- عضویت
- 2016/07/11
- ارسالی ها
- 4,853
- امتیاز واکنش
- 14,480
- امتیاز
- 791
برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 64، سال نهم، آذر و دی 1389، رویه 37
(مقدمهی ابنخلدون – ترجمهی محمدپروین گنابادی – بنگاه ترجمه و نشر کتاب – ج 2 – رویههای 1156-1153)
فصل 39 :
در اینکه بیشتر دانشوران اسلام از نژاد غیرعربند .
از شگفتیهایی که واقعیت دارد ، این است که بیشتر دانشوران ملت [پیروان دین] اسلام خواه در علوم شرعی و چه در دانشهای عقلی بهجز در موارد نادری، غیر عرباند و اگر کسانی از آنان هم یافت شوند که از حیث نژاد عرباند، از لحاظ زبان و مهد تربیت و مشایخ و استادان عجمی[ایرانی] هستند، با اینکه ملت [پیروان دین] و صاحب شریعت عربی است ...
و ما در گذشته یادآور شدیم که در صنایع شهرنشینان ممارست میکنند و عرب از همهی مردم دورتر از صنایع میباشد. پس علوم هم از آیینهای شهریان بهشمار میرفت و عرب از آنها و بازار رایج آنها دور بود و در آن عهد مردم شهری عبارت از عجمان [ایرانیان] یا کسانی مشابه و نظایر آنان بودند از قبیل موالی و اهالی شهرهای بزرگی که در آن روزگار در تمدن و کیفیات آن مانند : صنایع و پیشهها از ایرانیان تبعیت میکردند، چه ایرانیان به علت تمدن راسخی که از آغاز تشکیل دولت فارس داشتهاند برین امور استوارتر و تواناتر بودند. چنانکه صاحب صناعت نحو سیبویه و پس از او فارسی و به دنبال آنان زجاج بود و همهی آنان از لحاظ نژاد، ایرانی به شمار میرفتند. لیکن تربیت آنان در محیط زبان عربی بود و آن زبان را در مهد تربیت آمیـ*ـزش با عرب آموختند و آن را به صورت قوانین وقتی درآوردند که آیندگان از آن بهره مند شوند .
همچنین بیش تر دانندگان حدیث که آنها را برای اهل اسلام حفظ کرده بودند ایرانی بودند یا از لحاظ زبان و مهد تربیت ایرانی به شمار میرفتند [زیرا فنون در عراق و نواحی نزدیک آن توسعه یافته بود] و هم کلیهی علمای علم کلام و نیز مفسران ایرانی بودند و بهجز ایرانیان کسی به حفظ و تدوین علم قیام نکرد و ازینرو مصداق گفتار پیامبر(ص) پدید آمد که فرمود: «اگر دانش بر گردن آسمان درآویزد ، قومی از مردم فارس بدان نائل میآیند و آن را به دست میآورند».
و اما تازیانی که این تمدن و بازار رایج آن را درک کرده و از بادیه نشینی بیرون آمده و به سوی تمدن مزبور شتافته بودند ریاست در دستگاه دولت عباسی، آنان را به خود مشغول کرده و قیام به امور کشورداری، آنان را از توجه به دانش و اندیشیدن در آن بازداشته بود ، چه ایشان اهل دولت و نگهبان و ادارهکننده ی سیاست آن بهشمار میرفتند. گذشته از اینکه... غرور آنان در آنهنگام ، مانع بود که به ممارست در دانش گرایند. زیرا دانش در شمار صنایع بود و رؤسا ، همواره از نزدیک شدن به صنایع و پیشهها سرپیچی میکردند و به هیچرو بدان نمیگراییدند و این امور را به کسانی واگذار میکردند که از نژادهای غیرعرب و مولدان [ایرانی که در عرب پرورش یافته باشد] بودند و همواره مانند پیشینیان خود عقیده داشتند که آنها برای انجام دادن کارهای صناعی شایستگی دارند. چه صنعت «علوم» را آیین و دانشهای خویش می دانستند و صاحبان صنایع را کم تر تحقیر می کردند تا روزگاری که فرمان روایی به کلی از دست عرب خارج شد و به نژادهای غیرعربی انتقال یافت ...
پس از آنچه بیان کردیم ، معلوم شد چرا عالمان علوم شرعی یا اکثر ایشان، ایرانی بودند. و اما علوم عقلی نیز در اسلام پدید نیامد مگر پس از عصری که دانشمندان و مؤلفان آنها باز شناخته شدند و کلیهی این دانشها به منزلهی صناعتی مستقر گردید و بالنتیجه اینکه به ایرانیان اختصاص یافت و تازیان آنها را فروگذاشتند و از ممارست در آنها متصرف شدند و به جز اقوامی که به ایرانیان نزدیکی داشتند، آنها را فرا نمیگرفتند مانند همهی صنایع . چنان که در آغاز کتاب یاد کردیم ، این دانشها هم چنان در شهرهای اسلامی متداول بود تا روزگاری که تمدن و عمران در ایران و بلاد آن کشور مانند عراق [دل ایران شهر/ میانرودان] و خراسان و ماوراءالنهر مستقر بود ...
ایرانبوم - نگرشی بر تاریخ و فرهنگ ایران زمین
(مقدمهی ابنخلدون – ترجمهی محمدپروین گنابادی – بنگاه ترجمه و نشر کتاب – ج 2 – رویههای 1156-1153)
فصل 39 :
در اینکه بیشتر دانشوران اسلام از نژاد غیرعربند .
از شگفتیهایی که واقعیت دارد ، این است که بیشتر دانشوران ملت [پیروان دین] اسلام خواه در علوم شرعی و چه در دانشهای عقلی بهجز در موارد نادری، غیر عرباند و اگر کسانی از آنان هم یافت شوند که از حیث نژاد عرباند، از لحاظ زبان و مهد تربیت و مشایخ و استادان عجمی[ایرانی] هستند، با اینکه ملت [پیروان دین] و صاحب شریعت عربی است ...
و ما در گذشته یادآور شدیم که در صنایع شهرنشینان ممارست میکنند و عرب از همهی مردم دورتر از صنایع میباشد. پس علوم هم از آیینهای شهریان بهشمار میرفت و عرب از آنها و بازار رایج آنها دور بود و در آن عهد مردم شهری عبارت از عجمان [ایرانیان] یا کسانی مشابه و نظایر آنان بودند از قبیل موالی و اهالی شهرهای بزرگی که در آن روزگار در تمدن و کیفیات آن مانند : صنایع و پیشهها از ایرانیان تبعیت میکردند، چه ایرانیان به علت تمدن راسخی که از آغاز تشکیل دولت فارس داشتهاند برین امور استوارتر و تواناتر بودند. چنانکه صاحب صناعت نحو سیبویه و پس از او فارسی و به دنبال آنان زجاج بود و همهی آنان از لحاظ نژاد، ایرانی به شمار میرفتند. لیکن تربیت آنان در محیط زبان عربی بود و آن زبان را در مهد تربیت آمیـ*ـزش با عرب آموختند و آن را به صورت قوانین وقتی درآوردند که آیندگان از آن بهره مند شوند .
همچنین بیش تر دانندگان حدیث که آنها را برای اهل اسلام حفظ کرده بودند ایرانی بودند یا از لحاظ زبان و مهد تربیت ایرانی به شمار میرفتند [زیرا فنون در عراق و نواحی نزدیک آن توسعه یافته بود] و هم کلیهی علمای علم کلام و نیز مفسران ایرانی بودند و بهجز ایرانیان کسی به حفظ و تدوین علم قیام نکرد و ازینرو مصداق گفتار پیامبر(ص) پدید آمد که فرمود: «اگر دانش بر گردن آسمان درآویزد ، قومی از مردم فارس بدان نائل میآیند و آن را به دست میآورند».
و اما تازیانی که این تمدن و بازار رایج آن را درک کرده و از بادیه نشینی بیرون آمده و به سوی تمدن مزبور شتافته بودند ریاست در دستگاه دولت عباسی، آنان را به خود مشغول کرده و قیام به امور کشورداری، آنان را از توجه به دانش و اندیشیدن در آن بازداشته بود ، چه ایشان اهل دولت و نگهبان و ادارهکننده ی سیاست آن بهشمار میرفتند. گذشته از اینکه... غرور آنان در آنهنگام ، مانع بود که به ممارست در دانش گرایند. زیرا دانش در شمار صنایع بود و رؤسا ، همواره از نزدیک شدن به صنایع و پیشهها سرپیچی میکردند و به هیچرو بدان نمیگراییدند و این امور را به کسانی واگذار میکردند که از نژادهای غیرعرب و مولدان [ایرانی که در عرب پرورش یافته باشد] بودند و همواره مانند پیشینیان خود عقیده داشتند که آنها برای انجام دادن کارهای صناعی شایستگی دارند. چه صنعت «علوم» را آیین و دانشهای خویش می دانستند و صاحبان صنایع را کم تر تحقیر می کردند تا روزگاری که فرمان روایی به کلی از دست عرب خارج شد و به نژادهای غیرعربی انتقال یافت ...
پس از آنچه بیان کردیم ، معلوم شد چرا عالمان علوم شرعی یا اکثر ایشان، ایرانی بودند. و اما علوم عقلی نیز در اسلام پدید نیامد مگر پس از عصری که دانشمندان و مؤلفان آنها باز شناخته شدند و کلیهی این دانشها به منزلهی صناعتی مستقر گردید و بالنتیجه اینکه به ایرانیان اختصاص یافت و تازیان آنها را فروگذاشتند و از ممارست در آنها متصرف شدند و به جز اقوامی که به ایرانیان نزدیکی داشتند، آنها را فرا نمیگرفتند مانند همهی صنایع . چنان که در آغاز کتاب یاد کردیم ، این دانشها هم چنان در شهرهای اسلامی متداول بود تا روزگاری که تمدن و عمران در ایران و بلاد آن کشور مانند عراق [دل ایران شهر/ میانرودان] و خراسان و ماوراءالنهر مستقر بود ...
ایرانبوم - نگرشی بر تاریخ و فرهنگ ایران زمین
دانلود رمان و کتاب های جدید