حجت الاسلام والمسلمين خليل قبله اي
در اين مقاله كودكان نامشروع و احكام فقهي و حقوقي آنان بررسي مي شود.كودكان نامشروع چه كساني هستند؟ كودك تلقيحي وآزمايشگاهي ، مشروع است يا نامشروع ؟
احكام فقهي و حقوقي در دو مرحله مطالعه مي شود: مرحله اول ،احكام حقوق مدني از قبيل : نسب ، اسلام ، توارث ، محرميت وازدواج ، حضانت و ولايت ، نفقه اطلاعت از والدين نامشروع ، مرحله دوم ، دربيان احكام حقوق جزا،از قبيل : حكم اسقاط جنين نامشروع ، اثبات ديه برجاني ، قصاص قاتل كودك نامشروع واينكه قاتل اگر خودزاني باشد قصاص مي شود يا خير؟
در اين مقاله به پرسشهاي فوق مطابق منابع وكلمات فقيهان پاسخ داده شده است .
در اين مقاله احكام فقهي و حقوقي كودكان نامشروع بررسي مي شود موضوع بحث از دو جمله تركيب شده است :
احكام فقهي و حقوقي ، كودكان نامشروع
احكام فقهي و حقوقي در دو مرحله مورد مطالعه قرار مي گيرد: حقوق مدني وحقوق جزا
مرحله اول - احكام حقوق مدني ، احكامي كه در اين مرحله بررسي مي شود به قرار ذيل است :
1- نسب كودكانه نامشروع
2- آيا كودكان نامشروع در حكم اسلامند.
3- توارث ، كودكان نامشروع ا زچه كساني ارث مي برند و چه كساني وارث آنان هستند.
4- محروميت و ازدواج
5- حضانت و ولايت.
6- نفقه واطاعت ، يعني نفقه كودكان نامشروع را چه كسي به عهده مي گيرد؟ آيا پدر نامشروع بر كودك نامشروع واجب النفقه مي شود؟ و آيا كودك نامشروع لازم است ازپدرنامشروع خوداطاعت كند؟
مرحله دوم - احكام حقوق جزاء احكامي كه در اين مرحله بررسي مي شود به قرار ذيل است :
1- اسقاط جنين ناشي از زنـ*ـا
2- ديه جنين كه در اثر جنايت سقط شده است چقدر است ؟ وچه كساني از اين ديه ارث مي برند؟
3- اگر ولدالزنا به وسيله ولدحلال كشته شود، قاتل قصاص مي شود يا خير؟
4- اگر پدر نامشروع (زاني ) فرزند نامشروع (والدالزانا)رابكشد آيا قصاص مي شود؟
پاسخ اين سئوالات به طور مستدل در اين مقاله روشن مي شود.
كودكان نامشروع
شايان ذكر است كه تكون هر كودكي در اثر رابـ ـطه بين زن ومرد ميسر است اگر در بين آنها ارتباط برقرار نشود، عادتا" محال است بچه اي به دنيا بيايد چنانكه مريم مقدس در جواب پيك خداوند سبحان كه به او مژده عيسي را داد وگفت : ان الله بيشرك بكلمه منه اسمه المسيح عيسي بن مريم 0 گفت : اني يكون لي ولدولم يمسني بشر.
رابـ ـطه بين زن ومرد كه سبب تكون كودك مي شود بر سه قسم است : رابه مشروع ، رابـ ـطه غير مشروع و رابـ ـطه اي كه مورد اختلاف است آيا مشروع است يا نامشروع .
رابـ ـطه مشروع بر دو قسم است : رابـ ـطه زوجيت زن ومرد، اعتقادبه رابـ ـطه زوجيت كه همان شبهه است. كودكاني كه از رابـ ـطه مشروع به وجود مي آيند كودكان مشروع هستند خواه رابـ ـطه از قسم اول باشد، خواه از قسم دوم .
رابه غير مشروع نيز بر دو قسم است : رابـ ـطه اي كه منجر به زنـ*ـا مي شود و رابـ ـطه اي كه در آن زنـ*ـا نيست لكن در اثر تماس زن ومرد نامرم ، زن حامله مي شود، مانند پسر و دختري كه نامزد شده اند و قبل از اجراي عقد در اثر تفخيذ دخترحامله شده است. كودكاني كه از رابـ ـطه غير مشروع به وجود مي آيند، كودكان نامشروع هستندخواه از قسم اول باشند وخواه از قسم دوم .
رابـ ـطه اي كه مورد اختلاف است ، آن نيز بر دو قسم است :
1- رابـ ـطه اي كه بوسيله عقد نكاح ميان شخص و يكي از محارم خود از روي جهل به حكم و يا جهل به موضوع اتفاق مي افتد و فرزنداني در نتيجه اين رابـ ـطه به وجود مي آيند و همچنين اگر كسي با يكي از محارم واقرباي نسبي و سببي يا رضاعي از قبيلعمله خاله ، مادرزن ، دايه وامثال اينها نزديكي نمايد و فرزندي كه به شبهه از يكي از اينان متولد گردد، آيا چنين رابـ ـطه اي مشروع است ؟ و كودكاني كه در اثر چنين رابـ ـطه اي به وجود مي آيند كودكان مشروع به حساب مي آيند؟ بعضي از حقوقدانان مي گويند: به هيچيك از ابوين ملحق نمي شوند و اين حكم را به فقهاي اماميه نسبت مي دهند و بلكه مي گويند: اين امر اجماعي بين فقهاي اماميه است بنابراين رابـ ـطه رانامشروع و كودكاني را كه در اثر اين رابـ ـطه به وجود مي آيند نامشروع مي دانند.
2- از مواردي كه مورد اختلاف است تلقيح صناعي و يا اهداء جنين و كاشتن آن در رحمهاي اجاره اي يا عاريه اي است ، كودكاني كه از اين رابـ ـطه متكون مي شوند مورد اختلاف است كه از كودكان مشروع محسوب مي شون يا نامشروع ؟
قبل از هر چيز بايد، معلوم شود كه موارد اختلافي ( وطي شبهه با محارم و تلقيح صناعي وانتقال جنين ) از قسم رابـ ـطه مشروع است يا نامشروع ؟
وطي به شبهه با محارم
در خصوص و طي ب شبهه با محارم از نظر فقهي هيچ شبهه اي وجود ندارد كه اين ارتباط مانند ساير موارد شبهه از مصاديق ارتباط مشروع است ، ولي چنانكه اشاره شد بعضي از حقوقدانان در اين مورد مخالفت كرده وكودك ناشي از وطي به شبهه با محارم را به هيچيك از پدر ومادر ملحق نكرده اند و اين حكم را به فقهاي اماميه نسبت داده وادعاي اجماع نيز كرده اند در صورتي كه در فقه كسي قايل به نامشروع بودن آن نشده است و فرزندي كه از آن به وجود آيدكسي نگفته است كه نامشروع است تا چه رسد به اينكه اجماعي باشد،بلكه هركسي در اين زمينه سخن گفته كودك را كودك مشروع دانسته و همه آثار و احكام ولد حتي توارث را بر او مرتب كرده است از جمله :
1- علامه حلي در ارشادالاذهان مي گويد: فاماالمسلم فلايرت بالسبب الفاسد ويرث بانسب صحيحه وفاسده فان الشبه كالصحيح في لحوق النسب .
علامه حلي در ارشاد بعد از بيان حكم توارث مجوس ، مي گويد: بعضي از فقهاي مانسبت صحيح و فاسد را در محجوس از موجبات ارث مي دانند ولي در سبب فقط صحيحش موجب ارث است و براي آن چنين مثال مي زند: كسي كه با دختر خود ازدواج كند و از آن دختري متولد شود سپس پدر بميرد هر دو دختر از اين پدر ارث دختري مي برند( يعني يك نسب صحيح و ديگري نسب فاسد است ) سپس عبارت فوق رادرباره مسلمانان مي نويسد و مي گويد: و اما مسلمانان با سبب فاسد ارث نمي برند ولي با نسب صحيح و فاسد ارث مي برند زيرا شبه ، در الحاق نسبت همانند صحيح است .
2- محقق در شرايع مي نويسد: المسلم يرث بانسب اصحيح والفاسد لان الشبهه كالعقد الصحيح في التحاق النسب 0 يعني مسلمانان با نسب صحيح و فاسد ارث مي برند زيرا شبهه در اثبات و الحاق نسب مانند عقد صحيح است .
3- شهيد ثاني در مسالك الافهام در شرح و تفسير عبارت فوق مي گيود: مراد از نسب فاسد كودكي است كه به نكاح صحيح مستند نباشد وگرنه ولد ناشي از شبهه نيز صحيح است و همه احكام نسبت بر او ملحق مي شود.
4- در تاب اللمعه الدمشقيه آمده است : ولوانكح المسلم بعض محارمه لشبهه وقع التوارث بالنسب ايضا.
5- شهيد ثاني در كتاب روضه در شرح و تفسير اين جمله مي نويسد: فروع كثيري بر آن مترتب مي شود از جمله : فلو ولدالمجوسي بالنكاح اوالمسلم بالشبهه من ابنته ابنتين و رثن ماله بالسويه .
اگر مجوسي به وسيله نكاح و مسلمان به سبب شبهه از دخترخود دو تا دختر بياورد هر سه دختر همه ماترك پدر نامشروع خود را به ارث مي برند.
فروع ديگري نيز ذكر كرده است كه نياز به نقل آنها نيست چنانكه مي بينيد شهيد ثاني نيز مانند شهيد اول به ارث كودك ناشي از شبه با محارم فتوي داده است .
6- صاحب جواهر (قده ) در اين خصوص مي فرمايد:بلاخلاف ولااشكال 0
7- صاحب رياض بعد از حكم به توارث مجوس با نسب صحيح و فاسد مي نويسد: و استدلوللتوارث بالنسب اصحيح والفاسدبتوارث المسلمين بهاحيث بقع الشبه وهي موجوده .
از اين عبارت مستفاد مي شود كه توارث با نسب فاسد در فقه اماميه از مسلمات است .
8- در تحريرالوسيله در كتاب ارث آمده است : المسلم يرث بالنسب الصحيح و كذاالفاسد لوكان عن شبهه فلو اعتقد ان امه اجنبيه فتز وجها و اولدمنها يرث الولد منها و همامنه .
يعني مسلمانان با نسب صحيح و فاسد از يكديگر ارث مي برند اگر او با مادش به اعتقاد اينكه اجنبي است ازدواج كند و از آن كودكي به دنيا بياورد از مادر ومادر و كودك ازپدر ارث مي برند.
9- در تحريرالوسيله در كتاب حدود آمده است : اگر با محارم خود ازدواج كند مانند مادر و دايه و با آنها نزديكي كند در صورتي كه جاهل به حكم يا موضوع باشد، حد براو جاري نمي شود.
10- در منهاج الصالحين آمده است : المسلم لايرث بالسبب الفاسد ويرث بانسب الفاسد مالم يكن زنـ*ـا فولدالشبهه يرث ويورث .
اين عبارت نيز صارحت دارد در اينكه كودك متولد و وطي به شبهه با محارم 0 كودك مشروع است و احكام ولد را دارد.
11- در مباني تكمله المنهاج مي فرمايد: فلوعقد علي امره محرمه كالام والاخت و زوجه الولد و نحوها جاهلا بالموضوع اوالحكم فوطاها سقط عندالجد.
اين عبارت نيز صراحت دارد كه وطي به شبهه حتي با محارم نيز زنـ*ـا محسوب نمي شود و در ذيل اين كلام آمده است : من دون خلاف بين الاصحاب .
از آنچه تاكنون گفته شد نتيجه مي گيريم كه وطي به شبهه زنـ*ـا نيست خواه با محارم باشد و خواه با اجانب و بچه هائي كه از آن به وجود مي آيند ولد زنـ*ـا نيستند پس ولد شبهه از كودكان مشروع به حساب مي آيد.
تلقيح صناعي وانتقال جنين
از جمله كودكاني كه در مشروع بودن آنها اختلاف است كودكان تلقيحي و آزمايشگاهي هستند و چون اختلاف در تلقيح شديدتر از انتقال جنين است ابتدا آن را بررسي مي كنيم .
تلقيح صناعي واقسام آن
بعضي از اقسالم تلقيح اشكال شرعي ندارد و بچه اي كه از آن به وجود مي آيد جزء كودكان مشروع محسوب مي شود و همه آثار كودكان معمولي بر او نيز مترتب مي گردد، مانند تلقيح اسپرم شوهر به زوجه خود اين قسم از تلقيح حرمتي ندارد چون دليلي بر حرمت آن نيست ، چنانكه اما مقده در تحرير الوسيله به جواز آن فتوي داده است. مگر آنكه مقدمات خارجي موجب حرمت آن شود مانند تماس مرد اجنبي و يا زن اجنبي .
تلقيح صناعي كه در اينجا مورد بحث است و از جهت حكم شرعي اختلاف نظر در آن وجود دارد كه اسپرم مرد اجنبي به رحم زن نامحرم بدون آميزش تلقيح شود، سئوال اين است كه آيا اين قسم تلقيح اشكال شرعي دارد؟ و كودك تلقيحي نامشروع است ؟ اكنون بايد ديد آيا دليل شرعي بر حرمت آن وجود دارد؟
كساني كه تلقيح صناعي را در اين قسم حرام مي دانند براي اثبات آن به كتاب و سنت استناد مي كنند.
كتاب : (قل للمومنات يغضضن من ابصارهن و يحفظن و فروجهن ) خداوند متعال به پيامبر خود فرمان مي دهد كه به زنان مسلمان و مومن بگو: چشمهايتان را ببنديد و فروج خود را حفظ كنيد. آنان عقيده دارند كه حذف متعلق در آيه شريفه افاده عموم مي كند،يعني واجب است زنان مسلمان فروج و شرمگاه خود ر از هرچيز از جمله تمام ي صورتهيا تلقيح حفظ نمايند.
اين استدلال خالي از اشكال نيست ، اولا" مقصود از حفظ، تنها حفظ آن از نگاه ديگران است. شاهد اين مدعي روايت ابي بصير از امام صادق عليه الالسلام است كه فرمود: كل آيه في القران في ذكر حفظ الفروج فهي من الزنا الاهذه الايه فانها من النظر.
و در محكم و متشابه نيز نظير اين حديث آمده است و در كتاب اصول كافي 0 كتاب ايمان وكفر از امام صادق عليه السلام روايت مي كند: قال الامام عليه السلام كل شي في القران من حفظ الفرج فهو من الزنا الا هذه الايه .
يعني آنچه در قرآن مجيد در خصوص حفظ فروج آمده است ، منظور حفظ ردن آن از زناست به جز اين آيه كه مراد از آن حفظ و پوشيدن آن از ديد ديگران است .
در كتب اهل سنت و جماعت نيز همين تقسير به چشم مي خورد در تفسير فخررازي از ابي العاليه نقل شده است كه : كل مافي القرآن من قوله (ليحفظوا فروجهم و يحفظن فروجهن ) من الزنا الاالتي في النور يحفظوا فروجهم و يحفظن فروجهن ان لاينظراليهااحد.
پس در بين فقها و مفسرين حاصه و عامه اين قول وجود داشته است كه آيه شريفه نور دستور ستر و پوشش فروج مي دهد با وجود اين قراين نمي توان گفت حذف متعلق مفيد عموم است .
علامه طباطبائي (قده ) از خود آيه اين نظريه را استظهارمي كند و مي فرمايد: به قرينه صدرآيه كه مي فرمايد: (بعضوامن ابصارهم ) استفاده م شود كه مراد از حفظ فروج ، ستر و پوشش آنها است از ديد ناظران ، همانطور كه ذيل آيه نيز قرينه است كه مراد از صدر (بعضوا) پوشيدن چشم است از نگاه به فروج .
ثانيا"، اگر قبول كنيم كه حذف متعلق مفيد عموم است ، بازهم آيه شريفه دلالت بر حرمت تلقيح صناعي ندارد زيرا مراد از عموم اين نيست ه فروج را بايد از هر چيزي حفظ كرد وگرنه تحضيص اكثر لازم مي آيد كه از يك متكلم حكيم قبيح است بلكه مراد اين است كه فروج را از هر چيز حرام بايد حفظ كرد چنانكه در تفسير كبيرفخر رازي آمده است : آنچه ظاهر آيه اقتضا مي كند اين است : از هرچيزي كه خداوند آن را حرام كرده بايد فروج را حفظ كرد مانند: زنـ*ـا، مس ونظر، سپس مي گويد: اگر مراد از آيه نظر هم باشد مس و زنـ*ـا به طريق الوي حرام خواهد بود، مانند دلالت آيه شريفه (لاتقل لهمااف ) بر حرمت سب و شتم پدر ومادر ومانند آنها
شيخ طوسي (قده ) نيز در تفسير تبيان مي فرمايد: خداوند امر فرموده است كه مردان و زنان مسلمان فروج خود را از هرچيز حرام حفظ كنند و آن را از ناظر محترم مستور نمايند.
در اينجا سئوال اين است : آيا تلقيح صناعي و انتقال جنين حرام است ؟ تا به حكم آيه شريفه زنان فروج خود را از آن حفظ كنند. از آيه شريفه حرمت استفاده نمي شود هيچ عامي از عمومات براي خود مصداق تعيين نمي كند حرمت تلقيح بايد با دليل ديگر ثابت شود وگرنه از قبيل شبهه مصداقيه عام خواهد بود كه احدي به جواز تمسك به عام در شبهات مصداقيه عام قائل نشده است واين مساله با تمسك به عام در شبهات مصداقيه خاص فرق مي كند.
روايات
1- علي بن سالم از امام صادق عليه السلام روايت مي كند:
ان اشدالناس عذابايوم القيمه رجل اقرنطفته في رحم يحرم عليه 0 شديدترين عذاب در روز قيامت ، عذاب مردي است كه نطفه خود را در رحمي بريزد كه بر او حرام است .
اين روايت از حيث سند و دلالت مورد مناقشه است زيرا علي بن سالم مورد اشكال واقع است. برخي گفته اند: علي بن سالم بين دو نفر مردد است : يكي عي بن سالم بطائني كه واقفي و متهم به دروغگوئي است وديگري علي بن سالم كه مجهول است بلكه بعضي ها گفته اند كه علي بن سالم يك نفر است آنهم بظائني است كه متهم به دروغگوئي است علي بن سالم هر كدام از آن دو نفر باشد روايت فوق از درجه اعتبار ساقط است يا مجهول است يا دروغگو.
و از جهت دلالت نيز مورد اشكال است : اولا" جمله (رجل اقر نطفته ) به آنچه در اين خصوص متعارف است (يعني ريختن نطفه به صورت زنـ*ـا) منصرف است يعني كسي كه با زني كه بر او حرام است آميزش كند به شديدترين عذاب مي رسد. ثانيا"، اين دليل اخص از مدعي است و شامل بسياري از تلقيحات مصنوعي نمي شود زيرا جمله فوق ظاهر بلكه صريح است در اينكه ريختن نطقه به صورت مباشرت باشد پس اگر اين حمل با دست خود زن و يا شوهر او انجام شود مشمول روايت نخواهد بود و عنوان (رجل اقرنطفته ) به اين رقم تلقيح صدق نخواهد كرد و تلقيحات نوعا" دور از چشم و اختيار صاحب نطقه (اسپرم ) انجام مي گيرد.
در بعضي از نوشته ها آمده است : ظاهر حديث اين است : آنچه مورد منه است ريختن آب مرد در رحمي است كه بر او حرام است در اين جهت ، به جسب عرف مباشرت دخالتي ندارد. به همين دليل فقهابا استدلال به اين حديث ، عزل را بر زناكار واجب دانسته اند، چون از حديث معلوم مي شود كه علاوه بر عمل آميزش ، رخيتن نطقه در رحم 0 خود حرامي ديگر است .
اين استظهار خلاف ظاهر است بار ديگر به متن روايت مرورمي كنيم : (رجل اقر نطفته في رحم يحرم عليه ) (مردي كه نطفه خود را در رحمي كه بر او حرام است بريزد) سپس به تلقيح مصنوعي مراجعه مي كنيم يعني زني اسپرم مرد اجنبي را در رحم خود مستقر مي كند آيا عنوان فوق بر اين كارصدق مي كند؟ در اين ميان شديدترين عذاب در روز قيامت متوجه چه كسي خواهد بود؟ صاحب اسپرم يازن ؟
اما اينكه فقها عزل را بر زني واجب دانسته اند به اين دليل است كه شخص زناكار دو عمل خلاف انجام مي دهد: يكي زن كه بادخول مجرد تحقق مي يابد و ديگري ريختن نطفه به وسيله زنـ*ـا در رحم زن نامحرم 0 پس بر زاني دو چيز حرام است : يكي آميزش و ديگري ريختن مني در رحم زن اجنبي ، اين مساله كاملا" از مساله ما جدا است زيرا در اين مساله عنوان (اقرنطفته في رحم ) صدق مي كند ولي در مساله مورد نظر اين عنوان صادق نيست .
2- در كتاب من لايحضره الفقيه آمده است : قال النبي الله عليه وآله :لن يعمل ابن آدم عملا" اعظم عندالله عزوجل من رجل قتل نبيااو اماما"اوهدم الكعبه آلتي جعلهاالله قبله لعباد اوافرغ مانه في امراه حراما
رسول خدا(ص ) فرمود: كارهائي را كه فرزندان آدم انجام مي دهند كاري بدترو گرانتر نزد خداوند از كشتن پيامبر يا امام و يا خراب كردن كعبه كه خداوند آن را براي بندگانش قبله قرار داده و يا اينكه مردي نطفه خود را در رحم زني از روي حرام بريزد،نيست
اين حديث مانند حديث سابق از حيث سند ودلالت ضعيف است آنچه در حديث علي بن سالم گفته شد در اين حديث نيز گفته مي شود.
3- مهم ترين دليل براي اثبات حرمت ، در اين قسم اين است : در نصوص و فتاوي براي فروج اهميت خاصي قائل شده اند وكوچكترين شبهه را در آن مانع ازدواج دانسته اند بنابراين مجرد احتمال حرمت در وجوب كف و احتياط كفايت مي كند.
براي نمونه ، صحيح شعب حداد را مورد مطالبعه قرار مي دهيم او مي گويد: به امام صادق عليه السلام گفتم : مردي از دوستان شماسلام مي رساند و مي خواهد با زني ازدواج كند و آن زن شوهري داشته كه او را طلاق داده است ولي طلاقش به طريق سنت نبوده است. او دوست ندارد با اين زن ازدواج كند تا از شما اجازه بگيرد امام عليه السلام فرمود: هوالفرج وامرالفرج شديد ومنه يكون الولد ونحن نحتاط فلاتزوجها.
يعني در اين موضوع بايد احتياط شود ما احتياط مي كنيم و او نيز ازدواج نكنيد قاتلين به حرمت به اين حديث استناد مي كنند و مي گويند: اگر جواز تلقيح مصنوعي مورد شك قرار بگيرد نمي توان به اصل برائت استناد كرد بلكه مرجع در اينجا اصاله الاحتياط است
به نظر مي رسد كه حديث شريف ارتباط چنداني با مساله موردنظر ندارد و اين حديث را در مقاله مستقلي در فصلنامه ديدگاههاي حقوقي نشريه دانكشده علوم قضائي و خدمات اداري شماره پنجم وششم سال دوم - بهار و تابستان 76، آورده ام و در آنجا نظريه خود رابه طور تفصيل ارائه داده ام طالبين به آن مراجعه كنند.
از آنچه گفته شد اين نتيجه به دست آمد كه تلقيح صنايعي از حيث ادله (كتاب و سنت ) مانعي ندارد و بعضي از دانشمندان مفاسدي بر آن ذكر كرده اند كه آنها يا جزء مفاسد نيستند و يا قابل دفع هستند بنابراين نظريه تبقيح صناعي رابـ ـطه نامشروع نيست وكودكان ناشي از آن نامشروع محسوب نمي شوند.
انتقال جنين
يكي از راههائي كه موجب تكون كودك مي شود: انتقال جنين است در اينجا يك سئوال مطرح مي شود و آن اينكه آيا انتقال جنين از مصاديق قسم اول (رابـ ـطه مشروع ) است يا از قسم دوم (رابـ ـطه نامشروع ) محسوب مي شود؟ و بچه اي كه به وجود مي آياد كودك مشورع است يا نامشروع ؟ انتقال جنين در 4 مرحله انجام مي گيرد:
1- گرفتن تخمك : توسط سوزني مخصوص از طريق واژن و دهانه رحم به گرفتن تخمكها اقدام مي شود تخمكها را در خارج از بدن در محيط هاي مخصوص كشت قرار داده و آنها را در داخل فضاي مخصوص (يك نوع يخچال ) قرار مي دهند.
2- گرفتن اسپرم از مرد: اين عمل به طرق گوناگون انجام مي شود بعضي از روشها حرام (استمناء) و بعضي ديگر مجاز است مانند:
آنكه شوهر در اثر تماس با همسر خود تحريك شده بدين وسيله نمونه اسپرم را گرفته و در لوله هاي مخصوص مي ريزند.
3- پس از تهيه اسپرم آن را با تخمك مخلوط مي كنند و اين عمل نيز با راههاي متعدد انجام مي گيرد.
4- بعد از اين مراحل در صورت موفق بون عمل 0 تخمك ، لقاح يافته و جنين تشكيل مي شود در مرحله 6تا8سلولي جنين ها داخل لوله مخصوص (لوله انتقال دهنده )0 سپس از طريق واژن و دهانه رحم به داخل رحم انتقال مي يابند.
اقسام انتقال جنين
قسم اول 0 در اين قسم ، تركيب به دست آمده از اسپرم و تخمك ، از زن و شوهر است كه آن را به رحم صاحب تخمك انتقال مي دهندزيرا به سبب ضعف كي از آنها يا هر دوي آنها تشكيل جنين از راه آميزش معمولي ممكن نبوده و از راه انتقال شده است ، اين نوع رابـ ـطه مشروع بوده و هيچ اشكالي در جواز آن وجود ندارد.
قسم دوم 0 از تخمك و اسپرم زن و شوهر تشكيل جنين داده به رحم زن نازا انتقال مي دهند در اين قسم از جهت حكم تكليفي واينكه آيا انتقال جنين به يك زن نامحرم جايز است يا نه اختلاف نظروجود دارد.
به نظر مي رسد كه اين كار نيز مشكل شرعي ندارد وادله اي از كتاب و سنت كه در تلقيح صناعي به آنها استناد شده است دراينجا نيز مودر ندارند، بناراين قسم دوم نيز از روابط مشروع بوده و كودك متولد از آن از كودكان مشروع خواهد بود.
قسم سوم 0 انتقال جنين به رحم اجاره اي ، يعني گرفتن اسپرم و تخمك از زن و شوهر و تركيب آنها د رخارج و كاشتن آن در رحم اجاره اي اين قسم از انتقال جنين نيز مشكل شرعي ندارد وادله اي كه براي اثبات حرمت بر آنها استناد شده است هيچگونه دلالتي بر منع ندارند چنانكه در تلقيح صناعي به طور مشروح بيان شد، بنابراين كودكي كه در اثر اين انتقال به وجود مي آيد ازكودكان مشروع محسوب مي شود. از جهت اجاره دادن رحم نيز اشكال شرعي بر آن متوجه نخواهد بود.
در اين مقاله كودكان نامشروع و احكام فقهي و حقوقي آنان بررسي مي شود.كودكان نامشروع چه كساني هستند؟ كودك تلقيحي وآزمايشگاهي ، مشروع است يا نامشروع ؟
احكام فقهي و حقوقي در دو مرحله مطالعه مي شود: مرحله اول ،احكام حقوق مدني از قبيل : نسب ، اسلام ، توارث ، محرميت وازدواج ، حضانت و ولايت ، نفقه اطلاعت از والدين نامشروع ، مرحله دوم ، دربيان احكام حقوق جزا،از قبيل : حكم اسقاط جنين نامشروع ، اثبات ديه برجاني ، قصاص قاتل كودك نامشروع واينكه قاتل اگر خودزاني باشد قصاص مي شود يا خير؟
در اين مقاله به پرسشهاي فوق مطابق منابع وكلمات فقيهان پاسخ داده شده است .
در اين مقاله احكام فقهي و حقوقي كودكان نامشروع بررسي مي شود موضوع بحث از دو جمله تركيب شده است :
احكام فقهي و حقوقي ، كودكان نامشروع
احكام فقهي و حقوقي در دو مرحله مورد مطالعه قرار مي گيرد: حقوق مدني وحقوق جزا
مرحله اول - احكام حقوق مدني ، احكامي كه در اين مرحله بررسي مي شود به قرار ذيل است :
1- نسب كودكانه نامشروع
2- آيا كودكان نامشروع در حكم اسلامند.
3- توارث ، كودكان نامشروع ا زچه كساني ارث مي برند و چه كساني وارث آنان هستند.
4- محروميت و ازدواج
5- حضانت و ولايت.
6- نفقه واطاعت ، يعني نفقه كودكان نامشروع را چه كسي به عهده مي گيرد؟ آيا پدر نامشروع بر كودك نامشروع واجب النفقه مي شود؟ و آيا كودك نامشروع لازم است ازپدرنامشروع خوداطاعت كند؟
مرحله دوم - احكام حقوق جزاء احكامي كه در اين مرحله بررسي مي شود به قرار ذيل است :
1- اسقاط جنين ناشي از زنـ*ـا
2- ديه جنين كه در اثر جنايت سقط شده است چقدر است ؟ وچه كساني از اين ديه ارث مي برند؟
3- اگر ولدالزنا به وسيله ولدحلال كشته شود، قاتل قصاص مي شود يا خير؟
4- اگر پدر نامشروع (زاني ) فرزند نامشروع (والدالزانا)رابكشد آيا قصاص مي شود؟
پاسخ اين سئوالات به طور مستدل در اين مقاله روشن مي شود.
كودكان نامشروع
شايان ذكر است كه تكون هر كودكي در اثر رابـ ـطه بين زن ومرد ميسر است اگر در بين آنها ارتباط برقرار نشود، عادتا" محال است بچه اي به دنيا بيايد چنانكه مريم مقدس در جواب پيك خداوند سبحان كه به او مژده عيسي را داد وگفت : ان الله بيشرك بكلمه منه اسمه المسيح عيسي بن مريم 0 گفت : اني يكون لي ولدولم يمسني بشر.
رابـ ـطه بين زن ومرد كه سبب تكون كودك مي شود بر سه قسم است : رابه مشروع ، رابـ ـطه غير مشروع و رابـ ـطه اي كه مورد اختلاف است آيا مشروع است يا نامشروع .
رابـ ـطه مشروع بر دو قسم است : رابـ ـطه زوجيت زن ومرد، اعتقادبه رابـ ـطه زوجيت كه همان شبهه است. كودكاني كه از رابـ ـطه مشروع به وجود مي آيند كودكان مشروع هستند خواه رابـ ـطه از قسم اول باشد، خواه از قسم دوم .
رابه غير مشروع نيز بر دو قسم است : رابـ ـطه اي كه منجر به زنـ*ـا مي شود و رابـ ـطه اي كه در آن زنـ*ـا نيست لكن در اثر تماس زن ومرد نامرم ، زن حامله مي شود، مانند پسر و دختري كه نامزد شده اند و قبل از اجراي عقد در اثر تفخيذ دخترحامله شده است. كودكاني كه از رابـ ـطه غير مشروع به وجود مي آيند، كودكان نامشروع هستندخواه از قسم اول باشند وخواه از قسم دوم .
رابـ ـطه اي كه مورد اختلاف است ، آن نيز بر دو قسم است :
1- رابـ ـطه اي كه بوسيله عقد نكاح ميان شخص و يكي از محارم خود از روي جهل به حكم و يا جهل به موضوع اتفاق مي افتد و فرزنداني در نتيجه اين رابـ ـطه به وجود مي آيند و همچنين اگر كسي با يكي از محارم واقرباي نسبي و سببي يا رضاعي از قبيلعمله خاله ، مادرزن ، دايه وامثال اينها نزديكي نمايد و فرزندي كه به شبهه از يكي از اينان متولد گردد، آيا چنين رابـ ـطه اي مشروع است ؟ و كودكاني كه در اثر چنين رابـ ـطه اي به وجود مي آيند كودكان مشروع به حساب مي آيند؟ بعضي از حقوقدانان مي گويند: به هيچيك از ابوين ملحق نمي شوند و اين حكم را به فقهاي اماميه نسبت مي دهند و بلكه مي گويند: اين امر اجماعي بين فقهاي اماميه است بنابراين رابـ ـطه رانامشروع و كودكاني را كه در اثر اين رابـ ـطه به وجود مي آيند نامشروع مي دانند.
2- از مواردي كه مورد اختلاف است تلقيح صناعي و يا اهداء جنين و كاشتن آن در رحمهاي اجاره اي يا عاريه اي است ، كودكاني كه از اين رابـ ـطه متكون مي شوند مورد اختلاف است كه از كودكان مشروع محسوب مي شون يا نامشروع ؟
قبل از هر چيز بايد، معلوم شود كه موارد اختلافي ( وطي شبهه با محارم و تلقيح صناعي وانتقال جنين ) از قسم رابـ ـطه مشروع است يا نامشروع ؟
وطي به شبهه با محارم
در خصوص و طي ب شبهه با محارم از نظر فقهي هيچ شبهه اي وجود ندارد كه اين ارتباط مانند ساير موارد شبهه از مصاديق ارتباط مشروع است ، ولي چنانكه اشاره شد بعضي از حقوقدانان در اين مورد مخالفت كرده وكودك ناشي از وطي به شبهه با محارم را به هيچيك از پدر ومادر ملحق نكرده اند و اين حكم را به فقهاي اماميه نسبت داده وادعاي اجماع نيز كرده اند در صورتي كه در فقه كسي قايل به نامشروع بودن آن نشده است و فرزندي كه از آن به وجود آيدكسي نگفته است كه نامشروع است تا چه رسد به اينكه اجماعي باشد،بلكه هركسي در اين زمينه سخن گفته كودك را كودك مشروع دانسته و همه آثار و احكام ولد حتي توارث را بر او مرتب كرده است از جمله :
1- علامه حلي در ارشادالاذهان مي گويد: فاماالمسلم فلايرت بالسبب الفاسد ويرث بانسب صحيحه وفاسده فان الشبه كالصحيح في لحوق النسب .
علامه حلي در ارشاد بعد از بيان حكم توارث مجوس ، مي گويد: بعضي از فقهاي مانسبت صحيح و فاسد را در محجوس از موجبات ارث مي دانند ولي در سبب فقط صحيحش موجب ارث است و براي آن چنين مثال مي زند: كسي كه با دختر خود ازدواج كند و از آن دختري متولد شود سپس پدر بميرد هر دو دختر از اين پدر ارث دختري مي برند( يعني يك نسب صحيح و ديگري نسب فاسد است ) سپس عبارت فوق رادرباره مسلمانان مي نويسد و مي گويد: و اما مسلمانان با سبب فاسد ارث نمي برند ولي با نسب صحيح و فاسد ارث مي برند زيرا شبه ، در الحاق نسبت همانند صحيح است .
2- محقق در شرايع مي نويسد: المسلم يرث بانسب اصحيح والفاسد لان الشبهه كالعقد الصحيح في التحاق النسب 0 يعني مسلمانان با نسب صحيح و فاسد ارث مي برند زيرا شبهه در اثبات و الحاق نسب مانند عقد صحيح است .
3- شهيد ثاني در مسالك الافهام در شرح و تفسير عبارت فوق مي گيود: مراد از نسب فاسد كودكي است كه به نكاح صحيح مستند نباشد وگرنه ولد ناشي از شبهه نيز صحيح است و همه احكام نسبت بر او ملحق مي شود.
4- در تاب اللمعه الدمشقيه آمده است : ولوانكح المسلم بعض محارمه لشبهه وقع التوارث بالنسب ايضا.
5- شهيد ثاني در كتاب روضه در شرح و تفسير اين جمله مي نويسد: فروع كثيري بر آن مترتب مي شود از جمله : فلو ولدالمجوسي بالنكاح اوالمسلم بالشبهه من ابنته ابنتين و رثن ماله بالسويه .
اگر مجوسي به وسيله نكاح و مسلمان به سبب شبهه از دخترخود دو تا دختر بياورد هر سه دختر همه ماترك پدر نامشروع خود را به ارث مي برند.
فروع ديگري نيز ذكر كرده است كه نياز به نقل آنها نيست چنانكه مي بينيد شهيد ثاني نيز مانند شهيد اول به ارث كودك ناشي از شبه با محارم فتوي داده است .
6- صاحب جواهر (قده ) در اين خصوص مي فرمايد:بلاخلاف ولااشكال 0
7- صاحب رياض بعد از حكم به توارث مجوس با نسب صحيح و فاسد مي نويسد: و استدلوللتوارث بالنسب اصحيح والفاسدبتوارث المسلمين بهاحيث بقع الشبه وهي موجوده .
از اين عبارت مستفاد مي شود كه توارث با نسب فاسد در فقه اماميه از مسلمات است .
8- در تحريرالوسيله در كتاب ارث آمده است : المسلم يرث بالنسب الصحيح و كذاالفاسد لوكان عن شبهه فلو اعتقد ان امه اجنبيه فتز وجها و اولدمنها يرث الولد منها و همامنه .
يعني مسلمانان با نسب صحيح و فاسد از يكديگر ارث مي برند اگر او با مادش به اعتقاد اينكه اجنبي است ازدواج كند و از آن كودكي به دنيا بياورد از مادر ومادر و كودك ازپدر ارث مي برند.
9- در تحريرالوسيله در كتاب حدود آمده است : اگر با محارم خود ازدواج كند مانند مادر و دايه و با آنها نزديكي كند در صورتي كه جاهل به حكم يا موضوع باشد، حد براو جاري نمي شود.
10- در منهاج الصالحين آمده است : المسلم لايرث بالسبب الفاسد ويرث بانسب الفاسد مالم يكن زنـ*ـا فولدالشبهه يرث ويورث .
اين عبارت نيز صارحت دارد در اينكه كودك متولد و وطي به شبهه با محارم 0 كودك مشروع است و احكام ولد را دارد.
11- در مباني تكمله المنهاج مي فرمايد: فلوعقد علي امره محرمه كالام والاخت و زوجه الولد و نحوها جاهلا بالموضوع اوالحكم فوطاها سقط عندالجد.
اين عبارت نيز صراحت دارد كه وطي به شبهه حتي با محارم نيز زنـ*ـا محسوب نمي شود و در ذيل اين كلام آمده است : من دون خلاف بين الاصحاب .
از آنچه تاكنون گفته شد نتيجه مي گيريم كه وطي به شبهه زنـ*ـا نيست خواه با محارم باشد و خواه با اجانب و بچه هائي كه از آن به وجود مي آيند ولد زنـ*ـا نيستند پس ولد شبهه از كودكان مشروع به حساب مي آيد.
تلقيح صناعي وانتقال جنين
از جمله كودكاني كه در مشروع بودن آنها اختلاف است كودكان تلقيحي و آزمايشگاهي هستند و چون اختلاف در تلقيح شديدتر از انتقال جنين است ابتدا آن را بررسي مي كنيم .
تلقيح صناعي واقسام آن
بعضي از اقسالم تلقيح اشكال شرعي ندارد و بچه اي كه از آن به وجود مي آيد جزء كودكان مشروع محسوب مي شود و همه آثار كودكان معمولي بر او نيز مترتب مي گردد، مانند تلقيح اسپرم شوهر به زوجه خود اين قسم از تلقيح حرمتي ندارد چون دليلي بر حرمت آن نيست ، چنانكه اما مقده در تحرير الوسيله به جواز آن فتوي داده است. مگر آنكه مقدمات خارجي موجب حرمت آن شود مانند تماس مرد اجنبي و يا زن اجنبي .
تلقيح صناعي كه در اينجا مورد بحث است و از جهت حكم شرعي اختلاف نظر در آن وجود دارد كه اسپرم مرد اجنبي به رحم زن نامحرم بدون آميزش تلقيح شود، سئوال اين است كه آيا اين قسم تلقيح اشكال شرعي دارد؟ و كودك تلقيحي نامشروع است ؟ اكنون بايد ديد آيا دليل شرعي بر حرمت آن وجود دارد؟
كساني كه تلقيح صناعي را در اين قسم حرام مي دانند براي اثبات آن به كتاب و سنت استناد مي كنند.
كتاب : (قل للمومنات يغضضن من ابصارهن و يحفظن و فروجهن ) خداوند متعال به پيامبر خود فرمان مي دهد كه به زنان مسلمان و مومن بگو: چشمهايتان را ببنديد و فروج خود را حفظ كنيد. آنان عقيده دارند كه حذف متعلق در آيه شريفه افاده عموم مي كند،يعني واجب است زنان مسلمان فروج و شرمگاه خود ر از هرچيز از جمله تمام ي صورتهيا تلقيح حفظ نمايند.
اين استدلال خالي از اشكال نيست ، اولا" مقصود از حفظ، تنها حفظ آن از نگاه ديگران است. شاهد اين مدعي روايت ابي بصير از امام صادق عليه الالسلام است كه فرمود: كل آيه في القران في ذكر حفظ الفروج فهي من الزنا الاهذه الايه فانها من النظر.
و در محكم و متشابه نيز نظير اين حديث آمده است و در كتاب اصول كافي 0 كتاب ايمان وكفر از امام صادق عليه السلام روايت مي كند: قال الامام عليه السلام كل شي في القران من حفظ الفرج فهو من الزنا الا هذه الايه .
يعني آنچه در قرآن مجيد در خصوص حفظ فروج آمده است ، منظور حفظ ردن آن از زناست به جز اين آيه كه مراد از آن حفظ و پوشيدن آن از ديد ديگران است .
در كتب اهل سنت و جماعت نيز همين تقسير به چشم مي خورد در تفسير فخررازي از ابي العاليه نقل شده است كه : كل مافي القرآن من قوله (ليحفظوا فروجهم و يحفظن فروجهن ) من الزنا الاالتي في النور يحفظوا فروجهم و يحفظن فروجهن ان لاينظراليهااحد.
پس در بين فقها و مفسرين حاصه و عامه اين قول وجود داشته است كه آيه شريفه نور دستور ستر و پوشش فروج مي دهد با وجود اين قراين نمي توان گفت حذف متعلق مفيد عموم است .
علامه طباطبائي (قده ) از خود آيه اين نظريه را استظهارمي كند و مي فرمايد: به قرينه صدرآيه كه مي فرمايد: (بعضوامن ابصارهم ) استفاده م شود كه مراد از حفظ فروج ، ستر و پوشش آنها است از ديد ناظران ، همانطور كه ذيل آيه نيز قرينه است كه مراد از صدر (بعضوا) پوشيدن چشم است از نگاه به فروج .
ثانيا"، اگر قبول كنيم كه حذف متعلق مفيد عموم است ، بازهم آيه شريفه دلالت بر حرمت تلقيح صناعي ندارد زيرا مراد از عموم اين نيست ه فروج را بايد از هر چيزي حفظ كرد وگرنه تحضيص اكثر لازم مي آيد كه از يك متكلم حكيم قبيح است بلكه مراد اين است كه فروج را از هر چيز حرام بايد حفظ كرد چنانكه در تفسير كبيرفخر رازي آمده است : آنچه ظاهر آيه اقتضا مي كند اين است : از هرچيزي كه خداوند آن را حرام كرده بايد فروج را حفظ كرد مانند: زنـ*ـا، مس ونظر، سپس مي گويد: اگر مراد از آيه نظر هم باشد مس و زنـ*ـا به طريق الوي حرام خواهد بود، مانند دلالت آيه شريفه (لاتقل لهمااف ) بر حرمت سب و شتم پدر ومادر ومانند آنها
شيخ طوسي (قده ) نيز در تفسير تبيان مي فرمايد: خداوند امر فرموده است كه مردان و زنان مسلمان فروج خود را از هرچيز حرام حفظ كنند و آن را از ناظر محترم مستور نمايند.
در اينجا سئوال اين است : آيا تلقيح صناعي و انتقال جنين حرام است ؟ تا به حكم آيه شريفه زنان فروج خود را از آن حفظ كنند. از آيه شريفه حرمت استفاده نمي شود هيچ عامي از عمومات براي خود مصداق تعيين نمي كند حرمت تلقيح بايد با دليل ديگر ثابت شود وگرنه از قبيل شبهه مصداقيه عام خواهد بود كه احدي به جواز تمسك به عام در شبهات مصداقيه عام قائل نشده است واين مساله با تمسك به عام در شبهات مصداقيه خاص فرق مي كند.
روايات
1- علي بن سالم از امام صادق عليه السلام روايت مي كند:
ان اشدالناس عذابايوم القيمه رجل اقرنطفته في رحم يحرم عليه 0 شديدترين عذاب در روز قيامت ، عذاب مردي است كه نطفه خود را در رحمي بريزد كه بر او حرام است .
اين روايت از حيث سند و دلالت مورد مناقشه است زيرا علي بن سالم مورد اشكال واقع است. برخي گفته اند: علي بن سالم بين دو نفر مردد است : يكي عي بن سالم بطائني كه واقفي و متهم به دروغگوئي است وديگري علي بن سالم كه مجهول است بلكه بعضي ها گفته اند كه علي بن سالم يك نفر است آنهم بظائني است كه متهم به دروغگوئي است علي بن سالم هر كدام از آن دو نفر باشد روايت فوق از درجه اعتبار ساقط است يا مجهول است يا دروغگو.
و از جهت دلالت نيز مورد اشكال است : اولا" جمله (رجل اقر نطفته ) به آنچه در اين خصوص متعارف است (يعني ريختن نطفه به صورت زنـ*ـا) منصرف است يعني كسي كه با زني كه بر او حرام است آميزش كند به شديدترين عذاب مي رسد. ثانيا"، اين دليل اخص از مدعي است و شامل بسياري از تلقيحات مصنوعي نمي شود زيرا جمله فوق ظاهر بلكه صريح است در اينكه ريختن نطقه به صورت مباشرت باشد پس اگر اين حمل با دست خود زن و يا شوهر او انجام شود مشمول روايت نخواهد بود و عنوان (رجل اقرنطفته ) به اين رقم تلقيح صدق نخواهد كرد و تلقيحات نوعا" دور از چشم و اختيار صاحب نطقه (اسپرم ) انجام مي گيرد.
در بعضي از نوشته ها آمده است : ظاهر حديث اين است : آنچه مورد منه است ريختن آب مرد در رحمي است كه بر او حرام است در اين جهت ، به جسب عرف مباشرت دخالتي ندارد. به همين دليل فقهابا استدلال به اين حديث ، عزل را بر زناكار واجب دانسته اند، چون از حديث معلوم مي شود كه علاوه بر عمل آميزش ، رخيتن نطقه در رحم 0 خود حرامي ديگر است .
اين استظهار خلاف ظاهر است بار ديگر به متن روايت مرورمي كنيم : (رجل اقر نطفته في رحم يحرم عليه ) (مردي كه نطفه خود را در رحمي كه بر او حرام است بريزد) سپس به تلقيح مصنوعي مراجعه مي كنيم يعني زني اسپرم مرد اجنبي را در رحم خود مستقر مي كند آيا عنوان فوق بر اين كارصدق مي كند؟ در اين ميان شديدترين عذاب در روز قيامت متوجه چه كسي خواهد بود؟ صاحب اسپرم يازن ؟
اما اينكه فقها عزل را بر زني واجب دانسته اند به اين دليل است كه شخص زناكار دو عمل خلاف انجام مي دهد: يكي زن كه بادخول مجرد تحقق مي يابد و ديگري ريختن نطفه به وسيله زنـ*ـا در رحم زن نامحرم 0 پس بر زاني دو چيز حرام است : يكي آميزش و ديگري ريختن مني در رحم زن اجنبي ، اين مساله كاملا" از مساله ما جدا است زيرا در اين مساله عنوان (اقرنطفته في رحم ) صدق مي كند ولي در مساله مورد نظر اين عنوان صادق نيست .
2- در كتاب من لايحضره الفقيه آمده است : قال النبي الله عليه وآله :لن يعمل ابن آدم عملا" اعظم عندالله عزوجل من رجل قتل نبيااو اماما"اوهدم الكعبه آلتي جعلهاالله قبله لعباد اوافرغ مانه في امراه حراما
رسول خدا(ص ) فرمود: كارهائي را كه فرزندان آدم انجام مي دهند كاري بدترو گرانتر نزد خداوند از كشتن پيامبر يا امام و يا خراب كردن كعبه كه خداوند آن را براي بندگانش قبله قرار داده و يا اينكه مردي نطفه خود را در رحم زني از روي حرام بريزد،نيست
اين حديث مانند حديث سابق از حيث سند ودلالت ضعيف است آنچه در حديث علي بن سالم گفته شد در اين حديث نيز گفته مي شود.
3- مهم ترين دليل براي اثبات حرمت ، در اين قسم اين است : در نصوص و فتاوي براي فروج اهميت خاصي قائل شده اند وكوچكترين شبهه را در آن مانع ازدواج دانسته اند بنابراين مجرد احتمال حرمت در وجوب كف و احتياط كفايت مي كند.
براي نمونه ، صحيح شعب حداد را مورد مطالبعه قرار مي دهيم او مي گويد: به امام صادق عليه السلام گفتم : مردي از دوستان شماسلام مي رساند و مي خواهد با زني ازدواج كند و آن زن شوهري داشته كه او را طلاق داده است ولي طلاقش به طريق سنت نبوده است. او دوست ندارد با اين زن ازدواج كند تا از شما اجازه بگيرد امام عليه السلام فرمود: هوالفرج وامرالفرج شديد ومنه يكون الولد ونحن نحتاط فلاتزوجها.
يعني در اين موضوع بايد احتياط شود ما احتياط مي كنيم و او نيز ازدواج نكنيد قاتلين به حرمت به اين حديث استناد مي كنند و مي گويند: اگر جواز تلقيح مصنوعي مورد شك قرار بگيرد نمي توان به اصل برائت استناد كرد بلكه مرجع در اينجا اصاله الاحتياط است
به نظر مي رسد كه حديث شريف ارتباط چنداني با مساله موردنظر ندارد و اين حديث را در مقاله مستقلي در فصلنامه ديدگاههاي حقوقي نشريه دانكشده علوم قضائي و خدمات اداري شماره پنجم وششم سال دوم - بهار و تابستان 76، آورده ام و در آنجا نظريه خود رابه طور تفصيل ارائه داده ام طالبين به آن مراجعه كنند.
از آنچه گفته شد اين نتيجه به دست آمد كه تلقيح صنايعي از حيث ادله (كتاب و سنت ) مانعي ندارد و بعضي از دانشمندان مفاسدي بر آن ذكر كرده اند كه آنها يا جزء مفاسد نيستند و يا قابل دفع هستند بنابراين نظريه تبقيح صناعي رابـ ـطه نامشروع نيست وكودكان ناشي از آن نامشروع محسوب نمي شوند.
انتقال جنين
يكي از راههائي كه موجب تكون كودك مي شود: انتقال جنين است در اينجا يك سئوال مطرح مي شود و آن اينكه آيا انتقال جنين از مصاديق قسم اول (رابـ ـطه مشروع ) است يا از قسم دوم (رابـ ـطه نامشروع ) محسوب مي شود؟ و بچه اي كه به وجود مي آياد كودك مشورع است يا نامشروع ؟ انتقال جنين در 4 مرحله انجام مي گيرد:
1- گرفتن تخمك : توسط سوزني مخصوص از طريق واژن و دهانه رحم به گرفتن تخمكها اقدام مي شود تخمكها را در خارج از بدن در محيط هاي مخصوص كشت قرار داده و آنها را در داخل فضاي مخصوص (يك نوع يخچال ) قرار مي دهند.
2- گرفتن اسپرم از مرد: اين عمل به طرق گوناگون انجام مي شود بعضي از روشها حرام (استمناء) و بعضي ديگر مجاز است مانند:
آنكه شوهر در اثر تماس با همسر خود تحريك شده بدين وسيله نمونه اسپرم را گرفته و در لوله هاي مخصوص مي ريزند.
3- پس از تهيه اسپرم آن را با تخمك مخلوط مي كنند و اين عمل نيز با راههاي متعدد انجام مي گيرد.
4- بعد از اين مراحل در صورت موفق بون عمل 0 تخمك ، لقاح يافته و جنين تشكيل مي شود در مرحله 6تا8سلولي جنين ها داخل لوله مخصوص (لوله انتقال دهنده )0 سپس از طريق واژن و دهانه رحم به داخل رحم انتقال مي يابند.
اقسام انتقال جنين
قسم اول 0 در اين قسم ، تركيب به دست آمده از اسپرم و تخمك ، از زن و شوهر است كه آن را به رحم صاحب تخمك انتقال مي دهندزيرا به سبب ضعف كي از آنها يا هر دوي آنها تشكيل جنين از راه آميزش معمولي ممكن نبوده و از راه انتقال شده است ، اين نوع رابـ ـطه مشروع بوده و هيچ اشكالي در جواز آن وجود ندارد.
قسم دوم 0 از تخمك و اسپرم زن و شوهر تشكيل جنين داده به رحم زن نازا انتقال مي دهند در اين قسم از جهت حكم تكليفي واينكه آيا انتقال جنين به يك زن نامحرم جايز است يا نه اختلاف نظروجود دارد.
به نظر مي رسد كه اين كار نيز مشكل شرعي ندارد وادله اي از كتاب و سنت كه در تلقيح صناعي به آنها استناد شده است دراينجا نيز مودر ندارند، بناراين قسم دوم نيز از روابط مشروع بوده و كودك متولد از آن از كودكان مشروع خواهد بود.
قسم سوم 0 انتقال جنين به رحم اجاره اي ، يعني گرفتن اسپرم و تخمك از زن و شوهر و تركيب آنها د رخارج و كاشتن آن در رحم اجاره اي اين قسم از انتقال جنين نيز مشكل شرعي ندارد وادله اي كه براي اثبات حرمت بر آنها استناد شده است هيچگونه دلالتي بر منع ندارند چنانكه در تلقيح صناعي به طور مشروح بيان شد، بنابراين كودكي كه در اثر اين انتقال به وجود مي آيد ازكودكان مشروع محسوب مي شود. از جهت اجاره دادن رحم نيز اشكال شرعي بر آن متوجه نخواهد بود.