدید