~●Monster●~
کاربر نگاه دانلود
بعداز مرگ چه اتفاقی میوفتد؟
پرستاري بنام خانم پني سارتوري نيمي از شيفت شبانه اش را طي نموده بود، وقتي به در اتاق بيماري بنام پيتر هالند رسيد.او ساعتي قبل از اتاق عمل خارج شده بود و پرستار او را مي ديد كه كم كم دارد بهوش مي آيد بنابراين داخل اتاق شد و در را بست و منتظر ماند تا كامل بهوش آيد.در اين هنگام بود كه مريض شروع به صحبت كردن نمود با اشاره دست بطرف پايين تختش اشاره نموده و شروع به خوش و بش نمود و كلي از حال و احوالش براي كسي مي گفت كه ما نمي ديدیم .پس از دقايقي گفتگو چشم هايش را بست و بخواب عميقي فرو رفت.پرستار مي گويد بلافاصله به خانواده اش خبر دادم كه او بهوش آمده است و مي توانند تا ساعاتي ديگر كه از خواب بيدار شد او را ببينند.چند ساعت بعد خانواده اش بر بالين او حاضر بودند و او به انها گفت كه خواهرش را ديده و با او صحبت كرده است. اما نكته عجيب ماجرا اينجاست كه خواهرش هفته پيش درگذشته است و خانواده اش بخاطر اينكه اين خبر ناگوار باعث وخامت حالش نشود او را از فوت خواهرش باخبر ننموده بودند.در واقع هيچ راهي نبوده كه او بتواند از طريق آن از مرگ خواهرش باخبر شود.اما پرستار سارتوري مي گويد وقتي فهميدم كه او آنشب با خواهر درگذشته اش صحبت مي نموده از فوت پيتر در روزهاي آينده مطمئن شدم.اساسا وقتي مريضي در بيمارستان مي گويد كه با خواهر يا برادر يا پدر و مادر و خلاصه نزديكان درگذشته اش را خواب ديده و با انها حرف زده است به اين معني است كه او ديگر زياد زنده نخواهد ماند و ما پرستارها اين موضوع را بكرات شاهد هستيم.پيتر هالند درست فرداي انشب درگذشت.اما اين موضوع در هاله اي از ابهام باقي مي ماند و عملا بدون توضيح است كه چگونه چنين پديده اي اتفاق مي افتد.آيا اين موضوع نشانه اي بر زندگي پس از مرگ است؟دكتر پيتر فنويك فوق تخصص اعصاب و روان مي گويد از دو حالت خارج نيست يا واقعا زندگي پس از مرگ وجود دارد يا با يك مورد پارانورمال روبرو هستيم كه توضيحي فعلا برايش نداريم.
پرستاري بنام خانم پني سارتوري نيمي از شيفت شبانه اش را طي نموده بود، وقتي به در اتاق بيماري بنام پيتر هالند رسيد.او ساعتي قبل از اتاق عمل خارج شده بود و پرستار او را مي ديد كه كم كم دارد بهوش مي آيد بنابراين داخل اتاق شد و در را بست و منتظر ماند تا كامل بهوش آيد.در اين هنگام بود كه مريض شروع به صحبت كردن نمود با اشاره دست بطرف پايين تختش اشاره نموده و شروع به خوش و بش نمود و كلي از حال و احوالش براي كسي مي گفت كه ما نمي ديدیم .پس از دقايقي گفتگو چشم هايش را بست و بخواب عميقي فرو رفت.پرستار مي گويد بلافاصله به خانواده اش خبر دادم كه او بهوش آمده است و مي توانند تا ساعاتي ديگر كه از خواب بيدار شد او را ببينند.چند ساعت بعد خانواده اش بر بالين او حاضر بودند و او به انها گفت كه خواهرش را ديده و با او صحبت كرده است. اما نكته عجيب ماجرا اينجاست كه خواهرش هفته پيش درگذشته است و خانواده اش بخاطر اينكه اين خبر ناگوار باعث وخامت حالش نشود او را از فوت خواهرش باخبر ننموده بودند.در واقع هيچ راهي نبوده كه او بتواند از طريق آن از مرگ خواهرش باخبر شود.اما پرستار سارتوري مي گويد وقتي فهميدم كه او آنشب با خواهر درگذشته اش صحبت مي نموده از فوت پيتر در روزهاي آينده مطمئن شدم.اساسا وقتي مريضي در بيمارستان مي گويد كه با خواهر يا برادر يا پدر و مادر و خلاصه نزديكان درگذشته اش را خواب ديده و با انها حرف زده است به اين معني است كه او ديگر زياد زنده نخواهد ماند و ما پرستارها اين موضوع را بكرات شاهد هستيم.پيتر هالند درست فرداي انشب درگذشت.اما اين موضوع در هاله اي از ابهام باقي مي ماند و عملا بدون توضيح است كه چگونه چنين پديده اي اتفاق مي افتد.آيا اين موضوع نشانه اي بر زندگي پس از مرگ است؟دكتر پيتر فنويك فوق تخصص اعصاب و روان مي گويد از دو حالت خارج نيست يا واقعا زندگي پس از مرگ وجود دارد يا با يك مورد پارانورمال روبرو هستيم كه توضيحي فعلا برايش نداريم.
