احتمالا تا به حال شما هم اسم کبوتر نامه رسان را شنیده اید، همانطور که می دانید در طول تاریخ داستان های زیادی با موضوع پرنده های نامه رسان نقل شده است از هدهد گرفته تا سیمرغ و … . در این مقاله اطلاعات جامع و کاملی در مورد پرنده های نامه رسان را برای شما عزیزان تهیه و تنظیم کرده است که در ادامه می خوانید
کبوتر نامه بر دو نوع هستند از لحاظ جسه که گونه اول جسهای بسیار بزرگ تر از کبوتران چاهی و خانگی دارد که پاهای بزرگ و قرمز شفاف از ویژگیهای خاص این نوع است که رفته رفته در خطر انقراز قرار گرفتهاست.گونه دوم کاملا شبیه به کوتران وحشی است که فقط توانایی دوقبی بودن را دارد.یعنی حیوان بر اثر آموزش توانایی را دارد که دو نقطه جغرافیایی را مرکز قطب نمای خود قرار داده و از یاد نبرد.
کبوترها لانه خودرا بر درخت ویا روی زمین یا در عمارات میسازند. ندرتاً اتفاق میافتد که کبوترها درون تنه درختان، یا توی سوراخهای زمین آشیانه بسازند. طرز لانه ساختن آنها بسیار سادهاست. کبورترهای ماده حد اکثروحداقل یک تخم میگذارند، رنگ تخم بیشتر کبورترها سفید است
پس از پیامبران ایرانیان نخستین کسانی بودند که کبوتران نامه بر را بخدمت گرفتند.
سخن از کبوتران پیامبری است که بنام «کبوتران نامه بر» شهرت دارند و گاه گاه نیز به نام «هدی» نامیده میشوند. درمواردی، چنانکه بعضی نامگذاری کرده اند، «کبوتر بطاقه» هم خوانده میشوند که از بتاکیون یونانی گرفته شده است وبمعنی نوشته ای است برروی قطعه بسیار نازک کاغذ. این نام را بر کبوتر از آن نظر نهاده اند که نامه های کوچک را حمل می کند. بعضی عقیده دارند که نام «ورقاء» در عربی نخستین بار بر این نوع کبوتران ، که حمل ورق نامه می کرده اند، اطلاق شده است. و این دسته از کبوتران به تیز پریدن شهرت بسیار دارند .
وضع کبوتران نامه بر پیش از اسلام
جای شگفتی است که استخدام کبوتران برای رسانیدن نامه ها، در تاریخ کاری بسار دیرینه است چنانکه در تورات آمده است نوح بود که برای نخستین بار از کبوتر در این راه سود جست و داستان ن بدینگونه است که وی کبوتری را ، هنگام توفان از کشتی خود به بیرون فرستاد وآن کبوتر شاخه ای از درخت زیتون بهمراه خود آورد. مورخان این کار را نخستین استفاده انسان از کبوتر می دانند و می گویند: نخستین کبوتری است که برای پیغمگزاری، از میان کشتی بخشکی فرستاده شده است پس از او سلیمان است که دستگاه بسیار عظیمی داشت وخداوند بر وی بخششهای فراوانی کرده بود. در قرآن درباره وی آمده است: و برای سلیمان لشکریان او، از پریان و آدمیان و پرندگان، گرد کرده شدند پس از ایشان بازداشته میشوند و شانه سر یکی از این مرغان بود که در فرمان او بود و از نظر سیـاس*ـی نقش بسیار پراهمیتی در ماجرای بلقیس – ملکه صبا – دارد. قرآن کریم – که کهن ترین کتاب عربی و اسلامی است و همانگونه که از نظر حقوقی و قانونگذاری دارای ارج و عظمت است، از نظر تاریخی نیز دارای ارزش و اهمیت می باشد سختی درباره هد هد دارد که نشان می دهد این پرنده چه نقش پراهمیتی از نظر جاسوسی و کسب خبر در آن روزگار داشته تا آنجا که در هیچ دوره ای، هیچکدام از نمایندگان سیـاس*ـی و حتی سفیران روزگار ما، از عهده آن برنمی آیند.
سلیمان در جستجوی یک یک پرندگان بود و شانه سر را نیافت. می خواست تا او را به میان صحرائی که فرود آمده بودند بفرستد تا از وجود آب در آنجا آگاه شود زیرا شانه سر از جایگاه آب آگاه بود. سلیمان از غیبت او خشمگین شد و شانه سر را به باد افرهی سخت بیم داد. از پرندگان جویا شد وگفت چه پیش آمده است که شانه سر را نمی بینم یا غایب شده است. او را شکنجه خواهم داد شکنجه ای سخت یا او را خواخ کشت، مگر اینکه دلیلی روشن ارائه دهد. آنگاه اندکی درنگ کرد و ] هدهد [ گفت آگاه شدم از آنچه تو از آن آگاه نیستی و خبری مسلم و یقینی از سبا برای تو آوردم و این چیز که شانه سر آورد، عذری بود که سلیمان از سر تقصیر وی در گذشت. با اینکه او را به شکنجه ای سخت بیم داده بود. سلیمان به او گفت: خواهیم دید که راست گفته ای از دروغ گویانی، نامه مرا ببر و پیش او بیفکن وباز گرد ببین چه پاسخی می دهند ؟
سلیمان چنین می پنداشت که در روی زمین، جز ملک او ملک دیگری و هنگامی که شانه سر او را از کشوری آگاه کرد که جز خداوند چیزهای دیگری را می پرستیدند سلیمان پیکار با ایشان را ثواب دید درنتیجه شانه سر روسپید و سرفراز شد وعذر غیبتش پذیرفته آمد. هد هد سلیمان در آن روزگار نقش یکی از سفرای پادشاهان امروز را داشت و نقش سیـاس*ـی او ازین عبارت که بر زبان بلقیس جاری شد بروشنی آشکار است که گفت: پروردگارا من بر خویشتن ستم کردم و (اینک) به سلیمان در پیشگاه پروردگار جهانیان اسلام آوردم در تاریخ بنی اسرائیل نیز اشاراتی درباره کوششهائی که کبوتران درین رهگذر داشته اند، آمده است. آنجا که دشمن گرداگرد «یهوشع» را گرفته بود و او از هر نیرنگی برای رهائی خویش درمانده بود، و می گریست. از خدای خویش خواست تاگره از کار وی و بنی اسرائیل بگشاید. آرزو داشت که کبوتری فرود آید. ناگاه کبوتری از آسمان در دامن او نشست و او نامه ای به عموزاده اش «بینج» که فرمانروای سبطین بود نوشت و از وی درخواست کمک کرد. کبوتر آن نامه را به منقار خویش گرفت و بال گشود و پرواز کرد و نامه را برد و در دامن «بینج» که بر تخت پادشاهی خویش نشسته بود، افکند و او در پاسخ آن نامه به یاری و انتقام وی برخاست.
دانلود رمان و کتاب های جدید