امیل دورکیم خودکشی را در انواع گوناگون آن بررسی کرده است.در تعاریف و بررسی خودکشی در جوامعه مختلف از این نظریه استفاده می شود.برای مطالعه به ادامه مطلب مراجعه فرمایید... نویسنده : خانم زیبا شکارچی خود کشی خود پرستانه :میزان بالای خودکشی خودپرستانه در جوامع و اجتماعات و گروههائی دیده می شود که فرد به واحد اجتماعی بزرگ متصل نشده است . جوامع با وجدان جمعی قوی که از آنها مراقبت می کنند منجر به امور جاری مختلفی می شود که از بروز خود شی خودپرستانه در سطح زیاد جلوگیری می کند . هنگامی که این امور جاری ضعیف باشد ، فرد قادر است که بر وجدان جمعی برتری یابد . کاری راه که به دلخواه خویش می خواهد ، انجام دهد . در واحد های بزرگ اجتماعی با وجدان جمعی ضعیف فرد می تواند دنبال علایق شخصی خود برود و هر چه را که می خواهد به دست آورد .خود کشی دیگر دوستانه : خودکشی ناشی از بی هنجاری : این نوع خود کشی زمانی رخ می دهد که قوانین و نظم در جامعه در هم شکسته شده باشد . طبیعت این درهم شکستگی می تواند مثبت ( یعنی هنگام رونق اقتصادی ) یا منفی ( بحران اقتصادی ) باشد . در زمان در هم شکستگی جریانهای بی ریشگی و بی هنجاری موجب افزایش این نوع خود کشی میگردد . البته د ر شرایط بحران این میزان بیشتر است زیرا در بحران اقتصادی افراد مشاغل خود را از دست می دهند و در نتیجه فرد از قواعد کار و موسسه بر کنار می شود . جدایی از این ساختارها ( برای مثال خانواده ، مذهب ، دولت ) فرد را در مقابل امر جاری اجتماعی آسیب پذیر می کند . این نوع خود کشی در سالهای جنگ و رویدادهای بزرگ مثل انقلابات کاهش پیدا می کند .خودکشی تقدیر گرایانه : این خودکشی هنگامی رخ می دهد که قانون و نظم بیش از اندازه باشد . از نظر او افرادی که دست به این نوع خودکشی می زنند ، کسانی هستند با آینده ای مسدود و علائقی که توسط نظام ستم پیشه خفه شده است . نظم بیش از اندازه ، ظلم امور جاری ، موجب افسردگی و مالیخولیا ئی است که به نوبه خود باعث افزایش خودکشی تقدیر گرایانه می شود . تهیه و تنظیم:خانم ز شکارچی(کارشناس ارشد علوم اجتماعی) |