اسلام ، خانواده ، زنان ، آموزش و سواد در پاکستان

  • شروع کننده موضوع Elka Shine
  • بازدیدها 126
  • پاسخ ها 1
  • تاریخ شروع

Elka Shine

مدیر بازنشسته
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/07/11
ارسالی ها
4,853
امتیاز واکنش
14,480
امتیاز
791
اسلام ، خانواده ، زنان ، آموزش و سواد در پاکستان



ویلیام گودوین ( William Goodwin )


برگرفته از :


پاکستان / ویلیام گودوین ؛ ترجمه فاطمه شاداب . – تهران : ققنوس ، 1383 . صص 72 – 83 .

Pakistan , William Goodwin , 2003



اسلام در پاکستان



اسلام یکی از سه دین بزرگ دنیاست ، و اساس بخش بزرگی از زندگی روزمره در پاکستان ، که 97% جمعیت آن مسلمان هستند ، بر اصول اسلام بنا شده است .


اسلام مثل اغلب ادیان ، اصولی برای راهنمایی اخلاقی افراد دارد که سخاوت ، مهربانی ، احترام و پاکدامنی را تشویق و معتقدانش را در جهت روابط خانوادگی مشروع ارشاد می کند . اصول اخلاقی در فقه اسلام مدون شده است که آن را شریعت می نامند . این اصول در پاکستان به اندازۀ قوانین مدنی اهمیت دارد . در شریعت به ویژه زنـ*ـا ، قمار ، رباخواری ، نوشیدن الـ*کـل و خوردن گوشت خوک و خون منع شده است . اجرای شریعت در پاکستان معمولاً متناسب با سختگیری رهبران کشور متفاوت است .




جامعۀ اسلامی


پاکستان به عنوان یک کشور اسلامی سکولار پایه گذاری شد به این معنی که بنیانگذاران کشور دین را کمتر به عنوان قالب اولیۀ قوانین و دولت ، و بیشتر به عنوان دلیلی برای اتحاد ملی و ایدئالی برای زندگی در نظر گرفته بودند . در سال های اول دهۀ 1980 ، ضیاء الحق ، دیکتاتور وقت ، تلاش کرد تا پاکستان را به کشور اسلامی افراط گرایی تبدیل کند ، و با سپردن منصب های دولت نظامی به افراط گرایان و توسعۀ هزاران مدرسۀ دینی تا حدی هم موفق شد . اگرچه مدرسه های اسلامی معمولاً نقش تریبت روحانیان و دانشمندان دینی را به عهده داشتند ، مدرسه های جدید ، که در دوران ضیاء الحق تأسیس شدند ، روش معمول سال های پیش را تغییر دادند . برای مردان جوان این مدرسه ها اولین گام در راه مجاهد شدن بود و اغلب آنان به تدریج در جبهۀ نیروهای افراط گرای اسلامی دست به جنگ زدند . ده ها هزار نفر از دانش آموزان مدرسه های پاکستان به نیروهای طالبان پیوستند که سال ها بر افغانستان حکومت کرد ، و بسیاری نیز برای جنگ به کشمیر رفتند .


IMAG0308.jpg



مدرسه ها ، همانطور که در تصویر نشان داده شده است ، زمینۀ آموزش دینی افراط گرایانه و خشکی را برای جوانان پاکستانی فراهم می کند .




میراث ضیاء الحق برای پاکستان ، ایجاد ویژگی اسلامی قوی بود . مثلاً در روستاها زنان به ندرت در ملأ عام حاضر می شوند و اگر از خانه بیرون بیایند ، چادر سر می کنند . حتی در شهرها که دیدن خانم ها در لباس های با مُد غربی معمول است ، هنوز هم بسیاری از زنان با دقت و محافظه کاری لباس می پوشند .


مساجد در زمان نماز از جمعیت لبریز است ، و حتی اتوبوس ها و تاکسی ها توقف می کنند تا مسافران بتوانند جانمازشان را بر زمین پهن کنند و رأس زمان معین نمازشان را برپا دارند .


اما بسیاری از افراد نظامی و دولتی پاکستان ، که به صورت خاموش با موج اسلام گرایی مخالفت می کنند ، معتقدند منافع کشور از رهگذر ایجاد پیوندهای مستحکم اقتصادی ، سیـاس*ـی ، تکنیکی و نظامی با ایالات متحده و اروپا حفظ شود . در واقع ، ژنرال پرویز مشرف هنگامی که دلایلش را برای تصمیم خود مبنی بر طرفداری از ایالات متحده در مقابله با رژیم اسلامی طالبان در افغانستان اعلام کرد ، بر همین مسائل تأکید داشت . مشرف تأکید می کرد که منافع پاکستان بیش ترین اهمیت را دارد حتی اگر این به معنی مخالفت با طالبان باشد ، و این گفتار جدید که در جامعۀ پاکستان در آغاز قرن بیست و یکم به تدریج مقبولیت بیش تری یافت .


مسلمانان نظامی محافظه کار – که از اعضای برجستۀ جامعۀ پاکستان هستند – درصد کمی از جمعیت کشور را تشکیل می دهند و از سال 1980 تا به حال نتوانسته اند بیش از پنج درصد آرای عمومی را به خود اختصاص دهند . رهبران احزاب اسلامی کشور امیدوارند ادامۀ ناتوانی دولت در زمینۀ رفع کمبودهای خدمات عمومی ، دیدگاه جامعه را به سوی آن ها متمایل کند . در هر صورت ، پاکستانی ها به هیچ عاملی اجازه نمی دهند که یکی از اجزای جامعۀ بینوایشان را ، که مثل اسلام وجه مشترک آنها ست ، مختل کند ، و آن جزء ؛ خانواده است .



خانواده و ازدواج


خانواده در جامعۀ پاکستان اهمیت زیادی دارد و زندگی اجتماعی حول محور خانواده و بستگان ، دور می زند . به نظر اغلب پاکستانی ها ، ارتباط های خانوادگی هویتشان را تعیین و از آن ها محافظت می کند . پاکستانی ها به ندرت دور از بستگانشان زندگی می کنند ، و حتی در شهرهای بزرگ هم مردان و هم زنان معمولاً با بستگان یا دوستان بستگانشان به سر می برند . فرزندان تا زمان ازدواج با پدر و مادرشان زندگی می کنند ، و پسرانی که ازدواج می کنند معمولاً با همسرانشان به زندگی در منزل والدینشان ادامه می دهند .


پاکستانی ها تا زمانی که ازدواج نکرده و صاحب فرزند نشده اند ، عضوی کامل در جامعه به حساب نمی آیند . اولین هدف ازدواج ؛ پیوند دادن دو خانوادۀ گسترده است و به همین دلیل ، اغلب اوقات والدین برای ازدواج فرزندشان برنامه ریزی می کنند . چون عروس و داماد نمایندگانی از خانواده های وابسته در نظر گرفته می شوند و برای تحکیم مناسبات عروسی می کنند ، در پاکستان معمولاً جاذبه های عشقی دلیل کافی برای ازدواج نیست .



در جامعۀ پاکستان فقط کودکان خانوادۀ پدری منسوب شناخته می شوند . ازدواج با پسرعمو یا پسر عمه ارجح است ، تا حدی به این دلیل که دارایی که به صرف ازدواج جا به جا می شود در خانوادۀ پدری باقی می ماند .


IMAG0309.jpg



روسری های زیبا و جواهرات پر زرق و برق جزء لباس های مجلسی زنان پاکستانی است .


ارتباط بین خویشاوندان سببی از حد زوج فراتر می رود . خانواده هایی که به واسطۀ ازدواج به هم پیوند می یابند ، در موقعیت های مهم هدایایی رد و بدل می کنند ، و اگر ازدواج موفقیت آمیز باشد ، معمولاً ازدواج های دیگری بین دو خانواده رخ می دهد .

زندگی زن معمولاً در سال های اول ازدواج دشوار است ، زیرا عروس جوان در خانوادۀ شوهرش مقام پستی دارد . او باید از مادر شوهرش اطاعت کند و معمولاً خواهر شوهرها با او رفتار بدی دارند . اما اگر دختری با پسرعمه اش ازدواج کند ، مادر شوهرش عمه اش نیز هست و به این ترتیب از موقعیت بهتری برخوردار است . زن با زادن فرزندان پسر در خانوادۀ شوهرش مرتبه و قدرت می یابد . پسرها در خانواده ارزشمند شمرده می شوند ، چون ازدواج خواهند کرد و عروس های دیگری به خانه خواهند آورد . برعکس ، دخترها مایۀ دردسر به حساب می آیند ، زیرا بعد از مدتی باید آن ها را طی مراسم پر هزینۀ عروسی به خانوادۀ دیگری سپرد .


به همین دلیل ، مادران پاکستانی فرزندان پسر را به فرزندان دختر ترجیح می دهند . بعد از ازدواجِ فرزند پسر ؛ معمول است که پسر و مادر کنار هم بمانند . مادران ، و نه همسران ، بیش ترین نفوذ را بر مردان دارند .


در پاکستان ، برای ازدواج جهیزیه لازم است که به موجب آن خانوادۀ شوهر مقداری پول یا کالا به عروس می دهند . جهیزیۀ کامل ممکن است شامل لوازم منزل ، لباس ، جواهرات و مبلمان باشد و این وسایل جزء دارایی عروس به شمار می آید .
 
  • پیشنهادات
  • Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    جشن عروسی




    در پاکستان جشن عروسی واقعۀ مهمی به شمار می آید . آمادگی برای برگزاری جشن عروسی سنتی پاکستانی ، که شامل تشریفات متنوع ، لباس های رنگارنگ و جشن های گران قیمت است معمولاً چندین ماه طول می کشد . مراسم عروسی سه روز به طول می انجامد که روز اول و آخر صَرف مراسم ابتدایی و پایانی می شود و جشن عروسی در دومین روز برگزار می گردد .


    روز قبل جشن عروسی طی مراسم جداگانه ای دست های زن و شوهر با طرح های ظریفی به وسیلۀ حنا رنگ آمیزی می شود . عروس لباس زرد رنگ خاصی می پوشد و برای حنا گذاشتن هیچ آرایشی نمی کند . این کارها با ترانه و رقـ*ـص های سنتی همراه است و غذا هم سرو می شود .


    در روز عروسی ، والدین عروس مجلس مهمانی می گیرند که طی آن کارهای رسمی و دفتری ازدواج به دست امام ( روحانی مسلمان ) انجام می شود . بعد از کامل شدن کارهای دفتری ، عروس در حالی که پیراهنی برودری دوزی شده به تن دارد و خود را با جواهرات زیادی آراسته ، ظاهر می شود . تمام زنان میهمان بهترین لباس ها و جواهراتشان را به بر دارند ، و مردها اخیراً به شیوۀ غربی کت و شلوار می پوشند که با لباس های سنتی آن ها متفاوت است . خانوادۀ عروس او را تا روی صحنه همراهی می کنند و در آن جا عروس کنار شوهرش می نشیند و مراسم طولانی عکس گرفتن شروع می شود که پایان بخش مراسم روز عروسی است .


    روز بعد خانوادۀ داماد مجلس میهمانی می گیرند . بار دیگر همه با لباس های خوب – لباس هایی که در نوع زنانۀ آن ها گاه تارهای طلا به کار رفته است – در میهمانی حاضر می شوند . عروس با یک قطعه جواهر خاص ، که بین لالۀ گوش چپ و پرۀ بینی اش – که سوراخ شده – آویزان است ، خود را می آراید .


    IMAG0310.jpg



    زنی پاکستانی در حال تزئین دست هایش با حنا




    زنان در پاکستان



    وقتی بی نظیر بوتو در سال 1988 به عنوان نخست وزیر پاکستان انتخاب شد ، اولین بار که زنی در دوران معاصر رهبری کشوری اسلامی را به دست می گرفت . نقش او به عنوان نخست وزیر و دبیرکل حزب مردم ، که حزب برتر پاکستان بود ، در ذهن بسیاری از غربی ها این تصویر را ایجاد کرد که احتمالاً تفاوت های ناشی از جنسیت در جامعۀ پاکستان به اندازۀ سایر جوامع اسلامی مهم نیست . آنچه این تصور را تقویت می کرد ، وجود زنانی برجسته در تاریخ سیـاس*ـی پاکستان بود . زنان مسلمان در جنبش های استقلال طلبی نقش رهبری داشتند و در تمام تاریخ پاکستان ، برای خدمت در مناصب محلی ، منطقه ای و دولتی انتخاب یا منصوب شده بودند . اما وضعیت این زنان عادی نبود ، و معمولاً انتخاب یا انتصاب آن ها به روابط نژادی و خویشاوندی مربوط می شد و هنگامی رخ می داد که برای اشغال آن منصب ، مرد مناسبی در دسترس نبود .



    اغلب زنان پاکستانی به عنوان افرادی مسلمان ؛ زندگی خود را به شیوۀ سنتی ادامه می دهند . در جوامع اسلامی سنّتی ؛ زنان از ترک کردن خانه نهی شده اند و ، در نتیجه ، احتمال پدید آمدن زمینه های تخصصی شغلی برای زنان اندک است . زنان عادی پاکستانی معمولاً در چهارده سالگی ازدواج می کنند ؛ نُه فرزند می زایند ، سواد خواندن و نوشتن ندارند ، و هیچ وقت در محیط خارج از خانه کار یا تحصیل نمی کنند .


    سازمان های توسعۀ ملی و بین المللی تلاش کرده اند فرصت های آموزشی و بهداشتی بیش تری برای زنان پاکستانی فراهم شود ، اما دیدگاه حاکم در پاکستان نسبت به نقش زن در جامعه ، سد راه این تلاش ها گردیده است . اگرچه طبق تعالیم اسلامی ، زن حق دارد که امور مربوطه به خود را اداره کند ، اما در عمل تعداد زنان مستقل بسیار اندک است ؛ زیرا در جامعۀ مسلمان پاکستان بیش تر از ارتباط های زن و جهان خارج باید از طریق مردی منسوب و تنها بعد از مشورت با سایر مردان خانواده صورت بگیرد .


    سنت ریشه داری که بر زندگی زنان پاکستانی حاکم است ؛ پرده نام دارد .


    پرده به این معناست که دو جنس ( یعنی زن و مرد ) باید از هم جدا نگه داشته شوند ، مگر اینکه محرم باشند ، و زن و مرد باید فاصله شان را از هم حفظ کنند . اگر لازم شود زنی پاکستانی با مردی نامحرم ملاقات کند ، باید حجب و حیای اسلامی را با پرهیز از ارتباط چشمی ، صحبت کردن رسمی و کوتاه کردن ملاقاتش حفظ کند .


    در مراکز شهری پاکستان ، بسیاری از زنان خانواده های توانگر پاکستانی دیگر خود را اسیر پرده احساس نمی کنند . در شهرهای بزرگِ کراچی ، اسلام آباد و لاهور زنان طراز اول جامعه را می توان در خیابان ها و فروشگاه ها بدون حجاب دید و گاه بعضی از آن ها شیوۀ غربی لباس می پوشند . اما این وضعیت در شهرهای کوچک و روستاها نامحتمل است . در بلوچستان و ایالت سرحدی شمال غرب حتی دیدن زنی بیرون از خانه بعید است . اگر در این مناطق زنی در ملأ عام حاضر شود ، حتماً خود را در برقع یا چادر پوشانیده است .



    بر اساس گزارشی که سامیا بورنی از سازمان بین المللی دیده بان حقوق بشر در سال 1990 انتشار داد ، « در پاکستان زنان با خشونت روزافزونی روبرو هستند که بر اساس تفاوت های جنسیتی است ، چارچوبی قانونی که به طرزی ریشه دار علیه زنان طراحی شده و با نظام حقوقی ای که به جای احقاق حق ، به زنان بی نوا آسیب بیشتری می زند تقویت می شود » . (1)

    با توجه به این که در تلاش هایی که اخیراً برای مدرن سازی کشور صورت گرفته است به زنان توجهی نشده است ، بسیاری از صاحب نظران معتقدند که زنان در پاکستان تا مدت ها از حقوق بیشتری برخوردار نخواهند شد .





    آموزش و سواد



    طبق قانون اساسی کشور پاکستان ، آموزش ابتدایی برای تمام شهروندان اجباری است ، گرچه تا تحقق این تعهد فاصلۀ زیادی وجود دارد . هرچند مدارس ابتدایی و راهنمایی متعدد و تعدادی کالج و دانشگاه در پاکستان موجود است ، تعداد آن ها برای جمعیت پاکستان ، که میزان رشد زیادی دارد ، کافی نیست ، و مدارس موجود فقط در شهرها واقع شده اند و تنها برای پسر قابل استفاده اند .


    بیش از نیمی مردم پاکستان بی سوادند و وضعیت زنان بدتر از مردان است . مثلا در مناطق روستایی سند و در بلوچستان این میزان تنها ده درصد است . طبق اظهارات مدیر برنامه های سوادآموزی کشور « در این کشور 55 میلیون نفر از بالغین بی سواد هستند و از هر چهار زن پاکستانی ، سه نفر توانایی خواندن و نوشتن ندارد » . (2)


    پاکستان از همان ابتدا برای پسرها از نظر آموزش ارجحیت قائل شده است . از آن جا که در جوامع اسلامی وجود مدارس مختلط ، حتی برای بچه های کوچک ، مجاز نیست و چون در اغلب مناطق بودجۀ کافی برای ساختن بیش از یک مدرسه وجود ندارد ، تعداد مدارس مخصوص دختران از شمار مدارس پسرانه ، به مراتب کمتر است . به علاوه ، حتی برای ادارۀ مدارس اندک شمار دخترانه ، از نظر تأمین آموزگاران زن واجد صلاحیت ، کمبود وجود دارد . در ضمن دختران بزرگ تر باید برای کمک به بزرگ کردن فرزندان کوچکتر خانواده و انجام دادن کارهای منزل در خانه بمانند ، که این باعث می شود حتی در صورت موجود بودن مدرسۀ دخترانه ، آن ها قادر نباشند به مدرسه بروند . و بالاخره این که بسیاری از جوامع برای آموزش اهمیت زیادی قائل نیستند و ترجیح می دهند کودکان ، چه دختر چه پسر ، در خانه بمانند و در نگهداری خواهران و برادران کوچکترشان یا کار در مزرعه کمک کنند یا به بازار کار کودکان ، که در پاکستان دامنۀ گسترده ای دارد ، بپیوندند .



    IMAG0311.jpg



    دختران در مدرسه ای در فضای باز با هم درس می خوانند



    چند سازمان غیردولتی از کشورهای دیگر در پاکستان تلاش می کنند تا میزان باسوادی را در این کشور افزایش دهند . یکی از این گروه ها ، که توسعۀ سوادآموزی نام دارد و حاصل تلاش مشترک سازمان های زنان پاکستانی و آمریکایی است ، مدارسی را برای چند هزار دختر پاکستانی در مناطق روستایی سند و پنجاب اداره می کند . بعضی دختران ، علی رغم نارضایتی پدرانشان ، در مدرسه حاضر می شوند ، و بارها اتفاق افتاده که پدری کتاب های دخترش را آتش زده یا مادری را به این دلیل که به دخترش اجازه داده در کلاس درس حاضر شود ، کتک زده است .


    دولت پاکستان از این واقعیت که بیش از نیمی از بی سوادان کشور در شمار افراد بالغ هستند آگاه شده است و به همین دلیل ، برنامه های سوادآموزی بزرگسالان را در کانون توجه خود قرار داده است . از آنجا که اغلب افراد بالغ گرفتار تأمین معاش هستند ، علاقه مندان ایشان و ایجاد انگیزه در آن ها برای سوادآموزی نیاز به آموزگاران با تجربه و بودجۀ بیشتری دارد ، که پاکستان در هر دو مورد با کمبود مواجه است .
    جامعۀ پاکستان در خانواده ریشه دارد . به همین دلیل ، آیندۀ این کشور به حفظ این ریشه از طریق بهبود موقعیت تمام افراد جامعه – اعم از مرد ، زن و کودک – در عین احترام به رسوم غنی اسلامی ، که کشور بر اساس آنها بنا شده است ، بستگی دارد .
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا