عشایر در دوران پهلوی
در دوران پهلوی اول اساس اقتصاد ایران را اقتصاد روستایی تشکیل میداد و سلطه فئودالیسم همچنان در دهات ایران حکمفرما بود. اکثریت تام کشاورزان فاقد زمین بودند و از محصولی که بهدست میآوردند؛ یکدوم تا چهارپنجم به آنان تعلق میگرفت و بقیه را مالک تصاحب میکرد. به علاوه کشاورز مجبور بود که به مالک زمین بیگاری بدهد و عوارض جنـ*ـسی نظیر مرغ، گوسفند، تخممرغ، روغن و هیزم و غیره را مجانا برای مالک فراهم کند.
حق تعیین کدخدا جزو حقوق مالک بود و کشاورزان از هرگونه حقوق اجتماعی محروم بودند. عمدهترین ابزارهای کار در کشاورزی مانند سابق، خیش، شنشکن با دندانههای چوبی و گاهی فلزی، بیل و کلوخ کوب بود و ماشینآلات کشاورزی جدید به ندرت دیده میشد.
کشاورزان از موسسات بهداشتی و فرهنگی محروم بودند و به حالت نیمهگرسنه به حیات خود ادامه میدادند. در جنوب و جنوبشرقی ایران، وضع زارعین به مراتب دشوارتر بود. در سواحل خلیجفارس و بلوچستان و سایر نواحی جنوبی کشور، بسیاری از کشاورزان چند ماه از سال را با خوردن آرد هسته خرما، ملخ خشک شده و علف سدجوع میکردند.حکومت رضاخان در وضع دهقانان، چگونگی استثمار آنها و مناسبات اربـاب رعیتی کوچکترین بهبودی ایجاد نکرد. برعکس ورود سرمایههای بازرگانی و انتفاعی به دهات، به استثمار و بهرهکشی به حد قابلتوجهی افزود.
طبق آمار رسمی، وضع آبادترین روستای ایران (دماوند تهران) در آنموقع به شرح زیر بود: «دهقانان بیزمین ۶۰ درصد، از بقیه ۴۰ درصد بیش از ۲۵۵ درصد دارای قطعه زمینی کمتر از یک هکتار که با وضع زراعتی آن روز حاصل کارشان زندگی بخور و نمیری را به زحمت تامین میکرد. از ۱۵ درصد بقیه تنها ۵ درصد دارای بیش از سه هکتار زمین بودند.
چنین و بدتر از این بود وضع دهقانان که بیش از ۷۰ درصد اهالی کشور را تشکیل میدادند. بهرهکشی بهویژه در املاک اختصاصی رضاخان شدیدتر بود. دهقانان این املاک در واقع وابسته به زمین بودند. هیچ محل محتاج به کارگر، حق پذیرفتن دهقانانی که املاک اختصاصی را ترک میکردند، نداشت. حتی راهآهن ایران، در بخش مازندران، مجبور بود کارگرانی از نقاط دیگر ایران استخدام کند.