- عضویت
- 2018/10/25
- ارسالی ها
- 207
- امتیاز واکنش
- 2,701
- امتیاز
- 470
دیالوگنویسی با ین که ممکن است در ظاهر ساده بهنظر برسد، اما نوشتن دیالوگهایی که مصنوعی بهنظر نرسند و شبیه حرفهایی باشند که آدمها در طول روز با هم میزنند، کار بسیار سختی است. نکاتی که در این مطلب آمده بیشتر به کار فیلمنامهنویسی میآید، اما این نکتهها برای کسانی هم که داستان مینویسند ممکن است مفید باشد.
۱. به دیالوگهای آدمهای دوروبرتان گوش دهید.
خیلیها فکر میکنند اگر به دیالوگهای بازیگرهای بزرگ فیلمهای معروف گوش بدهند، میتوانند دیالوگهای خوبی بنویسند. این کار مثل این است که بخواهید از روی تابلوهای بزرگ نقاشهای مشهور تابلوی خودتان را بکشید. بیشترین اتفاقی که میافتد این است، تابلویی که کشیدهاید تا حدی به تابلوی اصل شبیه است. چهقدر فالگوش می ایستید؟ حتما خیلی برایتان پیش آمده، مخصوصا اگر طرفتان خوشصحبت هم باشد. بعضی آدمها بالفطره بامزه هستند، اگر خیلی خوب به حرف زدنشان دقت کنید، میتوانید نحوه صحبت کردنشان را همینجوری دوباره روی کاغذ خلق کنید. ولی اگر خانم بداخلاقی هم توی صف خرید پشت سرتان ایستاده، حرفهای او را هم از دست ندهید، شاید چیزی برای دیالوگهای شما در چنتهاش باشد.
۲. حال و هوای دیالوگتان را مشخص کنید.
تصور کنید صحنهای را که نوشتهاید دارید تماشا میکنید، البته این صحنه به زبانی خارجی است و زیرنویس صحنه هم ندارد. خب، حرفهایی که در صحنه ردوبدل میشود چه احساسی را القا میکنند؟ احساس پشت هر کدام از این کلمات چیست؟ موضوع این جا کلمات نیستند، موضوع بافتی است که این کلمهها در آن جاری به زبان میآیند.
۳. اطلاعاتی را که میخواهید از خلال دیالوگها بدهید مشخص کنید.
مکالمههای عادی در زندگی روزمره اغلب چیزی برای گفتن ندارند. مثلا «این همبرگرها خیلی کوچکاند.» توی فیلمها این وضعیت فرق میکند. در مکالمههای سینمایی مدام اطلاعات جابهجا میشوند. مثلا «اثر انگشتها با هم مطابقت ندارند.» یا «نمیدانم اصلا هیچوقت دوستات داشتهام یا نه.» کار شما به عنوان نویسنده این است که معلوم کنید چهطور شخصیتها اطلاعاتشان را ردوبدل میکنند… کار شما این است که اطلاعات را به گوش مخاطب برسانید… دیالوگ بد اطلاعات را پخشوپلا به گوش مخاطب میرساند و دیالوگ خوب در عین حال که قصد سرگرم کردن مخاطب را دارد، حقایق را به گوش دیگران میرساند.
۴. یک طرح مقدماتی بنویسید.
یک طرح مقدماتی از صحنهای که میخواهید بنویسید، بدون این که در قید و بند نشانهگذاری و فرمت مشخص باشید. بخش اعظم این طرح اولیه باید دیالوگ باشد و تاکیدش بر حال و هوای این دیالوگها.
۵. طرح مقدماتیتان را کامل کنید.
بعد از این که طرح اولیه را آماده کردید، حالا باید نگران باشید که هر چیزی را چهطور درست و دقیق سر جایاش قرار دهید. دیالوگ خوب آهنگ دارد و رسیدن به چنین چیزی تقریبا یاد دادنی نیست. اما یکی از راههای نوشتن دیالوگ خوب این است که بعد از نوشتنشان، این دیالوگها را با صدای بلند چند بار بخوانید و اگر جایی اشکالی داشت، آن را با کلمات بهتر و بافت بهتر جایگزین کنید.
۶. از خودتان سوال کنید: آیا شخصیتها دارند گوش میدهند یا سوال میکنند؟
وقتی نوشتن صحنهای را تمام کردید، برگردید و متن را از اول دوباره بخوانید و مطمئن شوید شخصیتها فقط برای این حرف نمیزنند که نوبتشان رسیده، آنها باید به حرفهای یکدیگر هم گوش دهند.
۷. از خودتان سوال کنید: آیا نسخه کوتاهتری هم برای این دیالوگ وجود دارد؟
بیشتر وقتها بهترین کار برای بهتر کردن یک دیالوگ کوتاهتر کردن آن است. وقتی صحنهای را تمام کردید، کمی به خودتان اجازه بدهید تا زمان بگذرد. بعد خودکار قرمزی بردارید و ببینید چه طور میتوانید دیالوگها را کوتاهتر کنید. اگر اطلاعاتی دارید که به کارتان نمیآید، میتواند حذفشان کنید.
۱. به دیالوگهای آدمهای دوروبرتان گوش دهید.
خیلیها فکر میکنند اگر به دیالوگهای بازیگرهای بزرگ فیلمهای معروف گوش بدهند، میتوانند دیالوگهای خوبی بنویسند. این کار مثل این است که بخواهید از روی تابلوهای بزرگ نقاشهای مشهور تابلوی خودتان را بکشید. بیشترین اتفاقی که میافتد این است، تابلویی که کشیدهاید تا حدی به تابلوی اصل شبیه است. چهقدر فالگوش می ایستید؟ حتما خیلی برایتان پیش آمده، مخصوصا اگر طرفتان خوشصحبت هم باشد. بعضی آدمها بالفطره بامزه هستند، اگر خیلی خوب به حرف زدنشان دقت کنید، میتوانید نحوه صحبت کردنشان را همینجوری دوباره روی کاغذ خلق کنید. ولی اگر خانم بداخلاقی هم توی صف خرید پشت سرتان ایستاده، حرفهای او را هم از دست ندهید، شاید چیزی برای دیالوگهای شما در چنتهاش باشد.
۲. حال و هوای دیالوگتان را مشخص کنید.
تصور کنید صحنهای را که نوشتهاید دارید تماشا میکنید، البته این صحنه به زبانی خارجی است و زیرنویس صحنه هم ندارد. خب، حرفهایی که در صحنه ردوبدل میشود چه احساسی را القا میکنند؟ احساس پشت هر کدام از این کلمات چیست؟ موضوع این جا کلمات نیستند، موضوع بافتی است که این کلمهها در آن جاری به زبان میآیند.
۳. اطلاعاتی را که میخواهید از خلال دیالوگها بدهید مشخص کنید.
مکالمههای عادی در زندگی روزمره اغلب چیزی برای گفتن ندارند. مثلا «این همبرگرها خیلی کوچکاند.» توی فیلمها این وضعیت فرق میکند. در مکالمههای سینمایی مدام اطلاعات جابهجا میشوند. مثلا «اثر انگشتها با هم مطابقت ندارند.» یا «نمیدانم اصلا هیچوقت دوستات داشتهام یا نه.» کار شما به عنوان نویسنده این است که معلوم کنید چهطور شخصیتها اطلاعاتشان را ردوبدل میکنند… کار شما این است که اطلاعات را به گوش مخاطب برسانید… دیالوگ بد اطلاعات را پخشوپلا به گوش مخاطب میرساند و دیالوگ خوب در عین حال که قصد سرگرم کردن مخاطب را دارد، حقایق را به گوش دیگران میرساند.
۴. یک طرح مقدماتی بنویسید.
یک طرح مقدماتی از صحنهای که میخواهید بنویسید، بدون این که در قید و بند نشانهگذاری و فرمت مشخص باشید. بخش اعظم این طرح اولیه باید دیالوگ باشد و تاکیدش بر حال و هوای این دیالوگها.
۵. طرح مقدماتیتان را کامل کنید.
بعد از این که طرح اولیه را آماده کردید، حالا باید نگران باشید که هر چیزی را چهطور درست و دقیق سر جایاش قرار دهید. دیالوگ خوب آهنگ دارد و رسیدن به چنین چیزی تقریبا یاد دادنی نیست. اما یکی از راههای نوشتن دیالوگ خوب این است که بعد از نوشتنشان، این دیالوگها را با صدای بلند چند بار بخوانید و اگر جایی اشکالی داشت، آن را با کلمات بهتر و بافت بهتر جایگزین کنید.
۶. از خودتان سوال کنید: آیا شخصیتها دارند گوش میدهند یا سوال میکنند؟
وقتی نوشتن صحنهای را تمام کردید، برگردید و متن را از اول دوباره بخوانید و مطمئن شوید شخصیتها فقط برای این حرف نمیزنند که نوبتشان رسیده، آنها باید به حرفهای یکدیگر هم گوش دهند.
۷. از خودتان سوال کنید: آیا نسخه کوتاهتری هم برای این دیالوگ وجود دارد؟
بیشتر وقتها بهترین کار برای بهتر کردن یک دیالوگ کوتاهتر کردن آن است. وقتی صحنهای را تمام کردید، کمی به خودتان اجازه بدهید تا زمان بگذرد. بعد خودکار قرمزی بردارید و ببینید چه طور میتوانید دیالوگها را کوتاهتر کنید. اگر اطلاعاتی دارید که به کارتان نمیآید، میتواند حذفشان کنید.
آخرین ویرایش توسط مدیر: