اشعار،شعر،فروغ،فرخزاد،دیوان فروغ

  1. Z

    شعر دیوان اشعار فروغ فرخزاد

    اين گروه زاهد ظاهر ساز دانم كه اين جدال نه آسانست شهر من و تو ‚ طفلك شيرينم ديريست كاشيانه شيطانست روزي رسد كه چشم تو با حسرت لغزد بر اين ترانه درد آلود جويي مرا درون سخنهايم گويي به خود كه مادر من او بود فروغ فرخزاد آري آغاز دوست داشتن است گرچه پايان راه نا پيداست من به پايان دگر...
بالا