اخبار تئاتر و نمایش گروتسکی تراژیک از روال عادی امنیت ومرگ آزادی...!

  • شروع کننده موضوع Behtina
  • بازدیدها 71
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

Behtina

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/11/08
ارسالی ها
22,523
امتیاز واکنش
65,135
امتیاز
1,290
نقد نمایش روال عادی به کارگردانی محمدرضا خاکی

گروتسکی تراژیک از روال عادی امنیت ومرگ آزادی...!

222589_3226618176_310_207.jpg

روال عادی
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
ایران تئاتر_سید علی تدین صدوقی : نمایش روال عادی هفت سال پیش در تالار چهارسو تئاتر شهر به روی صحنه رفت. حالا پس از گذشت چند سال مجدداً در تماشاخانه استاد سمندریان ایرانشهر به روی صحنه است.
[/BCOLOR]

نمایش روال عادی هفت سال پیش در تالار چهارسو تئاتر شهر به روی صحنه رفت. حالا پس از گذشت چند سال مجدداً در تماشاخانه استاد سمندریان ایرانشهر به روی صحنه است.
نمایش روال عادی درواقع روال حکومت‌های تمامیت‌خواه و چپ است. حکومت‌هایی که با استخدام افرادی مانند شخصیت خبرچین مدام مردم را تحت کنترل دارند. تا جایی که حتی برای نشان دادند حفظ امنیت و کنترل مردم خودشان برای خودشان گزارش می‌نویسند. گزارش‌هایی خیال که وجود خارجی ندارند. اما از پیش کنترل مردم و حفظ توأمان امنیت را واکسینه می‌کنند. درواقع پیشگیری قبل از وقوع.
آنان به بهانه حفظ امنیت مردم و کشور از دشمنان و بیگانگان درواقع به دور خود و حکومتشان حصار امنیتی می‌چینند. در نمایش روزی شصت هزار گزارش برای کمیسر امنیتی فرستاده می‌شود. این حجم وسیع نشان دهند خیل افراد و مزدورانی است که نه‌تنها مردم بلکه خود و خانواده اشان را زیر نظر دارند.
آنان نه‌فقط امنیت حکومت بلکه این‌گونه امنیت نهاد امنیتی را تضمین می‌کنند درواقع مردم و حفظ امنیتشان بهانه است.
یک مأمور امنیتی «خبرچین» فراخوانده می‌شود تا بابت گزارش‌هایی که برای او فرستاده‌شده توضیح دهد. او برای مدیر تازه آمده خود افشا می‌کند که این گزارش‌ها را خودش برای خودش داده. او می‌افزاید این‌یک شگرد کاری است. تا اگر در آینده احتمالاً گزارشی برای او توسط همکاران خبرچینش رد بشود. این عمل عادی جلوه کند. چون او قبلاً خودش برای خویش گزارش‌هایی را رد کرده واین مطلب را رئیسش می‌داند. گزارش‌هایی که خیالی هستند. او این‌گونه خود را واکسینه می‌نماید. این مأمور به‌ظاهر آدم ساده‌ای است. ساده و عوام‌فریب اما در باطن بسیار زرنگ و تیزهوش.
او کمیسر قبلی را یعنی رئیس خود را به‌واسطه گزارش‌هایی که علیه او داده از کاربر کنار کرده و اکنون در زندان است. رئیس جدید نیز هنوز وارد به کار نیست. خبرچین می‌گوید که بهتر است از روش پیشنهادی او استفاده کند و برای خودش گزارش رد نماید.
او می‌گوید اگر رئیس قبلی به توصیه من گوش می‌داد الآن بر سرکارش بود. رئیس جدید ابتدا امتناع می‌کند و از موضع بالا باخبر چین برخورد می‌نماید؛ اما آرام‌آرام متقاعد شده و بالاخره علیه خود اولین گزارش را با امضای ناشناس رد می‌کند.
روال عادی طنز اجتماعی تلخی است که گروتسک است و انسان را به وحشت می‌اندازد. زمانی که به عمق حرفی که می‌زند پی ببری می‌هراسی و خنده بر لبانت می‌ماسد واین خاصیت گروتسک است. نمایش به‌ظاهر در قالب کلمات ساده و دیالوگ‌های معمولی نوشته‌شده اما درواقع عمیق و پیچیده است.
درروند نمایش می‌بینیم که روال برعکس شده واین کارمند خبرچین است که کمیسر را بازجویی می‌کند. او را به‌اصطلاح در عین سادگی و با روالی به‌ظاهر ساده اما پیچیده تخلیه اطلاعاتی کرده و از او چندین مورد امنیتی می‌گیرد که هرکدامش برای برکناری کمیسر کافی است.
درواقع نمایش نشان می‌دهد که حکومت‌های تمامیت‌خواه و پوپولیست که مردم را از دشمن می‌ترسانند و به بهانه حفظ امنیت و آرامش آنان را مدام تحت نظر دارند و به خصوصی‌ترین مسایل آن‌ها سرک می‌کشند چه اندازه خطرناک هستند. آنان حتی به خودشان هم رحم نمی‌کنند و برای خودشان هم گزارش می‌نویسند. تا فضا را هرچه بیشتر امنیتی کنند.
در اجرای چند سال پیش مسعود دلخواه نقش خبرچین و ایوب آقاخانی نقش کمیسر را داشت. در اجرای فعلی اما نقش کمیسر را کوروش سلیمانی بر عهده دارد. مسعود دلخواه با درک موقعیت و فضای نمایش حضور صحنه‌ای دراماتیک و موفقی دارد. اوشخصیت خبرچین را به‌خوبی بازی می‌کند. یک طنز گروتسک در رفتار وبیانش موجود است که شخصیت را قابل‌باور می‌نمایاند.
شانه بالا انداختن‌ها، مکث‌ها، نگاه‌های معنی‌دار و طنزآلود، خود را ساده‌لوح جلوه دادن، نوع حرف زدن وبیانی که گویی آن‌قدر این فرد ساده است که نمی‌تواند کلمات را آن‌طور که باید کنار هم بچیند، حس و حال و رفتار گاه زیرکانه و... او نشان از بازی تکنیکی او دارد. همین‌گونه است کوروش سلیمانی که با توالی و آرم آرام اوج می‌گیرد و حماقت نهفته در شخصیت کمیسر را در برابر این کارمند به‌ظاهر جز به‌خوبی نشان می‌دهد. با اینکه کمیسر است اما هنوز نمی‌داند چه خبر است.
با حضور سلیمانی تفاوتی هم در اجرا اتفاق افتاده یعنی بخش گروتسک و طنز نمایش درآمده است. مورد مهمی که اجرای هفت سال قبل کم داشت. بار کمدی متن در این اجرا بارزتر شده و بهتر نشان داده می‌شود. چیزی که در اجرای قبلی وجود نداشت و یا خیلی کم‌رنگ می‌نمود. نمایش با آنکه به‌ظاهر کم‌حرکت است اما ریتم درونی تندی دارد و حرکت‌ها بیشتر درونی است درواقع میزان درونی نمایش و ایضاً شخصیت‌ها مخاطب را با خود همراه می‌کند.
دکتر خاکی به‌درستی از حرکات و میزان اضافه پرهیزکرده؛ این‌گونه دلهره و هراسی را که در زیر متن جریان دارد را بیشتر و بهتر نشان می‌دهد. شخصیت‌ها به لحاظ ماهوی نیاز به حرکات زیاد ندارند. چراکه این‌گونه ترس، دلهره و هراس از شرایط موجود و از یکدیگر و ایضاً اتفاقی که در شرف وقوع هست و در زیر متن جریان دارد رخ نموده و خود را نشان می‌دهد.
در انتها زمانی که کمیسر به توصیه خبر چینش که کارمند اوست گوش‌داده و گزارشی علیه خود می‌نویسد و به دست خبرچین می‌دهد، رعدوبرقی درصحنه می‌زند. رعدوبرقی که خبر از آینده‌ای دهشتناک می‌دهد. آینده تراژیکی که در انتظار همه مردم است. آینده‌ای که حتی کمیسر پلیس امنیتی نیز گریزی از آن ندارد و هرلحظه امکان دارد که دامن او را گرفته و او نیز به زندان فرستاده شود. ازاین‌رو با نوشتن گزارش علیه خود البته به توصیه خبرچین کارکشته‌اش خود را به‌نوعی واکسینه می‌کند.
نمایش روال عادی سرگذشت محتوم و گریزناپذیر همه کشورها و مردمی است که حکومت‌های تمامیت‌خواهی دارند که به بهانه حفظ امنیت مردم و کشور آن‌ها را تحت کنترل و نظارت مدام و شدید امنیتی می‌گیرند. این روالی است که برای چنین حکومت‌هایی عادی است؛ اما روال غیرعادی‌تر همانی است که خبرچین انجام می‌دهد. واین گروتسک ماجراست، گروتسکی تراژیک.
درواقع نوعی معنا باختگی هویت و نوعی الیناسیون و ازخودبیگانه شدن نزد مردم این جوامع اتفاق می‌افتد. انفعالی از سر ترس و قناعت به حفظ امنیت توسط دیکتاتورهای حاکم. بهایی که باید برای حفظ این به‌اصطلاح امینت داد آزادی است. آزادی عمل، بیان، تصمیم‌گیری و... این حکومت‌ها مردم را به‌جایی می‌رسانند که خودشان به‌دروغ هم که شد نه‌تنها اطرافیان و دوستان بلکه باکمال تعجب خودشان را هم لو بدهند حتی اگر عملی غیرامنیتی مرتکب نشده باشند. کاری که خبرچین می‌کند. پرچم سرخ‌رنگ روی میز نشان دهند نوع این حکومت‌های تمامیت‌خواه است.
اگر اشتباه نکنم « ژان کلود کاری یر» همسری ایرانی دارد. به همین جهت بیشتر از دیگر نویسنده‌های غربی با اوضاع کشورهای خاورمیانه و به‌اصطلاح جهان سوم آشنا است. به همین دلیل توگویی شرایط حاکم بر این کشورها را در نمایش‌نامه‌اش بازنمایانده است. به دکتر خاکی و گروهش به دلیل به صحنه کشیدن نمایشی که مبتلابه جوامع امروزی ماست خسته نباشید می‌گویم.
 

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
0
بازدیدها
160
پاسخ ها
0
بازدیدها
138
پاسخ ها
0
بازدیدها
117
پاسخ ها
0
بازدیدها
87
بالا