RASHA
کاربر نگاه دانلود
- عضویت
- 2019/04/30
- ارسالی ها
- 4,521
- امتیاز واکنش
- 4,207
- امتیاز
- 593
شارل تاس یا شارل کچل یا شارل دوم (به فرانسوی: Charles le Chauve) (زادهٔ ۱۳ ژوئن۸۲۳ در فرانکفورت – درگذشتهٔ ۵ یا ۶ اکتبر۸۷۷) از ۸۴۰ پادشاه فرانک باختری و از ۸۷۵ تا زمان مرگش امپراتور مقدس روم بود. او جوان‌ترین پسر لویی پارسا از همسر دومش یودیت بود.
زندگی و مرگ
از آنجا که او از برادرانش کوچک‌تر بود، پدرش چندی پس از اینکه فرمانروایی بخش‌هایی از کشور را به برادرانش داد به پسر جوانترش شارل فرمانروایی بر آلمانیا را سپرد. چندی پس از آن وی را فرمانروای سرزمینی میان موز و پیرنه نمود. سپس چندی هم گذرا وی فرمانروایی بر ایتالیا وآکیتان را آزمود تا سرانجام فرمانروایی سرزمین گل یا فرانسه کنونی را یافت. پدرش لویی در انجمنی از بزرگان کشور در ۸۳۷ پیشنهاد داد تا پسرش شارل به جانشینیش برسد.
لویی پارسا در ۸۴۰ درگذشت و پسرانش بر سر مرده‌ریگ پدر با هم به نبرد پرداختند. شارل با برادرش لویی ژرمن همپیمان شد تا به جنگ با برادر دیگرشان لوتار یکم که اکنون امپراتور شده بود بپردازند. سرانجام در جنگ فونتمه در سال پس از مرگ پدرشان توانستند لوتار را شکست دهند. سرانجام با پذیرفتن پیمان وردون یک سال پس از آن در اوت ۸۴۳ دو سویه میدان دست از جنگ کشیدند. اینان سرزمینهای پدر را میان خود بخش کردند، فرانک غربی به شارل، فرانک شرقی به لویی و فرانک میانی افزون بر فرنام امپراتور به لوتار رسید. در ۸۷۵ هنگامی که پسر برادرش -لوتار-امپراتور لویی دوم مرد، شارل با پشتیبانی پاپ ژان هشتم به امپراتوری مقدس روم رسید ولی برادرش لویی ژرمن که نامزد جانشینی لویی دوم بود از سر خشم به جنگ با برادر پرداخت. در ۸۷۶ لویی هم درگذشت و شارل به این اندیشه افتاد که به مرزهای برادرش دست یازد، ولی در آندرناخشکست خورد. در این هنگام پاپ از سوی شرقیون تهدید می‌شد، از شارل یاری خواست. شال از آلپ گذشت تا خود را به ایتالیا برساند ولی گرفتار ناخرسندی در میان سپاهیانش شد، در این هنگام کارلمان باواریایی پسر لویی ژرمن هم به شمال ایتالیا تاخت. شارل که بیمار و پریشان شده بود به سوی سرزمین گل راه بازگشت گرفت، ولی در گذر از مون‌سنی درگذشت.
زندگی و مرگ
از آنجا که او از برادرانش کوچک‌تر بود، پدرش چندی پس از اینکه فرمانروایی بخش‌هایی از کشور را به برادرانش داد به پسر جوانترش شارل فرمانروایی بر آلمانیا را سپرد. چندی پس از آن وی را فرمانروای سرزمینی میان موز و پیرنه نمود. سپس چندی هم گذرا وی فرمانروایی بر ایتالیا وآکیتان را آزمود تا سرانجام فرمانروایی سرزمین گل یا فرانسه کنونی را یافت. پدرش لویی در انجمنی از بزرگان کشور در ۸۳۷ پیشنهاد داد تا پسرش شارل به جانشینیش برسد.
لویی پارسا در ۸۴۰ درگذشت و پسرانش بر سر مرده‌ریگ پدر با هم به نبرد پرداختند. شارل با برادرش لویی ژرمن همپیمان شد تا به جنگ با برادر دیگرشان لوتار یکم که اکنون امپراتور شده بود بپردازند. سرانجام در جنگ فونتمه در سال پس از مرگ پدرشان توانستند لوتار را شکست دهند. سرانجام با پذیرفتن پیمان وردون یک سال پس از آن در اوت ۸۴۳ دو سویه میدان دست از جنگ کشیدند. اینان سرزمینهای پدر را میان خود بخش کردند، فرانک غربی به شارل، فرانک شرقی به لویی و فرانک میانی افزون بر فرنام امپراتور به لوتار رسید. در ۸۷۵ هنگامی که پسر برادرش -لوتار-امپراتور لویی دوم مرد، شارل با پشتیبانی پاپ ژان هشتم به امپراتوری مقدس روم رسید ولی برادرش لویی ژرمن که نامزد جانشینی لویی دوم بود از سر خشم به جنگ با برادر پرداخت. در ۸۷۶ لویی هم درگذشت و شارل به این اندیشه افتاد که به مرزهای برادرش دست یازد، ولی در آندرناخشکست خورد. در این هنگام پاپ از سوی شرقیون تهدید می‌شد، از شارل یاری خواست. شال از آلپ گذشت تا خود را به ایتالیا برساند ولی گرفتار ناخرسندی در میان سپاهیانش شد، در این هنگام کارلمان باواریایی پسر لویی ژرمن هم به شمال ایتالیا تاخت. شارل که بیمار و پریشان شده بود به سوی سرزمین گل راه بازگشت گرفت، ولی در گذر از مون‌سنی درگذشت.
