نمایش هم‌نوازی ایده‌ها و احساسات

  • شروع کننده موضوع Behtina
  • بازدیدها 84
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

Behtina

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/11/08
ارسالی ها
22,523
امتیاز واکنش
65,135
امتیاز
1,290
نگاهی به اجرای «آنسامبل اسپانیش یرما»حاضر در جشنواره فجر

هم‌نوازی ایده‌ها و احساسات

184558_2671388998_310_207.jpg

یرما
184560_1693216082_310_207.jpg

یرما
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
کارگروه نقد جشنواره ۳۵ - علرضا نراقی :یکی از مهم‌ترین نکات متون نمایشی لورکا، رویکرد انتقادی و بسیار تلخ او به توده‌های بی‌شکل مردمان (دیگران) و بستری جمعی است که در آن عوام، افراد را درون خود در ساحت فردی خرد و اخته می‌کنند. یرما از جهت نمایش این تضاد درونی در یک جامعه عقب‌مانده، درون‌گرا و سنتی اثری کم‌نظیر محسوب می‌شود.
[/BCOLOR]

«آنسامبل اسپانیش یرما» به کارگردانی مشترک اشکان صادقی و الهام شکیب، اجرایی متفاوت، اما بااین‌وجود وفادار از یرما نوشته فدریکو گارسیا لورکاست. یرما داستان زنی در بافتی سنتی است که صاحب بچه نمی‌شود. در همین حال زندگی بدون عشق و شرایط محدود و ضد زن جامعه، افق زندگی یرما را در داشتن فرزند خلاصه کرده است. زن جوان درحالی‌که همه آرزوهایش را محبوس در خانه می‌بیند وزندگی‌اش درواقع از عشق و شور تهی است، تنها راه بیرون ریختن عواطف غلیظ و آرزوهای شخصی‌اش را در زایش می‌بیند. فقدان این زایش در روندی تراژیک، یرما را از عاطفه‌ای پرشور و لطیف و همچنین خواهشی عمیق در تن و جان به جنون می‌کشاند. آثار نمایشی لورکا ازجمله یرما، در عین بازنمایی جذاب فضا و فرهنگی بومی، دارای وجوهی عمیقاً انتقادی نسبت به جامعه سنتی و درون‌گرا هستند و در کنار همه این خصوصیات از احساساتی نهانی، پرشور و به‌شدت فردی پرده‌برداری می‌کنند.
اجرای اشکان صادقی و الهام شکیب به‌نوعی عصاره این احساسات غنی نمایشنامه است. «آنسامبل اسپانیش یرما» آن‌گونه که از نامش هم پیداست نوعی هم‌نوازی (آنسامبل) عناصری اجرایی و تئاتریکال برای بیان همان احساسات غلیظی است که در نمایشنامه نهفته. پیونددهنده این عناصر و هماهنگ‌کننده این احساسات در نمایش صادقی و شکیب موسیقی است. موسیقی درزمینه صحنه‌ای مینیمال، بارنگ، رقـ*ـص، حرکت، ترانه و همچنین کلام برانگیزاننده لورکا جاری است و فضای کلی اجرا را می‌سازد. اجرای یرما با تکنیک‌های بیانگرایانه اجرایی، در نگاه اول می‌تواند آشنا به نظر برسد و حتی مخاطب را به یاد اجراهای موفق و ناموفق دیگری بیندازد که در ایران از این نمایشنامه محبوب انجام‌شده است، اما مسئله این است که عنصر شفافیت در پیگیری خط روایی نمایشنامه، معرفی شخصیت‌ها با نوعی فشرده‌سازی معقول متن و ریتم زنده‌ای که به سبب پایه موسیقیایی نمایش رخ‌داده، اجرا را درنهایت اتفاقی متفاوت و جالب‌توجه کرده است. تجربه دیدن این نمایش، به لحاظ تئاتری تجربه پری است. پر به این سبب که عناصر دیداری (باوجود صحنه‌ای بدون زوائد و شلوغی) عناصر حرکتی (باوجود عدم اغراق در بیانگری) و عناصر شنیداری (باوجود تمهیداتی متنوع و متکثر در کنار هم) به یک اندازه تجربه نمایش را می‌سازد و تماشاگر را دست‌کم در سطح اثرپذیری حسی ارضـ*ـا می‌کند.
یکی از مهم‌ترین نکات متون نمایشی لورکا، رویکرد انتقادی و بسیار تلخ او به توده‌های بی‌شکل مردمان (دیگران) و بستری جمعی است که در آن عوام، افراد را درون خود در ساحت فردی خرد و اخته می‌کنند. یرما از جهت نمایش این تضاد درونی در یک جامعه عقب‌مانده، درون‌گرا و سنتی اثری کم‌نظیر محسوب می‌شود. اساساً هم بیراه نیست اگر چنین نتیجه بگیریم که قربانی کردن فردیت در دستان جمع و توده‌ها است که بیان احساسات را در نمایشنامه‌های لورکا اثرگذار می‌کند. گویی که عواطف و خواهش‌های درونی پررنگ آدم‌ها که برایشان جنایت و جنون و درد و خودویرانگری را به بار می‌آورد، سرریزی طبیعی است از آنچه در انزوای فرد در چنین جامعه‌ رخ می‌دهد. آنچه در اجرای صادقی و شکیب اهمیت دارد این است که در کنار ارضای احساسات تماشاگر در مواجهه با یک تجربه تئاتری پر، آن‌ها ضمن فشرده کردن متن، آن را تقلیل نداده‌اند و نکات انتقادی و اساسی‌اش را در نقطه‌ای کور و دور از ظواهر اجرا، مخفی نگذاشتند. در حقیقت گروه اجرایی متواضعانه ضمن ایده پردازی نمایشی و استفاده از عناصری باکیفیت و قابل‌اعتنا در بازیگری و طراحی میزانسن، ایده متن را عقیم نکرده، بلکه ایده اجرایی را با این ایده محوری متنی صورت‌بندی کرده است. نکته‌ای که در اغلب اجراهای غیر وفادارانه‌تری که در سال‌های اخیر از این اثر صورت گرفته بود مقفول و معطل‌مانده بود.
 
بالا