آیا تلگرام جایگزین داخلی دارد؟
امیر هاشمی مقدم، پژوهشگر، در یادداشتی دربارهی پیام رسانهای داخلی جایگزین تلگرام که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
این روزها بحث بر سر جایگزینی تلگرام با پیامرسانهای داخلی، همچنان داغ است. با آنکه نخبگان، استادان دانشگاه، نویسندگان و از همه مهمتر، بیش از چهل میلیون کاربر ایرانی تلگرام ناراضیاند، اما گویا عزم مسوولین جدی است بر فیـلتـ*ـر یا به هر ترتیب محدود کردن آن. در این راه، نقطهی مشترک فیلترچیها با مردم، نگرانی هر دو بر سر مسائل مشترک است: امنیت دادههای کاربران ایرانی از یکسو، و توانایی یا ناتوانی پیامرسانهای داخلی از سوی دیگر. بنابراین در اینجا به هر دوی این موضوعات، با توجه به تجربههای گذشتهمان میپردازیم.
الف) مسوولین تاکید بسیاری دارند بر اینکه نگران امنیت اطلاعات و دادههای کاربران ایرانی توسط بیگانگان هستند. مردم هم البته بیشتر نگران دسترسی مسئولین به اطلاعات شخصیشان. استدلال کاربران این است که:
۱: به امنیت شبکهها و پیامرسانهای خارجی بیشتر اطمینان دارند و چون این پیامرسانها بینالمللی است، هم به اعتبار بینالمللی بودنشان، احتمالش کم است که چنین کاری بکنند و هم در صورت هرگونه تخلفی، با برخورد بینالمللی روبرو خواهند شد. همانگونه که دورف، مدیر تلگرام با آنکه این پیامرسان در روسیه فیـلتـ*ـر شد، حاضر به همکاری امنیتی با روسیه نشد.
۲- به فرض محال که اطلاعات مردم مورد سوءاستفاده کشورهای دیگر قرار بگیرد، برایشان پیامد امنیتی مستقیمی ندارد. بسیاری از کاربران ایرانی در تلگرام به دریافتن و فرستادن اخبار و طیفی از جوکها (از سیـاس*ـی گرفته تا خانوادگی) میپردازند. این مسائل هم برای کشورهای دیگر اهمیتی ندارد (البته اگر از تحلیل محتوا و کاربردهای بعدیشان بگذریم) و نمیتواند پیامد مستقیمی برای کاربر ایرانی داشته باشد. اما همین اطلاعات چنانچه به دست برخی نهادهای داخلی برسد، برای شخص کاربر، دردسر آفرین است.
۳- رویدادهای همین چند روز گذشته، پافشاری مسوولین بر امنیت اطلاعات شخصی کاربران ایرانی را خدشهدار کرد. در پرونده امنیتی محیط زیست، صدا و سیما و رسانههای همسو با آن، بیشتر تاکیدشان بر نشان دادن بخش خصوصی زندگی شخصی این افراد بود. بنابراین طبیعی است که تاکید بر اهمیت امنیت اطلاعات کاربران ایرانی، باور پذیر نباشد.
ب) از سوی دیگر، در حالیکه مسوولین بر حمایت از پیامرسانهای داخلی پافشاری دارند، بر پایهی تجربیات گذشته، مردم نسبت به توانمندی این پیامرسانها شک و تردید دارند. خودروهای ملی و هزینهای که چندین دهه است مردم برای حمایت اجباری از این کالاهای بیکیفیت، خطرناک و در عین حال گرانبها میپردازند، باورمندیشان به توانمندیای که هنوز اثبات نشده را دشوار میسازد. دستکم تجربیات چند سال گذشته در فضای مجازی هم، این توانمندیها و پاسخگوییها را به چالش کشیده است.
۱- نخستین سرویس وبلاگی که مورد توجه ایرانیان قرار گرفت، سرویس جهانی «بلاگاسپات» بود. نگارنده هم از سال ۱۳۸۳ از خدمات این سرویس وبلاگ استفاده میکرد. اما این سرویس در ایران فیـلتـ*ـر شده و به جایش دهها سرویسدهندهی داخلی فعال شد. از همه فعالتر، سرویس «بلاگفا» بود که روزگاری تا یک میلیون وبلاگ در آن ثبت شده بود. نگارنده هم مانند بسیاری دیگر، به ناچار به این سرویس کوچ کرد. اما پاسخگو نبودن و ضعفهای تکنیکی فراوان، تقریبا همهی وبلاگنویسان فعال را از این سرویسدهنده دور کرد (در آخرین مورد، این سرویس به مدت چند ماه از دسترس خارج شد و پس از بازسازی، بسیاری از نوشتهها برای همیشه از آن پاک شده بود).
۲- همچنانکه برای گذاشتن عکس در وبلاگ، ابتدا ما هم مانند دیگر وبلاگنویسان جهان، از سایت sharemation استفاده میکردیم. اما این وبسایت جهانی که خدمات خوب و رایگان میداد هم فیـلتـ*ـر و نسخههای بومی به جایش معرفی شد. بنابراین این بار هم به اجبار به یکی از همین سرویسدهندهها به آدرس webphoto.ir مهاجرت کردیم و چند ماهی عکسها را آنجا بارگذاری میکردیم. اما به یکباره این وبسایت هم تعطیل و آدرس و دامینش برای فروش گذاشته شد. چند باری هم به نهادهای مسوول در این باره شکایت کردیم، بدون اینکه پاسخی دریافت کنیم.
با این اوصاف، باور کاربران ایرانی به تضمین امنیتشان یا کیفیت سرویس پیامرسانهای داخلی، بسیار دشوار است.
در پایان بد نیست چند پیامد کمتر گفتهشده دربارهی فیـلتـ*ـر تلگرام هم بیان شود:
نخست، افزایش کاربرد فیلترشکن برای دسترسی به تلگرام و در نتیجه، افزایش کاربرد دیگر شبکهها و سایتهای فیلترشده در ایران. یعنی چنانچه تلگرام فیـلتـ*ـر شود، دوباره فیسبوک ایرانیان هم جان میگیرد. همچنانکه در دیماه که چند روزی تلگرام فیـلتـ*ـر بود، بسیاری از صفحات فیسبوک ایرانیان جان دوباره گرفت. با نگاهی به شکست طرحهایی همچون ممنوعیت داشتن ویدئو، ماهواره و…، پی میبریم که دیر یا زود، کاربرد پیامرسان و شبکههای اجتماعی خارجی هم عادی خواهد شد و تنها، خاطرهی سیاستهای نادرست بر جای خواهد ماند.
دوم، این رویارویی با مردم که برخی مسوولین بر آن پافشاری دارند، پیامدهای ناگواری خواهد داشت. اینکه هر روز در یک زمینه خود را روبروی مردم قرار دهی، ابهت یا ترس از رویارویی را در دل بسیاری از مردم فرو میریزد و فردا، این رویارویی بسیار آسان جلوهگر خواهد بود.
سوم، جامعهمان به شدت دارد کوتاهمدت میشود. چیزی شبیه مفهوم «جامعه کلنگی» کاتوزیان. همین که فیسبوک با استقبال روبرو میشود، فیـلتـ*ـر میشود؛ تلگرام هم همین طور. در بسیاری از این شبکهها، سرمایهی اجتماعی شکل میگیرد که این روزها ایران به شدت به آن نیاز دارد. صدها استاد دانشگاه، روزنامهنگار، روحانی، شبکهی خبری داخلی و… در تلگرام توانستهاند اعتماد مردم را جلب کرده و سرمایهی اجتماعی ایرانیان را از دل همین کانالها شکل یا افزایش بدهند. با فیـلتـ*ـر شدن تلگرام، نه تنها دهها هزار کسب و کار تلگرامی از بین خواهد رفت، بلکه این سرمایهی اجتماعی که اهمیتش از آن کسب و کارها به مراتب بیشتر است نیز ویران خواهد شد. تا شبکهای دیگر بین مردم جا بیفتد و سرمایهی اجتماعی دوباره جان بگیرد، بخش زیادی از این سرمایهها برای همیشه از ایران رخت بر خواهد بست. بیگمان سرمایهی اجتماعیای که در آینده شکل بگیرد نیز، همچون همین فیسبوک و تلگرام، هیچ تضمینی بر ماندگاریاش نیست.
امیر هاشمی مقدم، پژوهشگر، در یادداشتی دربارهی پیام رسانهای داخلی جایگزین تلگرام که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
این روزها بحث بر سر جایگزینی تلگرام با پیامرسانهای داخلی، همچنان داغ است. با آنکه نخبگان، استادان دانشگاه، نویسندگان و از همه مهمتر، بیش از چهل میلیون کاربر ایرانی تلگرام ناراضیاند، اما گویا عزم مسوولین جدی است بر فیـلتـ*ـر یا به هر ترتیب محدود کردن آن. در این راه، نقطهی مشترک فیلترچیها با مردم، نگرانی هر دو بر سر مسائل مشترک است: امنیت دادههای کاربران ایرانی از یکسو، و توانایی یا ناتوانی پیامرسانهای داخلی از سوی دیگر. بنابراین در اینجا به هر دوی این موضوعات، با توجه به تجربههای گذشتهمان میپردازیم.
الف) مسوولین تاکید بسیاری دارند بر اینکه نگران امنیت اطلاعات و دادههای کاربران ایرانی توسط بیگانگان هستند. مردم هم البته بیشتر نگران دسترسی مسئولین به اطلاعات شخصیشان. استدلال کاربران این است که:
۱: به امنیت شبکهها و پیامرسانهای خارجی بیشتر اطمینان دارند و چون این پیامرسانها بینالمللی است، هم به اعتبار بینالمللی بودنشان، احتمالش کم است که چنین کاری بکنند و هم در صورت هرگونه تخلفی، با برخورد بینالمللی روبرو خواهند شد. همانگونه که دورف، مدیر تلگرام با آنکه این پیامرسان در روسیه فیـلتـ*ـر شد، حاضر به همکاری امنیتی با روسیه نشد.
۲- به فرض محال که اطلاعات مردم مورد سوءاستفاده کشورهای دیگر قرار بگیرد، برایشان پیامد امنیتی مستقیمی ندارد. بسیاری از کاربران ایرانی در تلگرام به دریافتن و فرستادن اخبار و طیفی از جوکها (از سیـاس*ـی گرفته تا خانوادگی) میپردازند. این مسائل هم برای کشورهای دیگر اهمیتی ندارد (البته اگر از تحلیل محتوا و کاربردهای بعدیشان بگذریم) و نمیتواند پیامد مستقیمی برای کاربر ایرانی داشته باشد. اما همین اطلاعات چنانچه به دست برخی نهادهای داخلی برسد، برای شخص کاربر، دردسر آفرین است.
۳- رویدادهای همین چند روز گذشته، پافشاری مسوولین بر امنیت اطلاعات شخصی کاربران ایرانی را خدشهدار کرد. در پرونده امنیتی محیط زیست، صدا و سیما و رسانههای همسو با آن، بیشتر تاکیدشان بر نشان دادن بخش خصوصی زندگی شخصی این افراد بود. بنابراین طبیعی است که تاکید بر اهمیت امنیت اطلاعات کاربران ایرانی، باور پذیر نباشد.
ب) از سوی دیگر، در حالیکه مسوولین بر حمایت از پیامرسانهای داخلی پافشاری دارند، بر پایهی تجربیات گذشته، مردم نسبت به توانمندی این پیامرسانها شک و تردید دارند. خودروهای ملی و هزینهای که چندین دهه است مردم برای حمایت اجباری از این کالاهای بیکیفیت، خطرناک و در عین حال گرانبها میپردازند، باورمندیشان به توانمندیای که هنوز اثبات نشده را دشوار میسازد. دستکم تجربیات چند سال گذشته در فضای مجازی هم، این توانمندیها و پاسخگوییها را به چالش کشیده است.
۱- نخستین سرویس وبلاگی که مورد توجه ایرانیان قرار گرفت، سرویس جهانی «بلاگاسپات» بود. نگارنده هم از سال ۱۳۸۳ از خدمات این سرویس وبلاگ استفاده میکرد. اما این سرویس در ایران فیـلتـ*ـر شده و به جایش دهها سرویسدهندهی داخلی فعال شد. از همه فعالتر، سرویس «بلاگفا» بود که روزگاری تا یک میلیون وبلاگ در آن ثبت شده بود. نگارنده هم مانند بسیاری دیگر، به ناچار به این سرویس کوچ کرد. اما پاسخگو نبودن و ضعفهای تکنیکی فراوان، تقریبا همهی وبلاگنویسان فعال را از این سرویسدهنده دور کرد (در آخرین مورد، این سرویس به مدت چند ماه از دسترس خارج شد و پس از بازسازی، بسیاری از نوشتهها برای همیشه از آن پاک شده بود).
۲- همچنانکه برای گذاشتن عکس در وبلاگ، ابتدا ما هم مانند دیگر وبلاگنویسان جهان، از سایت sharemation استفاده میکردیم. اما این وبسایت جهانی که خدمات خوب و رایگان میداد هم فیـلتـ*ـر و نسخههای بومی به جایش معرفی شد. بنابراین این بار هم به اجبار به یکی از همین سرویسدهندهها به آدرس webphoto.ir مهاجرت کردیم و چند ماهی عکسها را آنجا بارگذاری میکردیم. اما به یکباره این وبسایت هم تعطیل و آدرس و دامینش برای فروش گذاشته شد. چند باری هم به نهادهای مسوول در این باره شکایت کردیم، بدون اینکه پاسخی دریافت کنیم.
با این اوصاف، باور کاربران ایرانی به تضمین امنیتشان یا کیفیت سرویس پیامرسانهای داخلی، بسیار دشوار است.
در پایان بد نیست چند پیامد کمتر گفتهشده دربارهی فیـلتـ*ـر تلگرام هم بیان شود:
نخست، افزایش کاربرد فیلترشکن برای دسترسی به تلگرام و در نتیجه، افزایش کاربرد دیگر شبکهها و سایتهای فیلترشده در ایران. یعنی چنانچه تلگرام فیـلتـ*ـر شود، دوباره فیسبوک ایرانیان هم جان میگیرد. همچنانکه در دیماه که چند روزی تلگرام فیـلتـ*ـر بود، بسیاری از صفحات فیسبوک ایرانیان جان دوباره گرفت. با نگاهی به شکست طرحهایی همچون ممنوعیت داشتن ویدئو، ماهواره و…، پی میبریم که دیر یا زود، کاربرد پیامرسان و شبکههای اجتماعی خارجی هم عادی خواهد شد و تنها، خاطرهی سیاستهای نادرست بر جای خواهد ماند.
دوم، این رویارویی با مردم که برخی مسوولین بر آن پافشاری دارند، پیامدهای ناگواری خواهد داشت. اینکه هر روز در یک زمینه خود را روبروی مردم قرار دهی، ابهت یا ترس از رویارویی را در دل بسیاری از مردم فرو میریزد و فردا، این رویارویی بسیار آسان جلوهگر خواهد بود.
سوم، جامعهمان به شدت دارد کوتاهمدت میشود. چیزی شبیه مفهوم «جامعه کلنگی» کاتوزیان. همین که فیسبوک با استقبال روبرو میشود، فیـلتـ*ـر میشود؛ تلگرام هم همین طور. در بسیاری از این شبکهها، سرمایهی اجتماعی شکل میگیرد که این روزها ایران به شدت به آن نیاز دارد. صدها استاد دانشگاه، روزنامهنگار، روحانی، شبکهی خبری داخلی و… در تلگرام توانستهاند اعتماد مردم را جلب کرده و سرمایهی اجتماعی ایرانیان را از دل همین کانالها شکل یا افزایش بدهند. با فیـلتـ*ـر شدن تلگرام، نه تنها دهها هزار کسب و کار تلگرامی از بین خواهد رفت، بلکه این سرمایهی اجتماعی که اهمیتش از آن کسب و کارها به مراتب بیشتر است نیز ویران خواهد شد. تا شبکهای دیگر بین مردم جا بیفتد و سرمایهی اجتماعی دوباره جان بگیرد، بخش زیادی از این سرمایهها برای همیشه از ایران رخت بر خواهد بست. بیگمان سرمایهی اجتماعیای که در آینده شکل بگیرد نیز، همچون همین فیسبوک و تلگرام، هیچ تضمینی بر ماندگاریاش نیست.