بیوگرافی نیکلای دوم آخرین تزار و خانواده ای که با اسید سوزانده شد

  • شروع کننده موضوع RASHA
  • بازدیدها 228
  • پاسخ ها 1
  • تاریخ شروع

RASHA

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2019/04/30
ارسالی ها
4,521
امتیاز واکنش
4,207
امتیاز
593
نیکُلای الکساندروویچ رومانوف یا نیکلای دوم (به روسی:Никола́й II یا Никола́й Алекса́ндрович Рома́нов)(زاده ۱۸ مه ۱۸۶۸ - مرگ ۱۷ ژوئیه ۱۹۱۸) واپسین تزار روسیه، پادشاه لهستان و گرانددوک فنلاند بود. لقب کامل او «نیکولای دوم، امپراتور و فرمانروای مطلق سراسر روسیه»بود. او از سال ۱۸۹۴ تا ۱۹۱۷ - که ناچار به کناره‌گیری شد - به فرمانروایی پرداخت. او نشان داد که از اداره کشور آشوب‌زده‌اش و نیز ارتش که درگیر جنگ جهانی یکم بود ناتوان است. فرمانروایی او با انقلاب ۱۹۱۷ روسیه به پایان رسید. چند ماه پس از این انقلاب، نیکلای و خانواده‌اش به دست بلشویکها کشته شدند. کلیسای ارتدکس روسیه پس از تقدیس نیکلای، وی را نیکلای «قدیس رنج‌کشیده» خواند.

خانواده و آغاز زندگی
250px-Russian_Imperial_Family_1913.jpg

نیکلای دوم به همراه خانواده، ۱۹۱۳ میلادی
نیکلای دوم بزرگ‌ترین پسر امپراتور الکساندر سوم بود و در سن‌پترزبورگ چشم به جهان گشود. مادرش ماریا فیودوروونا به پسرش بسیار نزدیک بود.

او هنگامی که شانزده‌ساله بود شیفته شاهدخت آلکساندرا شد. شاهدخت آلکساندرا دختر لویی چهارم (گرانددوک ایالت هسه) و نوه دختری ملکه پرآوازه انگلستان ملکه ویکتوریا بود که در آن زمان تنها ۱۲ سال داشت. پدر و مادر نیکلای دوم با این زناشویی همداستان نبودند و دوست داشتند پسرشان در راستای پیمان اتحاد با فرانسه با شاهدختی از فرانسه پیمان زناشویی ببندد.

نیکلای در جوانی سفری به ژاپن کرد. او در آنجا در حال بازدید از یک نیایشگاه بود که یکی از باورمندان آن‌جا که تاب بودن یک ناباور را در نیایشگاه نداشت با شمشیر بدو تاخت که با واکنش به‌هنگام پسرخاله‌اش جان به‌در برد و تنها پیشانی نیکلای زخمی شد. این رویداد به کینه او از ژاپن انجامید که یکی از نتایجش، وقوع جنگ روسیه و ژاپن در سال‌های ۱۹۰۴ تا ۱۹۰۵ میلادی بود.

تزار از همسرش شاهدخت آلکساندرا چهار دختر و یک پسر داشت. پسرش الکسی به بیماری هموفیلی دچار بود. تزار با توجه به موقعیت شکننده‌اش این بیماری را از مردم پنهان می‌کرد. همسرش شاهدخت آلکساندرا چون از درمان پسرش ناامید شده بود، به عرفان و صوفی‌گری روی آورده‌بود و به مقدسین گرایش پیدا کرده‌بود. یکی از این مردان مقدس گریگوری راسپوتین بود که در بهبود پسرش گویا به کامیابی‌هایی رسید.

جنگ جهانی اول
به دنبال ترور آرشیدوک فرانتس فردیناند به دست یک ملی‌گرای صرب در ۲۸ ژوئن ۱۹۱۴ میلادی، نیکلای دوم در آغاز جنگ برای پشتیبانی ازصربستان دودل بود چون می‌دانست جنگ با امپراتوری اتریش-مجارستان به معنای جنگ با امپراتوری آلمان است. از سوی دیگر در آن زمان، جوپان‌اسلاویسم (اسلاو گرایی) در منطقه وجود داشت. این جو، سبب پشتیبانی روس‌ها از صرب‌ها شد. بسیج نیروی روس‌ها و پیشروی‌شان به سوی مرزهای امپراتوری اتریش-مجارستان، به مداخله امپراتوری آلمان که با امپراتوری اتریش-مجارستان پیمان دفاعی داشتند انجامید و شعله‌های جنگ زبانه کشید. روس‌ها اگرچه در برابر امپراتوری عثمانی و امپراتوری اتریش-مجارستان به پیروزی‌هایی دست‌یافتند، ولی توانایی برابری مقابل امپراتوری آلمان را نداشتند و کار در جبهه شرق به کندی پیش می‌رفت. سرانجام نیکلای دوم به این اندیشه افتاد که خودش شخصاً اداره جنگ را در دست گیرد. در نتیجه بر خلاف اندرز رایزنان، پسرخاله‌اش گرانددوک نیکلای که جنگ‌سالاری ورزیده بود را کنار گذاشت و خودش جای او را در فرماندهی جنگ گرفت. پیامدش این بود که روسیه به سرعت لهستان را از دست داد. همچنین دوری نیکلای دوم از پایتخت سبب شد که نتواند جلوی پیشروی انقلاب را بگیرد. اداره دولت به دست شاهدخت آلکساندرا افتاده بود. شاهدخت آلکساندرا در نزد توده‌های مردم، یک آلمانی نه چندان خوش‌نام بود. همچنین راسپوتین در امور کشورداری دخالت می‌کرد. تزار نیز، سفارش کسانش را برای کنار گذاشتن راسپوتین نمی‌پذیرفت. گسترش شایعه‌ها دربارهٔ رابـ ـطه شاهدخت آلکساندرا با راسپوتین به خشم گروهی از درباریان و سپس به کشته‌شدن راسپوتین به دست گروهی از ایشان در ۱۶ دسامبر ۱۹۱۶ انجامید.

پایان پادشاهی و مرگ
در سال ۱۹۱۵ سن‌پترزبورگ دچار آشوب‌شد و گروهی از سربازان سر به شورش برداشتند. تزار به اندرز کسانی که او را به انجام اصلاحات برای پیشگیری از انقلاب می‌خواندند توجهی نکرد. در سال ۱۹۱۷ کمبود خوراک در پتروگراد (نام تازه سن‌پترزبورگ) منجر به شورش مردم برای یافتن نیازهایشان شد. نیکلای مجبور به کناره‌گیری شد. او در آغاز می‌خواست به سود پسرش الکسی کنار برود، ولی چون نیکلای و خانواده‌اش ناچار بودند به تبعید بروند، پزشکان به نیکلای هشدار دادند که پسرش دور از پدر و مادر زمان درازی نخواهد زیست. سپس نیکلای تصمیم داشت برادرش گرانددوک میخائیل را به جانشینی خود بگمارد؛ ولی میخائیل پذیرش تاج و تخت را به رأی مردم سپرد و پیشنهاد برادرش را نپذیرفت. در ادامه این رویدادها انقلاب بلشویک‌ها توانست بنیاد سه سده فرمانروایی دودمان رومانوف بر روسیه را در هم کوبد.

در مارس ۱۹۱۷ دولت موقت، اقدام به بازداشت نیکلای و خانواده‌اش در کاخی در ۱۵ کیلومتری جنوب پتروگراد کرد. جایی که نیکلای و خانواده‌اش برای مدتی در برابر انقلاب مردم محافظت شده و راحتی نسبتاً مناسبی در آنجا داشتند. در اوت ۱۹۱۷ دولت الکساندر کرنسکی، نیکلای و خانواده‌اش را بهتوبولسک در کوه‌های اورال فرستاد. در اکتبر ۱۹۱۷ که بلشویک‌ها بر سر کار آمدند به سخت‌گیری بر خانواده نیکلای پرداختند. در این هنگام جنبش سفید به ستیز با انقلاب پرداخت و جنگ درونی همه سویه‌ای آغاز شد. سپس نیکلای و خانواده‌اش را به دژ جنگی یکاترینبورگ که در دست نیروهایبلشویک بود فرستادند.

در ساعت ۰۲:۳۳ بامداد ۱۷ ژوئیه ۱۹۱۸ میلادی نیکلای دوم، همسرش و هر پنج فرزندشان، به همراه پزشک خانوادگی و سه خدمت‌کار در زیرزمین آن دژ تیرباران شدند. مأموران اجرای قتل‌عام، به گریه نیکلای در آخرین لحظات عمرش اشاره می‌کنند. مأموران، پیکرهای کشته‌شدگان را در اسید گذاشتند و بازمانده لاشه‌شان را به خاک سپردند. در سال ۱۹۹۸ میلادی، یعنی هشتاد سال پس از آن حادثه، پیکرهای کشته‌شدگان شناسایی شدند. این پیکرها از خاک خارج شد و سپس در مراسمی با حضور بوریس یلتسین، بر طبق آیین مسیحیان، در شهر سن‌پترزبورگ به خاک‌سپرده شدند.

تقدس
در سال ۱۹۸۱ نیکلای دوم و خانواده نزدیکش از سوی «کلیسای ارتدکس در تبعید روسیه» جایگاه قدیسی یافتند و شهید شناخته شدند. در ۱۴ اوت ۲۰۰۰ «کلیسای ارتدکس روسیه» نیز، آنان را قدیس شناخت.
 
  • پیشنهادات
  • RASHA

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/04/30
    ارسالی ها
    4,521
    امتیاز واکنش
    4,207
    امتیاز
    593
    نيكلاي دوم که آخرین تزار روسیه بود در سال 1894 ميلادي به تخت سلطنت روسيه نشست اما دوران سلطنت او توام باموج نارضايتي از استبداد تزاري، فقر فزاينده مردم و شكست روسيه در جنگ با ژاپن همراه بود. تزار پس از انقلاب سال 1917 از سلطنت خلع شد و دولت موقت او و خانواده اش را در کاخی در 15 کیلومتری جنوب پتروگراد زندانی کرد. اما این حبس چندان طولانی نشد چون "بلشویک‌ها در ژوئیه سال 1918 تزار، همسر، 4 دختر و يك پسرش را به همراه 4 خدمه تیرباران کردند.

    بر اساس برخی گزارشات تاریخی بر روی پیکرهای خانواده تزار پس از تیرباران اسید سولفوریک پاشیده شد تا اثری از آنها باقی نماند و شناسایی نشود. با این حال در سال 1998 یعنی هشتاد سال پس از آن واقعه پیکرهای خود نیکولای، همسرش، الگا دختر 22 ساله، تاتانیا دختر 21 ساله و آناستازیا دختر 17 ساله او کشف و در مراسمی با حضور بوریس یلتسین با آئین مسیحیان در مقبره ویژه در کلیسای جامع پیتر و پائول مقدس در سن پترزبورگ به خاک سپرده شد.

    اجساد آلکسی و ماریا که در سال 2007 در 70 کلیومتری اجساد والدینشان کشف شد آخرین بازماندگان خانواده تزارها است که اکنون در انتظار مجوز کلیسا برای خاکسپاری در مقبره است.
    معروف است که تزار روس به دوربین و عکاسی بسیار علاقمند بود و به همین خاطر شمار زیادی عکس از خانواده سلطنتی روسیه در همان زمان برداشته و در گنجینه ویژه کاخ تزار نگهداری می‌کرده است؛ عکس هایی که امروز در کنار زیبایی بصری خانواده‌ای رانشان می دهد که چندی بعد از عکس کشته و با اسید سوزانده شده‌اند. این عکس‌ها که همگی سیاه و سفید هستند چندی پیش از سوی علاقمندان به تاریخ روسیه رنگی شده و منتشر شده است.
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا