- عضویت
- 2016/04/18
- ارسالی ها
- 4,852
- امتیاز واکنش
- 29,849
- امتیاز
- 1,120
مجله همشهری سرنخ: گروهی از دانشمندان ژاپنی نوع خاصی از تلویزیون را ساخته اند که می توانید با استفاده از آن بوهای مختلف را حس کنید. آنها اسم این دستگاه جدید را «تلویزیون بودار» یا Smell-O-Vision گذاشته اند. ایده ساخت چنین وسیله ای از یک برنامه تلویزیونی بیرون آمده که حدود 50 سال پیش زاده شده اما بارها شکست خورده بود.
اولین بار که ایده بوییدن فیلم به ذهن بشر رسید، به سال ها پیش بر می گردد. در سال 1986 میلادی، جک کاردیف، کارگردان سینما اعلام کرد که فیلم جدیدش ویژگی های خاصی دارد که آن را از بقیه فیلم های سینمایی متمایز می کند. او اسم فیلمش را «بوی راز آلود» گذاشته بود که البته بعدها به نام «تعطیلات در اسپانیا» تغییر کرد.
این نخستین فیلم در تاریخ بود که تماشاگران می توانستند در صحنه های خاص و دراماتیک فیلم، بوی مربوط به آن صحنه را استشمام کنند. در این سیستم خاص، زمانی که هر کدام از صحنه های فیلم نمایش داده می شد، منبع های اسانس بوی خاصی را در فضا پخش می کردند.
هر چند این ایده خلاقانه چندان مورد توجه قرار نگرفت و حتی منتقدان چنین بوهایی را از دلایل ضعف فیلم دانستند اما کارگردان نمایش تا مدت ها از این ایده خاص دفاع می کرد و می گفت: «من سال ها چنین ایده ای را در ذهن داشتم که از بو در فیلم هایم استفاده کنم. اگر امروز نتیجه خوبی از کارم نگرفته ام به خاطر این است که عطرها شیمیایی و ساختگی هستند اما بالاخره روزی می رسد که آدم ها از چنین سیستمی استفاده کنند.»
اولین تلویزیون بودار جهان
در سال 1939 میلادی طرح بلندپروازانه ای مطرح شد که بوییدن فیلم را امکان پذیر می کرد. ایده «اسمل ویزیون» که در نمایشگاه بین المللی نیویورک ارائه شد، در واقع از صندلی هایی تشکیل شده بود که به بسته های عطر مجهز بودند. این بسته ها به یک زمان سنج متصل شده بودند که در زمان های خاصی از فیلم، محفظه اش باز می شد و بوی مربوط به آن فضا را به بینی بیننده می رساند.
این ایده البته هیچ وقت پیاده نشد تا این که حدود 60 سال بعد یک فیلمساز آمریکایی به فکر پخش کردن بوی فیلم در سالن های سینما افتاد. فیلم «بوی راز آلود» اولین و آخرین فیلم بودار جهان لقب گرفت که در فوریه 1960 در سینماهای مطرح آن زمان در سه شهر بزرگ نیویورک، لس آنجلس و شیکاگو روی پرده رفت. در تبلیغات این فیلم جنجالی به تاریخچه فیلمسازی اشاره شده بود و سازندگان آن فکر می کردند که انقلابی در دنیای فیلمسازی به پا خواهند کرد.
آنها سعی کرده بودند با توجه به امکانات آن زمان، حس دقیقی از اتفاقات درون فیلم را به تماشاچی منتقل کنند، به همین دلیل در بسیاری از موارد به جای این که سراغ عطرها و اسانس های آشنا بروند، مواد بودار و خاص را در بعضی محفظه ها قرار داده بودند. برای مثال در یکی از صحنه های فیلم که هنرپیشه مشغول کشیدن پیپ است، عطر نوعی تنباکوی غلیظ در هوا پخش می شد.
پیش از این که این فیلم روی پرده نمایش قرار بگیرد، منتقدان درباره این انقلاب بزرگ دنیای فیلمسازی نظرات مثبتی نوشتند، از جمله «ریچارد دنیسون» از نیویورک تایمز و «ارل ویلسون» ستون نویس مطرح آن زمان نوشته بودند که «این فناوری می تواند هر بویی را که شما اراده داشته باشید به مشام برساند.» اما نتیجه ای که به دست آمد چندان مطلوب نبود. مکانیزمی که برای این سیستم طراحی شده بود، درست کار نکرد.
آن طوری که مجله «ورایتی» در آن زمان نوشت: «خیلی از کسانی که در بالکن نشسته بودند، نتوانستند بو را تشخیص بدهند و این طور به نظر می رسید که چند ثانیه بعد از نمایش یک صحنه خاص، بوی آن را فهمیده بودند. در بقیه بخش های سالن نمایش هم وضع خوبی برقرار نبود. کسانی که در بخش های دیگر نشسته بودند، همین بوی اندک را هم نتوانستند به خوبی حس کنند و باید مدت ها به طور عمیق نفس می کشیدند تا همه چیز واضح شود.
تکنسین های متخصص این مشکل را برای اکران های بعدی رفع کردند اما دیگر خیلی دیر شده بود چون منتقدان و آدم مشهورهایی که آن روز دعوت شده بودند، علیه این فیلم و مشکلاتش مطلب نوشتند. کار آنها باعث شد که فیلم بودار، هنوز پخش نشده، زمین بخورد. کارگردانی که این فیلم را کارگردانی کرده بود تا چندین سال از نظرها پنهان بود و عاقبت حدود 20 سال بعد، آخرین فیلمش را کارگردانی کرد.»
پخش بو با امواج تلویزیونی
با وجود شکست خوردن پروژه فیلم بودار، تکرار چنین تجربه ای همیشه مطرح می شد و کسانی دوست داشتند آن را دوباره تجربه کنند. در سال 1965 میلادی یعنی حدود 5 سال بعد از اکران آن فیلم عجیب، یکی از برنامه های شبکه BBC که به مناسبت اول آوریل (روز دروغ بزرگ که تقریبا شبیه دروغ سیزده است) پخش شده بود، با یک استاد دانشگاه در این باره مصاحبه کرد. آقای پرفسور در گفتگو تاکید کرده بود که یک وسیله خاص به نام «اسملوویزیون» را اختراع کرده است. این اختراع خاص می توانست بوهایی را که در استودیو وجود دارند از طریق امواج به تلویزیون های معمولی برساند و آنها دقیقا بوهایی را که در تلویزیون احساس می شود، حس کنند.
او بعد از این اتفاق، در همان محیط استودیو، قهوه دم کرده و حتی پیاز هم خرد کرد، البته واضح است که این یک برنامه فکاهی بود که می خواست دروغ یکم آوریل را به شکلی جذاب پخش کند اما بینندگان گوش شان به این حرف ها بدهکار نبود.
عده ای از تماشاچی های پروپاقرص اما خیال پرداز در همان زمان با استودیو تماس گرفته و تاکید کرده بودند که توانسته اند بوی قهوه را حس کنند. عده ای دیگر هم به خاطر مشکل حساسیت شان نسبت به پیاز از شبکه شکایت کرده و گفته بودند که بوی پیاز باعث شده حساسیت شان دوباره عود کند.
اولین بار که ایده بوییدن فیلم به ذهن بشر رسید، به سال ها پیش بر می گردد. در سال 1986 میلادی، جک کاردیف، کارگردان سینما اعلام کرد که فیلم جدیدش ویژگی های خاصی دارد که آن را از بقیه فیلم های سینمایی متمایز می کند. او اسم فیلمش را «بوی راز آلود» گذاشته بود که البته بعدها به نام «تعطیلات در اسپانیا» تغییر کرد.
این نخستین فیلم در تاریخ بود که تماشاگران می توانستند در صحنه های خاص و دراماتیک فیلم، بوی مربوط به آن صحنه را استشمام کنند. در این سیستم خاص، زمانی که هر کدام از صحنه های فیلم نمایش داده می شد، منبع های اسانس بوی خاصی را در فضا پخش می کردند.
هر چند این ایده خلاقانه چندان مورد توجه قرار نگرفت و حتی منتقدان چنین بوهایی را از دلایل ضعف فیلم دانستند اما کارگردان نمایش تا مدت ها از این ایده خاص دفاع می کرد و می گفت: «من سال ها چنین ایده ای را در ذهن داشتم که از بو در فیلم هایم استفاده کنم. اگر امروز نتیجه خوبی از کارم نگرفته ام به خاطر این است که عطرها شیمیایی و ساختگی هستند اما بالاخره روزی می رسد که آدم ها از چنین سیستمی استفاده کنند.»
اولین تلویزیون بودار جهان
در سال 1939 میلادی طرح بلندپروازانه ای مطرح شد که بوییدن فیلم را امکان پذیر می کرد. ایده «اسمل ویزیون» که در نمایشگاه بین المللی نیویورک ارائه شد، در واقع از صندلی هایی تشکیل شده بود که به بسته های عطر مجهز بودند. این بسته ها به یک زمان سنج متصل شده بودند که در زمان های خاصی از فیلم، محفظه اش باز می شد و بوی مربوط به آن فضا را به بینی بیننده می رساند.
این ایده البته هیچ وقت پیاده نشد تا این که حدود 60 سال بعد یک فیلمساز آمریکایی به فکر پخش کردن بوی فیلم در سالن های سینما افتاد. فیلم «بوی راز آلود» اولین و آخرین فیلم بودار جهان لقب گرفت که در فوریه 1960 در سینماهای مطرح آن زمان در سه شهر بزرگ نیویورک، لس آنجلس و شیکاگو روی پرده رفت. در تبلیغات این فیلم جنجالی به تاریخچه فیلمسازی اشاره شده بود و سازندگان آن فکر می کردند که انقلابی در دنیای فیلمسازی به پا خواهند کرد.
آنها سعی کرده بودند با توجه به امکانات آن زمان، حس دقیقی از اتفاقات درون فیلم را به تماشاچی منتقل کنند، به همین دلیل در بسیاری از موارد به جای این که سراغ عطرها و اسانس های آشنا بروند، مواد بودار و خاص را در بعضی محفظه ها قرار داده بودند. برای مثال در یکی از صحنه های فیلم که هنرپیشه مشغول کشیدن پیپ است، عطر نوعی تنباکوی غلیظ در هوا پخش می شد.
پیش از این که این فیلم روی پرده نمایش قرار بگیرد، منتقدان درباره این انقلاب بزرگ دنیای فیلمسازی نظرات مثبتی نوشتند، از جمله «ریچارد دنیسون» از نیویورک تایمز و «ارل ویلسون» ستون نویس مطرح آن زمان نوشته بودند که «این فناوری می تواند هر بویی را که شما اراده داشته باشید به مشام برساند.» اما نتیجه ای که به دست آمد چندان مطلوب نبود. مکانیزمی که برای این سیستم طراحی شده بود، درست کار نکرد.
آن طوری که مجله «ورایتی» در آن زمان نوشت: «خیلی از کسانی که در بالکن نشسته بودند، نتوانستند بو را تشخیص بدهند و این طور به نظر می رسید که چند ثانیه بعد از نمایش یک صحنه خاص، بوی آن را فهمیده بودند. در بقیه بخش های سالن نمایش هم وضع خوبی برقرار نبود. کسانی که در بخش های دیگر نشسته بودند، همین بوی اندک را هم نتوانستند به خوبی حس کنند و باید مدت ها به طور عمیق نفس می کشیدند تا همه چیز واضح شود.
تکنسین های متخصص این مشکل را برای اکران های بعدی رفع کردند اما دیگر خیلی دیر شده بود چون منتقدان و آدم مشهورهایی که آن روز دعوت شده بودند، علیه این فیلم و مشکلاتش مطلب نوشتند. کار آنها باعث شد که فیلم بودار، هنوز پخش نشده، زمین بخورد. کارگردانی که این فیلم را کارگردانی کرده بود تا چندین سال از نظرها پنهان بود و عاقبت حدود 20 سال بعد، آخرین فیلمش را کارگردانی کرد.»
پخش بو با امواج تلویزیونی
با وجود شکست خوردن پروژه فیلم بودار، تکرار چنین تجربه ای همیشه مطرح می شد و کسانی دوست داشتند آن را دوباره تجربه کنند. در سال 1965 میلادی یعنی حدود 5 سال بعد از اکران آن فیلم عجیب، یکی از برنامه های شبکه BBC که به مناسبت اول آوریل (روز دروغ بزرگ که تقریبا شبیه دروغ سیزده است) پخش شده بود، با یک استاد دانشگاه در این باره مصاحبه کرد. آقای پرفسور در گفتگو تاکید کرده بود که یک وسیله خاص به نام «اسملوویزیون» را اختراع کرده است. این اختراع خاص می توانست بوهایی را که در استودیو وجود دارند از طریق امواج به تلویزیون های معمولی برساند و آنها دقیقا بوهایی را که در تلویزیون احساس می شود، حس کنند.
او بعد از این اتفاق، در همان محیط استودیو، قهوه دم کرده و حتی پیاز هم خرد کرد، البته واضح است که این یک برنامه فکاهی بود که می خواست دروغ یکم آوریل را به شکلی جذاب پخش کند اما بینندگان گوش شان به این حرف ها بدهکار نبود.
عده ای از تماشاچی های پروپاقرص اما خیال پرداز در همان زمان با استودیو تماس گرفته و تاکید کرده بودند که توانسته اند بوی قهوه را حس کنند. عده ای دیگر هم به خاطر مشکل حساسیت شان نسبت به پیاز از شبکه شکایت کرده و گفته بودند که بوی پیاز باعث شده حساسیت شان دوباره عود کند.