چکیده:
هدف این پژوهش، شناسایي ارزشها ازدیدگاه شهيد مطهري و
كاربردي نمودن آنها در تربيت جامعه است. بنابراین، پرسشي كه مطرح
ميشود، این است كه آیا مسائل و مباحث بنيادین فلسفه كه ارزششناسي
یكي از مهمترین آنها است، قابل شناسایي هستند؟ اگر پاسخ مثبت
است، آیا ميتوان این ارزشها را در جامعه نهادینه كرد؟ براي پاسخ به
این مباحث، با پژوهش و بررسي كيفي، در آثار و افكار شهيد مطهري،
یافتههایي بهدست آمد و درمورد پيشينه ارزششناسي، ماهيت ارزشها،
چيستي ارزشها، وجود ارزشها و اقسام ارزشها از حيث ذاتي یا عرضي
بودن و نسبي و مطلقبودن آنها بحث گردید. آنگاه به مبحث اصلي
یعني مفهوم ارزش، ریشه ارزش، تفاوت بين ارزش ادراكات اعتباري و
حقيقي و تأثير ارزشها، بهخصوص اخالقيات، در تربيت از نگاه شهيد
مطهري پرداخته شدهاست. نتيجه این پژوهش نشان داد در صورتيكه
مربيان جامعه، افكار و آراي استاد شهيد مطهري_كه منشعب از تعاليم
انسان ساز اسالم وقرآن است_ مَدّ نظر قرار بگيرد و به دانشآموزان القاء
شود، جامعه ما مسير رشد و بالندگي خود را سریعتر طي خواهدنمود و به
هدف غایي خود، كه همانا كمال است خواهدرسيد.
ارزششناسي، مجموعه مباحثي است كه در سدههاي
اخير برخي متفكران به آن پرداختهاند. «این اصطلاح از
واژگان آلماني اقتباس شده است»(فيليپس، 9118 :091 )كه
ریشه در واژهاي یوناني دارد؛ معاني مختلفي براي ریشه
یوناني آن ذكر كردهاند كه برخي از آنها عبارتاند از: ارزش،
شایسته، نظریه و خِرد.
بنابراین، یكي از كارهاي «فلسفه» در عصر ما بررسي
ارزشها یا آنچه در یك اجتماع یا اجتماعات انساني باارزش
تلقي ميشود، است. آنچه در زمينه گسترش ميراث فرهنگي،
در بهبود روابط انساني و تحكيم حقوق و آزاديهاي فردي
وحفظ آرمانهاي بشري با تالش فيلسوفان و دانشمندان
مشخص و روشن گردد، پایه و اساس ارزشها را تشكيل
ميدهد. تقویت روح هنري و تحكيم شخصيت اخالقي،
هدف و اساس تعليم و تربيت تلقي ميشود. ارزششناسي در
زمينه اخالقي مستقيماً با فعاليتهاي تربيتي ارتباط دارد.
آنچه معلم در زمينه تعليماتي، در ارتباط شاگردان، درباره
اظهارنظرها و قضاوتها، در ارزشسنجي كار شاگردان و
فعاليتهاي گروهي انجام ميدهد جنبه اخالقي دارد. بدون
تردید ارزشها، مخصوصاً ارزشهاي اخالقي رُكن اساسي
زندگي آدمي را تشكيل ميدهند...غفلت در پرورش اخالقي
موجب پيدایش افرادي الاُبالي، متعصب، خودخواه و بياعتنا
به روابط انساني ميگردد»
موضوع ارزشها از روزگاران قدیم از جمله مسائل و
بحثهاي مهم فلسفي بودهاست. از جنبه فلسفي، این موضوع
در یونان باستان مورد بررسي فلسفي قرار ميگيرد و كساني
چون سقراط، سوفسطایيان، افالطون و ارسطو دراین باره
اندیشيدهاند. از سوي دیگر مبحث ارزشها یكي از مباحث
آموزش و پرورش است. زیرا یكي از كاركردهاي آموزش و
پرورش انتقال ارزشهاي نظام جامعه است. این موضوع در
سابقه اندیشههاي بشري جلوهاي ممتاز داشته و در زمانه ما
هم به یكي از پرچالشترین مباحث فلسفي تبدیل شدهاست.
به گفته دونالد باتلر،تربيت بيش از هر نهاد
دیگر با ارزشها سر و كار دارد. همچنين به گفته جورج نلر،
در آموزش و پرورش همه جا سخن از ارزشهاست.«اروزه نياز به توجه به ارزشها بهویژه
ارزشهاي اخالقي بيش از هر زمان دیگر احساس ميشود. »
در ایران نيز عليرغم توجه به تربيت ارزشي و اخالقي در
نظام آموزش و پرورش، شواهد حاكي از آن است كه بهدليل
تحوالت سياسي و اجتماعي در قرن اخير و بههمخوردن
تركيب اقشار جامعه، نظامهاي اخالقي سنتي كارایي خود را
از دست دادهاند و بيش از هر زمان دیگري به بررسيهاي
نظري در حوزه تربيت ارزشي و اخالقي نياز داریم.