آرایه های ادبی فارسی

Fatemeh.~. asadi

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/08/03
ارسالی ها
3,931
امتیاز واکنش
8,047
امتیاز
689
محل سکونت
اردبیل
آرایه‌های لفظی
به آن دسته از آرایه‌های ادبی که از تناسب‌های آوایی و لفظی میان واژه‌ها پدید می‌آید می‌گویند.

واج‌آرایی (نغمهٔ حروف)
نوشتار اصلی:
Please, ورود or عضویت to view URLs content!

به تکرار یک
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
یا
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
در یک
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
یا عبارت گفته می‌شود به گونه‌ای که طنین آن در
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
بر جای بماند و باعث پیدایش موسیقی اوایی در آن بخش از سخن شود.

  • مثال
رشتهٔ تسبیح اگر بگْسست، معذورم بدار دستم اندر ساعد ساقیّ سیمین‌ساق بود
(واج‌آرایی با تکرار صامت /س/)

  • مثال
خیزید و خز آرید که هنگام خزان است باد خنک از جانب خوارزم وزان است
(واج‌آرایی با تکرار صامتهای /خ/ و /ز/)

این دو حرف به زیبایی، بیانگر فصل خزان هستند.

قابل ذکر است که واج تکرارشونده ممکن است صامت یا مصوت باشد (البته تکرار صامت بارزتر است). برای مثال:

  • مثال
خوابِ نوشینِ بامدادِ رحیل بازدارد پیاده را ز سبیل
که همان‌طور که دیده می‌شود، تکرار مصوت کوتاه «اِ» در مصراع نخست، تکامل‌بخش موسیقی درونیِ شعر است.

  • مثال
خیال خال تو با خود به خاک خواهم برد که تا زخال تو خاکم شود عبیر آمیز
  • مثال
قیامت قامت و قامت قیامت قیامت می‌کند این قد و قامت
  • مثال
بر او راست خم کرد و چپ کرد راست خروش از خم چرخ چاچی بخاست
  • مثال
شبست و شاهد و شمع و نوشید*نی و شیرینی غنیمتست چنین شب که دوستان بینی
سجع
نوشتار اصلی:
Please, ورود or عضویت to view URLs content!

سجع به معنی آوردن کلمات هم وزن و قافیه در یک عبارت یا نوشته یا انشاء است آوردن سجع می‌تواند به بهتر شدن مطلب یا انشاء ما بسیار کمک کند

ترصیع
نوشتار اصلی:
Please, ورود or عضویت to view URLs content!

هر گاه اجزای دو بخش از یک بیت یا عبارت، نظیر به نظیر، هم وزن و در حرف آخر مشترک باشند. البته منظور از حروف آخر حروف اصلی و انتهایی می‌باشد

جناس
نوشتار اصلی:
Please, ورود or عضویت to view URLs content!

جناس یا همجنس‌سازی نزدیکی هرچه بیشتر واژه‌ها از نظر لفظی است. آرایه جناس به دو نوع اصلی تقسیم می‌شود: جناس تام و جناس ناقص.

جناس تام
در جناس تام، تمام صامت‌ها و مصوت‌های دو کلمه یکسان هستند، اما معنی آنها با یکدیگر متفاوت است. به عبارتی دیگر، واژگانی که دو بار در یک بیت یا عبارت به کار می‌روند و هر بار معنایی متفاوت از آنها برداشت می‌شود، متجانس‌اند.

خرامان بشد سوی آب رَوان چنان چون شده بازیابد رُوان
(رَوان در مصراع نخست به معنی جاری و درمصراع دوم به معنی جان و روح است)

جناس تام دارای فروعی نیز هست، جناس مرکب (یا جناس مَرْفُوّْ) که دو زیر مجموعه نیز دارد: مرکب مَقرون و مرکب مَفروق. همچنین جناس مُلَفَّق نیز از فرعیات جناس مرکب است.

جناس غیر تام (ناقص)
هر گاه دو واژه در یکی از موارد آوایی زیر با هم اختلافی جزیی داشته باشند و در یک بیت یا عبارت به کار روند؛ که انواع آن جناس ناقص، جناس زاید، جناس مذیّل، جناس مرکّب، جناس مفروق، جناس مقرون، جناس متشابه، جناس مطرّف، جناس خط، جناس لفظ و جناس مکرّر هستند که در مرور زمان به دلیل تقسیم‌بندی زیاد در حال کنار گذاشته شدن هستند.

جناس محرّف
اختلاف دو واژه در صداهای کوتاه (اِعراب) جناس ناقص محرف یا جناس ناقص حرکتی می‌باشد:

پس طفل کآرزوی ترازوی زر کُنَد نارنج از آن کَنَد که ترازو کُنَد ز پوست

جناس اختلافی یا جناس ناقص به حرف
هر گاه دو رکن جناس در یکی از حروف با هم اختلاف داشته باشند به آن جناس اختلافی یا جناس ناقص به حرف می‌گویند.. کمند/سمند.. آزاد/آزار.. زحمت/رحمت..

جناس افزایشی،یک واژه یک حرف بیش از دیگری دارد
خاص و خلاص،کام وکامل

یک واژه از ترکیب دو واژه دیگر به دست می‌آید
دل خلوت خاص دلبر آمد دلبر ز کرم به دل برآمد
دو واژه از نظر آوایی یکسان اما از نظر املایی متفاوت اند
هر گاه دو رکن جناس در تلفظ و خواندن با یکدیگر یکسان باشند اما در نوشتار با هم متفاوت باشند به آن جناس لفظی می‌گویند.. صبا/سبا.. خوان/خان.. حیاط/حیات.. خیش/خویش...

اختلاف دو واژه در جابه جایی حروف است
بنات، نبات.

آرایه‌های معنوی
به آن دسته از آرایه‌هایی که بر پایه تناسب‌های معنایی واژه‌ها شکل می‌گیرند آرایه معنوی گویند

مراعات نظیر
نوشتار اصلی:
Please, ورود or عضویت to view URLs content!

آوردن دو یا چند واژه در یک بیت یا عبارت که در خارج از آن بیت یا عبارت نیز رابـ ـطه‌ای آشنا و خاص میان آنها برقرار باشد

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
(ابر و باد و مه و خورشید و فلک همگی جز عناصر و پدیده‌های طبیعت هستند)

تضاد
نوشتار اصلی:
Please, ورود or عضویت to view URLs content!

هر گاه دو واژه با معنای متضاد در یک بیت یا عبارت به کار رود آرایه تضاد پدید می‌آید.

در نومیدی بسی امید است پایان شب سیه سپید است.

واژه‌های /نومیدی/ با /امید/ و همچنین واژگان /سیه/ با /سپید/ متضاد و مخالف هستند.

Please, ورود or عضویت to view URLs content!
(پارادوکس)

هرگاه دو مفهوم متضاد را به هم نسبت دهیم یا آن دو را در یک چیز جمع کنیم، آرایهٔ متناقض‌نما شکل می‌گیرد و معمولاً معنایی عمیق و پرمغز در پسِ آن نهفته‌است.

«جامه‌اش شولای عریانی است»

(عریانی به شولا نسبت داده شده، اما شولا نوعی جامه است و درواقع ضد عریانی است)

مثال: جیب‌هایم پُر از خالی است. {در عالَم واقع، جمع شدن پُر و خالی با هم غیرممکن است و همدیگر را نقض می‌کنند}

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

هرگاه در یک بیت یا عبارت بین دو مورد (مثل «الف» و «ب»)رابـ ـطه‌ای برقرار کنیم و مثلاً بگوییم «الف»، «ب» است یا «الف»، «ب» را آورد و در بخش دیگری از همان بیت یا عبارت بین آن دو مورد همان رابـ ـطه را برقرار کرده اما جای ان دو را با هم عوض کنیم آرایه عکس بدست می‌آید.

بهرام که گور می‌گرفتی همه عمر دیدی که چگونه گور بهرام گرفت

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

هر گاه دو یا چند جزء از کلام بدون توضیحی در پی هم بیایند (لف) و آن گاه توضیحات مربوط به هر یک در پی هم آورده شوند (نشر)، آرایه لفّ‌ونشر شکل می‌گیرند.

پروانه ز من، شمع ز من، گل ز من آموخت افروختن و سوختن و جامه دریدن
(پروانه از من افروختن را، شمع از من سوختن را، و گل از من جامه دریدن را آموخت)

  • مثال
سیب و به و انار به ترتیب لف و نشر دل را و معده را و جگر را مقوی است
  • مثال
به روز نبرد آن یل ارجمند به شمشیر و خنجر به گرز و کمند
برید و درید و شکست و ببست یلان را سر و سـ*ـینه و پا و دست
یعنی: (۱) با شمشیر سر را برید و (۲) با خنجر سـ*ـینه را درید و (۳) با گرز پا را شکست و (۴) با کمند دست را ببست.

  • مثال
هنر خوار شد، جادوی ارجمند نهان راستی، آشکارا گزند
هنر (لف ۱)، جادوی (لف ۲) | راستی (نشر ۱)، گزند (نشر ۲)

Please, ورود or عضویت to view URLs content!
(اشاره)

هر گاه با شنیدن بیت یا عبارتی به یاد داستان و افسانه، رویدادی تاریخی و مذهبی یا آیه و حدیثی بیفتیم، بدون آنکه آن موضوع مستقیماً تعریف شده باشد، آن بیت یا عبارت دارای آرایه تلمیح است.

پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت من چرا ملک جهان را به جویی نفروشم
(اشاره به داستان حضرت آدم و رانده شدن او به خاطر خوردن گندم)

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

هر گاه شاعر یا نویسنده‌ای، بخشی از نوشته فردی دیگر را در میان اثر خود جای دهد، آن شعر یا نوشته را تضمین نموده‌است.

چه خوش گفت فردوسی پاک زاد که رحمت برآن تربت پاک باد
«میازار موری که دانه کش است که جان داردو جان شیرین خوش است»
این دو بیت بخشی از
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
است و
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
بیتی معروف از
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
را در میان شعر خود عیناً نقل کرده‌است.

Please, ورود or عضویت to view URLs content!
(مبالغه)

هنگامی که شاعر یا نویسنده، صفتی را در فرد یا پدیده‌ای آنچنان برجسته نشان دهد که در عالم واقع امکان دستیابی به آن صفت در آن حد و اندازه وجود نداشته باشد، آرایه اغراق آفریده می‌شود. البته این ادعای غیرممکن باید به گونه‌ای بیان شده باشد که باعث افزایش گیرایی سخن گردد وشعار گونه وغیر واقعی جلوه نکند.

بخواهد هم از تو پدر کین من چو بیند که خشت است بالین من
(اغراق در ممکن نبودن رهایی از انتقام پدر)

شود کوه آهن چو دریای آب اگر بشنود نام افراسیاب

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

هر گاه شاعر و نویسنده برای موضوعی، دلیلی غیر واقعی وتخیلی، اما دلپذیر و قانع کننده ارائه دهد به حسن تعلیل دست می‌یابد.

تا چشم بشر نبیندت روی بنهفته به ابر چهر دلبند
حسن تعلیل: شاعر علت ابر پوش بودن قله دماوند را بخاطر ندیده شدن آن از سوی بشر بیان کرده‌است.

  • مثال
تو قلب فسردهٔ زمینی از درد ورم نموده یک چند
حسن تعلیل: علت برآمدگی دماوند اینگونه توجیه شده است که «دماوند» قلب زمین تصور شده است که دردگرفته و از شدت درد، ورم نموده است.

  • مثال
خاک بغداد به مرگ خلفا می‌گرید ور نه این شط روان چیست که در بغداد است؟
حسن تعلیل: شاعر علت جاری بودن رود دجله در بغداد را گریستن خاک آن شهر به مرگ خلفا می‌داند و حال آنکه می‌دانیم جاری بودن رود در بغداد امری طبیعی است.

ارسال المثل (
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
)

هر گاه شاعر یا نویسنده درسخن خود از «ضرب‌المثلی» استفاده کند و یا بخشی از سخن او آنقدر معروف باشد که به عنوان ضرب‌المثل به کار رود؛ آن بخش از کلام، دارای آرایه ارسال المثل یا به اختصار، مثل است. پس، ارسال المثل عبارت است از: آوردن مطلبی حکیمانه در شعر، که نتیجه آن باعث آرایش کلام و تقویت بنیه سخن می‌شود.
Please, ورود or عضویت to view URLs content!


«مثل» یا «ضرب‌المثل» گفتاری کوتاه و شایع است که معمولاً در قالب بیانی کلیشه‌ای مطرح شده به دلیل ایجاز کلام و غنی بودن مفهوم آن، با استقبال عامه مواجه می‌شود و مردم در گفتگوها، مجادله‌ها و اندرزهایشان از آن استفاده می‌کنند، مانند: «بادآورده را باد می‌برد».

منشأ ایجاد مثل، تودهٔ مردم است.
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
دربارهٔ مثل می‌گوید: «پدران ما، مثل را یکی از اقسام بیست و چهارگانه ادب شمرده‌اند و همانند دیگر قسمت‌ها به آن اهمیت داده‌اند. پدران ما کمتر فکری است که نکرده و کمتر اندیشه‌ای است که در عبارتی کوتاه و رسا در دسترس همه نگذاشته باشند، گویا از قدیم ایرانیان به حکمت و مثل مشهور بوده‌اند.»
Please, ورود or عضویت to view URLs content!


گاه آوردن یک مَثَل در نظم و نثر یا خطابه و سخنرانی، اثرش در پروراندن مقصود و جلب توجه خواننده و شنونده، بیش از چندین بیت منظوم و چند صفحه مقاله و رساله باشد.
Please, ورود or عضویت to view URLs content!


بی‌گمان دیوار طبع پست خاک‌آلود ماست گر بود کوتاه‌تر دیواری از دیوار ما
*
آن دم که دل به عشق دهی خوش دمی بُوَد در کار خیر، حاجت هیچ استخاره نیست
*
آنکس که بدم گفت بدی سیرت اوست وانکس که مرا گفت نکو خود نیکوست
حال متکلم از زبانش پیداست از کوزه همان برون تراود که در اوست
*
چون نیک نظر کرد پر خویش بر ان دید گفتا زکه نالیم که از ماست که بر ماست
*
تو نیکی می‌کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز

همهٔ بیت اخیر، ضرب‌المثل شده است

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

هر گاه برای تاًیید یا روشن شدن مطلبی (معمولاً پیچیده) آن را به موضوعی ساده‌تر تشبیه کنیم یا برای اثبات موضوعی نمونه‌ای بیاوریم آرایه تمثیل را به کار گرفته‌ایم.

من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
(
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
خطاب به زاهدان و واعظان می‌گوید که من اگر خوب یا بد هستم ربطی به شما ندارد و شما همان بهتر که مراقب اعمال خود باشید، همچنان که هر کسی هنگام درو آنچه را که خود کاشته‌است برداشت می‌کند. شاعر برای درستی گفته خود در مصراع نخست، در مصراع دوم موضوعی ساده را که درستی آن بر همه آشکار است به عنوان نمونه‌ای برای ان ذکر می‌کند)

سؤال و جواب
سؤال و جواب یا مناظره یا پرسش و پاسخ یا گفتگو یا مراجعه؛ آن است که متکلم آنچه را که بین دو کس واقع شده، در شعر به‌صورت پرسش و پاسخ یا پیغام و جواب به لفظی بلیغ و با اسلوبی لطیف بیان کند،
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
و تمام شعر مبتنی بر پرسش و پاسخ یا گفتگو باشد.
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
به عبارتی دیگر، در اصطلاح ادبی، شعر یا نثری است که در آن دو چیز یا دو کس در مقابل هم قرار می‌گیرند و بر سر موضوعی با هم به بحث و گفتگو می‌پردازند تا سرانجام یکی بر دیگری غالب آید و نتیجهٔ دلخواه و از پیش معلوم، حاصل شود.

در این نوع شعر معمولاً، در مصرع یا بیت اول سؤال به میان می‌آید و در مصرع یا بیت دوم جواب آن داده می‌شود و شکلی از گفتگو را ایجاد می‌کند و مخاطب را در جواب شعری و لـ*ـذت هنری شعر سهیم می‌کند. نمونه‌های این صنعت از نخستین برهه‌های پیدایش ادبیات فارسی وجود دارد. مانند: «گفتگوی زاغ سیاه و باز سفید» در دیوان
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
و سؤال و جواب‌های عاشقان و معشوقان، اشیاء و آدم‌ها، آدم‌ها با آفریده‌های ذهنی؛ نمونه‌های موفق سؤال و جواب را در شعر حافظ،
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
،
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
،
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
و دیگر شاعران و نویسندگان بزرگ می‌توان دید.
Please, ورود or عضویت to view URLs content!


در این طرز سخن، کلماتی که بیان‌گر سؤال و جواب هستند به‌کار می‌رود مانند: گفتم، گفتا.
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
«مناظرهٔ خسرو با فرهاد» در مثنوی
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
، نمونه‌ای از این آرایه است:

نخستین بار گفتش کز کجایی بگفت از دار ملک آشنایی
نمونه‌ای از پروین اعتصامی:

محتسب مـسـ*ـتی به ره دیده و گریبانش گرفت مـسـ*ـت گفت ای دوست این پیراهن است افسار نیست
گفت مـسـ*ـتی زان سبب افتان و خیزان می‌روی گفت جرم راه رفتن نیست ره هموار نیست
سؤال و جواب مرهون عوامل دیگری هم هست؛ از جمله: اسلوب حکیم (به این معنا که شنونده، سخن یا پاسخ گوینده را به معنی دیگر حمل کند. این تبدیل و تغییر معنا را در اصطلاح اسلوب حکیم می‌گویند)،
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
،
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
و
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
.
Please, ورود or عضویت to view URLs content!


Please, ورود or عضویت to view URLs content!

هرگاه
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
بیتی بسراید که با عوض کردن جای
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
اول و مصراع دوم خللی در مفهوم بیت ایجاد نشود و بیت دوم مصداقی برای بیت اول باشد، به آن آرایهٔ اسلوب معادله گویند.
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
از جمله شاعرانی است که اسلوب معادله را به عنوان یک
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
اصلی در اشعار خویش قرار داده‌است. (شاعر در مصراعی سخن می‌گوید و برای اثبات سخن خود از مثل استفاده می‌کند)

  • مثال
دود اگر بالا نشیند کسر شأن شعله نیست /// جای چشم، ابرو نگیرد، گرچه او بالاتر است

  • مثال
عیب پاکان زود بر مردم هویدا می‌شود /// موی اندر شیر خالص زود پیدا می‌شود

  • مثال
پردهٔ شرم است مانع در میان ما و دوست /// شمع را فانوس از پروانه می‌سازد جدا

  • مثال
محرم این هوش جز بی هوش نیست /// مر زبان را مشتری جز گوش نیست

  • مثال
پیشانی عفو تو را پرچین نسازد جرم ما /// آیینه کی برهم خورد از زشتی تمثال‌ها

  • مثال
ای دوست دزد حاجب و درمان نمی‌شود /// گرگ سیه روز سگ چوپان نمی‌شود

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

در اصطلاح آن است شاعر جمله‌ای آورد که حمل بر بیش از یک پاسخ شود و پاسخ بر خلاف انتظار باشد.

  • مثال
گفتی زخاک بیشترند اهل عشق من /// از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم

Please, ورود or عضویت to view URLs content!
منقطع

حکمی راکه هیچ ربطی به هم ندارد مورد استثنا قرار دادن، همچنین در این صنعت از حروف استثناء استفاده می‌شود.

  • مثال
بخشکید سرچشمه‌های قدیم /// نماند آب جز آب چشم یتیم (سعدی)

  • مثال
ابا تاج و با گنج نادیده رنج /// مگر زلفشان دیده رنج شکنج (فردوسی)

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

یعنی مانند کردن چیزی به چیز دیگر که به جهت داشتن صفت یا صفاتی با هم مشترک باشند.

هر تشبیه دارای چهار رکن یا پایه است:

۱- مشبه: کلمه‌ای که آن را به کلمه‌ای دیگر تشبیه می‌کنیم.

۲- مشبه به: کلمه‌ای که کلمهٔ دیگر به آن تشبیه می‌شود.

۳- ادات تشبیه: کلمات یا واژه‌هایی هستند که نشان دهندهٔ پیوند شباهت می‌باشند و عبارتنداز: همچون، چون، مثل، مانند، به سان، شبیه، نظیر، همانند، به کردار و ... .

۴- وجه شبه: صفت یا ویژگی مشترک بین مشبه و مشبه به می‌باشد. (دلیل شباهت)

مثال: علی مانند شیر شجاع است. به ترتیب: مشبه (علی)؛ ادات تشبیه (مانند)؛ مشبه به (شیر)؛ وجه شبه (شجاع) اگر تشبیهی ادات تشبیه داشته باشد تشبیه را مرسل می‌گویند.

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

به کار رفتن واژه‌ای به جای واژه دیگر مجاز نام دارد. هیچ‌گاه چنین امری ممکن نیست مگرآنکه میان آن دو واژه در خارج از کلام رابـ ـطه‌ای بر قرار باشد. برای مثال: آن قدر گرسنه‌ام که می‌توانم تمام ظرف را بخورم. تمام ظرف را بخورم مجاز از گرسنگی و رابـ ـطه‌ای میان دو واژه‌ای ظرف و غذا در این عبارت است.

ماه دشت لاله‌ها را روشن کرده است (ماه: مجاز از نور ماه است)

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

هر گاه واژه‌ای به دلیل شباهتی که با واژه دیگر دارد به جای آن به کار رود استعاره پدید می‌آید. (همچنین بیان امری نا شناخته بر حسب امر شناخته شده) در واقع استعاره نوعی از تشبیه است که یکی از دو طرف تشبیه در آن ذکر نشده باشد (یا مشبه یا مشبه به ذکر نشده باشد)

بر کشته‌های ما جز باران رحمت خود مبار. (کشته‌ها به کسر «ک») در این عبارت رحمت خدا به باران مانند شده‌است. روشن است که در این عبارت، منظور از کشته‌ها معنایی لفظی آن نیست بلکه مقصود اعمال بندگان است.

مثال: هرچه خواهی در سوادش رنج برد تیغ صرصر خواهش حالی سترد----> تیغ صرصر استعاره از باد استعاره از واژهٔ عاریه آمده است بمعنی عاریه گرفتن ویژگی از کسی یا چیزی برای دیگری

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

به جملات زیر توجه کنید تنها همان رتبه‌های بالا را وعده بگیر و مابقی را نقداً خط بکش با حال استیصال پرسیدم پس چه خاکی بر سرم بریزم؟ در جمله‌های بالا دو عبارت مشخص شده دارای دو معنی نزدیک و دور هستند اما معنی دور ان‌ها مورد نظر است. خط بکش در اصطلاح یعنی نادیده بگیر و چه خاکی به سرم بریزم یعنی چه کار باید بکنم در جمله‌های ذکر شده این معانی دور مورد نظر است و معانی نزدیک و واقعی مقصود نویسنده را نمی‌رساند و به این کار برد کنایه می‌گویند
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
مثال هنوزم از دهانت بوی شیر می‌آید: بوی شیر کنایه از خردسال بودن هست

Please, ورود or عضویت to view URLs content!
(جان‌بخشی)

هر گاه صفات انسان را به یک جسم بی جان ربط بدهیم از آرایهٔ تشخیص استفاده کرده‌ایم مثال: این کتاب من را به خواندنش دعوت می‌کند

Please, ورود or عضویت to view URLs content!

هر گاه موضوعی را که مربوط به یکی از حواس است. به چیزی نسبت دهیم که با ان حس قابل احساس نباشد، آرایه حس آمیزی آفریده می‌شود که در زبان روزمره نیز کم کاربرد نیست.

طعم پیروزی را چشید...

در این عبارت «مزه» که مربوط به حس چشایی است به پیروزی نسبت داده شده‌است. اما پیروزی با حس چشایی قابل احساس نیست.

حقیقت تلخ است.

در این عبارت {تلخی} که مربوط به حس چشایی است به حقیقت نسبت داده شده است. اما حقیقت با حس چشایی قابل احساس نیست.
 
بالا