ρяoᴛᴇcᴛɪoɴ oғ ᴀŁɪᴇɴs ▲ حـمـآیت از مـوجودات فرازمینـی/مـآوراءطبیعی

Printemps

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/09/20
ارسالی ها
1,624
امتیاز واکنش
13,218
امتیاز
706
▩ اســـرار و اهـرامـ..ســازه های غـول پیکـر و فرازمینـی هــا 3 ▩

{برگرفته شده از مستند ما و فرازمینی ها }


وقتی باستانشناسان این وسیله را در سال 1950 مورد آزمایش قرار دادند اعلام کردند که آنها هرگز فکرش را هم نمیکردند که یونانیهای باستان به چنین دستگاه پیچیده‌ای دسترسی داشته باشند. در واقع آنها گفتند: این درست مثل یافتن یک هواپیمای جت در درون قبر شاه «تات» ( توت عنخ آمون) است.

حتی قدیمی‌تر از مکانیزم «اَنتی کیتِرا» این حکاکیهای روی دیوار است، در معبد «دِندرا» در مجموعه معابد مصر. برای بعضی‌ها طراحیهای عجیب آن شبیه طراحیهای موضوعاتیست که امروز مورد استفاده است
AA_S01E06_334.jpg


در مصر و در معبد «دِندرا» دخمه‌ای در زیر زمین وجود دارد که همیشه سری بوده و تنها کاهنان اعظم میتوانسته‌اند به درون آن دسترسی داشته باشند. داخل آن بسیار گرم است، بسیار باریک است و سقف کوتاهی دارد. و بر روی دیوارها شما این نقش برجسته‌ها را میبینید از چیزی که به نظر میرسد لامپهای باستانی بوده‌اند چرا که ما ناچاریم از خود یک چیز را بپرسیم و آن اینکه: چگونه مصریهای باستان داخل مقبره‌هایشان را روشن میکرده‌اند؟

AA_S01E06_342.jpg


بر اساس نظر اکثر باستانشناسان ، مصریهای باستان از مشعل برای روشن کردن مقبره‌ها و دالونها و معابد تاریک استفاده میکرده‌اند. هیچ کجا بر روی سقف حتی نشانه ساده‌ای باقیمانده از دود مشعل وجود ندارد. اما اگر از مشعل استفاده نشده، به چه شکل دیگری این اتاقهای بسیار کهن با راهروهای آن روشن میشده‌اند

AA_S01E06_340.jpg


تئوری دیگری که مطرح شد این بود که نور با برخورد به آینه‌های محدب به درون رسوخ میکرده است. من سعی کردم این تئوری را بازسازی کنم اما متاسفانه درست از آب در نیامد، چون بعد از چند پیچ، نور خورشید ناپدید میشد، چون آینه‌های محدب بسیار ضعیف بودند. در عین حال، درون مقبره اکسیژن کافی وجود ندارد تا بتواند شعله مشعل را زنده نگهدارد. من یک بار در مقبره شاه در درون هرم «غزه» بوده‌ام. یک نفر چراغها را خاموش کرد و بلافاصله ما در تاریکی محض بودیم و من در آنجا گفتم: مشکلی نیست، فقط کافیست فندکم را از کوله‌ام بیرون بیاورم. فندک را روشن کردم، اما فندک کار نمیکرد. بنابراین داخل این مقبره‌ها چگونه روشن میشده است؟ منظورم این است که باید نوعی منبع روشنایی مصنوعی وجود میداشته است که میتواند به طور مثال یک لامپ باشد. بنابراین در دخمه زیرزمینی در «دندرا» ما نقش برجسته‌هایی از چنین لامپهایی پیدا کردیم ().


توضیح مصرشناسان در این باره، که البته ناچارند توضیحی برای این اشکال داشته باشند، حداقل یک توضیح باید باشد و باید متعلق به همین دوره باشد، نمیتواند وسیله‌ای برقی باشد. توضیح آنها این است، این که یک گل لوتوس (نیلوفر آبی) است و آنچه که به نظر یک حباب روشنایی میرسد، نوعی ماده عطریست حاصل از گل لوتوس پس فقط یک نقش عجیب و غریب از یک گل است. البته توضیح دیگری میتواند وجود داشته باشد و آن اینکه آنها در واقع چراغ الکتریکی داشته‌اند.

اما اگر مصریان باستان قبلا از نوعی چراغ الکتریکی برای روشن کردن راهروها استفاده میکرده‌اند چرا این شواهد قابل دیدن، تنها در معبد «دِندرا» دیده میشود؟

در مصر شما مکانهای متفاوتی تخصصی دارید و «دِندرا» مکانی بوده است که دانش روشنایی از آن سرچشمه گرفته و همانجا هم نگهداری شده و این دانش برتر توسط کاهنان اعظم حفظ میشده و این کاهنان تنها کسانی بوده‌اند که اجازه دسترسی به اینگونه اطلاعات را داشته‌اند. دِندرا «مکانی خاص» بوده است که دانش به خصوصی در آن حفظ و نگهداری میشده است.

Michael Dennin, PH.D
جامعه دانشمندان نمیگوید «اوه ،موجودات فضایی وجود ندارند و یا هرگز این کار را نکرده‌اند»، آنها یک تئوری را بررسی میکنند که آیا علمیست یا غیر علمیست، و این به آن معناست که برای چیزی بتواند یک تئوری علمی محسوب شود، باید چیزی باشد که بتوان آن را با مشاهداتی واضح مورد آزمایش قرار داد.
چگونه مصریان باستان توانسته‌اند از چیزی اینقدر شبیه به چراغهای مدرن امروزی بدون دسترسی به الکتریسیته استفاده کرده باشند؟ گذشته از اینها، الکتریسیته هزاران سال بعد از آن هم کشف نشد. البته با یک استثنا از آنچه که دانشمندان آنرا «باطری بغدادی» میخوانند

باطری بغدادی در عراق باستان کشف شد. محققین امروزی میگویند: «امکان ندارد که بشر نخستین توانسته باشد از لامپ الکتریکی استفاده کرده باشد». آنها نگاهی به این باطری بغدادی انداختند که یک دو جین از آنها در عراق یافت شد، و تنها تئوری ارائه شده، این بود که اینها برای تعمیرات جواهر استفاده میشده است.

AA_S01E06_357.jpg


دو محقق طرفدار نظریه «غریبه‌های باستانی» «جیسن مارتِل» و «جورجیو سوکالِس» نشان دادند که باطری بغدادی چگونه ایجاد الکتریسیته میکند. با استفاده از یک مدل تقلیدی از دستگاه

پایه اولیه آن، یک گلدان رُسی است. خاک رُس به شکل طبیعی در جنوب عراق یافت میشود و پس از آن ما از ورق کوچک مسی استفاده کردیم و قیر بازدارنده به دور میله‌ای آهنی در میان آن و همه اینها با هم کار میکنند و در ترکیبی از یک اسید ضعیف مثل سرکه، آب انگور، آب پرتقال و یا حتی نوشید*نی میتواند شارژ تولید کند. با مخلوط کردن این آیتمها با غلاف پلاستیکی و پایه آهنی و مس و مجموعه اینها الکتریسیته تولید میکند. بنابراین کاری که ما باید انجام دهیم این است که گلدان رُسی را با مقداری آب پرتقال پر کنیم، البته آن را خیلی پر نکنید. بسیار خب، و حالا پایه را سر جای خود میگذاریم. پایه آهنی - مسی. چند لحظه صبر کنید تا این انفعالات را دریافت کنند که با بخش مسی در تماس است. حالا با روشن کردن ولت متر، اتصال آن به هر دو سر، باید حالا بتوانیم شارژ را ببینیم. و بله، اینجاست، رفت روی قطب مثبت اگر کمی به آن زمان بدهید تا الکتریسیته را جذب کند واقعا وز وز میکند وقتی روی همین ولتاژ بمانید تا به بالا رفتن ادامه دهد.
اما در حالیکه برخی، باطری بغدادی را به عنوان شاهدی بر الهامبخشی انسان به وسیله هوش موجودات فضایی میبینند، عده‌ای دیگر به آن مینگرند و به سادگی میگویند:« خب که چی؟»


شما میتوانید مقداری از تکنولوژی باستان مثل همین باطری بغدادی را که احتمالا برای آبکاری نوعی فلز مورد استفاده بوده است، انتخاب کنید که فقط ترکیب شیمیایی انجام میدهد و عکس‌العمل شیمیایی معینی دارد که آنها تنها برای همان یک دلیل از آن بهره میبرده‌اند و میتوان آن را برداشت و ولت متر را به آن وصل کرد و، اوه ببینید، ما میتونیم آن را بخوانیم. خب، که چی؟ این فقط یک فعل و انفعال شیمیایی‌ست. اگر آنها از این باطریها برای راه انداختن ماشینهای دیگر استفاده میکرده‌اند آن ماشینها کجا هستند؟ اگر آنها الکتریسیته را به سیمها میفرستاده‌اند پس این سیمهایی که باید در همه این فرهنگ یافت بشوند کجا هستند؟ به عبارتی دیگر، اختراعی مثل این نمیتوانسته است که بدون اتصال به اختراعات همزمان دیگر، باقی مانده باشد.


این یک باطری است و همه با این مطلب موافقند. اما کسی نمیداند چرا این را ساخته‌اند و اصلا چگونه ساخته شده؛ چه ذهنی در این باره اندیشیده است؟ شما الکتریسیته امروز را میبینید در 7000 سال پیش. این خیلی عجیب است. اما این به روشنی واضح است که یک باطری است.

همه ایده اینکه تمدنهای کهن در واقع دانش الکتریسیته داشته‌اند و از آن استفاده میکرده‌اند امروز یک حقیقت پذیرفته شده باستانشناسیست. درست مثل تمدن خود ما در 200 سال پیش از این. «بنجامین فرنکلین» و دیگردانشمندانی که شروع به امتحان دستگاههای ساده الکتریکی کردند ما حالا شواهدی داریم که بیش از 3000 سال پیش هم مردم دستگاههای الکتریکی را تجربه کرده‌اند از کجا به این مسائل راه یافتند؟ چه دستگاههای الکتریکی دیگری بوده است که آنها احتمالا میتوانسته‌اند ساخته باشند؟ باور من این است که احتمالا آنها همه نوع دستگاه الکتریکی تولید میکرده‌اند.



مقبره‌ها ، معابد ، لامپهای باستانی ، حتی الکتریسیته اینجا بر روی زمین شواهدی از معماهای معماری و تکنولوژی وجود دارد، که قرنها پیش حتی نمیدانستیم آنها قابل ایجاد شدن هستند. اما اگر شواهد وجود فضانوردان کهن اینجا بر روی زمین موجود است، آیا در جای دیگری هم میتواند باشد؟ شاید ما بتوانیم آنچه را که میجوییم با نگاه به آسمان بیابی
ادامه دارد ..
 
  • پیشنهادات
  • Printemps

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/09/20
    ارسالی ها
    1,624
    امتیاز واکنش
    13,218
    امتیاز
    706
    گفته می‌شود فردی که در جلوی تصویر دیده می‌شود «والیانت تور» است، بیگانه‌ی فضایی خیرخواهی که برای دولت آمریکا کار ‌می‌کرد. این تصویر توسط «فیل اشنایدر» ارائه شده است، فردی که در نمایشگاه آماده‌سازی سال ۱۹۹۵ادعا کرد که این موجود فضایی را زمانی که در مأموریت‌های سری برای دولت آمریکا کار می‌کرد، ملاقات کرده است.

    alien1-640x450-Copy-350x246.jpg




    برخی به او لقب افشاگر یواف‌او را داده‌ و برخی او را مورد تمسخر قرار داده‌اند. گذشته از اینکه حق با کدام طرف است، «فیل اشنایدر» کسی بود که با ادعاهای خود در مورد موجودات فضایی، بحث‌های بسیاری را برانگیخت؛ به‌ویژه آنچه که او در مورد فردی‌ با نام «والیانت تور» گفت.

    والیانت تور ظاهری شبیه انسان داشت، ولی با این‌حال دارای یک سری تفاوت‌های فیزیولیژیکی بود و چنین ادعا می‌شد که از زهره آمده است. او برای مدتی در دهه‌ی ۱۹۵۰ برای دولت آمریکا کار کرد. حداقل این داستانی است که توسط فیل اشنایدر نقل شده است؛ زمین‌شناس و مهندسی که گفته می‌شود دارای صلاحیت درجه یک در پروژه‌های سری دولت آمریکا بوده است. او در ساخت پایگاه‌های نظامی زیرزمینی همکاری داشت و در منطقه‌ی معروف به پایگاه ۵۱ کار کرد.

    افراد کمی از ارتش هستند که به وضوح همانند اشنایدر در مورد موجودات فضایی صحبت کرده‌اند. همه‌ی آنان مورد تمسخر واقع شده‌اند. با وجود این افرادی هستند که پس از تماشای ویدئوی اشنایدر، به گفته‌های او باور کرده‌اند، مانند «گوردون داف» سردبیر ارشد «وترنز تودی» که به او لقب «افشاگر یواف‌او» را داده است.

    در ۱۷ ژانویه‌ی ۱۹۹۶ پیکر بی‌جان اشنایدر در شرایط مشکوکی در آپارتمان متعلق به او پیدا شد. بسیاری معتقد بودند که او به قتل رسید درحالی‌که عامل مرگ، خودکشی اعلام شد.

    اشنایدر گفت که او تور را ملاقات کرده است و در واقع او تنها کسی نیست که چنین ادعای عجیبی کرده است. دکتر «فرانک استرنجز» در کتاب خود با نام «بیگانه‌ای در پنتاگون»، در مورد به‌ا‌صطلاح ملاقات خود با تور صحبت کرده است.

    اشنایدر در طول سخنرانی خود در نمایشگاه آماده‌سازی در سال ۱۹۹۵، تصویری از مردی که تور می‌نامید نشان داد. این عکس در سال ۱۹۴۳ گرفته شده بود. اشنایدر گفت که تور از سال ۱۹۳۷ برای دولت آمریکا کار می‌کرده است. تور دارای شش انگشت در هر دست، قلبی با اندازه‌ی بزرگ، شش عظیم و خون حاوی اکسید مس همانند اختاپوس و آی‌کیوی خارج از حد معمول (در حد ۱۲۰۰ تخمین زده می‌شد) بود و قادر بود به‌طور روان به ۱۰۰ زبان صحبت کند (این شامل زبان‌های موجودات فضایی نیز بود). او همچنین می‌گفت که دارای طول عمر ۴۹۰ سال است.

    به گفته‌ی دکتر «استرنجز» تور دارای ۱.۸۸ متر قد و ۸۴ کیلوگرم وزن با موهای موج‌دار خرمایی رنگ و چشمان قهوه‌ای بود. دکتر استرنجز گفت که هر دو رئیس جمهور «دوایت آیزنهاور» و «ریچارد نیکسون» تور را ملاقات کرده‌اند. «تریموتی گود» مشاور سابق کاخ سفید که در مورد دانش خود از موجودات فضایی سکوت نکرده است، نیز گفت که آیزنهاور با موجودات فضایی ملاقات کرده بود.
     

    Printemps

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/09/20
    ارسالی ها
    1,624
    امتیاز واکنش
    13,218
    امتیاز
    706
    جنگ جهانی دوم به پایان خود نزدیک میشود و نازی ها از یک اسلحه عجیب صحبت می کنند حتما فورا افکار به سوی برنامه موشکی وی 2 منحرف میشود و علاوه بر برنامه موشکی فوق دانشمندان المانی در تلاش تولید بزرگترین تانک ان دوران یعنی مانستر 1500بودند که متفقین میکوشیدند جلوی ساخت و توسعه ان را بگیرند . خدا را شکر که بسیاری از این برنامه ها و ایده های دیوانه وار به جایی نرسید و در وقایع جنگ نقشی را ایفا نکرد . در کنار تمام این برنامه ها یک پروژه فوق سری نیز وجود داشت که ان را به شما معرفی خواهم کرد . ماشین بل نازیها : شکل ظاهری و محل استقرار .
    Zwei Grafiken zum Laternenträger;
    135886433385331.jpg

    Skulptur des Kecksburg UFO (in Kecksburg, USA)
    135886433393292.jpg

    در لهستان نزدیک پروژه بزرگ در گودال و معدن ونسلز بر اساس مدارک سری متفقین به نظر میرسد که نازی ها بر روی یک ناقوس فلزی بزرگ کار میکردند . طبق گفته ایگور ویتکوفسکی نویسنده کتاب اسلحه عجیب این حامل فانوسی نام دیگر این ناقوس دارای 9 فوت عرض و 12 تا 15 فوت ارتفاع بود . مسئول پروژه فرمانده ارشد اس اس و رئیس بخش تسلیحات اس اس هانس کاملر بوده است . درجه سری بودن این پروژه انقدر زیاد بود که پس از پایان جنگ تمام دانشمندان شرکت کننده در این پروژه تیر باران شدند علاوه بر این بر اساس گزارشات در قسمت پایینی ناقوس نوشته های وجود داشت که در این مورد بعدا توضیح خواهم داد . ظاهرا این ناقوس در محلی به نام فلای تراپ آزمایش شده بود.
    135886433395573.jpg

    در مورد درستی انجام این ازمایشات مطالب مبهم یسیار میباشد . گفته شده است که ظاهرا در نزدیکی معدن یک برج اب یا منبع اب یا دستگاهی خنک کننده که با اب کار میکرده در دهه 70 در قسمت پایینی فلای تراپ وجود داشته است که برای این ازمایشات از ان استفاده می شده است . اما این نظر اقای ویتکوفسکی بوده است . به نظر من این مطلب که یک پروژه فوق سری در روی زمین در فضای ازاد باشد و مورد ازمایش قرار گیرد معقول به نظر نمی رسد . چرا ؟ چون اولا جنگ بود و چرا میبایست این ناقوس در هوای ازاد و در معرض بمباران مدام دشمن قرار میگرفت ؟ ثانیا نازیها انقدر احمق نبودند که پروژه فوق سری خود را در معرض دید دشمن قرار دهند مگر اینکه دلیل خاصی داشته باشد ؟ ثالثا بر اساس گفته ایگور اگر این ناقوس بصورت زنجیر شده در فلای تراپ ازمایش شده است تا از پرواز ان جلوگیری شود چرا این کار در درون معدن انجام نشده است ؟ البته شاید به علت وجود تشعشعات فراوان و مضر امکان ازمایش در محیط سر بسته نبوده است . در کتاب ایگور هیچ اشاره ای به پرواز ازمایشی نشده است . واقعا این ناقوس چه بود : یک محرک ضد جاذبه زمین . یک ماشین زمان . یک هواپیمای نظامی .یا ……… این سوال را کسی نمی تواند به درستی پاسخ دهد اما اولین چیزی که از همه اشکار تر است این است که هنگام را اندازی این ناقوس فسمت بالایی و پایینی ان در خلاف جهت یکدیگر می چرخیدند و دستگاه شروع به برخاستن از زمین می کرد . همچنین به این موضوع هم اشاره شده است که احتمالا افرادی هنگام کار با این دستگاه و ازمایشات زندگی خود را از دست داده اند . بر سر ناقوس چه امد ؟ پاسخ به این سوال نیز تقریبا مشکل است زیرا ما در این مورد به اسناد کمی دسترسی داریم اما در هر صورت دیگر در لهستان نیست . بر اساس نظر ویتکوفسکی که به مدارک ک. گ. ب. دسترسی داشته است روسها بر این عقیده اند که امریکاییها ان را با خود بـرده اند . جالبتر اینکه در ککسبورگ امریکا در سال 1965یک بشقاب پرنده یا سفینه فضایی که کاملا شبیه به ناقوس بود سقوط کرد که سریعا توسط ارتش امریکا مخفی گردید . بر روی قسمت پایینی این بشقاب پرنده نیز نوشته های وجود داشته است . ایا این بشقاب پرنده همان ناقوس بوده است ؟ ایا امریکاییها ان را به پرواز در اورده اند ؟ یا ماهواره ای بوده که در انجا سقوط کرده است طبق گفته امریکاییها . در حادثه ککسبورگ بسیاری از سوالات بی پاسخ مانده است . در موقع سقوط نه تنها صدها سرباز مستقر در شهر را تا صبح به حالت اماده باش و بیدار نگهداشتند بلکه ساکنین نیز دیده بودند که کامیونهایی بین محل حادثه و شهر ترد د میکردند . . ارتش امریکا بطور رسمی اعلام کرد که چیز مهمی در این حادثه یافت نشده است . ناسا از یک ماهواره روسی صحبت میکرد و نیروی هوایی از یک دستگاه هواشناسی صحبت میکرد و ….. جالبترین مورد این است که ارتش امریکا یک رو بعد از این حادثه مقادیر زیادی کاشی سرامیکی سفارش داده بوده است . شاید بخاطر اینکه دستگاهی را عایق کنند .
    135886442651951.jpg

    135886442654042.jpg

    ناقوس فقط در حالت استن بای بدون خطر می باشد . از طرف اقای اتو سرنی دانشمند المانی دوران نازی پس از جنگ جهانی پس از شرکت در عملیات پیپر کلیپ پرونده سازی اطلاعات در برنامه موشکی ناسا پذیرفته شد . حال این سوال مطرح است که چرا این موضوع تازه پس از اینکه اقای ایگور ویتکوفسکی کتاب خود تحت عنوان اسلحه عجیب را منتشر کرد به میان امد و در مورد ان بحث شد ؟ شاید این یک پولسازی حرفهای باشد چراکه او هیچ گاه کپی اسناد ک. گ. ب. را منتشر نکرد و از طرف دیگر مگر ک. گ. ب. اطلاعاتی را با میل در اختیار کسی میگذارد . . از طرف دیگر اگر این پرونده کاملا خاص نبود پس چرا حدود 60 دانشمند این پروژه تیر باران شدند ؟ روسها اظهار می کنند که امریکاییها اولین کسانی بودند که در اتمام جنگ قبل از دیگران در معدن حاضر لهستان حاظر بودند . لازم به ذکر است که در طول جنگ جهانی دوم اطراف انجا تحت کنترل شدید و مدام نظامی بود.
     

    Printemps

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/09/20
    ارسالی ها
    1,624
    امتیاز واکنش
    13,218
    امتیاز
    706
    ◄ مـــثـلـــث اژدهـــــــآ ژاپـــــن ►

    ▄ طـولانـیــه ولی ارزش خونــدن رو دارهـ (: ▄

    حتما در مورد مثلث برمودا در نزدیکی شرق امریکا شنیدید اما این بار به مختصاتی عکس این نقطه سفر میکنیم جایی که به مانند مثلث برمودا اتفاقاتی غیر قابل توضیح میافتد از گم شدن هواپیماها تا کشتی ها گرفته تا ناپدید شدن ادم ها .
    25 درجه به شمال 142 درجه به شرق ..این مختصات مرکز یکی از اسرار امیز ترین مناطق مثلثی روی زمین میباشد . قرن ها این منطقه شاهد ناپدید شدن کشتی ها هواپیماها و از دست دادن جانها بوده است . این منطقه 1.3 هکتاری واقع در ابهای اقیانوس ارام است که به "مثلث اژدها " شهرت دارد .

    جایی است تقریبا نزدیک ابهای ساحلی جنوبی ژاپن که توی دریای فیلیپین با ژاپن و گوام احاطه شده که گویا در طول تاریخ گزارشاتی دال بر گم شدن کشتی ها و هواپیماهای زیادی به طور غیر منتظره ای داده شده است . همچنین در طول این گزارشات شاهدانی ادعا داشتند که اشیایی از این منطقه از اب بیرون میامده و سریعا پرواز میکرده است . شگف اور تر این است که درست در نقطه مقابل ان در اقیانوس اطلس و روی خط 35 درجه عرض جغرافیایی قرار دارد { یعنی نقطه مقابل مثلث برمودا این مثلث اژدها میباشد } باور بر ان است این دو ناحیه عمیق ترین ابهای جهان را در بر دارد . که بخش اعظم ان تا کنون ناشناخته باقی مانده است . شمال جغرافیایی و مغناطیسی ظاهرا بهم میرسن و واسه همین قطب نماها در این مناطق تا 20 درجه خطا دارند و برای همین است که محقق ها فکر میکنند همه هواپیماها در این نواحی با کشتی ها گم میشوند .


    باور بر ان است که مرز های مثلث اژدها از مرکز ژاپن تا گوآم و تا جزایر ماریانا کشیده شده باشد .

    گرچه مثلث اژدها برای غرب ناشناخته تر است ولی ناپدید شدنهای مبهم و پدیده های مرموز با تعدد بسیار بیشتری در این ناحیه روی میدهد . گمان میرود از جنگ جهانی دوم تا کنون بیش از 1500 کشتی و صدها هواپیمای نظامی و غیر نظامی و تجاری در ان ناپدید شدند .

    اولین بار در سال 1989 با چاپ کتاب مثلث اژدها "چارلز برلیتز " این منطقه به مکانی شوم شهرت پیدا کرد . برلیتز همان نویسنده کتاب مثلث برمودا نیز میباشد که در سال 1974 ان کتاب را به چاپ رسانید . وی همواره گزارشات محلی و نظامی مربوط به گمشدن اشیا و همچنین دیده شدن اشیا نورانی ناشناخته پرنده در این منطقه را بررسی کرده بود و طبق تحقیقات او قطب نماها اغلب در این مسیر خرابتر میشوند یا داده های بسیار غیر دقیقی نشان میدهند. کشتی ها و هواپیماهایی نیز بودند که در عرض چند ثانیه به جایی دور تر منتقل شده بودند .

    بیش از 100 سال مشاهداتی از کشتی های به اصطلاح ارواح گزارش داده شده است . و سرانجام کشتی ها هواپیماها و حتی زیر دریایی های زیادی بدون علامتی به زیر این منطقه عمیق فرو رفتند .

    یکی از گیج کننده ترین و مرموز ترین پرونده های حل نشده برلیتز مربوط به قسمتی است که به گمان وی نیروهای ناشناخته در سال 1937 خلبان زن امریکایی به قلب این مثلث پایین کشیدو باعث مرگ وی شدند .

    این حلبان {املیا اراهارت} بیش از دو سوم راه دور زمین را طی کرده بود بیش از 35 هزار کیلومتر پرواز داشت . و گفته بود داره به سمت شرق اقیانوس ارام میرود . این اخرین ارتباط رادیویی وی بود . او بر فراز گوام پرواز کرد خیلی ها نیز میگویند این یک پرواز جاسوسی بوده است و قطب نمایش از کار میافتد ... دوم ژوئیه 1937 املیا اراهارت و کمک خلبانش در اخرین دور از پروازهای دور دنیای خود را گینه نو را ترک کردند انها باید برای سوخت گیری مسیری 4000 کیلومتری را به جزیره هاولند را از روی مثلث اژدها طی میکردند ان دو نفر هرگز دیگر دیده نشدند . و تا به امروز ناپدید شدن وی و هواپیمایش یکی از بزرگترین پرونده های حل نشده هوانوردی باقی مانده است .
    همچنین در گزارشات برلیتز از کشتی های متروکه و بدون سرنشینی که در مه های این دریا حرکت میکنند صحبت به میان اورده بود .
    در سنت های ژاپنی کشتی های ارواح به طور نمادین نحس هستند و زندگی را از ادمیزاد میگیرند .
    کشتی های زیادی به این شکل بدون سرنشین و تجهیزات و متروکه با وزنهایی بیش از 100 هزار تن در این مثلث دیده شدند که سرگردان هستند .

    در اوریل سال 1949 یک کشتی ژاپنی با تعداد 23 خدمه بدون دلیلی از این منطقه ناپدید میشوند . در 8 ژئن 1952 حدود 29 عضو خدمه یک کشتی ماهیگیری ناپدید میشوند . 26 ژوئن 1955 یک جت اف نیروی هوایی امریکایی تماس رادیوی اش با پایگاه از دست میدهد . و دو خدمه اش برای همیشه محو میشوند . 12 مارس 1957 گزارش میشود که 8 خدمه داخل یک هواپیمای تانکر kb 50 نیروی هوایی امریکا گم میشوند .
    7 ژوئن 1963 بقایای شناور یک کشتی ژاپنی روی سطح اقیانوس پیدا میشود ... و همچنین غرق شدن کشتی مرموز کشتی تحقیقاتی ژاپنی کایومارو شما ره 5 است .
    این کشتی بود که در مورد این منطقه مثلث اژدها در حال تحقیق بود .

    در 24 سپتامبر 1952 کشتی تحقیقاتی اژانس امنیتی دریایی ژاپن کایامارو با 31 خدمه {29 خدمه و 9 دانشمند } در مثلث اژدها بدون هیچ درخواست کمکی برای همیشه ناپدید شد . گارد دریایی ساحلی در گزارش تحقیقاتی رسمی این حادثه چنین میگوید : هیچ شاهد و بازمانده ای نیست که بفهمیم چرا این کشتی ناپدید شده است .
    برخی میگویند این کشتی قربانی اتشفشانی در زیر دیا شدند اما محققان دیگر هنوز برای شمار این ناپدید شدگان قانع نشدند . امروزه در ژاپن معبدی برای یادبود افراد گمشده در این منطقه مرموز وجود دارد .
    به نظر میرسد چنین منطقه ای به مانند مثلث برمودا باعث اختلال زنجیره مکان زمانی میگردد . گفته شده این پدیده مرموز باعث میشه کشتی ها و هواپیماها کیلومترها از مسیر خود به خارج رانده شده و ناگهان زمان به اندازه چند ساعتی تغیر میکند .

    اواخر دهه 50 گفته شده که شخصیت تلویزیونی و رادیویی امریکا "ارتور گادفری" خلبانی متبحر به نوبه خود حادثه هولناکی را در مثلث اژدها تجربه میکند . حادثه ای که به قیمت جانش تموم شد . در دهه 50 میلادی رهبر گروه موسیقی و شخصیت تلویزیونی امریکایی ارتور گادفری یک هواپیمای دو موتورو را روی مثلث اژدها خلبانی میکرد و اون یک شی زیر دریایی ناشناسی میبیند . دستگاه های هواپیمایش از کار میرود و سوختش نیز کم بود و با خورشید مسیر یابی کرد . و وقتی دستگاه ها مجدد به کار افتادند و به مسیر برگشت متوجه شد زمانی را از دست داده .. وی با سوختی که سه ساعت بیشتر نداشت هواپیمایش را با مسیر یابی تخمینی میراند وی گزارش داد به طور غیر قابل توضیحی نیم ساعت را از دست داده است و گویی عملا به عقب برگشته بود . او و خدمه اش به سلامت به توکیو امدند

    این انحرافات زمانی و مکانی در مثلث اژدها توسط خلبانان متبهر در دهه های 50-60 میلادی گزارش شد .

    ازجمله خلبان فرانگ هاپکینز او در تابستان سال 1968 داستانی از تغیر در زمان و مکان هنگام راندن یک هواپیما روی این مثلث را به مجله ارگوسی میفرستد
    وی گفت ما به سمت گوام میرفتیم و انتظار پرواز 6 تا شش و نیم ساعته را داشتیم و من با استفاده از یک ردیاب ستاره ای هر ساعت مکانم رو مشخص میکردم اما طی ساعت سوم پرواز فهمیدم مسافت 630 کیلومتر را در یک ساعت طی کرده بودم . وی پس از فرود گزارشش را به مافوقش میدهد که هواپیمایش چند صد کیلومتر جلوتر از مسیر قرار گرفته بود .
    اما گزارشی ثبت نمیشود ولی هاپکینز قانع شده بود که در این منطقه چیز مرموزی وجود دارد .
    مساله جالب و قابل توجه و مرموز تر مشاهدات و گزارشات اشیا عجیب و نورانی هست که در این منطقه بارها دیده شده . به این اشیایی که در دریا دیده میشه USO گفته میشود این حوادث در دوران باستان به اژدهای خشمگین شهرت داشت . ایا این شواهد افسانه ای همان شواهدی است که در دوره مدرن نیز اتفاق افتاده ؟ ایا تشبیه ان اژده ها در دوران باستان همان اشیا نورانی ناشناس است ؟
    در سال 1977 بخش شناسایی نیروی دریایی شوروی سابق یک پروژه تحقیقاتی علمی برای بررسی مساله بشقاب پرنده ها در ابها را سازماندهی کردند .
    و در اواخر سال 1977 به کشتی های بزرگ نیروی دریایی در مورد روش مشاهده بشقاب پرنده ها اموزش دادیم .
    18 اوت 1980 طبق گزارشات ولادیمیر اژاژا مسوول پروژه ای که بالا صحبتش رو کردیم ..کشتی تحقیقاتی روسی با نام { ولادیمیر وولبیروف } به ارامی از میان مثلث اژدها به سمت اوکیناوا حرکت میکرد و بعد از نیمه شب به طور ناگهانی یک شب استوانه ای فلز مانند به ارامی از دریا بالا امد معلق میماند و سپس به سرعت حرکت میکند .

    کارشناسانی همچون مسوول این پروژه تحقیقاتی با دیدن این شی متوجه شد امکان ندارد ساخت بشر باشد . هشت ماه بعد در اوریل 1981حادثه مهم دیگری تقریبا در همان محل روی داد . در انجا نیز از یک شی ناشناس زیر دریایی که از اب بیرون امد و پرواز کرد صحبت به میان اوردند . جنگنده 50 متری " تاکی کیوتو مارو " ژاپنی با بیش از 30 خدمه ... به خاطر ضربات موج شدید به کشتی به شدت تکان میخورند ..کاپیتان این کشتی مشاهده کرد شی نعلبکی مانندی از دریا بیرون امد و قطر ان را 15 متر توصیف میکند و بدون صدا بالای کشتی معلق باقی میماند . تمام دستگاه های کشتی در حین این لحظه از کار افتاده بودند . و کاپیتان توضیح میده 15 دقیقه وضعیت همینگونه بود . سپس شی در اب فرو رفت . وقتی شی ناپدید شد و به عمق اب ها رفت دستگاه ها مجدد شروع به کار کردند متوجه شدند کشتی 15 دقیقه را از دست داده است .

    کشتی تحقیقاتی ژاپنی که در سال 1967 شروع به کار کرد با وزنی بیش از 2500 تن بزرگترین کشتی در ناوگان وزارت کشاورزی ژاپن در ان زمان بود . کشتی کایومارو 2644 تن ظرفیت داشت و 60 خدمه و یکی از پیشرفته ترین کشتی های تحقیقاتی زمان خود لقب گرفته بود . طبق گزارشات در طی دو حادثه معروف در سال های 1984 و 1986 این کشتی پیشرفته تحقیقاتی توسط اشیا پرنده ناشناس دنبال میشوند . حداقل 9 دانشمند تحقیقاتی روی عرشه کشتی شاهد این حادثه عجیب و دلهره اور بودند . دومین مشاهده در سال 1986 اتفاق افتاد اما این بار در مثلث اژدها ... گزارش شده که یک شی سیکاری شکل پرنده نورانی با طولی بیش از 30 متر با سرعتی بالا به سمت اب شیرجه میزند این بار شی پرنده ناشناس روی رادار قابل رویت بود . این دو حادثه در مجله SCIENTIFIC AMERICAN با جزئیات بی نظیری گزارش شده بود .

    یک حادثه معروف دیگر این بود که در قسمت غربی مثلث اژدها یک خلبان شاهد یک شی پرنده ناشناس بشقاب مانند بود و برج کنترل به همه هوانوردها اعلام کرده که یک بشقاب پرنده داره نزدیک میشه ... 18 مارس 1965 یوشی هاروئینا با کاپیتانی 46 ساله هنگام پرواز روی این مثلث در پیامی سراسیمه به برج کنترل ترافیک هوایی گزارش مشاهده یک هواپیمای ناشناخته دوکی شکل را میدهد که به سرعت در حال نزدیک شدن به هواپیما بوده و وی برای عدم برخورد با شی سراسیمه 60 درجه گردش میکند ..شی متوقف شده سپس پهلو به پهلو با هواپیما حرکت میکند .. گزارش شده بود این شی 4.5 متر طول دارد و نوری سبز فسفوری از خود ساتع میکند
    این شی گزارش میشه که در نزدیکی هیروشیما نیز دیده شده است

    افسانه ای در مورد اشیا پرنده بشقاب مانند در ژاپن وجود دارد به خصوص افسانه یوتسوروبونه ..زن بیگانه مرموزی که از کف اقیانوس ارام در یک کشتی مدور سفینه مانند بالا میاید به قرن ها پیش بر میگردد ..نگاه دقیق به نقاشی ها و طراحی ها شی پرنده را اشکارتر میکند مشابه انچه که در قرن 20 نیز توسط شاهدان بیشماری دیده شده بود ..این طراحی ها اولین اسناد چاپی شناخته شده مربوط به بشقاب پرنده قلمداد میشه .
    توی نوشته های توصیفی قدیمی در مورد این شی نوشته شده یک کشتی کاسه مانند فلزی به ساحلی به اسم " هیراتونوهاما " میره . شاهدان نزدیکش میشوند و داخلش را میبینند . یک زن با لباس شفاف در انجا بوده و حروفی در کشتی بوده که ان را نمیشود خواند . ژاپن باستان در حدود 200 سال پیش یک بشقابپرنده را توصیف کرده است . در ان زمان هیچ کشتی دواری وجود نداشته .
    ایا این توصیف باستانی یک برخورد نزدیک از نوع سوم بوده ؟

    در 24 سپتامبر سال 1235 میلادی طبق گزارشات ثبت شده نورهای نورانی و معلقی بالای قرارگاه ارتش "یورتسومی " مشاده میشود. و سربازان را به وحشت انداخته بود . در 1274 امپراطوری مغول تحت رهبری کوبلای خان نیروی عظیمی بیش از 900 کشتی را برای فتح ژاپن گرد هم اورد .پیروزی قطعی به نظر میامد تا انکه حادثه فاجعه با در مثلث این نیروی دریایی عظیم را متوقف کرد . مغول ها شاید به نصف اروپا و سرتاسر اسیا دسترسی پیدا کرده بودند . طوفانی در مثلث امد و همه کشتی ها نتونستن به ژاپن برسند اکثرا نابود شدند .

    40 هزار سربازشان به ژاپن امد و بیش از نیمی از ناوگان دریاییشان نابود شد .....
    کوبلای خان در 1281 حمله عظیم تری به ژاپن ترتیب داد . اینبار با 140 هزار نفر و 3000کشتی اورد . این حمله هم مصیبت بار و مشابه قبلی بود . اکثر سربازان و کشتی ها نابود و ناپدید شدند . اون موقع اعتقاد بر این بود که باد باعث پیروزی و نجات ژاپن شد . چه چیز مرموزی در مثلث اژدها است ؟
    8 جولای 1853 ناخدا متیو سیپری امریکایی در خلیج توکیو ناگهان یک شی غیر عادی در اسمان میبیند وی این موجهه را در دفتر وقایع روزانه خود ثبت میکند . این شی طبق گزارشش نور ابی و گرد بود که کل اسمان و کشتی ما را فرا گرفته بود . نهایتا به سمت دریا پایین رفت و ناپدید شد. نکته اخر هم اظافه کنیم :
    جالبه در تصویر بالا همونطور که در مستند فرازمینی های باستانی گفته شد بسیاری از مکانهای مهم و معروف باستانی روی این خط قرار دارند
    اقوام مایا در مکزیک - مثلث برمودا - اهرام مصر ... تخت جمشید ایران ... اریدو شهر اولیه سومر باستان در جنوب شرقی امروزی عراق ..دیوار چین ... مثلث اژدها ..
     

    Printemps

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/09/20
    ارسالی ها
    1,624
    امتیاز واکنش
    13,218
    امتیاز
    706
    ▣ اهــرامـ و ســازه هـای غـول پیکــر و فرازمینــی هــآ 4 / آخر ▣



    {برگرفته شده از مستند ما و فرازمینی ها }

    اینجا در شهر کهن «تیهوتیو کان» در مکزیکو شواهد میگویند که فرهنگهای کهن دانش بسیار دقیقی در حدی باور نکردنی در باره کرات همسایه زمین داشته‌اند. برخی از محققین حتی این شماره‌ها و جهت قرار گرفتن این اهرام را، بازتابی کامل از مدل منظومه خورشیدی‌مان تفسیر کرده‌اند

    در درازای خیابان مرگ (اونیدا دلوس متروس) این اهرام، در ردیفهایی دقیق و فاصله مداری سیارات منظومه خورشیدی‌مان قرار گرفته‌اند احتمالا واقعیت شگفت‌انگیز این است که هرم بزرگ خورشید که در مرکز سایر بناها واقع شده است بازتاب این حقیقت است که خورشید در مرکز منظومه ماست، و کرات به دور آن در گردشند

    این یک حقیقت شناخته شده در آن زمان بوده است که خورشید در مرکز منظومه خورشیدی قرار دارد، در حالیکه «علم غرب» آنرا تا مدتها پس از این هنوز کشف نکرده بود.
    اما چگونه طراحان «تیهوتیوکان» از زمانهای دور میدانسته‌اند که کرات منظومه ما به دور خورشید در گردشند؟ آیا این برای ما قرنهای بسیار زیادی از پژوهشهای دانشمندان و تحقیقات محققان زمان نبرد؟

    AA_S01E06_375.jpg



    به اندازه کافی جالب است که عده‌ای همیشه خواهند گفت: «اوه، این تنها یک تصادف است» که این اهرام در هم ردیفی با سیارات منظومه خورشیدی ما هستند. اما اگر ما به آنسوی دیگر زمین برویم، به «استون هنج»، منطقه باستانی دیگری را خواهیم داشت که حتی از «تیهوتیوکان» هم قدیمیتر است. اگر شما از زاویه دید یک پرنده و از بالا به «استون هنج» نگاه کنید میبینید که این بناها همه دایره‌هایی متحدالمرکز هستند و هر یک از این دوایر دقیقا در ارتباط با مدارهای همه کرات در منظومه خورشیدی‌مان هستند.
    بنابراین ما دو نقطه بر روی زمین داریم که هر دو مبین یک چیز هستند.
    در سالهای اخیر «استون هنج» توسط برخی از باستانشناسان نوعی تقویم نجومی قلمداد شد. تقویمی که میتواند برای محاسبات پیشرفته‌ای مثل خورشید گرفتگیها مورد استفاده قرار بگیرد. اما اگر این حقیقت داشته باشد، کسی که این سنگهای عظیم را در خشکیهای انگلیس ردیف کرده است باید از دانش دقیق نجومی مدار خورشید بهره‌مند بوده باشد

    AA_S01E06_378.jpg


    ساخته شده در قرن هفتم تا نهم، معبد سنگی «تیکال»؛ در ارتفاع 2500 فوتی در جنگلهای بارانی گواتمالا «تیکال» جایگاه یکی از بزرگترین حفاریهای دنیا بوده است. در حالیکه با هزاران سازه، هنوز هم در زیر جنگل مدفون است بر اساس گفته دانشمندان، معبد «تیکال» نقش
    بزرگی در کمک به ماینها برای ساختن تقویم آنها داشته است. با ردیف کردن لبه‌های خارجی بین بلندترین نقطه بناها، ستاره‌شناسان باستانی توانسته‌اند مهمترین روزهای سال را مشخص کنند مثل نقطه اعتدال شب و روز، یا نقطه تحویل ().

    اما آنچه که نظریه‌پردازان «غریبه‌های باستانی» را دچار هیجان میکند این است که طرح اهرام «تیکال» با چه دقتی در ارتباط تنگاتنگ با منظومه «شکارچی» (اوریون) و «خوشه پروین» (پلی یادیس) در آسمان قرار دارد). یک نگاه از بالا به این ساختار نشان میدهد که درست مثل یک آینه همتراز با این صورت فلکیست. شبیه به همین خطوط در یک منطقه دور از «تیکال»، بسیار بسیار دورتر، اخیرا بر روی مارس کشف شده است. دسته‌ای از سازه‌های خشکی که تکرار دقیقی از محدوده معابد «تیکال» است سهمنطقه معین، با یک طرح یگانه. تصادف؟ یا طراحی؟
    در «تیکال» افسانه‌ها و اسطوره‌هایی که داریم همه از زمانی میگویند که خدایان به زمین و به دیدار پیشینیان ما آمدند. بنابراین «تیکال» همچنین به عنوان پیغامی برای آیندگان ساخته شده است تا ببینند که در زمانهای بسیار بسیار دور، موجودات فضایی به دیدار ما آمده‌اند

    AA_S01E06_392.jpg


    کسی که اینها را دیده است در واقع باید اطلاعات را به آنها مخابره کند چرا که آنها نمیتوانند تنها حدس زده باشند. من حقیقتا در کار طرح یک سوال اساسی هستم. این تئوری «فضاییهای باستانی» واقعا نیازمند یک زایش دوباره است
    اگر این کاملا واضح است که مردم باستان قادر به اندازه‌گیری همه این وقایع نجومی بوده‌اند، بلکه حتی میتوانیم بر اساس یک معادله ریاضی آنرا ثابت کنیم. آنها را کنار هم بچینیم، و چیزهایی جدید را پیشگویی کنیم. آنها نباید فکر کنند که مردم باستان احمق بوده‌اند.

    انسانهای نخستین، مردم عهد عتیق مجهز به دستگاههای «جی پی اس» نبودند. آنها «مسیر خورشید در آسمان را میشناخته‌اند»، «راههای ماه در آسمان را در اختیار داشته‌اند»، آنها میتوانسته‌اند ستاره‌ها را در شب ببینند. اینها همان آیتمهایی بوده است که این مردم از روی آنها جهت‌یابی میکرده‌اند. بنابراین این اصلا یک مطلب تعجب‌آور نیست که در اغلب فرهنگها، پدیده‌های ستاره‌شناسی ثبت است.

    AA_S01E06_398.jpg


    ما هیچوقت به بالا نگاه نمیکنیم تا از زیبایی ستاره‌ها بهره‌مند شویم. مردم باستان نمیتوانسته‌اند آسمان را ندیده بگیرند. بدون برق آسمان بسیار تاریک است و ستاره‌ها بسیار درخشان. نه تنها این، بلکه آنها اصلا به آسمان متکی بوده‌اند. برای جهت‌یابی، برای فصول جهت گیاه کاشتن، و برای بسیاری چیزهای دیگر. امروز ما با «جی پی اس»ها و جهت‌یابهای خود با کامپیوترهای خود، نیازی به نگاه به آسمان نداریم.

    AA_S01E06_402.jpg


    میخواهم اما در باره یک چیز کاملا صریح باشم و آن اینکه پیشینیان ما به همان با هوشی که ما هستیم بوده‌اند و با این احوال من باور نمیکنم که تنها فضاییانی در قدیم از زمین دیدار کرده‌اند بلکه من کاملا در این باره متقاعد شده‌ام، به خاطر اینهمه نشانه‌های بیشمار، و تکه‌های شواهدی که میتوانیم در سراسر دنیا پیدا کنیم. در فرهنگهای کهن متفاوت، در افسانه‌ها و اساطیر مختلف. من میدانم که این اتفاق افتاده است، زیرا اگر شما به همه تکه‌های این پازل نگاه کنید این تنها نتیجه ممکن است که میتوانید به آن دست یابید.

    اما فقط چرا مردم عهد عتیق از همان ابتدا اینهمه به آسمان و به ستاره‌ها متمرکز بوده‌اند؟ آیا آنها منتظر اتفاقی بوده‌اند؟ یا شاید برای چیزی، یا کسی، که بازگردد؟
    چهار دهه شاید گذشته باشد، اما ایده‌های «وان دانیکِن» تا به امروز، هنوز هم دوستداران این تئوری را جذب میکند. و محتاطان را گیج میکند. حتی تا همین امروز. مثل یک متن قدیمی و یا یک جادوگر دوران باستان، این نویسنده هنوز هست و پیام خود را ارسال میکند که: «ما تنها نیستیم».


    مردم عصر پارینه سنگی نمیتوانسته‌اند حتی یکی از خطوط مستقیم را رسم کرده باشند هزاران راه در میان کوهها ایجاد کرده باشند و دوستان دوران پارینه سنگی ما نمیتوانسته‌اند هزاران تن سنگ را در سیستم هندسی در کنار هم بچینند. کسی باید آنها را راهنمایی کرده باشد.

    اما تا زمانی که تئوری «وان دانیکِن» قابل بحث باشد، تاثیر آنها بر فیلمها، سریالهای تلویزیونی، و حتی برنامه‌های رادیویی اجتناب ناپذیر است.


    این ستون پر از تندر قصه‌های تخیلیست. سری کلاسیک «جنگ ستارگان» با این عبارت آغاز میشود که میگوید: کسانی هستند که بر این باورند که زندگی در اینجا از جایی دیگر آغاز شده است. با تبار انسان فرسنگها دورتر از کهکشانها، که شاید نیاکان آنها بوده‌اند. نیاکان مصریان، و تولتِکها، و ماینها. شما میدانید که این ایده‌ها از دل باورهایی مثل «وان دانیکِن» بیرون آمده است که ما را در تماس با ایده اسطوره هوش برتر قرار میدهد، که این یکی از چیزهاییست که ما به عنوان انسان، مشتاقانه به دنبال آن هستیم و آن هم اینکه ما در این جهان تنها نیستیم، و کسانی در جایی دیگر وجود دارند. آیا پشتیبان ما هستند؟ یا به سوی ما می‌آیند تا به همراه ما بجنگند، که ما را با هم در برابر دشمنی مشترک متحد کند.

    (سخنان یکی از بازدیدکنندگان آثار باستانی مایانها)
    من کتب زیادی خوانده‌ام از «اریک وان دانیکِن» و نمیتوانم تصور کنم که اینها که در کتابهای اوست حقیقی باشد. میتوانم تصور کنم که ما از کمکهای غریبه‌هایی برخوردار بوده باشیم، اما نمیدانم، مطمئن نیستم.

    (سخنان یکی از بازدیدکنندگان آثار باستانی مایانها)
    چیزهای زیادی هست در این دنیا که ما از آنها با خبریم اما آنچه که ما میدانیم هم بسیار محدود است، در حالیکه هر روز بیشتر از دیروز میدانیم. این هم سوالات بیشتری را میطلبد، سوالاتی بزرگتر و تفکری بزرگتر. این امکان پذیر است که چیزی از سیاره‌ای دیگر به نوع دیگری از زندگی وارد شده باشد. موجود زنده هوشمندی که به اینجا آمده.

    (سخنان یکی از بازدیدکنندگان آثار باستانی مایانها)
    چه کسی میداند؟ ممکن است باشد، چرا که بخش اصلی بسیاری از چیزها در دوران باستان گم شده است. آنچه که در دست ماست خلاصه‌ای از آنها و شواهد جمع‌آوری شده ماست تا بگوید چه اتفاقی ممکن است افتاده باشد.

    (سخنان یکی از بازدیدکنندگان آثار باستانی مایانها)
    کسی به من گفت که این ثابت شده است که موجودات غریبه در این کار دست داشته‌اند. من از این موضوع غافلگیر نمیشوم. چرا که نه؟

    Todd Disotell, PH.D
    اگر بخواهم صادق باشم باید بگویم تئوری «فضانوردان باستانی» هرگز از گفتگوهای من و همقطاران من بیرون نیامد. مهم نیست چقدر رنگ در آن نهفته باشد، ما هرگز تئوری «غریبه‌های باستانی» را به گفتگو نگذاشتیم. در هیچ مسیر غیر قابل باوری.

    David Childress
    یک وجه خوب این تئوری این است که ما را وا میدارد به فکر بیفتیم. این سوالات را پیش بکشد که بگوییم: این یکی چطور؟ آن یکی چطور؟ ما نیازمند توضیحی برای همه اینها هستیم و من فکر میکنم یکی از مهمترین دلایل این که چرا اغلب باستانشناسان یک شیوه برخورد معمولی با این پدیده میکنند، این است که این تئوری آنها را آشفته میکند چون آنها همه پاسخها را ندارند.

    George Noory
    برخی از آنها بر این باور باشند که زندگی در جهانهای دیگر وجود داشته باشد. اما حرف آخرشان این است که آن را اثبات کنید، نشان بدهید، به شکلی واقعی «من باید کشتیهای فضایی را ببینم؛ باید چیزی فیزیکی ببینم» و نه تنها چند تصویر باستانی که هر کسی میتواند آن را به موجودی تفسیر کند. این، یا آن.

    طفره رفتن، مسخره، احمقانه، دیدار «غریبه‌های باستانی» از زمین در قرنها پیش، ساخت بناها، اثر گرفتن متون مقدس، اگر همه اینها راست باشد چه؟ اگر تنها یک تکه از مدارک و شواهد بیرون بیاید چه اتفاقی می‌افتد؟ یک سنگ، یک کلید، که اثبات کند «وان دانیکِن» در باره همه چیز درست میگفته؟ و اگر او درست بگوید، این نظریه در باره آینده ما چه میگوید؟ اگر بازدید کننده‌هایی در گذشته به زمین آمده باشند، آیا دوباره هم خواهند آمد؟

    Michael Dennin, PH.D
    برای من تئوری حضور این غریبه‌ها در زمین ایده‌ای هیجان‌انگیز و جالب است و اگر این اتفاق حقیقتا بیفتد بسیار جالب خواهد بود. مردم هم در باره سوالاتی چنینی هیجان دارند، شاید آنها شروع به فکر کردن به آن کنند، و شاید مثل بسیاری چیزهای دیگر در آخر به فیزیک یا باستانشناسی هم فکر کنند. و هنوز هم در جریان علمی حوادث باشند. این میتواند یک وجه مثبت ماجرا از این تئوریها و عمومی کردن آنها باشد.

    Giorgio A. Tsoukalos
    اگر هم برعکس، این تئوری اشتباه از آب در بیاید، من اولین کسی خواهم بود که بگویم:« بسیار خب، مشکلی نیست». اما تا کنون شواهد به خصوصی هنوز ارزش خود را از دست نداده‌اند.

    Sara Seager, PH.D
    اگر تئوری فضانوردان باستانی، به نوعی اثبات شود، این میتواند یک بمب پر صدا باشد در زمینه تخصص من، در جستجو در کرات دیگر مثل زمین با زندگی بر روی آنها. چرا که اگر غریبه‌های فضایی در زمانی دور از زمین دیدن کرده باشند به معنی آن است که آنها همین دور و بر هستند، به این معنی است که ما نیاز نداریم راه دوری برویم، تا کراتی مثل زمین بیابیم با نشانه‌هایی از حیات بر روی آنها.

    Dr. Luis Navia
    اما در بررسی شواهد، احتیاط شرط اول است، چرا که میتواند معانی متفاوتی داشته باشد.

    Rev. Barry H. Downing
    من مطمئن نیستم عکس‌العمل عمومی چه باشد. میتواند مردم را دچار ضربه کند. معنای اصلی تاریخ مذهب در دنیا این است که با احترام بیشتری بازبینی کنید و با طرح سوالاتی بیشتر، یعنی ما حالا باید چه تعبیری از این داشته باشیم؟ ما حالا باید با این نظریه چه کنیم؟

    Sister Ilia Delio, OSF
    اگر علم بتواند زندگی در مارس (مریخ) را اثبات کند، اگر علم بتواند «یو اف او» را توضیح دهد، در اینصورت باید به خودمان هم به همان اندازه که به علم اعتماد داریم، اعتماد کنیم و دوباره در باره خودمان بیندیشیم. بر روی زمین، در روشنایی نور یک احتمال از زندگی. آیا این، درک ما را از خدا تغییر میدهد؟ نباید اینطور باشد. اگر ما غریبه‌های فضایی را بیابیم، باید به وجد آییم.

    George Noory
    صادقانه بگویم؛ به این شکلی که زندگی در این کره خاکی پیش میرود، من با کمال میل ورود هر مهمانی را هر از گاهی خوش‌آمد میگویم.

    Erich von Daniken
    شکی نیست که فرضیه من از سوی اکثریت پذیرفته خواهد شد. شاید بین 5 یا 10 سال هنوز مبهم باشد، دیر یا زود ما با کسی بیرون از زمین تماس خواهیم داشت، و سپس تفکر ما کاملا تغییر خواهد کرد. اینها دوباره بر میگردند. و اگر شما به «اریک وان دانیکِن» گوش نکنید، با پدیده «شوک خدایان» مواجه خواهید شد.

    پــآیـــآن
     

    Printemps

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/09/20
    ارسالی ها
    1,624
    امتیاز واکنش
    13,218
    امتیاز
    706
    ▓ فرازمینی باسـتان یا مســافران زمــآن؟ 1 ▓

    {برگرفته شده از مستند ما و فرازمینی ها }


    این احتمال به هیچ وجه دور از ذهن نیست که این غریبه ها در حقیقت مسافران زمان بوده باشند !

    اگر به سرعتی بالاتر از سرعت نور دست پیدا کنیم در این صورت از نظر تئوری میتونه در زمان هم سفر کنه

    ایا موجودات بیگانه از سیارات دیگر بودند یا به راستی مسافرا زمان از جنس خودمان ؟

    images


    برن...سوئیس
    26 سپتامبر 1905البرت انیشتین تئوری نسبیت خاص خود را منتشر کرد ..بر اساس کشف علمی حیرت اور او فضا و زمان یکی هستند ...در تئوری قدیم نیوتون ..فضا یک محفظه سخت بود و زمان یک جریان مطلق اما در تئوری انیشتین این نظریه دگرگون شد ..حالا فضا یک انتقال دهنده قابل انعطاف و زمان نیز قابل تغیر بود
    انیشتین متوجه شد که اگر سرعت بیشتر باشد تیک های ساعت تغیر میکنند!!یعنی سرعتی برابر سرعت نور
    در قوانین فیزیک راهی وجود داره که بشه به مسافت های دور سفر کرد و همچنان زنده ماند و اینهم در واقع مربوط به نسبیت خاص و این ایده هست که میگه :
    اگر بتونید به سرعت نور برسید زمان برای شما کند میشه مثلا زمانی که برای همه 4 سال گذشته برای شما فقط یک یا دو روز محسوب میشه
    سی ام ژانویه 1933برلین المان ..هیتلر به قدرت رسیده بود و انیشتین عازم المان شد و وی هشدار داد بشریت با خطر بزرگی مواجه هست خصوصا در صورت دست یافتن نازی ها به تکنولوژی پیشرفته
    اما با انتشار تئوری های خارق العاده او ایا ممکنه که انیشتین به نازی ها در ساخت ماشین زمان کمک کرده باشد ؟
    جنوب لهستان ..کوه های اول ..در اینجا و تپه های مارپیج هفت مجموعه زیر زمینی مخصوص برنامه های فوق سری "نازی ها " بنا شد و برنامه ای موسوم به "دی گلاک"
    برخی از محققین معتقدند که در همین تاسیسات مخفیانه بین سال های 43-45 میلادی بود که دانشمندان رایش سوم از مایشات مخفی خود را برای برنده شدن در جنگ جهانی دوم به انجام رساندند ..ادوات غیر عادی تولید میکردند ..برنامه موشکی وی1 و وی 2 کار اونها بود ولی بارز ترین ازمایشاتشون دی گلاک یا "زنگ" بود که به این دلیل به این اسم موسوم بود که شبیه یه زنگ بود !!!
    به نظر میرسه این دستگکاه بسیار قدرتمند و میدان مغناطیسی عمودی تولید میکرده برخی هم معتقدند این ماشین زمان بوده است
    اختراع این شی با قطر 9 فوت و ارتفاع 12 فوت اولین بار توسط ژنرال ارشد نازی "جیکاب اسپورنبرگ" ارائه شد
    که بعد از جنگ هم مورد بازجویی دولت لهستان قرار گگرفت ..اما وقتی متفقین جایگاه مخفی ازمایشات نازی ها رو یافتند خبری از زنگ نازیها و مسوول پروژه (هانس کملر)نبود ..هانس کملر مسوول تمامی تکنولوژی های فوق سری نازی ها بود و این ادم به کلی پس از جنگ ناپدید شد ..در واقع 4 نوع روایت در مورد مرگ ایشون وجود دارد ..در واقع هیچ کس اصلا نمیدونه مرده یا نمرده یا چه اتفاقی براش افتاد
    ایا ممکنه ارتش المان در حال کار ری پروژه سفر در زمان بوده باشد ؟ در اینصورت ایا ممکنه که زنگ نازیها واقعا به اینده رفته باشد؟
    نهم دسامبر 1965..هزاران نفر شاهد نور گلوله ای اتشین در اسمان بودند پس از اینکه در "کیکز برگ " پنسیلوانیا در سی مایلی جنوب شرقی پیتزبرگگ سقوط کند ..ارتش سریعا وارد عمل شد و همه چیز را جمع اوری کردند و بد گفتند :چیز مهمی نبود
    مووعی که ادم رو توی این مساله به فکر میبره توصیف این شی است بر عکس بشقاب پرنده ها این یکی پیازی شکل بود !!
    یک چیزی شبیه همان زنگ نازی ها ..ایا ممکنه جسم سقوط کرده در کیکز برگ همان زنگ گم شده نازی ها باشد که 20 سال پیش از این مفقود شده است ؟
    ایا ممکنه دانشمندان نازی در اون زمان راهی برای سفر در زمان پیدا کرده باشند ؟اگر اینگونه باشد ایا از نظریه انیشتین برای تولید ماشین زمان خود بهره بـرده بودند ؟ یا اینکه این علم انها اون هم در اون زمان الهام از منشایی فرازمینی داشته ؟

    تبت ماه می 1938...محققین نازی در حال عبور از منطقه شمال شرقی کوه های هیمالیا و در مسیر ماموریت ریشه نژاد اریایی یا نژاد برتر بایک اموزش بودایی اشنا شدند موسوم به "کالاچارا"

    در سنت بودایی یک مفهوم وجود دارد به نام "سامسارا" یا چرخ زمان " ..این اموزش در اشنایی با کالاچاکرا برای درک زمان و مشخصات زمان بیولوژیک ..تقویم زمان ..تقویم نجومی و چگونگی تاثیر امور بر شماست
    کالاچاکرا به ما میگه برخلاف انچه میبینیم ..زمان خطی نیست بلکه حرکتی دایره ای دارد و به شکلی ما میتونیم اون رو کنترل کنیم ..در دنیای بودایی انها چیزی ساختند که به اون استوپا گفته میشه خیلی شبیه {زنگ نازی ها } هست و بر اساس روایاتشون از انها برای ارتباط با خدایانشون استفاده میکردند
    کالاچاکرا تکنیک ایی میده که بشه از زمان خارج شد و بتونند در زمان حرکت کنند ..ایا محققان نازی در سفر خود به این منطقه سعی در کشف برخی رموز سفر در زمان داشتند ؟ در اینصورت ایا ممکنه اموزشهای باستانی کالاچاکرا دلیل بران باشد که بودایی های تبتی باستانی از دانش سفر در زمان در هزاران سال پیش برخوردار بوده باشند>؟
    ادامه دارد..
    هوش فرازمینی
     

    Printemps

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/09/20
    ارسالی ها
    1,624
    امتیاز واکنش
    13,218
    امتیاز
    706
    ░ فرازمینــی هــا ی باستـانی یا مســا فران زمــآن 2 ░

    {برگرفته شده از مستند ما و فرازمینی ها }

    دره چاکو ...نیومکزیکو ..در ناحیه بیابانی دور افتاده در 150 مایلی شمال غربی الباکورکی ویرانه های اسرار امیز قوم باستانی "پوئبلو" ارمیده است این قوم موسوم به (اناسازی) در تاریخی بین 900 تا 100 پس از میلاد میزیستند

    نظریه پردازان میگویند این تمدن خود را با دانش پیشرفته مهندسی و ریاضیات و نجوم بنا نهادند ..اینجا به شکل یک شهری ساخنه شده که کاملا دوار است و خطوط مستقیمی نیز دارد و خود شهر رقم 5200 سال سیکل ماه و خورشید رو نشون میده

    همه بر مبنای هندسه هستند...انها در روایاتشون تاکید داشتند که دره چاگو را ثمره اموزشهای خدایان بوده است

    اموزشهایی که از سوی خدایان اسمانی و فرازمینی بوده ..چگونه این قوم بدون ماشین الات پیشرفته این بنای مهندسی شده را گرداوری کردند ؟در سرتاسر دنیا از این دست سایت های باستانی زیاد دیده شده بهش قبلا پرداختیم

    images


    بر اساس افسانه های محلی اناسازی ها به وجود چند بعد معتقد بوده اند و ایین های مقدسی را اجرا میکرده اند موسوم به "کریستال خیرگی ستارگان " مراسمی مه برخی معتقدند شاید سفر در زمان را ممکن میکرده
    اگر صخره های اطراف این سایت باستانی رو ببینید در این غارها میتونید نقشه استادانه نجومی انها را نیز مشاهده کنید
    ما در اینجا با مردمان باستانی طرف هستیم که معتقد بودند به شکلی از یک بعد دیگری به اینجا اورده شدند و میگویند که اونها تاثیرات متقابلی نسبت به موجودات اسرار امیز داشتند
    ایا مردمان اناسازی واقعا به سفر های بین ابعادی دست پیدا کرده بودند؟ ایا ممکنه شواهدی از تماسهای ملموس غیر زمینی را از خود به جا گذاشته باشند ؟

    غاری وجود دارد "در اونا ویدا " تصاویر خیلی عجیب و جالبی در ان دیده میشه تصاویری از حیوانات و همچنین موجودات عجیب و غریب که شبیه انسانند و یک نفر که چیزی در دست دارد که مثل یک کهکشان چرخان !!
    سرخپوسان امریکایی کاملا از مکان ما در کیهان و اینکه ما بخشی از یک کهکشان غول پیکریم خبر داشتند

    سمبل مارپیچی که شما روی این دیوار ها میبینید ارتباط اناسازی ها با فرازمینی هاست اینکه چه ارتباطی و چگونه داشتند نمیدانیم اما قطعا پلی بین اناسازی ها و مردمان ستاره ای وجود داشته
    چهار سنگ نبشته خیلی جالب یافت شده که یکی از اونها بالای سر بقیه شبه انسان ها معلقه !! و انتن هایی رو سرش دیده میشه !!برخی میگویند که این تصویر قوم باستانی مورچه ایست که اغاز کننده تمدن بشری بوده اند !
    براساس افسانه "هوپی " که قبیله ای سرخپوستیست ..انها فرستاده های اناسازی ها بوده و مردم مورچه ای انها را از اولین ویرانی جهانی نجات دادند ..مردمان مورچه ای میهمانهای بسیار مخصوصی از فضا بودند شاید بشه گفت فرازمینی ها بوده اند که این اقوام رو از نابودی نجات دادند و به زیر زمین بردند

    موضوع جالب اینجاست که در سومری باستان از موجوداتی صحبت میشه به نام انوناکی ها (در پیج و وبلاگ بهش پرداختیم ) که اونها نیز اعتقاد بر این بود منشا فرازمینی دارند ...در زبان هوپی ها "آنو " یعنی مورچه و کلمه "ناکی" به معنای دوست هست !!! این شما رو یاد چی میندازه ؟ انوناکی معنیش چی میشه حالا ؟

    ایا انوناکی ها به معنی دوستان مورچه ای هستند که به این اسم معروف بودند شاید به خاطر ظاهرشون ؟

    ایا انوناکی ها علاوه بر خاورمیانه و تمدن سومری و اطراف ایا به امریکای مرکزی نیز امده بودند ؟

    سال 1972گروهی از صخره نوردان غارهایی پنهان را در دره چاکو یافتند دیوارهایی پوشیده از خط میخی و بسیار شبیه به نمونه های یافت شده در اثار سومری ...پس از بررسی های دقیق نظریه پردازان فضانوردان باستانی اعلام کردند
    که این غارها بدوا ساکنینی از اینده داشتند موسوم به پره سازان !

    پره سازان طبق این ادعا انسانهایی فضایی بودند که از 300 سال اینده امده بودند انها از دره چاکو به عنوان پایگاهی برای این دوره زمانی استفاده میکرده اند تا از اینده به زمان حال ما وارد بشن .شاید خواسته اند دیدگاهی به ما ارائه بدهند تا ما بفهمیم اینده مان چگونه هست که این دیدگاه شامل ریاضیات علم و هنر و زراعت میشده !! ایا این مساله میتونه واقعیت داشته باشد ؟

    "کیوا " مقدس ترین مکان شناخته شده در این منطقه است که پوئبلوها ایینهای خودشون رو در اینجا اجرا میکردند مکانی که در اون درباره کاهان و جایگاه ما در ان صحبت میکردند ..اغلب باستان شناسان معتقدند این "کیوا " زمانی مسقف بوده اما به طرز عجیبی برخی از افسانه های هوپی از این ساختار مدور به عنوان خانه ابرها یاد میکنند !!

    این خانه ابرها چه بوده؟ یک کره زیستی ساخته از پیچ و مهره ؟ یوفو ؟چرا باید کسی یه همچین چیزی رو بسازه به چه هدفی ؟

    طبق افسانه ها ی باستانی انها شاهد یک رویداد خارق العاده بودند که به غریبه های باستانی مربوط بوده و برای اونها این برخورد الهی محسوب میشده !!

    ایا ممکنه غریبه های باستانی که از فضا امده بودند ساکن "کره های زیستی " دره چاکو بوده باشند ؟ مثل همانها که دانشمندا خود ما نیز برای استفاده اینده خود بر روی سیارات دیگر ساخته اند ؟

    ایا ممکنه انها مسافران زمان بوده باشند که از طریق یک دروازه میان بعدی به اینجا رسیده باشند ؟

    ادامه دارد
     

    Printemps

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/09/20
    ارسالی ها
    1,624
    امتیاز واکنش
    13,218
    امتیاز
    706
    ▀ فــرازمینـــی هــای باســتــآن یـا مســآفران زمــآن 3 ▀

    {برگرفته شده از مستند ما و فرازمینی ها }

    در کتاب باستانی هندی "ماهاباهاراتها " که خیلی مهم هست برای تئوری فضانوردان باستانی ...در این کتاب مقدس هندی قرن 8 پیش از میلاد سلطان روایتا در حال سفر به اسمان و ملاقات با الهه براهما توصیف شده است تا صدها سال بعد به زمین بازگردد .
    برخی از محققین بر این باورند این کهنترین سندی میتونه باشه در مورد سفر در زمان در گذشته ای دور ..داستانی است از شاه روایتا که به دیدار خدایان به اسمان میره و وقتی بر میگرده میبینه که سالهای زیادی از زمین گذشته است
    و این اتفاقی است که برای مسافران زمان میوفتد..افسانه های مشابهی درباره سفر در زمان را همچون دره چاکو (که در قسمت دوم بهش پرداختیم ) میتوان در سرتاسر دنیای باستان در زمین پیدا کرد..


    در ژاپن افسانه "اوراشیما تارو " جزئیات ملاقات یک ماهیگیر را با رایوژن خدای نگهبان دریا شرح میدهد ..سفری در یک قصر زیبای زیر دریایی و ظاهرا برای سه روز ..وقتی که به دهکده ماهیگیری خودش برمیگرده میفهمه که 300 سال ناپدید شده بوده !!خانش از بین رفته بوده و هر کسی که میشناخته مدتها بوده که مرده
    در انجیل ..توصیفات ارمیای نبی در اورشلیم کاملا شبیه به هر دوی این داستان ای سفر در زمان است ..در انجیل روایت میشه که ارمیای نبی با برخی از دوستانش دور هم نشسته بودند و پسر جوانی حضور داشت که نامش "ابوملک " بود ..ارمیا به ابوملک میگه بورو بیرون اورشلیم و از تپه بیرون شهر کمی انجیز بچین این پسر میره انجیز تازه میچینه ناگهان ابومکل متوجه صدا و بادی در هوا میشه از خود بیخود میشه و دنیا براش تیره و تار میشه بعد از مدتی بیدار میشه و متوجه میشه نزدیم غروب افتاب است وقتی به شهر برمیگرده میبینه شهر پر از سربازان غریبه است میگه اینجا چخبر است ؟ ارمیا و بقیه کجا هستند ؟
    و یک مرد بهش میگه این داستان ها و اونا مال 62 سال پیش هستند ..این یک داستان سفر در زمان که در انجیل اورده شده
    بریم به مصر ...جزیره اگیل کیا ..اینجا در شش مایلی اسوام واقع در دره رود نیل ویرانه های باستانی معبد "ایزیس " واقع شده است این معبد ساخت قرن 4 پیش از میلاد است
    مرکز عبادت الهه مصری باروری و طبیعت تا قرن شش پس از میلاد بود ..ایزیس به مهمترین الهه ای تبدیل شد که مصر باستان به خودش دیده او با برادر خودش اوزیریس ازدواج کرده بود و توامان تبدیل به زوجی شدند که هر کسی میخواست مثل اونها باشد ..او سمبل حیات بود در حالیکه اوزیریس به عنوان الهه ای قلمداد میشد که حاکم نیستی و مرگ بود پس چه زنده باشید چه مرده همیشه با ایزیس و اوزیریس سرو کار دارید ...طبق افسانه ها
    بر اساس مذاهب مصری الهه ایزیس به عنوان مادر روحانی شناخته میشد و اعتقاد بر این بود که او روح درخشان ترین ستاره اسمان یعنی ستاره شباهنگ است ..
    برای مصریان باستان اوزیریس...خود اوریون (سیستم ستاره ای شکارچی) بود ..شباهنگ سمبل همسر و خواهر و مصاحب او ایزیس بود
    بسیاری از تمدن های باستانی مثل مصری ها چینی ها یونانی ها و ژاپنی ها همه اعتقادات و افسانه هایی داشتند مبنی بر اینکه خدایانی که ما رو افریدند از شباهنگ امده اند !این ستاره هم در اکثر تمدن هاا ستاره بسیار مهمی به شما ر میامده
    این دانش در اصل از مصر و در افریقا از قبیله دوگان ها ظهور کرد ..انها اموختند که موجوداتی نورانی از شباهنگ امده اند و بشر را خلق کرده اند ...مساله ستاره سیروس یا شباهنگ هیج ربطی به درخشان تر بودنش در اسمان نداشته بلکه سیروس مسوول ارسال پیام اورانی برای زمین بوده (این چیزی است که میشه از افسانه های تمدن های باستانی فهمید )
    ایا مجموعه ستاره های شعرای یمانی واقعا ممکنه منشا خدایان اولیه بوده باشند ؟یا اینکه در واقع مکان اصلی مسافران فضایی زمان بود است ؟
    بر اساس گفته ستاره شناسان ستاره شباهنگ 8.5 سال نوری از زمین فاصله دارد ..هر سال نوری تقریبا 6تریلیون مایل است پس ما فاصله زیادی با ان داریم ..سرعت بهترین راکت های فضایی ما در حدود 7 مایل در ثانیه است این سرعت خیلی خوبیه اما با همین سرعت هم برای رسیدن به شباهنگ حدود 200000 سال زمان لازمه K
    تا حالا دورترین مسافتی که بشر با سرنشین طی کرده ماه بوده که حدود 384 هزار کیلومتر با ما فاصله دارد ..قدم بعدی ما روزی مریخ خواهد بود ..شش ماه سفر به مریخ طول خواهد کشید و حضور داشتن در انجا بدون اکسیژن و شرایطی پیرامون ما است دشوار میشه..فاصله ها کار را در کیهان برای ما که در این سطح از تکنولوژی هستیم و ابتدای راهیم کار را بسیار سخت کرده اما این به معنی این نیست تمدنی دیگر غیر از ما نتونه انجامش بده موضوع اینه ما هنوز به اون سطح از تکنولوژی نرسیدیم
    اگر فاصله های منظومه ای حتی برای موجودات فرازمینی پیشرفته نیز باشند چطور ؟ ایا ممکنه سطح تکنولوژی پیچیده انها فوق تصورات ما باشد ؟ بعید هم نیست میشه و بدیهی هم هست
    ایا داستانهای باستانی مساله سفر های زمانی را تایید میکنند ؟ در این صورت ایا ممکنه که سفر در زمان به موجودات غریبه مثل انسانهای عادی اجازه عبور و مرور به دنیای مارو داد باشد ؟/

    ادامه دارد
     

    Printemps

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/09/20
    ارسالی ها
    1,624
    امتیاز واکنش
    13,218
    امتیاز
    706
    اقوام مایا و فرا زمینی ها (قسمت اول)


    لازم به ذکر میدونم ابتدا در مورد قوم مایا که در امریکای مرکزی در کشورهای مکزیک و پرو و گواتمالا و بولیوی بودند ابتدا یک شمای کلی ازشون بگیم سپس به عجایب این تمدن و ارتباطش با حیات بیگانه بپردازیم
    مایا تمدنی اسرار آمیز در آمریکای جنوبی "
    مایا نام گروهی از اقوام سرخ‌پوست در جنوب مکزیک و شمال آمریکای مرکزی و نام تمدنی قدیمی در همین منطقه‌است. مایاها از مشهورترین قبایل سرخپوست بودند. سرزمین های اولیه قوم مایا شامل منتهی الیه جنوبی مکزیک ، گواتمالا ، بلیز و قسمتی از کاستاریکا و هندوراس می شد ، مساحتی تقریباً به اندازه ی کشور بریتانیا .
    قلمرو مایاها را میتوان به سه بخش تقسیم کرد : نواحی کوهستانی جنوبی که به سواحل اقیانوس آرام می رسد ، نواحی مرکزی پوشیده از جنگل و نواحی خشک شمالی
    قوم مایا از جمله تمدن‌های بسیار پیشرفته آمریکای مرکزی بوده و دست‌آوردهای بسیار چشمگیری در هنر،معماری، ستاره‌شناسی و ریاضیات داشته‌است.

    740566_WDgXrWf1.jpg


    هم‌اکنون نیز گروه‌هایی از اقوام مایا در مکزیک و گواتمالا بسر می‌برند. مایاها با بهره‌گیری از تمدن‌های گذشته خود نظیر اولمک توانستند در خلال سال‌های۲۵۰ تا۹۰۰ پس از میلاد تمدنی عظیم را در آمریکای مرکزی پایه‌گذاری نمایند. تاریخ مایاها به سه دورهٔ مهم بخش‌بندی شده‌است و دوران‌های پیشاکلاسیک یا زندگی ابتدایی و دوران کلاسیک یا عصر طلایی و دورهٔ پساکلاسیک یا افول این تمدن را شامل می‌شود. این قوم که به گویش‌های متعدد زبان مایایی تکلم می‌کردند و نوعی خط ابتدایی هیروگلیفی نیز داشتند که آثاری را به آن می‌نوشتند. تمدن مایا بدست اقوام مجاور ضعیف شده و سرانجام با هجوم اسپانیایی‌ها از میان رفت. پیش از این اضمحلال مایاها به دلیل نامشخصی به یکباره تمدن و شهرهای عظیم را رها کردند و دامان کوهستان‌ها پناه بردند که دلیل این رویداد به سبب از میان رفتن آثار مکتوب آن دوره و روایات گوناگون، هنوز مشخص نیست. پس از آن تمدن مایا رها شد و اقتدار مایاهای کوهستان نیز ابتدا بدست آزتک‌ها و سپس اسپانیایی‌ها از میان رفت. جمعیت مایاهای امروزی که از بازماندگان فرمانروایان دوران باستان آمریکای مرکزی می‌باشند، حدود هفت میلیون تن است که بیشتر در جنوب مکزیک و نواحی کوهستانی گواتمالا و بلیز به‌سر می‌برند
    ______________________________________________
    چگونه ممکن است که اقوام مایا در ان دوران بدونند زمین گرد است ؟؟؟؟؟؟؟انها یک تمدن بسیار پیشرفته بودند با سازه های فوق العاده و یک تقویم بسیار دعالی و عجیب ....
    انها میدانستند سال زهره 585 ر.ز و سال زمین 365 اما چگونه ؟
    تصور ما انسانهای امروزی از انسانهای هزاران سال قبل اینه که در غار نشستند یا با نیزه مشغول شکار هستند و با برگ خودشان را میپوشانند ..این چطور ممکن است از چنین علم هایی برخوردار باشند ؟
    مایا ها محاسباتی انجام دادند که میتواند تا 65 میلیون سال دیگه ا برجا باشد
    بسیار واضح هستش که محاسبات مربوط به سیاره زهره توسط یک وسیله الکترونیکی محاسبه شده است ..
    انها محسابه کردند تمام دوره ها پس از 37960 روز خدایان باز خواهند گشت ؟
    منظور از خدایان چیست ؟ اصلا چجوری این محاسبات را انجام دادند
    ؟؟؟؟
    حالا اینو داشته باشید ... در کتیبه های ماقبل "اینکاها " امده است روزی خدایان از دست ستارگان هفت اختران به زمین خواهند اومد ... نکنه میخواید بگید این ها تخیلات نویسنده هستش !!!! نکنه میخواید بگید اینها هزارن سال قل از سیستم ستاره ای با اطلاع بودند
    در ادامه این الواح گفته شده انها با ارابه ها و کشتی های اتشین و سلاح های مرگبار خواهند اومد !!!!=== منظورش سفینه هستش خیلی واضحه
     

    Printemps

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/09/20
    ارسالی ها
    1,624
    امتیاز واکنش
    13,218
    امتیاز
    706
    اقوام مایا و فرا زمینی ها(قسمت دوم)


    قسمتی از ترجمه ی کتیبه ی ملی مایاها :

    و آن گاه خدایان از آسمان آمدند و از ما جایی برای نشستن می خواستند. به قومم وعده دادند که بناهایی بسازید تا بتوانیم بر روی آن فرود آییم و ما دوباره بر می گردیم، همان هنگام که بنا ساخته شد این قوم را با خود می بریم و برای رسیدن به اهدافشان، به آن قوم علم ریاضیات و نجوم بخشید. و در روز موعود آنها برگشتند و هزاران نفر از اقوامم را بردند و من می دانم.

    740566_EMv5EVCV.jpg


    نظرات باستان شناسان درباره معنی ترجمه کتیبه ملی مایاها

    برخی از باستان شناسان و محققان بر این باور نیستند که واقعا این جملات به معنی فرود آمدن خدایان بر روی سرزمین اقوام مایاها باشد ! آنها این جملات را از فقط جملات مذهبی می دانند که آرزوی و باورهای آنها را می رسانده است.

    اما برخی از دانشمندان و محققان مانند پرفسور اریک فن دانیکن نظریه ی دیگری دارند. ایشان جمله ی کتیبه قوم مایاها را باور دارند اما به شیوه ای دیگر.

    ایشان در نظریه ی خود که در کتاب " ارابه ی خدایان " و کتاب های دیگری که نگاشته است با استدلال و اسناد خود به وجود موجودات فرازمینی اشاره می کند و سعی در اثبات این نظریه دارد. که اقوام مایا خدایانی داشتند. خدایانی از جنس فرازمینی ها . وی معتقد است که علوم فوق العاده شگفت انگیز مایاها در زمینه ی نجوم و ریاضیات که با اکتشافاتی که در این زمینه انجام شده است، به این سطوح علمی پی بـرده اند، دلیل قاطع همین امر است که این قوم با فرازمینی ها ارتباط داشته اند.

    بر روی کتیبه های متعلق با این قوم اشکالی وجود دارد که نشان از قدرت و پیشرفت علمی آنها در آن دوران را میرسانند که انسان های امروز تصورش را هم نمی توانند کنند که آنها به چه تکنولوژی هایی دستیافته بودند.

    خواندن کتاب ارابه ی خدایان یقینا دید بسیاری را نسبت به اقوام گذشته عوض خواهد کرد.

    مستندی با نام Ancient Aleins ساخته شده است که بارها از شبکه ی 4 صدا و سیما همچنین منوتو و شبکه هیستوری امریکا پخش شده است در این مستند آقای اریک فن دانکین نیز حضور دارند. وبسیاری از نقوش حیرت انگیزی و چند کتیبه از مایاها و نحوه ی زندگی آنها را به نمایش می گذارد.
     
    بالا