آریو برزن

  • شروع کننده موضوع *فریال*
  • بازدیدها 263
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

*فریال*

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
1970/01/01
ارسالی ها
7,020
امتیاز واکنش
7,770
امتیاز
465
محل سکونت
لارستان
آریوبرزن (به یونانی: Aριoβαρζάνης)‏ در پارسی کنونی به گونه آریابرزین هم گفته و نوشته میشود و به معنی ایرانی باشکوه

است. آريوبرزن كه با عنوان آريوبرزن دوم شناخته ميشده است (همچنين آریا برزن و در پارسي كهن آريابردنا دوم (Ariyabrdna-II) و نيز آرتابازوس دوم (Artabazus II))از نوادگان فارنابازوس

(Pharnabazus) است كه پسر یکی از اشرافزادگان ایران بوده است. در سال 387 پيش از ميلاد فارنابازوس ساتراپ (استاندار)

آناتولي (شمالباختري تركيه امروزي) بود. فارنابازوس روابط دوستانهای با آتن و اسپارتای داشت. وي كه همروزگار با اردشيرشاه بود روابط خوب خود با پادشاه را تا آخر عمر حفظ کرد و تا زمانی که زنده بود فرماندار باقی ماند. آرتابازوس (225-289 پيش از

ميلاد) پدر آريوبرزن نيز يك اشرافزاده ايراني بود كه در دربار داريوش سوم (آخرين پادشاه سلسله هخامنشي) موقعيت قابل

ستايشي داشت. آریوبرزن سردار ایرانی در کوههای پارس در برابر سپاه اسکندر مقدونی ایستادگی کرد و خود و سربازانش تا واپسین تن کشته شدند.

او از جنگجویان اوکسین بود، اوکسین ها طایفه ای از مردم لر در قدیم بوده، که بازماندگانشان امروزه با نام لر بزرگ شناخته می شوند . سکونتگاهشان کوههای بختیاری و کهگیلویه و بویر احمد امروزی بوده است. با وجودي كه از دوران كودكي آریوبرزن

اطلاعات چنداني در دست نيست، اما به خوبي روشن است كه در سال 335پيش از ميلاد فرمانده پرسیس (پارس، Persis) (استان فارس در ایران امروز است) بود.

بر پايه يادداشتهاي روزانه كاليستنس (Callisthenes) مورخ رسمي اسكندر، در ماه اگوست سال 330 پیش از میلاد نيروهاي فاتح مقدوني در پيشروي به سوي "پرسپوليس" پايتخت آن زمان ايران، در يك منطقه كوهستاني صعب العبور (دربند پارس، تُكاب در

كهگيلويه، اين محل معبري بود كه از پارس به شوش مي رفت) با يك هنگ ارتش ايران (1000 تا 1200 نفر) به فرماندهي ژنرال

آريوبرزن رو به رو و متوقف شدند و اين هنگ چندين روز مانع ادامه پيشروي ارتش دهها هزار نفري اسكندر شد كه مصر، بابل و شوش را قبلا تصرف کرده و در سه جنگ، داريوش سوم را شكست و فراري داده بود.

فتح پارسه

اسکندر برای فتح پارسه سپاهیان خود را به دو پاره بخش کرد :بخشی به فرماندهی (پارمن یونوس) از راه جلگه (رامهرمز و بهبهان)به سوی پارسه روان شد و خود اسکندر با سپاهیان سبک اسلحه راه کوهستان (کوه کهکیلویه)را در پیش گرفت و در تنگه های در بند پارس(برخی آنرا تنگ تکاب و گروهی آنرا تنگ آری کنونی می دانند) با مقاومت ایرانیان روبرو گردید.

آن هنگام که اسکندر بر تنگ تکاب وارد شد، سردار آریوبرزن را پيش روي خود دید، گروهی در بالای تنگه با شمشیرهای آخته و گروهی بر فراز معبر سنگها و گروهی دیگر با فلاخن(سلاح پرتاب سنگ) و تیر و کمان بر آنان فرود آمدند. وقتي اسكندر به آنجا رسيد حملات

سختي كرد اما كاري از پيش نبرد و سربازانش سپر را بر سر گذاشته و عقب نشيني كردند.در حاليكه اسكندر فكر ميكرد بي هيچگونه تلفات و ايستادگي آنجا را تسخير ميكند . . . در چنین موقعیتی عرصه بر اسکندر تنگ شد و شکست را روبروی خود دید.

پس از 48 روز مبارزه، يكي از روساي طوايف ايرانی (برخي منابع وي را يك چوپان ايراني اسير شده و برخي وي را از اسيران غيرايراني كه قبلا به ايران رفت و آمد داشته معرفي كردهاند كه آزادی خویش را با نشان دادن يك بیراهه (و در واقع با یک خيانت) با وی معامله کرد) به كشور زادگاه خود خيانت كرد و اسكندر را از

مسير كوه به پشت خط سپاه آريوبرزن راهنمايي نمود. اسکندر بدین طریق، خود و سپاهیان را به پشت لشگر ایرانیان رسانید و آنانرا دور زد. اين نكته نشان ميدهد كه چگونه اسكندر با خيانت برخي و استفاده از نقشه جنگی ایرانیان در جنگ

ترموپیلThermopyle توانست در جنگ عليه ايرانيان به پيروزي برسد. اسكندر پس از پيروزي بر آريوبرزن آن خائن را كه راه را نشان داده بود به جرم خيانت اعدام كرد.

با گذشت زمان كوتاهي پس از آنكه اسكندر به پشت سپاه آريوبرزن رسيد، قهرمان ايراني از سه جهت مورد هجوم واقع شد. از شمال توسط فيلوتاس (Philotas)، از غرب توسط كراتروس(Craterus) و از شرق توسط خود اسكندر. بسياري از ايرانيان قتل عام شدند.

کشته شدن سردار ایرانی

آريوبرزن و سپاه وفادارش شجاعانه عليه مهاجمان جنگيدند، پس از چندي آريوبرزن با 40 سوار و 5 هزار پياده و وارد ساختن تلفات سنگين به دشمن، حلقه محاصره را شكست و براي ياري به پايتخت و نجات مردم، آهنگ بازگشت به سوي پارسه (تخت جمشيد يا پرسپوليس) را نمود، ولي سپاهياني كه پيشتر به دستور اسكندر از راه جلگه به طرف پارسه رفته بودند، پيش از رسيدن او به پايتخت، به پارسه دست يافته بودند. در میانه راه پارسه، اين لشگر جلوي پيشروي سپاه ايران به فرماندهي آريوبرزن را سد كردند . راه دیگری نبود، سردار پارسی نبرد را آغاز نمود،جنگي سهمگين در گرفت. یوتاب خواهرآریو برزن و سردار داریوش سوم در جنگ با اسکندر، همراه و همگام با برادر خود پا به پاجنگید. یوتاب (به معنی درخشنده و بیمانند) فرماندهی بخشی از سپاهیان برادر را برعهده داشت و در کوهها راه را بر اسکندر بست . آريوبرزن با وجود سرنگوني پايتخت و در حالي كه سخت در پيگرد سپاهيان دشمن بود، حاضر به تسليم نشد و آنچنان در پیكار با دشمن پاي فشرد تا گذشته از خود او، همه يارانش از پاي در افتادند و جنگ هنگامي به پايان رسيد كه آخرين سرباز پارسي سپاه آريوبرزن به خاك افتاد. یوتاب نيز چنان جنگید تا او نيز کشته شد و هر دو نامی جاوید از خود برجای گذاشتند.

پایان فرمانروايي هخامنشيان

بدين ترتيب آخرین دژ انسانی نیز فرو ریخت و فرمانروايي هخامنشيان پايان يافت . . . هنگامی که اسکندر این خبر را شنید، به سوی پارسه حركت نمود و مردم آن شهر بي دفاع را تسليم يافت. سپس فرمان به غارت داد، مهاجمان مقدونی بر مردم تاختند و آنچه که از شهر باقی بود به یغما بردند و آنچه را نمیتوانستند بر زمین کوفتند، گویند غنائم آنچنان بسيار بود که اسکندر را توان حمل آن همه نبود. تاريخنگاران یوناني گویند که اسکندر مـسـ*ـت از باده بر تختگاه پادشاهان پیشین پارس تکیه داده بود که زنی آتنی تبار به نام تائیس به وی پیشنهاد نمود که تختگاه را آتش بزند، مشعلها را برافروختند، در پیشاپیش آنان اسکندر نخستين مشعل را بر پرده تالار گرفت، در پس وی تائیس در حرکت بود ، دیگران نیز همچنان کردند . . . در برخي منابع آمده که اسكندر در آن هنگام به هيچ وجه در حالت مستي نبود و در هوشياري كامل به سر ميبرد و براي انتقام از به آتش كشيدن شدن آتن در حمله خشايارشا، فرمان به آتش كشيدن نماد شكوه، تمدن و توانمندي ايرانيان، تخت جمشيد را صادر كرد. بدين ترتيب کاخ تخت جمشید را به يك باره دود و آتش فرا گرفت و شهري را كه بيش از يكصد سال صرف ساختنش شده بود تنها در چند ساعت فرو ریخت و به آوار و خاكستر تبديل شد.
آریو برزن یکی از ميهنپرست ترین فرماندهان تاريخ ایران زمین بود. یکی از سرداران بزرگ تاریخ ایران که در برابر یورش اسکندر مقدونی به ایران زمین، دلیرانه از سرزمین خود پاسداری کرد و در این راه جان باخت و حماسهی «در بند پارس» یا «دروازه پارس» را از خود در تاریخ به یادگار گذاشت. کسی که تا حد مرگ مقابل اسکندر جنگید، اما نتوانست مانع پیروزی او و همچنین به آتش کشیدن و ویرانی پارسه ، پایتخت امپراتوری ایران آن زمان گردد. دلاوریهای سردار آریو برزن، یكی از برگهاي ستايش برانگیز تاریخ ميهن ما را تشكیل میدهد و نمود از جان گذشتگی ایرانیان در راه میهن است.

مقاومت لئونيداس و آريوبرزن

آريوبرزن و مردانش نزديك به يك سده پس از ايستادگي لئونيداس در برابر ارتش خشايارشا در ترموپيل، كه آن هم در ماه اوت روي داد پايداري خود را به همان گونه در برابر اسكندر آغاز كرده بودند.تفاوت ميان مقاومت لئونيداس و آخرين ايستادگي «آريوبرزن» در اين است؛ كه يونانيان در ترموپيل، در محل بر زمين افتادن لئونيداس، يك پارك و بناي ياد بود ساخته و تنديس او را بر پا داشته و آخرين سخنانش را بر سنگ حك كردهاند تا از او سپاسگزاري شده باشد، ولي از آريوبرزن جز چند سطر ترجمه از منابع ديگران اثري در دست نيست. اگر به فهرست درآمدهاي توريستي يونان بنگريم خواهيم ديد كه بازديد از بناي يادبود و گرفتن عكس در كنار تنديس لئونيداس براي يونان هر ساله ميليونها دلار درآمد گردشگري دارد. همه گردشگران ترموپيل اين آخرين پيام لئونيداس را با خود به كشورهايشان ميبرند: اي رهگذر، به مردم لاكوني ( اسپارت ) بگو كه ما در اينجا به خون خفته ايم تا وفاداريمان را به قوانين ميهن ثابت كرده باشيم (قانون اسپارت عقب نشيني سرباز را اجازه نميداد). لئونيداس پادشاه اسپارتيها بود كه در اوت سال 480 پيش از ميلاد، دفاع از تنگه ترموپيل در برابر حمله ارتش ايران به خاك يونان را برعهده گرفته بود. از شباهت های مرگ لئو نیداس با آریوبرزن این است که هر دو در راه محافظت از یک معبر مردند و لئونیداس نیز مانند آریوبرزن حاضر به تسلیم نشد و خشایار شا دستور داده بود او را آن قدر با تیر و نیزه زدند تا از پا در آمد. به دلیل همین شباهت در از خودگذشتگی او و آریوبرزن بود که اسکندر دستور داد:روی قبر آریوبرزن بنویسند به "یاد لئو نیداس".

نبرد گوگمل و مقاومت آريوبرزن

کالیستنس درخصوص مقایسه نبرد دربند و نبرد گوگمل نوشته است:« اگر چنین مقاومتی در نبرد گوگمل در (کردستان کنونی عراق) در برابر ما صورت گرفته بود، شکست مان قطعی بود. در گوگمل با خروج غیر منتظره داریوش سوم از صحنه، واحدهای ارتش ایران نیز که در حال پیروز شدن بر ما بودند در پی او دست به عقب نشینی زدند و ما پیروز شدیم. داریوش سوم در جهت شمال شرقی ایران فرار کرده بود و آریو برزن در ارتفاعات جنوب ایران و در مسیر پرسپولیس به ایستادگی ادامه داد».

مجسمه آریوبرزن در یاسوج

شهرداری یاسوج، مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد ایران تندیسی از آریوبرزن را در ورودی این شهر نصب کرده بود که پس از سخنان و اعتراضات فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان کهگیلویه و بویراحمد در دوم تیر سال ۱۳۹۰، دادستان یاسوج به شهرداری این شهر دستور داد مجسمه را از میدانی به همین نام در شهر یاسوج پایین بیاورد. عوض شهابی فر، فرمانده سپاه فتح استان کهگیلویه و بویر احمد جهت دم اسب آریو برزن را نامناسب دانسته بود. که صحبت های این فرمانده سپاه با مخالفت آیت الله ملک حسینی نماینده ولی فقیه و خبرگان رهبری مواجه شد. وی در این باره چنین گفت: آریوبرزن یک سردار ایرانی ضد ظلم، ضد تجـ*ـاوز و ضد اشغالگری بوده است و پاسداشت آن هیچ اشکالی ندارد، بلکه قدردانی از چهره های مثبت و افتخارآفرین وظیفه هر انسان شرافتمندی است. کسانی که مخالف نصب این تندیس هستند جلوی پخش سریالهایی مثل "جومونگ" و قهرمانهای خودساخته دیگر کشورها را از تلویزیون بگیرند. آیت الله ملک حسینی با بیان اینکه ایران آنقدر قهرمان ملی و اسلامی دارد که امثال "جومونگ" به اندازه خاک پای هیچکدام از آنان نیست، گفت: شاهنامه فردوسی مملو از داستانهای حماسی و قهرمانان ایرانی است و لازم است جوانان ما به جای اینکه وقت خود را صرف داستانهای تخیلی و دروغ پردازیهای سایر کشورها درخصوص قهرمانانشان کنند با قهرمانان کشور خودشان آشنا شوند. همچنین دادستان این شهر حجتالاسلام و المسلمین سید محمود موسوی در این خصوص این گونه اظهار داشت: نمادهای ارزشی زیادی در جامعه داریم از جمله شهدا، علما و نقش مردم در صحنههای مختلف انقلاب که بهتر است از این نمادها استفاده کنیم.

مسئولیت و مقام ها:
فرمانده پرسیس
از ميهنپرست ترین فرماندهان تاريخ ایران زمین

تاريخ فوت، محل فوت، هنگام فوت، محل دفن:

در 330 پیش از میلاد در کوههای زاگرس درگذشت.او را در همان محل در میانه کوهی، نزدیکی روستای میراثخون،از روستاهای استان کهگیلویه و بویراحمد ،به خاک سپردند . این آرامگاه در زبان محلی،به کوه تراش دی و دوور(مادر و دختر) معروف می باشد،متاسفانه مکان آرامگاه این سردار بزرگ هخامنشی،در تاریخ ایران ناشناخته باقی مانده است،و هیجگونه سند،و اثری از این مکان ،در اسناد و دانش تاریخی ایران و جهان،وجود ندارد.

نقل قول و خاطرات:

در کتاب آتیلا نوشته ی لویزدول آمده که در آخرین نبرد، اسکندر که از شجاعت آریوبرزن خوشش آمده بود به او پیشنهاد داده بودکه تسلیم شود تا مجبور به کشتن او نشود ولی آریوبرزن گفت:« شاهنشاه ایران مرا به اینجا فرستاده تا از این مکان دفاع کنم و من تا جان در بدن دارم از این مکان دفاع خواهم کرد». اسکندر نیز در جواب او گفت:«شاه تو فرار کرده .
 
بالا