نقد و بررسی فیلم ایرانی یک عاشقانه خوب سیـاس*ـی؛ به دور از مرزبندی‌های مسموم ایدئولوژیک

  • شروع کننده موضوع Behtina
  • بازدیدها 189
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

Behtina

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/11/08
ارسالی ها
22,523
امتیاز واکنش
65,135
امتیاز
1,290
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
6cc6b71d7b9ba8044ebc0e9cc439d0c6_M.jpg
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)] ... مهم این است که سازندگان فیلم با نگاهی به دور از دیدگاه‌های ایدئولوژیک و فارغ از جناح‌بندی‌های همیشگی چپ و راست به تمام این ماجراها می‌نگرند و این نه تنها به فیلمی ترسو و خنثی منجر نمی‌شود، که اتفاقاً برعکس، برانگیزانندگی ناشی از این تقابل‌ها را برجسته‌تر می‌کند...[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
کافه‌سینما - سید آریا قریشی: دهلیز – اولین فیلم بهروز شعیبی – همان چیزی بود که از اولین فیلم یک فیلمساز استاندارد انتظار می‌رفت: فیلمی که علی‌رغم دنیای جمع و جورش، از اجرایی استاندارد برخوردار بود و چارچوبی را که از همان ابتدا بنا کرده بود به هم نمی‌ریخت. شعیبی با فیلم اولش نشان داد که می‌توان به عنوان یک کارگردان استاندارد رویش حساب باز کرد. اما سینمای ایران پر از کارگردان‌هایی با کیفیت استاندارد است که سال‌هاست به ساخت فیلم‌های متوسط مشغول هستند. پس شعیبی برای این که نشان دهد می‌تواند از این سطح فراتر رود، نیاز به ساخت اثری جاه‌طلبانه‌تر داشت. سیانور همان فیلمی است که این نکته را ثابت می‌کند.
شعیبی و مسعود احمدیان (فیلمنامه‌نویس سیانور) وارد حوزه‌هایی می‌شوند که حوزه‌هایی مشکوک در سطح سینمای ایران هستند: پرداختن به تقابل میان عشق و وظیفه (یا از جنبه‌ای دیگر تقابل میان وظیفه فردی و وظیفه اجتماعی) خیلی وقت‌ها به دیدگاهی یک‌طرفه و گاه حتی دیکتاتورمآبانه به نفع دومی منجر شده (هیتلر و استالین هم به شدت بر لزوم ارجح دانستن وظیفه اجتماعی به وظیفه فردی تأکید داشتند) و هر گونه عدم تعادل میان جنبه عاشقانه و رویه سیـاس*ـی فیلمی که از هر دو وجه برخوردار است می‌تواند به بی‌تعادلی کل فیلم منجر شود. در ضمن فراموش نکنید که مهم‌ترین عاشقانه‌های سیـاس*ـی تاریخ سینما در مورد عشاقی هستند که عشق‌شان به آنها کمک می کند فراتر از ایدئولوژی‌های مرسوم حرکت کنند (برای همین است که سرنوشت عشق ریک و الزا در کازابلانکا مهم‌تر از سرنوشت جنگ جهانی دوم در همین فیلم نمایانده می‌شود) و ناتوانی در درک برتری عشق بر ایدئولوژی، نقطه ضعف بسیاری از آثار سینمای ایران است. اصلی‌ترین برگ برنده شعیبی و احمدیان این است که از همه این دام‌ها فرار می‌کنند. سیانور فیلمی در مورد یک رابـ ـطه عاشقانه، چگونگی انشعاب سازمان مجاهدین خلق، نتیجه تقابل ایدئولوژی‌های متفاوت از سوی افرادی که نزدیک به هم به نظر می‌رسیدند، و حتی مفهوم امنیت ملی است. اما مهم این است که سازندگان فیلم با نگاهی به دور از دیدگاه‌های ایدئولوژیک و فارغ از جناح‌بندی‌های همیشگی چپ و راست به تمام این ماجراها می‌نگرند و این نه تنها به فیلمی ترسو و خنثی منجر نمی‌شود، که اتفاقاً برعکس، برانگیزانندگی ناشی از این تقابل‌ها را برجسته‌تر می‌کند. دقیقاً به خاطر همین نگاه ضد ایدئولوژی است که – به عنوان مثال – شعیبی و احمدیان موفق می‌شوند از تصویر «ساواکی» در سینمای ایران کلیشه‌شکنی کنند. بهمنش (با بازی استادانه مهدی هاشمی) بر خلاف تصویر کلیشه‌ای و ساده‌انگارانه‌ای که در بسیاری از فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی از یک ساواکی می‌بینیم، آدمی حرفه‌ای است که هوش و احساس را به یک اندازه در خود دارد و همین، انتخاب غیر معمول مهدی هاشمی را با آن جثه ریز و چهره ذاتاً آرامش در این نقش توجیه می‌کند. پس دوری از احساسات‌گرایی غلیظ نه تنها به برندگی فیلم ضربه نزده، که منجر به شکل‌گیری تصویر کمیابی (در سطح سینمای ایران) از نیروهای سیـاس*ـی دهه 1350 ایران شده است.
مشهور است که راینر ورنر فاسبیندر – از بزرگ‌ترین فیلمسازان تاریخ سینمای آلمان – زمانی با تماشای یکی از ملودرام‌های داگلاس سیرک بزرگ به شدت گریسته بود چون اعتقاد داشت که هر دو طرف ماجرا حق دارند اما فقط در صورتی می‌توانند به هم برسند که جهان تغییر کند و تغییر جهان هم آن قدر مشکل است که غیر ممکن می‌نماید. موتور محرکه احساسی سیانور هم – مثل خیلی از ملودرام‌های بزرگ تاریخ سینما همین نکته است. افسوس که چند نقطه ضعف، مانع تبدیل سیانور به یک اثر درخشان می‌شوند. رابـ ـطه عاشقانه میان زوج اصلی به اندازه دیگر قسمت‌های فیلم کوبنده نیست. پدرام شریفی نمی‌تواند بار سنگین احساسی مردی را به تماشاگر منتقل کند که با رسیدن دوباره به عشق سابقش – دقیقاً زمانی که به نظر می‌رسد ممکن است در آغاز دوره‌ای باثبات در زندگی‌اش قرار داشته باشد - بر سر دوراهی بزرگی قرار می‌گیرد. از سوی دیگر وظیفه انتقال عشق خاموش نشده میان زوج اصلی فیلم بر دوش دیالوگ‌هایی است که گاهی برای چنین ایده‌ها و آدم‌ها و احساسات پیچیده‌ای، زیادی تخت به نظر می‌رسند. همچنین برخی از تغییرات ناگهانی زمان در روایت غیر خطی فیلم، با تدوینی که گاه تماشاگر را گیج می‌کند، ضرب فیلم را در برخی از لحظات می‌گیرد. علاوه بر آن، سیانور علی‌رغم لحظات جذاب، با کمبود نقاط اوجی روبه‌رو است که به طور واضح در ذهن تماشاگران باقی بمانند. با این وجود تازه‌ترین ساخته بهروز شعیبی به خصوص به خاطر استراتژی مناسب فیلمنامه در پرورش شخصیت‌ها، رویکرد هوشمندانه در قبال داستان و رعایت جزییات اجرایی از سوی شعیبی، یکی از آثار برانگیزاننده و تأثیرگذار سینمای امسال ایران است.
سید آریا قریشی/ کافه‌سینما
آبان ماه 95
[/BCOLOR]
 

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
1
بازدیدها
213
پاسخ ها
0
بازدیدها
128
پاسخ ها
0
بازدیدها
126
پاسخ ها
1
بازدیدها
515
پاسخ ها
11
بازدیدها
723
بالا