,¤° ادبیات ترس `°¤,

  • شروع کننده موضوع YASHAR
  • بازدیدها 531
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

YASHAR

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/07/25
ارسالی ها
3,403
امتیاز واکنش
11,795
امتیاز
736
محل سکونت
تهران

راستش انسان از وقتی پا به هستی گذاشته ترس همیشه باهاش بوده و هست و مسلما خواهد بود

به نوعی ترس یه ویژگی ذاتی تو انسان هاست و از طرفی این ترس می تونه در رابـ ـطه با خیلی چیز ها باشه

حالا با مرور زمان تنی چند از نویسندگان این ترس رو وارد ادبیات کردن و به نوعی یه ژانر ادبی درس کردن که به ژانر وحشت معروف و ... در واقع در خلال مطالعه آثار داستانی به آثاری برخورده ايم كه منتقل كننده نوعی هراس و حتی مولد وحشت هستند،يعنی اين كه نويسندگان چنين آثاربرآنند كه با رخنه در ذهنيت هزار توی انسان امروز وهمهايی را كشف و منتقل كنند كه ياد آورآثار گوتيک در دوران قرون وسطی است. شيوه معماری گوتيک كه رفته رفته به عالم ادبيات وارد شد و زمزمههای پيدايش مكتب رمانتيسيسم را پديد آورد از آن جهت به عنوان يک ژانر از وحشت ظاهر شد كه نوعی توهم را در ذات خود پنهان كرده بود،توهمی كه گويی نسل به نسل همراه با «قوم گوت» به عنوان پايه گذاران اين شيوه معماری رشد كرده و حالا در شكلی بيرونی تبلوريافته بود.
ادبيات گوتيک در شكل اوليه ياد آور خرافاتی بود كه همواره با انسانها در دورههای مختلف وجود داشته است به شكلی كه از دل قصرهای گوتيک موجوداتی عجيب و شياطين بد ذات متولد میشوند و يک دشمنی ذاتی با آدمها دارند، به زبان ساده تر میتوان گفت كه در ادبيات گوتيک كمتر شاهد رويارويی خونين انسان با انسان هستيم و اگر خونی توسط يک آدم ريخته میشود از آن جهت است كه به عنوان مثال روحی اهريمنی در وجود او حلول كرده و مهار اقدامات خونين او را به دست گرفته است.
رازآميزی و پيچيدگیهای درونی و بيرونی كه در قالب ساخت و ساز شخصيت ها در كارهايی از اين دست شاهديم ما را نا خواسته به مسيری هدايت میكند كه رازآميزی قصرها و بناهای گوتيک را به ياد میآوريم، يعنی اين كه فضاهای شهری در دوران مدرن از نگاه نويسندگان مورد نظر دارای همان حس و حالی است كه به عنوان مثال در اثری مانند«قصر اوترانتو» نوشته هوراس والپول به عنوان اولين گونه از ادبيات گوتيک نوشته شده در سال 1747 شاهديم. به هر حال اولین رمانی که توانست به عنوان یک الگو در ادبیات وحشت مطرح شود رمان «فرانکشتاین» نوشته ی مری شلر انگلیسی است که در سال 1818 به چاپ رسید و بعد از او باید از جان ویلیلم پولیدوری نام برد که خالق شخصیتی فرا واقعی به نام «خون آشام» است.
اغلب این کتاب های از نظر ارزش ادبی به «کتاب های زرد یا ادبیات هـ*ـر*زه نگاری»معروف بودند مانند کتاب «دراکولا» اثر برام استوکر که به سال 1897 نوشته شد که بدون این مجموعه ادبیات وحشت فصل مهمی از تاریخ خود را کم دارد.
به طور كلی درونمايه ادبيات وحشت آن ترسيم رخدادهای مافوق طبيعی است و موضوعاتی كه در اين گونه بيشتر مورد توجه نويسنده است قتل، خود كشی، ترس، ديوانگی، ارواح، خون آشامها و هيولاها را در بر میگيرد.
از اواسط قرن نوزدهم و پس از آن به موازات شكل گيری داستانهای علمی تخيلی در نيمه دوم سال های 1920 شاخهای از ادبيات وحشت ظهور كرد كه به شناخت رو به رشد علوم طبيعی اشاره داشت.
شخصيت های اصلی داستانهای شكل گرفته بر پايه اين نوع از ادبيات وحشت، الزاماً ارواح پس از مرگ نبودند بلكه بيشتر شامل موجوداتی خفته در اعماق جنگلها، غارها، موجودات فضايی و يا حتی موجودات ساخته شده از سوی خود انسانها در آزمايشگاه میشد.
مسير اوج نمود ادبيات وحشت در دوران مدرن را میتوان در آثار نويسندگانی همچون ايزابل آلنده،خورخه لوئيس بورخس، جيمز هربرت،ريچارد ليمون، جان شرلی ، ادگار آلن پو،هاينريش بل،ولفانگ بورشرت،رومن گاری،ژان ژيونو،ولف ديتريش شنوره، وايمارجاكوبس،پل استرو و بسياری ديگر اشاره كرد، نويسندگانی كه با عبور از ذهنيت تلخ و تاريک دوران مدرن برای اولين بار دشمن انسان را موجودات زير زمينی يا شياطين نمیدانند بلكه به باور آنها اين انسان است كه امروزه در برابر انسان قد علم كرده و وحشت میآفريند.

توضیح کوتاهی بود از این زانر ادبی که از یه مقاله ادبی بر گرفته شده بود که خلاصه اش رو اینجا نوشتم

بشخصه کمی از اثار ادگار الن پور رو اشناییت دارم { جای تضاد و تولکاس خالی } و کلا می خواسم که در این زمینه به بحث و گفت و گو بپردازیم ...
 
بالا