چطور خوب بنویسم؟

فاطمه معصومی

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/10/25
ارسالی ها
207
امتیاز واکنش
2,701
امتیاز
470
دیالوگ‌نویسی با
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
ین که ممکن است در ظاهر ساده به‌نظر برسد، اما نوشتن دیالوگ‌هایی که مصنوعی به‌نظر نرسند و شبیه حرف‌هایی باشند که آدم‌ها در طول روز با هم می‌زنند، کار بسیار سختی است. نکاتی که در این مطلب آمده بیشتر به کار فیلم‌نامه‌نویسی می‌آید، اما این نکته‌ها برای کسانی هم که داستان می‌نویسند ممکن است مفید باشد.

۱. به دیالوگ‌های آدم‌های دوروبرتان گوش دهید.

خیلی‌ها فکر می‌کنند اگر به دیالوگ‌های بازیگرهای بزرگ فیلم‌های معروف گوش بدهند، می‌توانند دیالوگ‌های خوبی بنویسند. این کار مثل این است که بخواهید از روی تابلوهای بزرگ نقاش‌های مشهور تابلوی خودتان را بکشید. بیشترین اتفاقی که می‌افتد این است، تابلویی که کشیده‌اید تا حدی به تابلوی اصل شبیه است. چه‌قدر فال‌گوش می ایستید؟ حتما خیلی برای‌تان پیش آمده، مخصوصا اگر طرف‌تان خوش‌صحبت هم باشد. بعضی آدم‌ها بالفطره بامزه هستند، اگر خیلی خوب به حرف زدن‌شان دقت کنید، می‌توانید نحوه صحبت کردن‌شان را همین‌جوری دوباره روی کاغذ خلق کنید. ولی اگر خانم بداخلاقی هم توی صف خرید پشت سرتان ایستاده، حرف‌های او را هم از دست ندهید، شاید چیزی برای دیالوگ‌های شما در چنته‌اش باشد.

۲. حال و هوای دیالوگ‌تان را مشخص کنید.

تصور کنید صحنه‌ای را که نوشته‌اید دارید تماشا می‌کنید، البته این صحنه به زبانی خارجی است و زیرنویس صحنه هم ندارد. خب، حرف‌هایی که در صحنه ردوبدل می‌شود چه احساسی را القا می‌کنند؟ احساس پشت هر کدام از این کلمات چیست؟ موضوع این جا کلمات نیستند، موضوع بافتی است که این کلمه‌ها در آن جاری به زبان می‌آیند.

۳. اطلاعاتی را که می‌خواهید از خلال دیالوگ‌ها بدهید مشخص کنید.

مکالمه‌های عادی در زندگی روزمره اغلب چیزی برای گفتن ندارند. مثلا «این همبرگرها خیلی کوچک‌اند.» توی فیلم‌ها این وضعیت فرق می‌کند. در مکالمه‌های سینمایی مدام اطلاعات جابه‌جا می‌شوند. مثلا «اثر انگشت‌ها با هم مطابقت ندارند.» یا «نمی‌دانم اصلا هیچ‌وقت دوست‌ات داشته‌ام یا نه.» کار شما به عنوان نویسنده این است که معلوم کنید چه‌طور شخصیت‌ها اطلاعات‌شان را ردوبدل می‌کنند… کار شما این است که اطلاعات را به گوش مخاطب برسانید… دیالوگ بد اطلاعات را پخش‌وپلا به گوش مخاطب می‌رساند و دیالوگ خوب در عین حال که قصد سرگرم کردن مخاطب را دارد، حقایق را به گوش دیگران می‌رساند.

۴. یک طرح مقدماتی بنویسید.

یک طرح مقدماتی از صحنه‌ای که می‌خواهید بنویسید، بدون این که در قید و بند نشانه‌گذاری و فرمت مشخص باشید. بخش اعظم این طرح اولیه باید دیالوگ باشد و تاکیدش بر حال و هوای این دیالوگ‌ها.

۵. طرح مقدماتی‌تان را کامل کنید.

بعد از این که طرح اولیه را آماده کردید، حالا باید نگران باشید که هر چیزی را چه‌طور درست و دقیق سر جای‌اش قرار دهید. دیالوگ خوب آهنگ دارد و رسیدن به چنین چیزی تقریبا یاد دادنی نیست. اما یکی از راه‌های نوشتن دیالوگ خوب این است که بعد از نوشتن‌شان، این دیالوگ‌ها را با صدای بلند چند بار بخوانید و اگر جایی اشکالی داشت، آن را با کلمات بهتر و بافت بهتر جایگزین کنید.

۶. از خودتان سوال کنید: آیا شخصیت‌ها دارند گوش می‌دهند یا سوال می‌کنند؟

وقتی نوشتن صحنه‌ای را تمام کردید، برگردید و متن را از اول دوباره بخوانید و مطمئن شوید شخصیت‌ها فقط برای این حرف نمی‌زنند که نوبت‌شان رسیده، آن‌ها باید به حرف‌های یکدیگر هم گوش دهند.

۷. از خودتان سوال کنید: آیا نسخه کوتاه‌تری هم برای این دیالوگ وجود دارد؟

بیشتر وقت‌ها بهترین کار برای بهتر کردن یک دیالوگ کوتاه‌تر کردن آن است. وقتی صحنه‌ای را تمام کردید، کمی به خودتان اجازه بدهید تا زمان بگذرد. بعد خودکار قرمزی بردارید و ببینید چه طور می‌توانید دیالوگ‌ها را کوتاه‌تر کنید. اگر اطلاعاتی دارید که به کارتان نمی‌آید، می‌تواند حذف‌شان کنید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • پیشنهادات
  • فاطمه معصومی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/10/25
    ارسالی ها
    207
    امتیاز واکنش
    2,701
    امتیاز
    470
    درست بنویسیم

    شماره ی نوشته: ۱۱ / ۵

    حسن ذوالفقاری

    درست بنویسیم

    هنگام سخن گفتن برای القا به تر معنی ها از تكیه, آهنگ و تأكید بهره می گیریم. رعایت این موردها به سخنور كمك می كند به آسانی بتواند با شنونده اش ارتباط برقرار كند. رعایت شیوه ی خط فارسی نیز در یك نوشته موجب گویایی, سادگی و سهولت خواندن و نوشتن می شود. به كمك شیوه ای یك دست از دوگانگی پرهیز می شود.
    در شیوه ی خط فارسی اصل بر چند مطلب است:
    ۱- رعایت موازین دستور زبان فارسی
    ۲- رعایت استقلال واژه ها
    ۳- همخوانی نوشتار با گفتار
    ۴- پی روی واژگان بیگانه از شیوه ی خط فارسی
    ۵- آسانی خواندن و نوشتن
    ٦- گزینش به ترین شكل نوشتاری
    ۷- انعطاف پذیری
    ۸- چشم نوازی و زیبایی خط

    اکنون به این چند جمله دقت كنید:
    ۱- این سخن توسّط استاد گفته شد.
    ۲- كتاب مدیر مدرسه نوشته ی جلال آل احمد كه مبین مشكلات آموزشی ایران است را خواندم
    ۳- فینال آخر مسابقات جام جهانی را دیدم.
    ۴- ظرفیت مسافر این اتوبوس بسیار محدود است.
    ۵- اخوان اعزّه مستحضرند كه قرائت رسالات عدیده موجب رفعت فكر و وسعت نظر می گردد.
    هر یك از این جمله های بالا دچار نارسایی هایی در نگارش هستند .
    در جمله ی نخست با وجود نهاد (استاد) فعل (گفته شد) مجهول به كار رفته است. جمله ی درست چنین است: استاد این سخن را گفت یا این سخن گفته شد.
    در جمله ی دوم «را» نشانه ی مفعول بدون فاصله پس از آن قرار نگرفته است. جمله ی درست چنین است: كتاب مدیر مدرسه نوشته ی آل احمد را كه مبین مشكلات آموزشی ایران است، خواندم.
    در جمله ی سوم" فینال" یعنی پایان و به كار بردن آن با كلمه ی "آخر" زاید است. باید گفت: پایان مسابقات (یا آخر مسابقات، یا فینال مسابقات). البته به تر است از كاربرد واژه های بیگانه مانند "فینال" پرهیز كنیم و برابر فارسی آن را به کار بگیریم.
    در جمله ی چهارم، ظرفیت مسافر نادرست است و مقصود ظرفیت اتوبوس است.
    جمله ی پنجم را به فارسی روان و بدون بهره گیری از واژه های عربی دشوار چنین می توان نوشت: برادران گرامی آگاهند كه خواندن كتاب های فراوان سببب پرواز اندیشه و وسعت نظر می شود.
    در زبان فارسی امروز نمونه های این كاربردهای نادرست در نوشته ها و گفته ها بسیار دیده می شود. شرط یك نوشته ی خوب جز درون مایه ی علمی و دقیق آن، خالی بودن از علط های زبانی است. ما در این جا شماری از پر كاربردترین غلط های نگارشی را ذكر می كنیم تا از كاربرد این گونه مواد پرهیز كنیم و یا در صورت دیدن در نوشته های دیگران آن ها را درست كنیم.

    ۱- از كاربرد واژه های زاید و بی نقش در جمله پرهیز كنیم:
    به جمله های بی نقش «حشو» می گویند. نمونه هایی از حشوهای پركاربرد در زبان فارسی عبارتند از:
    سیر گردش كار، سال عام الفیل ، شب لیلةالقدر، فرشته ی ملك الموت، فینال آخر، استارت شروع، نیم رخ صورت، سوابق گذشته، حسن خوب، درخت نخل خرما، دستبند دست، ریسك خطرناك، مدخل ورودی، پس در این صورت ، پارسال گذشته، مسلح به سلاح، بازنویسی دوباره، اوج قله ی كوه، سن .....سالگی، از قبل پیش بینی كردن، نزول به پایین، عروج به بالا، سقوط به پایین، ابر هوا، مرغك كوچك، عسل شیرین، تخم مرغ كبوتر، رایحه ی بوی خوش، روغن چرب، مفید فایده، مثمر ثمر، روزنامه های روزانه، متحد شدن با هم، دوباره بازگشتن، احاطه از هر طرف ، سایر... دیگر، دیشب گذشته و...

    ۲- جمله ها باید آن چنان روشن و گویا باشند كه از آن ها دو یا چند برداشت نشود:
    مثال ۱: آن ها هشت خواهر و برادرند.
    الف) آن ها هشت خواهر و هشت برادرند؟
    ب) آن ها جمعن هشت خواهر و برادرند؟
    مثال ۲: سرقت خرگوش ها از باغ وحش افزایش یافت.
    الف) سرقت خود خرگوش ها؟
    ب) خرگوش های سارق كه از باغ وحش دزدی می كنند؟
    مثال ۳: حسین دوست بیست ساله ی من است.
    الف) حسین بیست سال با من دوست است؟
    ب) حسین دوست من است و بیست سال دارد؟

    ۳- از كاربرد تعبیرهای نامناسب و تكلّف های كلامی و الگوهای بیگانه پرهیز كنیم و نوشته ها و عبارت ها گویا و قابل فهم باشند:
    □ او می رود تا به نتایج عالی دست یابد- او نزدیك است به نتایج عالی دست یابد.
    □ خیابان ها از كثیفی رنج می برند- خیابان ها كثیف است.
    □ در راستای كاهش پیشرفت مطالعه و كتاب خوانی- برای كند شدن پیشرفت مطالعه و كتاب خوانی.
    □ می توانیم روی او حساب كنیم- می توانیم از او استفاده كنیم .(بهره بگیریم)
    □ جوانان به فوتبال پر بها می دهند- جوانان به فوتبال توجّه می كنند.
    □ اسرار به بیرون نشت كرد- اسرار به بیرون راه یافت.
    □ امسال بهار خوبی را تجربه كردیم- داریم امسال بهار خوبی داشتیم.
    □ زلزله ی منجیل از تلفات زیادی برخوردار بود- زلزله ی منجیل تلفات زیادی داشت.

    ۴- تكیه كلام های گفتاری نباید در نوشته راه یابد:
    □ عرض كنم كه كتاب عامل رشد و شكوفایی جامعه است.
    □ گلستان سعدی به عنوان بزرگ ترین اثر منثور فارسی است
    □ به قول معروف او دانش آموز زرنگی است.
    «عرض كنم كه» ، «به عنوان» و «به قول معروف» تكیه كلام است و باید در نوشته حذف شود.

    ۵- از كاربرد جمله های دراز پرهیز كنیم:

    اگر جمله ای با كوتاه ترین كلمه ها مفهوم می شود آن را بی علت بلند نكنیم.
    دانش جوی خوب تمام سعی و كوشش و همّ و غمّ خود را مصرف آن می سازد كه برای كشوری كه در آن زندگی می كند و همه ی افراد جامعه و انسان ها مثمر ثمر و مفید فایده باشد چنان كه همه از او سود و فایده و بهره بگیرند.
    این جمله ی بلند را می توان خیلی كوتاه نیز بیان كرد: دانش جوی خوب می كوشد برای جامعه سودمند باشد.

    ٦- کوشش كنیم چند جمله را با یك فعل به هم عطف نكنیم:
    هر چه شمار فعل هاو جمله ها بیش تر باشد، جمله ها كوتاه تر و قابل دریافت تر می شوند:
    پدرش عبدالله از مردم بلخ در روزگار نوح پسر منصور سامانی كه در آن عهد از شهرهای بزرگ بود، كار دیوانی در روستای خرمیثن در نزدیكی روستای افشنه پیشه و با دختری به نام ستاره ازدواج كرد.
    این جمله بلند و نامفهوم را می توان به چند جمله ی كوچك تر تبدیل كرد:
    پدرش عبدالله نام داشت. وی از مردم بلخ بود و در روزگار نوح پسر منصور سامانی می زیست. بلخ در آن عهد از شهرهای بزرگ بود. وی كار دیوانی را در روستای خرمیثن پیشه كرد. این روستا در نزدیكی افشنه بود. عبدالله در روستای افشنه با دختری به نام ستاره ازدواج كرد...

    ۷- از به كار بردن واژه های دور از ذهن و عبارت های متكلّفانه ی عربی پرهیز كنیم:
    □ فی الواقع تأسف زیادتر از این نمی شود كه كسی سال های متمادی وقت خود را صرف تتبّع دیوان شاعری مثل حافظ و مقابله ی آن با نشخ مختلف و مقایسه ی آن با دیوانهای شعرای معاصر یا مقاربةالعصر و تصفّح در كتب تاریخ بنماید و سپس نتیجه ی جمیع این زحمات با آن همه امكانات متنوعه و در هم فشرده را به طور فهرست گوشزد خوانندگان نماید و مابقی را به بهانه ی این كه افسانه است یا ظنّیات اسقاط نماید.
    به جای این عبارت می توان چنین نوشت:
    □ بی گمان تأسف زیادتر از این نمی شود كه كسی سالیان دراز عمر خود را صرف پژوهش در دیوان حافظ و مقابله ی آن با نسخه های گوناگون و دیوان های شاعران هم زمان یا نزدیك به زمان او كرده، در كتاب تاریخ پژوهش كند و سپس نتیجه ی این كوشش ها را فشرده به خوانندگان گوشزد کند و از بقیه به این بهانه كه افسانه اند و یا بر گمان استوارند، بگذرد.

    ۸- كوتاه كردن جمله آن اندازه كه ساختمان صرفی و نحوی كلام آسیب ببیند، جایز نیست:
    □ از دقّت شما تشكر و استدعا دارد این كتاب را مطالعه و تصحیح و به موقع ارسال داشته، ان شاءالله حقالزحمه ی شما پرداخت می گردد.
    حذف های نا به جا در این جمله سبب شده است ساختمان جمله آسیب ببیند. در اصل جمله چنین است:
    از دقّت شما تشكر می كنم و استدعا دارم این كتاب را پس از مطالعه تصحیح كنید و آن را به موقع ارسال کنید. ان شاءالله حقّالزحمه ی آن پرداخت می شود.

    ۹- جز در نوشتنه های داستانی، آن هم هنگام نقل قول، هیچ گاه نباید به شیوه ی گفتاری، شكسته نویسی كنیم:
    □ مهم ترین بخش مقاله، متن اصلی اونه كه به بررسی جوانب مختلف می پردازه و می كوشه كه جوابی منطقی برا موضوع عرضه كنه.
    □ همچنین از واژه هایی كه عوام به غلط تلفظ می كنند باید پرهیز كرد:
    عباس سر نزده وارد شد و پس از عرض خواهی، گفت: استیفا داده است
    منظور نویسنده از سر نزده، ناگهانی و از عرض خواهی، عذر خواهی و از استیفا، استعفا بوده است. از كاربردهای دیگر عامیانه ی معمول:
    زهله - زهره ، گرام - گرامی، با این وجود ـ با وجود این، خوار و بار ـ خواربار، واگیر دار ـواگیر، صبح ناشتا ـ ناشتا، خورده فروشی ـ خرده فروشی، قتل و عام ـ قتل عام.
    كاربرد کلمه های عامیانه نیز در نوشته نادرست است:
    «در سخنوری نباید روده درازی كرد زیرا پرچانگی باعث می شود خواننده چرت بزند.» که باید این چنین نوشت:
    در سخنوری نباید زیاده سخن گفت؛ زیرا زیاده گویی باعث می شود خواننده به خواب رود.

    ۱۰- تغییر جای هر یك از واژه ها در جمله اگر به قصد تأكید یا برخاسته از سبك نویسنده نباشد، جایز نیست:
    □ باید تن به سختی ها داد - باید به سختی ها تن داد
    □ باید از هرگونه ابهام دور باشد آن چه كه می نویسیم - آن چه كه می نویسیم باید از هر گونه ابهام دور باشد.

    ۱۱- از افعال در جای خود و به گونه ی درست باید بهره گرفت:
    □ دوچرخه ای عابری را زیر گرفت و مرد - دوچرخه ای عابری را زیر گرفت و كشت.
    □ اكنون این صحنه را داشته باشیم - اكنون این صحنه را ببینیم.
    □ او دیوارها را رنگ اما پرده نیاویخته است - او دیوارها را رنگ كرده اما پرده ها را هنوز نیاویخته است.
    □ خانه ی ما كنار خیابان می باشد - خانه ی ما كنار خیابان است.

    ۱۲- در جمله های همپایه زمان فعل ها باید مطابقت داشته باشد:
    □ دانش جوی پر تلاش بسیار مطالعه كرده و حاصل مطالعات خود را با یادداشت برداری حفظ خواهد كرد – دانش جوی پر تلاش بسیار مطالعه كرده، حاصل مطالعات خود را با یادداشت برداری حفظ می كند.

    ۱۳- از واژگان (فعل ها، نام ها، صفت ها و....) نباید به شیوه ی دستور تاریخی بهره گرفت:
    □ او در این مسابقات حق خود را ادا تواند كرد - او می تواند در این مسابقات حق خود را ادا كند.
    □ گفته آمد كه زبان و تفكر ارتباط محكمی با هم دارند - گفته شد كه زبان و تفكر ارتباط محكمی با هم دارند.
    □ شادی روح شه یدان را صلوات - برای شادی روح شه یدان صلوات
    □ در زمان های گذشته ارتباط مردم با یكدیگر اندك بوده بود - در زمان های گذشته ارتباط مردم با یكدیگر اندك بود.

    ۱۴- در صورت مشخص بودن فاعل از كاربرد فعل مجهول خودداری كنیم:
    □ این مدرسه توسط آقای خیرخواهی رایگان ساخته شد - این مدرسه را آقای خیرخواهی به رایگان ساخت.

    □ این كتاب توسط جمال زاده نوشته شد - این كتاب را جمال زاده نوشت.

    ۱۵- واژه های فارسی را با نشانه های جمع عربی جمع نمی بندیم:
    كارخانجات ـ كارخانه ها، گرایشات ـ گرایش ها، پروانه جات ـ پروانه ها، بازرسین ـ بازرسان، دسته جات ـ دسته ها، بنادر ـ بندرها، دستورات ـ دستورها، اساتید ـ استادان، باغات ـ باغ ها، بساتین ـ بستان ها، آزمایشات ـ آزمایش ها، میادین ـمیدان ها.

    ۱٦- در زبان فارسی صفت هایی كه برای نام های مؤنث می آوریم لازم نیست نشانه ی تإنیث بگیرند:
    زنان شاعره ـ زنان شاعر، متون قدیمه ـ متون قدیم، والده ی مكرمه ـ والده ی محترم (مادر گرامی)، این جانبه ـ این جانب.
    كاربرد صفت مؤنث در برخی تركیب ها صورت اصطلاحی یافته است، مانند مكه ی مكرمه، مدینه ی منوره ، قویه ی مجریه و....

    ۱۷- «یت» نشانه ی مصدر جعلی عربی است و نباید با واژه های فارسی به كار رود:
    خوبیت ندارد - خوب نیست. دوئیت - دوگانگی

    ۱۸- «ال» نشانه ی معرفه ی عربی است و كاربرد آن همراه واژه های فارسی درست نیست:
    حسب الفرمان ـ حسب فرمان، حسب الدستور ـ حسب دستور، حسب السّفارش ـ حسب سفارش
    در زبان فارسی حتّا «ال» تركیب های عربی نیز برداشته می شود
    دارالملك - دار ملك، فارغ البال - فازغ بال.

    ۱۹- «را» نشانه ی مفعول باید بدون فاصله پس از مفعول بیاید. آوردن آن به دنبال فعل، متمم و یا هر جزء دیگر نادرست است.
    □ خانه ای كه اكنون در آن ساكن هستم را پس از مدتی خریدم – خانه ای را ...
    □ كتابی كه به دوستم امانت داده بودم را از او پس گرفتم - كتابی را كه ...

    ۲۰- به کارگیری «تا» و »الی» با هم نادرست است:
    او از صبح تا الی شب مطالعه می كند - او از صبح تا شب مطالعه می كند.

    ۲۱- در برخی جمله ها به تأثیر ترجمه ، واژه ی «یك» بدون آن كه نیاز باشد در ابتدای جمله می آید:
    یك دانش جو هیچ گاه از پژوهش بی نیاز نیست – دانش جو هیچ گاه از پژوهش بی نیاز نسیت .

    ۲۲- كلمه های عربی كه بر وزن افعل تفضیل هستند و در فارسی معنی صفت تفضیلی می دهند و لازم نیست با «تر» و «ترین» به كار روند:
    اعلمتر ـ اعلم، افضلتر ـ افضل

    ۲۳- آوردن دو حرف ربط وابستگی در یك جمله ی مركب درست نیست:
    اگرچه او انسان خوبی است، ولی این عیب را هم دارد - اگرچه انسان خوبی است، این عیب را هم دارد.
    همچنین: هر چند... اما، هر چند ...لذا، اگر چه .... با وجود این، چون ....اما.

    ۲۴- ساختن قید در زبان فارسی با نشانه ی تنوین عربی نادرست است:
    ناچاراً ـ به ناچار، گاهاً ـ گاه گاه، جاناً ـ جانی، تلفناً ـ تلفنی .

    ۲۵- ضمیر و مرجع آن یك جا به كار نمی روند:
    اگر انسان كار خوبی از او سر بزند - اگر كار خوبی از انسانی سر زند.

    ۲٦- کوشش كنیم به جای واژگان بیگانه از برابرهای جاری بهره بگیریم:
    سیستم – نظام، فول تایم - تمام وقت، كامپیوتر – رایانه، علی كلّ حال - در هر صورت، امتلا – انباشتگی، جمهور ناس همه ی مردم.

    ۲۷- در یک جمله از دو كلمه ی پرسش استفاده نمی كنیم:
    آیا چه گونه...؟، آیا چرا... ؟

    ۲۸- برخی از قعل ها حرف اضافه ی ویژه ی خود دارند. (در كاربرد فعل به حرف اضافه ی ویژه ی آن دقّت كنیم.)
    او به شنیدن این سخن عصبانی شد - او از شنیدن این سخن عصبانی شد
    تیم آمریكا از ایران باخت - تیم آمریكا به ایران باخت.

    ۲۹- هر واژه دارای معنی مستقلی است و در جمله نقشی دستوری دارد. پس استقلال آن هنگام نوشتن باید حفظ شود.

    در موارد زیر به تر است دو بخش تركیب، جدا نوشته شود:

    ۱- كلمه های مركب:
    شورایعالی - شورای عالی، دلداده - دل داده، چشمپوشی - چشم پوشی، سخندان - سخن دان، جستجو - جست و جو ، نگاهداشت - نگاه داشت، برونگرا برون گرا، زبانشناسی - زبان شناسی، تصنیفخوان - تصنیف خوان، دانشپژوه - دانش پژوه، رواننویس - روان نویس، پنجپایه - پنج پایه، خرمنكوب - خرمن كوب، تكمحصولی - تك محصولی، غولاسا - غول آسا.
    □تركیب های عربی:
    عنقریب - عن قریب، معهذا - مع هذا، انشاءالله - ان شاءالله، منجمله - من جمله، علیحده - علی حده، معذلك - مع ذلك □ «را» نشانه ی مفعول:
    آنرا - آن را، كتابرا - كتاب را، كرا - كه را، ترا - تو را.
    □ «ها» نشانه ی جمع :
    كتابها - كتاب ها، آنها - آن ها، قلمها - قلم ها، ایرانیها - ایرانی ها.
    □ كه:
    آنكه - آن كه، چنانكه - چنان كه، همینكه - همین كه، اینستكه، این است كه
    □ «می» نشانه ی استمرار یا نشانه ی اخباری بودن فعل:
    میبرد - می برد، میروم - می روم، میشنود- می شنود، میگذرد - می گذرد
    □ تر و ترین:
    آسانتر - آسان تر، مهربانتر - مهربان تر، كوچكتر - كوچك تر، بهتر - به تر
    □ این و آن:
    آنگاه - آن گاه، آنسو - آن سو، اینگونه - این گونه، اینطور - این طور، ازینرو - از این رو، اینجانب - این جانب
    □ هم:
    همكلاس - هم كلاس، همشاگردی - هم شاگردی، همسال - هم سا، همبازی - هم بازی
    توجه: چون «هم» در كلمه های چون همسر, همسایه, همشیره و ... با جزء دوم خود آمیختگی معنایی پیدا كرده است پیوسته نوشته می شود.
    □ چه :
    آنچه - آن چه، چقدر - چه قدر، چطور - چه طور، چكاره - چه كاره، چگونه - چه گونه
    □ بی:
    بیحال - بی حال، بیچون و چرا - بی چون و چرا، بیكس - بی كس، بیآزار - بی آزار، بیكار - بی كار
    □ ای :
    ایخدا - ای خدا، ایكاش - ای كاش
    □ یك:
    یكطرفه یك طرف، از یکسو – از یک سو
    □«ب» صفت ساز و قید ساز:
    بنام - به نام، بویژه - به ویژه، براحتی - به راحتی، بسزا - به سزا
    □ «ب» حرف اضافه:
    بعكس - به عكس، لابلا - لا به دلا، باو - به او، دربدر - در به در

    ۲- «ها» ی بیان حركت («ها» ی غیر ملفوظ)
    علاقمند - علاقه مند، گلمند - گله مند، یونجزار - یونجه زار، بهرمند - بهره مند
    توجه ۱: كلماتی كه به «ـه» بیان حركت ختم می شوند, در صورتی كه با «ان» جمع بسته شوند یا «ی» مصدری بگیرند «ـه» را از دست می دهند و با «گان» جمع بسته می شوند و با «گی» حالت مصدری یا نسبت پیدا می كنند و پیوسته نوشته می شوند.
    تشنه گی- تشنگی، شركت كننده گان - شركت كنندگان، طلبه گی - طلبگی، طلایه گان - طلایگان، نخبه گان - نخبگان، دیده گان - دیدگان، شنوندگان - شنوندگان
    توجه ۲: این قاعده شامل «ه» ملفوظ نمی شود. كلمه هایی كه به «هـ» ملفوظپایان می یابند, به جزء دوم خود می پیوندند:
    مه وش – مهوش، ده گان - دهگان، مه شید - مهشید، به داشت - بهداشت، زه تاب - زهتاب، به تاب - بهتاب، كه تر - كهتر، شه پر - شهپر، ره بر - رهبر، كه ربا - كهربا، مه سا - مهسا، مهتاب - مهتاب
    □ «ی» نكره یا وحدت پس از «ها» بیان حركت به «ای» بدل می شود:
    دسته یی - دسته ای، خانه یی خانه ای، آزاده یی آزاده ای ، روزنامه یی روزنامه ای
    ۳- «ة»
    «ة» منقوط كه در پایان برخی كلمه های عربی وجود دارد, در فارسی به «ت» بدل می شود:
    رحمة – رحمت، زكاة - زكات، نعمة - نعمت ، صلاة - صلات، نصرة - نصرت، حشمة - حشمت
    توجه: «ة» در پایان برخی كلمه ها به همان شكل باقی می ماند: دایرةالمعارف, عاقبةالامر و...، و گاه به صورت « ـه یا ه» نوشته می شود: علاقه, معاوضه, خیمه, معاینه, اشاره و......

    ۳- پساوندها
    پساوندهای فارسی پیوسته نوشته می شوند: گل زار - گلزار، تنگ نا - تنگنا، نمك دان - نمكدان ، گرم سیر - گرمسیر، سوگ وار - سوگوار.

    ۴- ضمیرهای ملكی ( ـــَ م, ــَ ت, ــَ ش, ــِ مان, ــٍ تان, ـــٍ شان)
    ضمایرهای ملکی پیوسته نوشته می شوند:
    صدای مان - صدایمان، دست تان - دستتان، عموی ام - عمویم، صندلی مان - صندلیمان
    توجه: این ضمیرها اگر پس از كلمه هایی درآیند كه به «ه» ی بیان حركت (= جامه), مصوت ُ (= تابلو), مصوت ی (=بارانی) پایان یابند, به صورت ام, ات, اش, امان, اتان, اشان, به كار می روند: جامه م - جامه ا، تابلوت - تابلوات، بارانیش - بارانی اش

    ۵- فعل های اسنادی (ام, ای, است, ایم, اید, اند)
    این فعل ها در صورتی به كلمه های پیش از خود می چسبند كه این كلمه ها به صورت صامت ختم شده باشند:
    خوشحال ام - خوشحالم، پاك اید - پاكید، خشنودایم - خوشنودیم
    توجه: افعال ربطی پس از كلمه هایی كه به «ـه» بیان حركت و «ی» پایان می یابند, به صورت جدا نوشته می شوند:
    فرزانهام - فرزانه ام، ایرانیاید - ایرانی اید

    ۶- همزه
    □ همزه ی پایان برخی كلمه های عربی در فارسی حذف می شود:
    انشاء - انشا، املاء - املا، ابتداء - ابتدا و: انتها, صحرا, اعضا, رجا, شعرا, فضلا, بیضا و...
    توجه۱: این گونه كلمه ها هرگاه مضاف و موصوف واقع شوند, به جای كسره ی اضافه به آن ها «ی» می افزاییم:
    ابتداء كار ابتدای كا، انشاء روان انشای روان، و: اعضای بدن, شعرای نام دار, فضلای ایران, اقتضای حال, انتهای راه. توجه۲: این گونه كلمه ها هرگاه مضاف و موصوف واقع شوند, به جای كسره ی اضافه به آن ها «ی» اضافه می شود:
    ابتدائی - ابتدایی، شعرائی - شعرایی
    توجه ۳: همزه ی برخی كلمه ها اصلی است و نباید حذف شود: جزء, رأس, سوء,
    □ همزه معمولن در زبان فارسی برای آسانی تلفظ به «ی» بدل می شود:
    شائق - شایق، زائد - زاید، دائره - دایره و : دایم, فواید, عجایب, دلایل, علایم, ملایك, معایب ...
    توجه: برخی از همزه ها با شكل اصلی خود به كار می روند. مانند: قرائت, قائم, رئیس, جزئی, صائب و....
    □ همزه ی كلمه های بیگانه روی كرسی «ئـ» نوشته می شود:
    زئوس, پنگوئن, ژوئن, ئوفیزیك, كاكائو, لائوس, ناپلئون, لئونارد, سوئد, رافائل, سوئز, كافئین, بمبئی, تیروئید، تئاتر, رئالیست و....
    □ همزه ی ماقبل مفتوح «ــــَـــ» در وسط یا پایان كلمه روی كرسی «ا» نوشته می شود: رأس, مأخذ, تأثیر, ملجأ, تألیف, رأفت, یأس و...
    □ همزه ی ماقبل مضموم «ــــُـ» روی كرسی «و» نوشته می شود: مؤمن, رؤیا, مؤدب, فؤاد, رؤسا, مؤاخذ و......
    □ همزه ی ماقبل مكسور «ــــٍــ» روی كرسی «یـ» نوشته می شود: تبرئه, سیئه, تخطئه, توطئه, بئر, لئام و...

    ۷- نشانه ها (كسره ی اضافه, تنوین)
    □ «ی» نشانه ی اضافه بر روی «ه» بیان حركت معمولن با «ء» بالای «ـه» نشان داده می شود كه به آن «ی» میانجی كوچك می گویند و چون ممكن است علامت با همزه اشتباه شود, می توان به جای آن از «ی» میانجی بزرگ استفاده كرد:
    پارچه نخی - پارچه ی نخی، پوشه سبز - پوشه ی سبز، كاسه آش - كاسه ی آش، نامه دوستان - نامه ی دوستان
    □ نشانه ی اضافه «كسره» در حكم یك حرف مستقل است و باید به دنبال موصوف و مضاف قرار گیرد. در این صورت, خواندن آسان تر خواهد شد: كتابِ حسن, درسِ ادبیات, گلِ زیبا
    □ تنوین ویژه ی كلمه های عربی است، بنابراین كاربرد آن با واژه های فارسی درست نیست: بخشاً, زباناً

    ۸- الف مقصوره
    □ الف مقصوره در پایان كلمه ها به صورت «ا» در می آید: اعلی - اعلا، کسری - كسرا, کبری - كبرا, تقوی - تقوا
     

    فاطمه معصومی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/10/25
    ارسالی ها
    207
    امتیاز واکنش
    2,701
    امتیاز
    470
    «پنجره را باز کردم اما به هر چه نگاه می‌کردم چیزی نمی‌دیدم. سرما به پهلوهام چنگ زده بود و دندان‌هام را قفل کرده بود. صدای گاه و بی گاه سگ‌ها هیچ معنایی در آن تاریکی نداشت. گاهی سرفه‌ای می‌کردند، اعتراضی هم نداشتند. گویی بخشی از زندگی است؛ مثل نفس کشیدن، لاییدن، گریستن.

    درخت‌ها از سی درجه زیر صفر قد کشیده بودند به امید اینکه آفتاب طلوع کند، به امید بهار که شاید بیاید، به امید پرندگان که شاید بخوانند و من هیچ امیدی نداشتم.»

    تماماً مخصوص-عباس معروفی

    سرما، تاریکی، دندان‌های قفل‌شده، بی‌اعتنایی و نادیده گرفتن زیبایی‌ها حس ناامیدی را برایم زنده کرد.

    سرتاسر کتاب تماماً مخصوص عباس معروفی پر بود از این فضاسازی‌ها طوری که با او همراه می‌شدم در گریه‌ها، شکست‌ها، استیصال و خستگی‌ها و انگار من هم در قطب شمال از سرما یخ زده‌ام.

    برای همۀ ما پیش آمده وقتی می‌خواهیم خبر بد یا خوشی را به کسی بدهیم یا رویدادی را تعریف کنیم زمینه‌سازی می‌کنیم و یکباره وارد اصل موضوع نمی‌شویم.

    در نوشتن هم ماجرا از همین قرار است. نویسنده برای اینکه کلام تأثیرگذارتری داشته باشد و بتواند مخاطب را با خود همراه کند فضای مناسبی را ایجاد می‌کند.

    فضا سایه‌ای است که داستان در اثر ترکیب عناصرش بر ذهن خواننده می‌افکند. به‌این‌ترتیب خواننده با حال‌وهوای حاکم بر نوشته درمی‌آمیزد. یعنی با مقدمه فرق دارد.

    برای فضاسازی مناسب و درگیر کننده معمولاً از شگردهای متنوعی استفاده می‌کنیم که سعی می‌کنم اینجا به چند مورد از آن‌هایی که برایم جذاب و کاربردی‌تر است نام ببرم.

    حواس پنج‌گانه
    استفاده از بوها، صداها، جلوه‌های بصری یا سایر چیزهایی که به حواس پنج‌گانۀ ما ربط دارند می‌تواند صحنه‌های آشنا و زنده‌ای ایجاد کند. کافی است بدانیم برای نشان دادن چیزی که می‌خواهیم، نگرانی یا ترس یا عشق و شادی از کدام حواس می‌توانیم بهره بگیریم. برای مثال ترس را با صدای به هم خوردن در یا در هم پیچیدن باد میان شاخه‌های درختان حس می‌کنیم.

    تصویر
    با داشتن یک تصویر مشخص در ذهن برای توصیف جزئیات آن قدرت بیشتری داریم؛ یعنی زمانی که فضای صحنه و شخصیت‌ها در ذهن ما شفاف باشد در نشان دادن آن به مخاطب و استفاده از کلمات، حس‌ها، عبارات و تجربه‌های مشابه موفق‌تریم.

    تخیل
    جهان خیالی خودمان را وارد زندگی روزمره کنیم. برای فضاسازی قرار نیست به‌طور مستقیم همه‌چیز را بنویسیم. گاهی توصیف مکان‌هایی که تابه‌حال ندیده‌ایم مثل یک جزیرۀ دورافتاده، موزه‌ای که تابه‌حال نرفته‌ایم، جاده‌ای که در آن قدم نگذاشته‌ایم عضلات ذهن ما را تقویت می‌کند تا فضاهای بکرتر و زیباتری خلق کنیم.

    آب‌وهوا
    چیزی که در رمان تماماً مخصوص توجه مرا به خود جلب کرد استفاده از تغییرات آب و هوایی برای توصیف حالات و روحیات شخصیت اصلی بود. باران، مه، برف سنگین و طوفان شاید در شهری مثل برلین طبیعی باشد اما وقتی در جریان قصه قرار می‌گیریم متوجه می‌شویم که چقدر بورانی که از بیرون به داخل خانه کشیده می‌شود با فضای دل و ذهن شخصیت داستان هماهنگ است.

    محدودیت
    برای اینکه مخاطب خسته و دل‌زده نشود و خودش را در فضای آشفتۀ قصه گم نکند بهتر است توصیفات اضافه که کمکی به نوشته نمی‌کند را حذف کنیم. نیازی نیست چیزی که در ذهن داریم را موبه‌مو و نقطه‌به‌نقطه پیش ببریم. یک محدودۀ مشخص را با توجه به ایدۀ مرکزی نوشته در نظر بگیریم و با توجه به آن کلمه‌ها را برگزینیم و جزئیات بصری را شکل دهیم.

    زمان
    گردش میان زمان‌های مختلف را با خواندن کتاب «شب طولانی تیزدندان» حس کردم. این مورد چنان مرا با قصه همراه کرد که نمی‌توانستم لحظه‌ای چشم از آن بردارم. وقتی وقایع مختلف را در فصل‌ها و روزهای مختلف سال به تصویر می‌کشیم تأثیرگذاری بیشتری خواهد داشت و البته باید بین این رفت‌وآمدها هنرمندانه ارتباط برقرار کرد.

    بازی با زبان
    فضاسازی فقط شرح دادن نیست. برای توصیف بهتر انتخاب کلمه‌های مناسب، استفاده از عبارات و ترکیب‌های بکر، کوتاه و بلند نوشتن جمله‌ها با توجه به موضوع فضا، ساختار متن و… اهمیت دارد. همۀ این‌ها می‌توانند روند و بار احساسی نوشته را تحت تأثیر قرار دهند. ساختن واژه برای توصیف آنچه در ذهن داریم خیلی لـ*ـذت‌بخش است.

    گفتگو
    پیش می‌آید که برای توصیف شخصیت‌ها یا ترسیم فضایی با مشکل مواجه شویم. گاهی در این موارد گفتگو راه‌گشا است. البته قبل از آن مطمئن شویم که گفتگو به پیش بردن موضوع اصلی کمک می‌کند.

    علاوه بر این‌ها می‌توان از تمام ابزارهای شاعرانه مثل استعاره، نماد، تشبیه و… برای فضاسازی استفاده کرد.
     

    فاطمه معصومی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/10/25
    ارسالی ها
    207
    امتیاز واکنش
    2,701
    امتیاز
    470
    1. هیچ نویسنده بزرگی یک شبه نویسنده نشده است. سه ویژگی مهم یک نویسنده موفق عبارتند از علاقه و تعهد شخصی به نوشتن، نظم، و پشتکار.

    2. زمانی که تصمیم گرفتید بنویسید، شروع کنید به نوشتن. وقت زیادی برای آماده شدن هدر ندهید. تا زمانی که پیش نویس اولیه آماده نشده، نمی توانید نوشته خود را بهبود ببخشید.

    3. برای بهبود مهارتهای خود، نوشته هایتان را به چند نفر که بازخوردهای صادقانه ای به شما می دهند نشان دهید و از نظر آنها استفاده کنید.

    4. منابع مختلفی برای نوشتن استفاده کنید و تا جایی که می توانید مقاله بخوانید.

    5. خود را در موضوع غرق کنید و بعد شروع به نوشتن کنید. اگر ذهن تان قفل شد، ناراحت نشوید. کار دیگری انجام دهید (بیرون بروید، بخوابید، موسیقی گوش کنید…) و بعد از مدتی برگردید سر کارتان.

    6. سبکهای مختلف نوشتن را بشناسید (با خواندن مقاله های مختلف) و نوع مقاله ای را که بهتر می توانید بنویسید شناسایی کنید.

    7. مخاطب مقاله خود را شناسایی کنید و در خور شان آنها بنویسید. راهنمای نویسندگان در هر ژورنالی به شما کمک می کند تا بدانید برای چه کسی مطلب می نویسید.

    8. هدف مقاله خود را مشخص کنید. از اول بدانید چرا می نویسید.

    9. اولین منتقد نوشته های خود باشید و تا جایی که می توانید اشکالات نوشته را از نظر محتوا و شکل پیدا کنید. البته طوری نشود که از نوشتن پشیمان شوید. پس منصف باشید!

    10. زمان خاصی را برای نوشتن مقاله های خود اختصاص دهید و به جدول زمانی خود پایبند باشید.

    11. مکان خاصی را برای نوشتن مقاله های خود اختصاص دهید تا در ناخودآگاه خود ارتباطی بین آن مکان و نوشتن برقرار شود. بعد از مدتی، شرطی می شوید و هر وقت به آن محل بروید کلمات به شما امان نمی دهند. (رختخواب را پیشنهاد نمی کنم، چون یا خوابتان می برد یا اینکه کاملا بی خواب می شوید)

    12. با نحوه ارسال مقاله به نشریات آشنا شوید. هیچ کس بهتر از شما نمی تواند ارسال مقاله و گرفتن پذیرش را دنبال کند.

    13. یک دوره نگارش و ویرایش مقاله های علمی بگذرانید.

    14. مقاله ای بنویسید که برای خواننده مطلب آموزنده و تازه ای داشته باشد. خود را جای خواننده بگذارید و بسنجید که آیا تمایل دارید نوشته خود را بخوانید؟

    15. گاهی اوقات موضوع خوب است و مقاله هم قوی است، ولی زمان آن گذشته است. اگر چنین مقاله ای در دست دارید بدانید که ژورنالها تمایلی به چاپ آن ندارند.

    16. ژورنالی را انتخاب کنید که مرتبط با موضوع مقاله شما باشد. بسیاری از ژورنالها در یک یا چند مورد محدود مقاله می پذیرند.

    17. هر جا شروع به نوشتن می کنید یک فرهنگ لغت برای چک کردن کاربرد لغات دم دست داشته باشید.

    18. عضو این خبرنامه بشوید تا در هر شماره نکات مهمی درباره نوشتن مقاله های علمی دریافت کنید.

    19. بپرسید و بپرسید. اگر سوالی دارید از کارشناسان ما بپرسید تا به شما راهنمایی کنند. پاسخ سوالات خود را در بخش سین-جیم خبرنامه پیدا کنید.

    20. یک دفترچه یادداشت تهیه کنید و نام آن را “جمله های قشنگ” بگذارید. جمله قشنگی را که در هر متنی می خوانید، در آن دفترچه یادداشت کنید.
     
    تاپیک قبلی
    تاپیک بعدی
    بالا