داشتم راه میرفتم که یه ترقه شیش زمانه افتاد جلوم. بار اول که ترکید گفتم یا علی، دوم یا حسن، سومم گفتم یا حسین، دیدم چهارمی نترکید یه صلوات فرستادم.
مبل، اچار فرانسه، پیچ گوشتی، شیشه مربا
روی میز کنار تخته قاب گوشی و هنزفریم رو گذاشته بودم
به عنوان یه گردشگر تویه سفر رفتم آلوچه بخرم از یه لنگه کفش خوشم امد به جاش آلوچه کفش خریدم×__×
میخواستم خودکشی کنم افسره امد بایه چک افسری و یه کف گرگی منصرفم کرد×_×
کلمه بگو
بیا
کله کچل داشت پرواز میکرد یهو به پنجره برخورد کرد چون معذرت خواهی نکرده بود پنجره بهش برخورد×__÷