میخواهم برایتان یک داستان اسطورهای تعریف کنم. همانطور که شما هم میدانید اساطیر چون مربوط به دورانی دستنیافتنی هستند، همیشه جذابیت خاصی دارند؛ پس خواندن این داستان نیز خالی از لطف نخواهد بود. داستان ما دربارهی اولین زنی است که بنا بر اساطیر یونانی به دست خدایان خلق شد و پاندورا نام دارد. شهرت پاندورا به خاطر جعبهای است که خدایان به او میدهند. در اساطیر یونانی پرومتئوس خدایی است که بشر را آفرید و البته این بشر فقط بهصورت مرد خلق شد. زئوس خدای خدایان یونان در کوه المپ میزیست. روزی پرومتئوس آتش را که نزد خدایان المپ بود میدزد و به انسان میدهد تا از آن استفاده کند. به دلیل این کار، مورد غضب زئوس قرار میگیرد و خدای خدایان برای تلافی کار او تصمیم میگیرد در مقابل جنس مرد، اولین زن یعنی پاندورا را خلق کند. پس به هفاستوس دستور میدهد تا خاک و آب را در هم بیامیزد و پیکری بسازد و به تمام خدایان میگوید تا بهترین نعمتها را به او بدهند. آفرودیت به او زیبایی میبخشد، آپولو موسیقی و در آخر هرمس او را پاندورا نام میگذارد که به معنی تمام نعمتهاست. زئوس، پاندورا را برای همسری به اپی متوس برادر پرومتئوس میدهد و پاندورا با خود جعبهای اسرارآمیز به همراه میبرد که هرگز نباید در این جعبه را باز کند، چون پرومتئوس تمام رنجها و مصائب زندگی را در این صندوق قفل کرده بود تا نوع بشر آسیبی نبیند. آنها با هم ازدواج میکنند؛ اما یک روز پاندورا طاقت نمیآورد و در جعبه را باز میکند، ناگهان تمام مصائب، دنیا را فرا میگیرد، رنج و بیماری، پیری و مرگ، دروغ، دزدی و جنایت در همهجا پر میشود. پاندورا که از بیرون جهیدن بدیها میترسد فورا در جعبه را میبندد. اما جعبه خالی شده است و آنچه ته جعبه مانده، چیز کوچکی است که جای زیادی نمیگیرد، چیزی که مثل دیگر چیزهای بد بیرون نرفته و آرام و مطمئن درون جعبه مانده بود. بله «امید» تنها چیزی بود که ته جعبه مانده بود. تنها چیزی که میتوانست در مقابل تمام بدیها مقاومت کند. امید مهم ترین چیزی است که تا الان هم وجود دارد!
امید، رابـ ـطهی مستقیم با احساس ما دربارهی امکانپذیری یا عدم امکانپذیری یک موضوع دارد. هرچقدر چیزی به نظر شما ممکنتر باشد، میزان امیدتان بالاتر میرود. و هر اندازه میزان درک ما از این امکانات بیشتر و مشخصتر باشد امیدمان قویتر میشود. در مقابل هرچقدر بیشتر حس کنیم که چیزی غیرممکن است و نمیتوانیم به آن برسیم، مأیوستر میشویم.
البته باید مراقب باشید که مفاهیم مختلف را با هم اشتباه نگیرید، امید همان شادمانی یا خوشبینی نیست. این دو مفهوم در واقع فقط ممکن است نتیجهی امیدواری باشند. امید مفهومی است که وقتی حس میکنیم زندگی چیزی نگرانکننده است، به آن پناه میبریم. کمک میکند محکم باشیم و برای زندگی تلاش کنیم. امید همان حسی است که وقتی در رابـ ـطهی عاطفی خوبی هستیم به ما اجازه میدهد به آیندهی رابـ ـطه نگاه کنیم و برای آن برنامه بریزیم. امید در واقع حسی عمیقتر و قویتر از خوشحالی یا خوشبینی است و تمام حسهای خوب بدون امید بیمعنا میشوند. از خودتان بپرسید: «چرا تلاش کنم؟» و به پاسخش فکر کنید، قطعا تنها زمانی به خودتان میگویید «تلاش کن» که به موفقیت امیدوارید.
امید در واقع تنها چیزی است که روی توانایی فرد برای مقابله با یک بیماری اثر میگذارد. بیمارانی که امیدواری بیشتری به بهبود و درمان دارند، مقدار بیشتری دوپامین و اندورفین در بدنشان ترشح میشود و دیگر هورمونهای بدنشان هم به بهترشدن فرد و بهبود بیماریش کمک میکنند و البته باعث میشوند بیمار انرژی کافی برای مبارزه با بیماریش و زندهماندن را بهدست آورد. امید به ما انرژی میدهد تا پتانسیل لازم برای زندگی را داشته باشیم و همین امید است که حتی وقتی از مشکلات خسته میشویم، وادارمان میکند باز هم به راهمان ادامه بدهیم. میدانم! همه دوست دارند امیدوار باشند و هرگز امیدشان را از دست ندهند، اما گاهی هم پیش میآید که آدم ناامید میشود. خودتان را شماتت نکنید، همه مثل شما هستند، برای همه ممکن است گاهی پیش بیاید.
با امید داشتن، میتوانیم قدر خودمان و دیگران را بدانیم، زندگی را دوست داشته باشیم و سپاسگزار تمام چیزهایی باشیم که داریم. اما حواستان باشد، امید ربطی به خوشخیالی ندارد. امید را با خواب و خیال واهی اشتباه نگیرید. امید برخلاف خوش خیالی شما را وادار میکند بلند شوید، آستینهایتان را بالا بزنید و سختتر کار کنید تا موفق شوید. از طرفی باعث میشود سمت هرکاری نروید. امید به شما جرأت میدهد و به تمام جزئیات، مهارتها و چالشهایی که در دنیا با آنها روبهرو میشوید، ارزش و معنا میبخشد.
امید، رابـ ـطهی مستقیم با احساس ما دربارهی امکانپذیری یا عدم امکانپذیری یک موضوع دارد. هرچقدر چیزی به نظر شما ممکنتر باشد، میزان امیدتان بالاتر میرود. و هر اندازه میزان درک ما از این امکانات بیشتر و مشخصتر باشد امیدمان قویتر میشود. در مقابل هرچقدر بیشتر حس کنیم که چیزی غیرممکن است و نمیتوانیم به آن برسیم، مأیوستر میشویم.
البته باید مراقب باشید که مفاهیم مختلف را با هم اشتباه نگیرید، امید همان شادمانی یا خوشبینی نیست. این دو مفهوم در واقع فقط ممکن است نتیجهی امیدواری باشند. امید مفهومی است که وقتی حس میکنیم زندگی چیزی نگرانکننده است، به آن پناه میبریم. کمک میکند محکم باشیم و برای زندگی تلاش کنیم. امید همان حسی است که وقتی در رابـ ـطهی عاطفی خوبی هستیم به ما اجازه میدهد به آیندهی رابـ ـطه نگاه کنیم و برای آن برنامه بریزیم. امید در واقع حسی عمیقتر و قویتر از خوشحالی یا خوشبینی است و تمام حسهای خوب بدون امید بیمعنا میشوند. از خودتان بپرسید: «چرا تلاش کنم؟» و به پاسخش فکر کنید، قطعا تنها زمانی به خودتان میگویید «تلاش کن» که به موفقیت امیدوارید.
امید در واقع تنها چیزی است که روی توانایی فرد برای مقابله با یک بیماری اثر میگذارد. بیمارانی که امیدواری بیشتری به بهبود و درمان دارند، مقدار بیشتری دوپامین و اندورفین در بدنشان ترشح میشود و دیگر هورمونهای بدنشان هم به بهترشدن فرد و بهبود بیماریش کمک میکنند و البته باعث میشوند بیمار انرژی کافی برای مبارزه با بیماریش و زندهماندن را بهدست آورد. امید به ما انرژی میدهد تا پتانسیل لازم برای زندگی را داشته باشیم و همین امید است که حتی وقتی از مشکلات خسته میشویم، وادارمان میکند باز هم به راهمان ادامه بدهیم. میدانم! همه دوست دارند امیدوار باشند و هرگز امیدشان را از دست ندهند، اما گاهی هم پیش میآید که آدم ناامید میشود. خودتان را شماتت نکنید، همه مثل شما هستند، برای همه ممکن است گاهی پیش بیاید.
با امید داشتن، میتوانیم قدر خودمان و دیگران را بدانیم، زندگی را دوست داشته باشیم و سپاسگزار تمام چیزهایی باشیم که داریم. اما حواستان باشد، امید ربطی به خوشخیالی ندارد. امید را با خواب و خیال واهی اشتباه نگیرید. امید برخلاف خوش خیالی شما را وادار میکند بلند شوید، آستینهایتان را بالا بزنید و سختتر کار کنید تا موفق شوید. از طرفی باعث میشود سمت هرکاری نروید. امید به شما جرأت میدهد و به تمام جزئیات، مهارتها و چالشهایی که در دنیا با آنها روبهرو میشوید، ارزش و معنا میبخشد.