یوفا دقایقی پیش به طور رسمی سوپر گل مائورو ایکاردی در دیدار برابر تاتنهام را به عنوان برترین گل هفته اول دور گروهی رقابت های لیگ قهرمانان اروا برگزید تا افعی ها پس از 6 سال بازگشتی شکوهمندانه به جمع ابرقهرمان ها داشته باشند.
بازگشت مغرورانه اینتر میلان به جنگ ستارگان باب دل هواداران مغرور و همیشه خاصش بود، آنها با کاپیتان 25 ساله ای از غبار راه سر رسیدند که تا فصل های پیش درگیری های سخت درون خانواده ای را با هواداران نراتزوری تجربه می کرد، درگیری که حتی در مقطعی از فصل باعث شد تا مائورو تهدید به قتل با چاقوهای دست ساز افعی ها شود.. شاید آن روزها پایان قصه کاپیتان جوان آرژانتینی با اینتر محتمل ترین سرنوشت قابل حدس بود.. اما ماجرا به شکلی دیگر پیش رفت تا رهبر جوان نراتزوری ها درب های مسیر رویایی را برای آنها باز کند و آن چاقوی زهردار را بر سـ*ـینه تیفوسی ها فرو کند!
مائورو ایکاردی
مائورو در آن روزها چاقوی های تیز شده ای که قصد جانش داشتند را نادیده می گرفت و چشم بسته در آتش پای می گذاشت، شاید یک آرژانتینی لااوبالی دیگر دنیای فوتبال قرار بود در صحنه ها بتازد، اما نه! شخصیت ایکاردی چون یک شیشه بود! صاف اما بُرنده، همانند آتش! نعمت اما سوزنده و ویران کننده، طعم این آتش را مکسی لوپز بهتر از هرکسی چشیده است و از آن خاطره دارد...
مائورو ایکاردی و واندا نارا
وقتی در آلبی سلسته او و واندا جایگاهی نداشتند قرار شد که اینتر برایشان خانه باشد، تفریح باشد، زندگی و ملیت دوم باشد! این پیشنهاد واندا سوداگر بود، دختری که شاید از فوتبال هیچ سررشته ای نداشت، اما رشته های در هم تنیده فوتبال را از هم پاره کرد تا رد پای دختر بلوند برند های روز تا زمین های پر عطش آمریکای جنوبی دیده شود، این قدرت عجیب این نارا بود، زنی که توانست با جاه طلبی و شخصیت اغواگرش کاپیتانی اینتر را هم به ایکاردی نزدیک کند.
جیامپائولو پاتزینی
از آخرین گل اینتر میلان در رقابت های لیگ قهرمانان اروپا و آن شادی معنی دار جیامپائولو پاتزینی 6 سال می گذرد، به عبارتی دیگر 2 هزار و سیصد و هفتاد و نه روز از آخرین رقـ*ـص افعی ها در اروپا می گذشت که در لحظاتی التهاب آور همان پسر جنجالی، همان کاپیتان منزوی و جاه طلب با یک سوپر گل بازگشت شکوهمندانه اینتر و پایه های یک کامبک رویایی را با ضربه والی خود بنا کرد تا گروه B لیگ قهرمانان اروپا از گزند افعی های سراسر انگیزه در امان نمانند.
مائورو ایکاردی
اینتر میلان آهسته شخصیت خاص همیشگی اش را دوباره بدست آورده است، سال ها صبر، سال ها حسرت و سال ها انزوا از آن ها یک غول بی رحم ساخته است که رهبرش هم خیلی میانه خوبی با ترحم ندارد! آنها را باید با حضور لوچیانو اسپالتی بی رحم ترین ها خواند، اسپالتی مردی که هنوز هم صدای فریاد لعنت رمی ها را پشت پنجره اتاق خوابش می شنود! این بی رحمی برای بازگشت قهرمانانه آنها در گروهی که مرگ هرشب میهمان یکی از تیم هاست لازم و حیاتی بود!
بازگشت مغرورانه اینتر میلان به جنگ ستارگان باب دل هواداران مغرور و همیشه خاصش بود، آنها با کاپیتان 25 ساله ای از غبار راه سر رسیدند که تا فصل های پیش درگیری های سخت درون خانواده ای را با هواداران نراتزوری تجربه می کرد، درگیری که حتی در مقطعی از فصل باعث شد تا مائورو تهدید به قتل با چاقوهای دست ساز افعی ها شود.. شاید آن روزها پایان قصه کاپیتان جوان آرژانتینی با اینتر محتمل ترین سرنوشت قابل حدس بود.. اما ماجرا به شکلی دیگر پیش رفت تا رهبر جوان نراتزوری ها درب های مسیر رویایی را برای آنها باز کند و آن چاقوی زهردار را بر سـ*ـینه تیفوسی ها فرو کند!
مائورو ایکاردی
مائورو در آن روزها چاقوی های تیز شده ای که قصد جانش داشتند را نادیده می گرفت و چشم بسته در آتش پای می گذاشت، شاید یک آرژانتینی لااوبالی دیگر دنیای فوتبال قرار بود در صحنه ها بتازد، اما نه! شخصیت ایکاردی چون یک شیشه بود! صاف اما بُرنده، همانند آتش! نعمت اما سوزنده و ویران کننده، طعم این آتش را مکسی لوپز بهتر از هرکسی چشیده است و از آن خاطره دارد...
مائورو ایکاردی و واندا نارا
وقتی در آلبی سلسته او و واندا جایگاهی نداشتند قرار شد که اینتر برایشان خانه باشد، تفریح باشد، زندگی و ملیت دوم باشد! این پیشنهاد واندا سوداگر بود، دختری که شاید از فوتبال هیچ سررشته ای نداشت، اما رشته های در هم تنیده فوتبال را از هم پاره کرد تا رد پای دختر بلوند برند های روز تا زمین های پر عطش آمریکای جنوبی دیده شود، این قدرت عجیب این نارا بود، زنی که توانست با جاه طلبی و شخصیت اغواگرش کاپیتانی اینتر را هم به ایکاردی نزدیک کند.
جیامپائولو پاتزینی
از آخرین گل اینتر میلان در رقابت های لیگ قهرمانان اروپا و آن شادی معنی دار جیامپائولو پاتزینی 6 سال می گذرد، به عبارتی دیگر 2 هزار و سیصد و هفتاد و نه روز از آخرین رقـ*ـص افعی ها در اروپا می گذشت که در لحظاتی التهاب آور همان پسر جنجالی، همان کاپیتان منزوی و جاه طلب با یک سوپر گل بازگشت شکوهمندانه اینتر و پایه های یک کامبک رویایی را با ضربه والی خود بنا کرد تا گروه B لیگ قهرمانان اروپا از گزند افعی های سراسر انگیزه در امان نمانند.
مائورو ایکاردی
اینتر میلان آهسته شخصیت خاص همیشگی اش را دوباره بدست آورده است، سال ها صبر، سال ها حسرت و سال ها انزوا از آن ها یک غول بی رحم ساخته است که رهبرش هم خیلی میانه خوبی با ترحم ندارد! آنها را باید با حضور لوچیانو اسپالتی بی رحم ترین ها خواند، اسپالتی مردی که هنوز هم صدای فریاد لعنت رمی ها را پشت پنجره اتاق خوابش می شنود! این بی رحمی برای بازگشت قهرمانانه آنها در گروهی که مرگ هرشب میهمان یکی از تیم هاست لازم و حیاتی بود!