چه پسرانی با دختر بزرگتر از خود ازدواج میکنند؟

  • شروع کننده موضوع SHinee
  • بازدیدها 492
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

SHinee

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
1970/01/01
ارسالی ها
5,736
امتیاز واکنش
2,564
امتیاز
745
محل سکونت
شیراز
آمارهای ازدواج طی چند سال اخیر حاکی از آن است که بخشی از فرهنگ ازدواج در ایران دستخوش تغییر شده و برای بخشی از پسران جامعه ایرانی این مسئله که همسرشان حتماً از خودشان چند سالی کوچکتر باشد، حائز اهمیت نیست.






انگیزه های ذهنی- روانی پسران برای ازدواج با دختران بزرگتر
در جامعه امروز ازدواجهایی با فاصله سنی معکوس، یعنی بزرگتر بودن زن از مرد بسیار زیاد شده است. معمولاً مردها از اقدام به چنین ازدواجهایی انگیزههایی دارند از قبیل؛ داشتن پشتوانهای قوی در همه مسائل تا بتوانند روی نظر و فکرش حساب کنند و خود را به دست تجربه او بسپارند. گاه انگیزه دریافت محبت مادرانه هم این مردان را جذب زنانی میکند که فاصله سنیهای چشمگیری با خودشان دارند.


به طور کلی افرادی که به ازدواج با زنی بزرگتر از خود اقدام میکنند را میتوان در چند گروه دستهبندی کرد:
** یک دسته مردانی هستند که اعتماد به نفس پایینی دارند و در زندگی نیازمند حمایتهای اطرافیان به خصوص خانواده مثل پدر و مادر و در نهایت همسر هستند؛ اگر چه غرور مردانه آنها اجازه نمیدهد تا به صورت مستقیم این نیاز خود را اظهار و آشکارا بیان نمایند و از اطرافیان کمک بخواهند، اما آنها به صورت غیرمستقیم و از طرق مختلف حمایت فرد مقابل را جلب نموده و با چنین ازدواجهایی سعی میکنند همسرشان را با روشهای غیرملموس برای ارائه کمک و پشتیبانی خود تشویق نمایند و نکته شایان توجه در باره گروههایی این چنینی از مردان این است که معمولاً پس از ارائه خدمات همسر، دلخوری خود را به عناوین مختلف مبنی بر گرفتن استقلال و آزادی، ایجاد محدودیت و… به همسرشان ابراز میدارند.

** گروه دیگر، مردانی هستند که نتوانستهاند بخش والد و بالغ خود را رشد دهند و بهخوبی از عهده مسئولیتهای زندگیشان برنمیآیند. این مردان برای اداره امور شخصی خود نیازمند کمک هستند؛ چراکه بدون کمک نمیتوانند کارها را به ثمر برسانند و از مهارتهای یک زندگی معمولی محروم خواهند ماند. آنان اغلب از کودک بیتدبیر و احساساتی و بیتأمل وجودشان استفاده میکنند و با شکستهای پیدرپی روبهرو میشوند. به همین دلیل عادت کردهاند تا برای مواجه نشدن بیشتر با نتایج نامطلوب، همواره از شخصی کمک بگیرند و حمایتش را بطلبند که میتوان گفت این شخص در دوران مجردی، مادر و در دوران تأهل، همسر آنهاست.

** گروه سوم، را مردانی تشکیل میدهند که مادرانی قدرتطلب دارند و همواره در زندگی آموختهاند که برای کلیه امور با نظر و تصمیمهای او هماهنگ باشند و طبق میل و اراده مادرشان رفتار کنند. در نظر این مردان، زنان مدیریت اصلی خانه را بر عهده دارند و تصمیمگیرنده نهایی آنها هستند. بنابراین در گستره زیادی از زندگی خود اختیارات فراوانی را به همسرشان میسپارند. در زندگی این مردان زنسالاری عمیقی حاکم است. افرادی که در این دسته قرار میگیرند با چنین ازدواجهایی سعی میکنند همسرشان را با روشهای غیرملموس برای ارائه کمک و پشتیبانی خود تشویق نمایند.

انگیزه های مالی، اجتماعی و جمعیتشناختی روی آوردن جوانان به این نوع ازدواج
اما در کنار دلایل روانشناختی ازدواج پسران با دختران بزرگتر از خود، باید به یاد داشت که انگیزههای
ازدواجهایی که امروزه میان پسران کوچکتر با دختران بزرگتر صورت میگیرد، مانند ازدواج زنان جوانی است که با مردان مسنتر با اختلاف سنی زیاد انجام میگرفته و میگیرد. معمولاً دلیل این ازدواجها وضعیت خوب اقتصادی مردان است که زنانی حاضر میشوند با تفاوت سنی زیاد با آنها ازدواج کنند

دیگری نیز به تشویق پسران به این امر دامن میزند.
ازدواجهایی که امروزه میان پسران کوچکتر با دختران بزرگتر صورت میگیرد، مانند ازدواج زنان جوانی است که با مردان مسنتر با اختلاف سنی زیاد انجام میگرفته و میگیرد. معمولاً دلیل این ازدواجها وضعیت خوب اقتصادی مردان است که زنانی حاضر میشوند با تفاوت سنی زیاد با آنها ازدواج کنند. گرچه این قضیه همیشه استثنائاتی نیز داشته و گاهی ناشی از جهل خانوادهها بوده است.


همچنین پدیدهای که امروزه در مورد ازدواج دختران بزرگتر با پسران کوچکتر شاهد آن هستیم، ناشی از بهم ریختگی بازار کار و درآمد برای زنان و مردان است.
بیکاری مردان مسئلهای است که منجر به این مبادله اقتصادی و اجتماعی شده است؛ یعنی این مردان ترجیح میدهند با دخترانی که مسنتر هستند، اما شاغلند و یا به طور کلی دارای وضعیت اقتصادی خوبی هستند، ازدواج کنند. این همان مبادله میان سن و وضعیت شغلی و درآمد و مانند ازدواج مردان با دختران بسیار کوچکتر از خودشان است.


این نوع ازدواجها در درازمدت به نفع زنان نیست؛ چراکه با توجه به از دست رفتن سرمایه فیزیکی زن نسبت به مرد، مرد این خانوادهها ممکن است مورد توجه قرار گرفته و زندگی بیشتر در معرض خطر است.
در میان این نوع از ازدواجها شاهد تعداد زیادی از ازدواجهایی با فاصله سنی بسیار کم (مردانی که فقط 1 یا دو سال از همسر خود کوچکتر هستند) هستیم، که این دسته معمولاً بیشتر به دلایل جمعیتی به این نوع از ازدواجها روی میآورند. در واقع انفجار جمعیتی دهه 60 و برهم خوردن نسبتهای جنـ*ـسی، باعث شده که دختران و پسران در این گروههای سنی، بعضاً به همسنهمسری روی بیاورند و لزوماً نتوانند همسر مورد نظر خود را از بین دختران کوچکتر یا پسران بزرگتر پیدا کنند. به همین دلیل در این میان برخی نیز دارای اختلاف سن یکی دو سال هستند و دختر از پسر بزرگتر است. همچنین این دختران نیز بر همین اساس نسبت به این ازدواجها تمایل نشان میدهند.

در واقع این ازدواجها ناشی از بر هم خوردن نسبتهای سنی، تحصیلی و شغلی جوانان دهه 60 است که امروزه در امر ازدواج خود را نشان داده است. اما وقتی این فاصله سنی از 3 و 4 سال میگذرد و بیشتر میشود و بعضاً به 10 و 20 سال هم میرسد، ناشی از همان مسائل اقتصادی و وضعیت برتر مالی دختر است که در واقع با فیزیک خوب پسر و سن کمتر وی مبادله شده است.


در این مبادله اقتصاد با سن و ظاهر، شاهد بازتولید همان وضعیتی هستیم که قبلاً در مورد دختران صدق میکرد و هنوز هم وجود دارد؛ یعنی دخترانی که به دلیل وضع مالی خوب یک مرد حاضر به ازدواج با وی با تفاوت سنی 20 و 30 سال میشدند و حتی حاضر بودند زن دوم شوند؛ مسئلهای که امروزه به پسران نیز تسری پیدا کرده است.

راهکارهای تداوم و پیشگیری از بروز اختلاف در این ازدواجها چیست؟



در اینگونه ازدواجها باید به نکات زیر توجه کرد تا از بروز اختلاف و جدایی جلوگیری شود:


1. قدرت مدیریت را به مرد بدهید،


2. مردان خودساخته، میتوانند مرکز ثقل خانواده باشند؛ اگر پسری در شرایط خاصی رشد کرده باشد، به طوری که متکی به خود و خودساخته باشد، به خانواده سرسپردگی و وابستگی مالی و فکری نداشته باشد، خوب فکر کند و عاقلانه تصمیم بگیرد. چنین فردی حتی اگر از همسرش کوچکتر باشد، باز میتواند زندگی را کنترل کند و مرکز ثقل یک خانواده شود.


3. رضایت خانوادهها مهم است،


4. زن باید دغدغه حفظ شادابی و جوانی خود را داشته باشد،


5. سن مناسب برای این نوع ازدواج برای پسران در بالای 25 سالگی است.


قطعا اگر پسر هستید و در سن 21-22 سالگی به سر میبرید و تصمیم دارید با دختری در سن 24-25 سال ازدواج کنید؛ در حال اقدامی پر چالش و خطرناک هستید. دختر و پسر در این مقطع سنی بسیار لجوج و منفعتگرا هستند. پسران در این سنین هنوز در حال و هوای نوجوانی بهسر میبرند، اما دختران در سن 24-25 سالگی وارد سن بزرگسالی شده و بلوغ فکری و عقلیشان تکمیل شده است، اما اگر همین تفاوت سنی 3 تا 4 سال در سالهای بعد اتفاق بیفتد، مثلاً دختر 29 ساله باشد و پسر 26 ساله این تناسب و هماهنگی بهتر انجام میشود و اختلافات زن و شوهر در شروع زندگی کمتر خواهد بود.


6. زن باید ادبیات آمرانه خود را تصحیح کند،


7. توجه و محبت مرد به زن ضروری است،


8. حفظ حریم مبتنی بر احترام،


9. مادر همسرتان نباشید،


10. صحبت همسرتان را قطع نکنید.



مهرخانه
 

برخی موضوعات مشابه

بالا