• مهمان عزیز،
    برای ارسال نظر و نقد به رمان ها میتوانید بعد از دانلود و مطالعه فایل PDF رمان از دکمه دادن امتیاز نقد و نظر خود را بنویسید و با ستاره ها از 1 تا 5 ستاره به رمان امتیاز دهید.
  • از: زهرا رحمانی
  • موضوع: رمان
  • ۱۲۵ صفحه
  • فرمت: PDF
  • زبان: فارسی
  • تاریخ انتشار: ۱۹ شهریور ۱۳۹۹
  • منبع: کتاب سبز


5604571357390538.jpg

معرفی کتاب رمان ماشین عروس
رمان ماشین عروس داستان عاشقانه‌ای به قلم زهرا رحمانی است.

در بخشی از کتاب رمان ماشین عروس می‌خوانیم:

نفسم یهو رفت، توان حرکت کردن نداشتم این چطور فهمیده که من کی هستم. احساس کردم پشت سرم وایساده به زور چرخیدم بهش نگاه کردم که ابرویی بالا انداخت و گفت: «تعجب نکن من خیلی چیزا می‌دونم». صدام صاف کردم گفتم: «دیگه کی می‌دونه؟» نشست روی میز گفت: «هیچ‌کس، این باهوشی من به داداش‌ام رفته»، چشمی زد که فهمیدم منظورش با من هست. پرید پایین بغلم کرد گفت: «چرا تو اینقدر بی‌احساس هستی»، بغـ*ـل‌اش کردم بعد از چند دقیقه بیرون اومد گفت: «خب بگو ببینم چه خبر». گوشی‌ام که روی میز بود زنگ خورد سروش گوشی برداشت با تعجب نگاهی به گوشی انداخت و گفت: «تو با حمید سعیدی در ارتباط هستی؟». سرم تکون دادم گوشی از دست‌اش بیرون کشیدم جواب دادم: «جانم حمید.»

- من یک ساعت قبل رسیدم الان هم توی هتل هستم.
بهش گفتم که دو ساعت دیگه می‌رم ببینمش تا باهاش صحبت کنم. فقط من به کمک نیاز داشتم شاید خدا خواست که سروش امروز بیاد همه چی بگه چون خودم به تنهایی برام یه ذره مشکل بود.
سروش می‌خواهم یه چیزی بهت بگم ولی بین خودمون بمونه. سرش تکون داد کنجکاو بلند شد وایساد. تمام اون چیزی که باید می‌فهمیدم و براش توضیح دادم که آخرش دیگه هنگ کرد یکی توی سرش زدم که به خودش اومد نگاه‌ام کرد و گفت: «یا امام علی چقدر این مدت من چیزهای جالبی پیدا می‌کنم». لبخندی زدم برگشتم وسایل‌ام از توی کشو بیرون کشیدم همراه سروش از اداره بیرون زدیم.
- ببین من الان می‌خواهم برم پیش حمید باهاش کار دارم تو هم منتظر بمون خودم بهت زنگ می‌زنم.
ارسال کننده
Mr.Big
دانلود
19
بازدیدها
1,217
اولین انتشار
آخرین بروزرسانی
امتیاز
0.00 ستاره 0 امتیاز

رمان ها بیشتر از Mr.Big

بالا