اهمیت انسان شناسی در حقوق

  • شروع کننده موضوع nadiya_m
  • بازدیدها 110
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

nadiya_m

مدیر بازنشسته
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/01/13
ارسالی ها
1,838
امتیاز واکنش
3,877
امتیاز
596
سن
27
محل سکونت
TEHRAN
دانش انسان شناسی به عنوان یک دانش بنیادین که شناخت بعد یا ابعادی از انسان را طرح و دنبال می نماید، لذا صرفنظر از وجوه متمایزی که در هر یک از روش های مورد استفاده آن قابل توجه و اساسی جلوه می نماید؛ می تواند در ترسیم منبع الزام قواعد حقوقی و مختصات آن تأثیرات بسزایی ایفا نماید. برخی از این اثرات را در این مقاله مرور می كنیم

مقصود ما از انسان شناسی
21021524121412343259118216012212027837954.jpg

هرچند تعاریف متعددی از انسان شناسی (آنتروپولوژی) که البته باید آن را از مردم شناسی (آنتولوژی) متمایز دانست، ارایه شده است؛ بررسی این تعاریف مجال مقتضی خود را می طلبد.

وجه مشترک تعاریف ارائه شده درخصوص انسان شناسی که جهت بررسی منطقی موضوع این نوشتار باید مطرح نمود عبارت است از «معرفتی که به بررسی انسان، بعد یا ابعادی از وجود او یا گستره ای از بعد وجودی وی یا گروه و قشر معینی از انسان می پردازد»[1]

انسان را بشناسیم بعد بگوییم از چه اطاعت كند
آیا تا انسان را نشناسیم می توانیم بگوییم از چه چیزی اطاعت كند ؟ به عنوان نمونه چگونگی پاسخ به سۆالاتی همچون پرسش های ذیل که درباره منبع الزام قواعد حقوقی مطرح می شوند، کاملاً بستگی دارد به گزاره ها و آموزه هایی که می تواند از انسان شناسی سرچشمه گیرد؛ سوالاتی همچون:

- چگونه قوانین موضوعه توسط یک نسل برای نسل پس از آن الزامی تلقی می شود؟

-آیا وضع قانون و الزام ناشی از آن می تواند بر پایه قرارداد اجتماعی میان انسان ها باشد؟

-الزام و پایبندی به قراردادهای فردی یا اجتماعی آیا می تواند از درون و وجدان انسان سرچشمه گیرد؟

- الزام و پایبندی به قراردادهای فردی یا اجتماعی چطور از خارج از درون (وجدان) انسان قابل طرح است؟

- آیا عناصر ثابت یا متغیر در انسان که قابل احراز و تأثیرگذار بر الزامات ثابت یا متغیر باشند، وجود دارد؟

- آیا تحول عناصر درون انسان با تحول الزامات حقوقی ارتباط معنادار می یابد؟

-مختصات وجود انسان (اعم از مقومات یا غیرمقومات وجود وی) آیا خود بخود می تواند به عنوان منبع الزام آور قواعد حقوقی تلقی گردد؟

این نحوه نگرش به منبع الزام آور قواعد حقوقی و ارتباط قابل توجه و بی بدیل آن با انسان شناسی در کتب مربوطه به مبانی حقوق همچون مقدمه علم حقوق که چه بسا مهمترین و عمده ترین موضوع درسی تحصیلات رسمی دانش حقوق در این خصوص است، به ندرت مورد توجه قرار گرفته است

به نظر می رسد لااقل برخی از این سوالات جز با شناخت انسان و اتخاذ موضعی معین بر قابل درک در گستره انسان شناسی پاسخ منطقی نخواهد داشت لذا باید به تك تك اینها پرداخت تا موضوع روشن شود .

7929123158166715219216012996121541020.jpg
جایگاه انسان شناسی در دانشكده های حقوق ما
این نحوه نگرش به منبع الزام آور قواعد حقوقی و ارتباط قابل توجه و بی بدیل آن با انسان شناسی در کتب مربوطه به مبانی حقوق همچون مقدمه علم حقوق که چه بسا مهمترین و عمده ترین موضوع درسی تحصیلات رسمی دانش حقوق در این خصوص است، به ندرت مورد توجه قرار گرفته است؛ در کتب مربوط به فلسفه حقوق نیز که در ارتباط نسبتاً مستقیم و بیشتری در این خصوص است نیز این ارتباط انسان شناسی و مبانی حقوق کمتر به صراحت و شفافیت مطلوب به طور تفصیلی عناوین مشخصی اختصاص داده شده است؛ گرچه در لابه لای مباحث مختلف نگارندگان این کتب خود به این ارتباط تنگاتنگ انسان شناسی و حقوق اذعان نموده اند.
 
بالا