- عضویت
- 2016/07/11
- ارسالی ها
- 4,853
- امتیاز واکنش
- 14,480
- امتیاز
- 791
در 14 اسفند ماه 1359، مراسم سخنرانى بنىصدر در دانشگاه تهران ـ به مناسبت بزرگداشت دكتر مصدق ـ جنجال بزرگى را بهوجود آورد. ليبراليستها و مائوئيستها (حزب رنجبران) و مجاهدين خلق، ميتينگ تحريكآميزى را راهاندازى كرده و افراد مسلح به چاقو، كمربند و پنجه بوكس را در اطراف و اكناف محوطه دانشگاه گمارده بودند تا در صورت فرياد شعار مخالفان، آنها را سركوب نمايند. برنامه مراسم چهارده اسفند با تمهيدات و فضاسازىهايى بعد از سخنرانى غوغاگرانه 22 بهمن بنىصدر در ميدان آزادى و سخنرانىهاى همراه با درگيرى 4 نماينده نهضت آزادى در امجديه در هفتم اسفند، و هماهنگى گروههاى مؤتلف وى طراحى شده بود. روزنامه انقلاب اسلامى بدون ذكر نام گروههاى ماركسيست و مائوئيست اسامى گروههاى اصلى را كه براى شركت در اين مراسم اعلام آمادگى و مشاركت كرده بودند به اين شرح انتشار داد:
«جاما، نهضت آزادى ايران، حزب ملت ايران، سازمان مجاهدين خلق ايران، انجمن تعاون هنر مردمى ايران، جمعيت ملى استادان دانشگاههاى ايران.»
در زمين چمن دانشگاه سخنرانى شروع شد و كف زدنها و سوت زدنهاى متوالى رييس جمهور را به وجد آورد. شعار «مرگ بر ارتجاع» و «درود بر بنىصدر» فضا را پر كرده بود. ناگهان درگيرى كوچكى در گوشه محوطه بين مخالفان و موافقان شروع شد و دو طرف به جان هم افتادند. طرف مجاهدين و بنىصدر اين بار با هماهنگى و انسجام بيشترى در درگيرى شركت و مخالفان را به شدت كتك زدند و سركوب كردند. درگيرى به بيرون از دانشگاه و خيابانها كشيده شد. رييس جمهور هم از پشت ميكروفون دستور سركوب مىداد و بين مردم و مجاهدين خلق و هواداران بنىصدر چيزى شبيه جنگ رخ داد. خيابانهاى اطراف دانشگاه تهران تا ساعتها حالت جنگ زده داشت. هواداران سازمان، حزب رنجبران و احتمالاً گروههاى مخالف ديگر در مسير خيابانها به بعضى فروشگاهها، ماشينهاى دولتى و حتى پليس حمله كردند. بعضى شخصيتهاى سياسى، وكلاى مجلس و افسران پليس در اين ماجرا مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. با زحمت زياد پليس بعد از ساعتها همكارى با كميته و سپاه بر اوضاع شهر مسلط شد. از فرداى آن روز تحليلها و تفسيرها شروع گرديد. هركس نظرى مىداد و در جمع، همه محكوم مىكردند و روز 14 اسفند 59 به عنوان نقطه عطفى در اتحاد ليبراليسم، مجاهدين خلق و مائوئيستها ثبت شد. سازمان با برنامهريزى قبلى و تدارك كافى، گروههاى بيست تا سى نفره ميليشيا را براى شركت در مراسم چهارده اسفند سازماندهى كرده بود. افرادى كه ورزيدهتر و داراى هيكل درشتتر از ديگران بودند به عنوان گروه ضربت انتخاب شده بودند. در جمعبندى درون گروهى بعد از مراسم، مسئولان سازمان گفتند كه «در داخل دانشگاه خوب كتك زديم ولى در خارج از دانشگاه بعضى از ميليشياها كتك خوردند.» رجوى هم در يك تحليل درون گروهى اظهار داشت كه هدف اصلى سازمان از مشاركت در مراسم 14 اسفند و درگيرىهاى سازماندهى شده آن، «قدرت نمايى» در مقابل نهادهاى انقلابى بود.
حوادث چهاردهم اسفند 59 ، عريانى پيوند گروههاى ضدنظام با بنىصدر
در پى چالشها و فراز و نشيبهاى مربوط به معرفى كابينه و دولت به مجلس شوراى اسلامى، بنىصدر در سخنرانى 17 شهريور 1359 در ميدان شهدا، سخنانى ايراد كرد كه منشأ بسيارى از مسائل بعدى شد.
وى با اشارات و كنايات روشن، نيروهاى پيرو خط امام بويژه رهبران قواى مقننه و قضائيه و روحانيان منتقد خود را مورد حمله قرار داد و فضاى سياسى كشور را به شدت ملتهب و متشنج ساخت.
چندى بعد بنىصدر در سخنرانى روز عاشورا، كه در ميدان آزادى انجام شد، هماهنگ با تبليغات سازمان مجاهدين خلق و ساير گروههاى معاند، اتهام شكنجه در زندانها را به شكلى كاملاً تهييجآميز و تحريك كننده مطرح ساخت.
جنجالى كه بنىصدر در مورد زندانها و شكنجه به پا كرد، در روزنامهها ـ بخصوص نشريات گروهها ـ گسترش يافت. در اين ميان، نيروهاى تغذيهكننده بنىصدر ـ يعنى مجاهدين خلق ـ حداكثر بهرهبردارى را از اين امر كردند و تا ماهها بعد فضاى كشور را به اين مسئله و بحرانآفرينىهاى خود آلودند.
پس از انتشار بيشتر گزارشهاى ادعايى مربوط به شكنجه و اوجگيرى تبليغات سياه داخل و خارج در اين خصوص، آيهاللّه موسوى اردبيلى دادستان كلّ كشور نتيجه ديدار با امام خمينى را چنين اعلام نمود:
«امام اينجانب را مأمور فرمودند تا هيئتى را براى رسيدگى به وضع زندانها تشكيل دهم و نمايندهاى نيز از جانب ايشان در اين هيئت عضويت دارند. امام از شايعه شكنجه سخت ناراحت بودند و فرمودند: «هيئت بايد با قاطعيت از تمام زندانها بازديد نموده، در صورت ثبوت شكنجه، بايد شكنجهگر قصاص شود.... ما انقلاب كرديم تا آنچه در زندانهاى زمان شاه معدوم مىگذشت، ديگر صورت نگيرد. اگر چنين چيزى درست باشد، يقيناً امام و ملّت ايران اين موضوع را نخواهند بخشيد. »
هيئت تحقيق تشكيل شد و به بررسى امر پرداخت. اعضاى آن عبارت بودند از: حجهالاسلام محمد منتظرى از جانب امام، علىمحمد بشارتى جهرمى از جانب مجلس، دكتر افتخار جهرمى از سوى شوراى نگهبان و حسين دادگر دادستان تهران از سوى شوراى عالى قضايى.
كار هيئت مزبور ماهها به طول انجاميد و همه زندانهاى كشور ـ بدون استثنا ـ مورد بازديد آن قرار گرفت. در پايان تحقيقات، شهيد منتظرى نماينده امام چنين اظهارنظر كرد:
«نظام حاكم بر بازجويىها و بازپرسى و دادگاهها و زندانهاى ما، به هيچ وجه مبتنى بر شكنجه نيست و اگر موارد معدودى ديده شده، بهطور استثنايى و از سوى افراد غيرمسئول بوده است. اتهام وارده به روش بازجويى و بازپرسى از طرف يكى از مقامات كشور، به هيچ وجه صحيح نيست.»
دادستان عمومى تهران نيز، در خاتمه تحقيقات، اظهار داشت:
«زندانيان پيش از هر چيز از بلاتكليفى و يا در انتظار عفو بودن خودشان مىگفتند و اينكه اصلاً شكنجه وجود ندارد و چرا اين سؤال را مىكنيد.»