_DENIZ._.SH_
کاربر نگاه دانلود
- عضویت
- 2015/12/12
- ارسالی ها
- 1,295
- امتیاز واکنش
- 4,424
- امتیاز
- 506
- سن
- 25
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)][/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)][/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
مرد جوان؛ برای رسیدن به لیدا، جان شوهرش را گرفتم
مردی برای رسیدن به زن مورد علاقه‌اش، نقشه قتل شوهر او را طراحی و اجرا کرد تا سرنوشتش را با چوبه دار گره بزند.[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)][/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
به گزارش به نقل از جام‌جم، رسیدگی به این پرونده از دهم مرداد سال گذشته و همزمان با کشف جسد مرد جوانی در جاده تخت رستم حوالی شهریار در دستور کار تیم جنایی قرار گرفت. ماموران در بررسی‌های خود متوجه شدند این مرد بر اثر سقوط از پل به داخل دره جان باخته است.
جسد پس از بررسی‌های مقدماتی به پزشکی قانونی منتقل و تحقیقات برای شیی هویت این مرد آغاز شد. دو روز پس از کشف جسد مردی با مراجعه به پلیس از ناپدید شدن مرموز پسرش به نام غلام خبر داد که با بررسی این شکایت مشخص شد، جسد کشف شده متعلق به غلام است. این مرد پس از شیی جسد پسرش گفت: غلام نگهبان یک کارخانه بود و از مدتی قبل با همسرش اختلاف داشت. زنش به نام لیدا قصد طلاق داشت که پسرم مخالفت می‌کرد. مطمئن هستم عروسم مرتکب قتل غلام شده است.
ماموران با این شکایت، تحقیقات را روی لیدا متمرکز کرده و متوجه شدند او از مدتی قبل به صورت پنهانی با مرد جوانی به نام محمد در ارتباط است.
با کشف این سرنخ، زن و مرد جوان دستگیر شدند که محمد در بازجویی مقدماتی به قتل اعتراف کرد و گفت: حدود شش ماه قبل با غلام آشنا شده و به خانه‌اش رفت و آمد داشتم. در جریان این رفت و آمدها به زن او علاقه‌مند شده و ارتباط ما شکل گرفت. غلام سد این رابـ ـطه بود و برای ازدواج باید او را از سر راه برمی‌داشتیم. روز حادثه به بهانه گردش، غلام را به جاده تخت رستم بـرده و با خودرو چند بار از روی او رد شدم. بعد هم برای این که از مرگش مطمئن شوم، او را از روی پل به داخل دره انداختم.
لیدا هم با اعتراف به ارتباط پنهانی با محمد مدعی شد، من از ماجرای قتل بی‌خبر بودم و هیچ نقشی در این ماجرا نداشتم. با تکمیل تحقیقات، پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و قضات دادگاه پس از محاکمه متهمان، محمد را به قصاص و شلاق و لیدا را هم به شلاق محکوم کردند.
[/BCOLOR]جسد پس از بررسی‌های مقدماتی به پزشکی قانونی منتقل و تحقیقات برای شیی هویت این مرد آغاز شد. دو روز پس از کشف جسد مردی با مراجعه به پلیس از ناپدید شدن مرموز پسرش به نام غلام خبر داد که با بررسی این شکایت مشخص شد، جسد کشف شده متعلق به غلام است. این مرد پس از شیی جسد پسرش گفت: غلام نگهبان یک کارخانه بود و از مدتی قبل با همسرش اختلاف داشت. زنش به نام لیدا قصد طلاق داشت که پسرم مخالفت می‌کرد. مطمئن هستم عروسم مرتکب قتل غلام شده است.
ماموران با این شکایت، تحقیقات را روی لیدا متمرکز کرده و متوجه شدند او از مدتی قبل به صورت پنهانی با مرد جوانی به نام محمد در ارتباط است.
با کشف این سرنخ، زن و مرد جوان دستگیر شدند که محمد در بازجویی مقدماتی به قتل اعتراف کرد و گفت: حدود شش ماه قبل با غلام آشنا شده و به خانه‌اش رفت و آمد داشتم. در جریان این رفت و آمدها به زن او علاقه‌مند شده و ارتباط ما شکل گرفت. غلام سد این رابـ ـطه بود و برای ازدواج باید او را از سر راه برمی‌داشتیم. روز حادثه به بهانه گردش، غلام را به جاده تخت رستم بـرده و با خودرو چند بار از روی او رد شدم. بعد هم برای این که از مرگش مطمئن شوم، او را از روی پل به داخل دره انداختم.
لیدا هم با اعتراف به ارتباط پنهانی با محمد مدعی شد، من از ماجرای قتل بی‌خبر بودم و هیچ نقشی در این ماجرا نداشتم. با تکمیل تحقیقات، پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و قضات دادگاه پس از محاکمه متهمان، محمد را به قصاص و شلاق و لیدا را هم به شلاق محکوم کردند.
