خانواده پایه گذار بخش مهمی از سرنوشت ما است و در تعیین سبک و خط مشی زندگی و آینده، اخلاق، صحت و سلامت روانی مان نقش بزرگی برعهده دارد. رشد عاطفی و سلامت روانی کودک به خانواده و محیط خانوادگی بستگی دارد.
در کانون خانواده های نابسامان، خانواده هایی که از فروغ هرگونه محبت، گرم و روشن نشده است، دشواری کودکان از شیطنت ها و شلوغ کردن های ساده شروع می شود و به انواع بزهکاری ها، طغیان ها، انجام دادن اعمال شنیع و جنایات و عمل منافی عفت و دزدی منتهی می شود. محرومیت عاطفی که معمولا از تیرگی روابط خانوادگی به وجود می آید، یکی از علل مهم بزهکاری نوجوانان است.
خانواده یکی از اساسی ترین نهادهای اجتماعی است و در مراحل اولیه رشد کودک مهد پرورش وی به شمار می رود. به همین دلیل هرگونه اختلالی که در خانواده پدید آید، تأثیر مخربی در روحیه کودک می گذارد.
وضعیت مغشوش خانواده، ستیز و... اختلاف بین پدرومادر و رفتار خشونت آمیز والدین، از علل مهمی است که جوانان را دچار نگرانی و ناامنی کرده، در خود فرو می برد و به کناره گیری دیگران به ویژه پدرومادر می کشاند. جوان در چنین شرایطی روابط خود را با والدین گسسته، گاه در نتیجه فشار یا خواست درونی ناچار می شود برای ارضای نیازهای مادی و معنوی خود یا انتقام گرفتن از والدین به خاطر محرومیت ها و سختگیری های نابجای آنها دست به کار های خلاف بزند.
گاهی اوقات خانواده هایی که در آن پدر و مادر از هم جدا نشده اند، نسبت به خانواده های گسسته اثر مخرب تری روی فرزندان دارند، بدین معنی که اگر اولیا با هم تجانس و توافق نداشته و همیشه درحال نزاع و مشاجره باشند، کودک احساس حقارت و ناامنی شدیدی خواهد کرد. اغلب اوقات منشأ اضطراب بزرگسالان را می توان در اختلاف پدر و مادر آنها در زمان کودکی یافت.
البته باید متذکر شد که اختلاف والدین لزوما باعث ایجاد اختلالات روانی کودکان نمی شود، زیرا گاهی کودکانی بوده اند که با وجود خانواده ناآرام توانسته اند به خوبی با محیط خود سازش یابند و زندگی سالمی داشته باشند. ولی به طورکلی اغلب کودکانی که در خانواده های غیرعادی پرورش پیدا می کنند، تحت تأثیر سوء آن قرار خواهند گرفت.
تعارض ازدواجی برای کودکان، پیامد های بدی دارد. کودکان و نوجوانان والدینی که تعارض مکرر شدید دارند و آنها که مشکلات را به روش خصمانه ای حل می کنند، مشکلات عاطفی و رفتاری بیشتری داشته و نسبت به کودکان خانواده های متعادل، عزت نفس پایین تری دارند.
محققان پی بـرده اند که ناسازگاری ازدواجی والدین با ناسازگاری ازدواجی فرزندانشان در سال های بعدی رابـ ـطه دارد. وقتی والدین حسود، کج خلق، منتقد، سلطه گر و زود خشم هستند، بچه های آنها این روند را در روابط ازدواجی خودشان ادامه می دادند.
تعارض والدین برای رفاه عاطفی و رفتاری کودکان زیانبار است. طبق تحقیقات انجام شده اگر والدین در تعارض قبل از طلاق باشند برای کودکان بهتر است که آنها طلاق بگیرند تا به ازدواج ادامه دهند.
از هم گسیختگی یک خانواده معمولا تأثیر ژرفی در زندگی اعضای آن می گذارد و حتی گاهی آنها را به بی سازمانی شخصیتی یا بی سازمانی شخصیت که یکی از کج روی های اجتماعی است، سوق می دهد. محیط خانواده رابـ ـطه مستقیمی با بروز رفتار انحرافی و ارتکاب جرم دارد و از هم گسیختگی خانواده غالبا منجر به فرار کودکان از منزل، مدرسه و ولگردی می شود.
در کانون خانواده های نابسامان، خانواده هایی که از فروغ هرگونه محبت، گرم و روشن نشده است، دشواری کودکان از شیطنت ها و شلوغ کردن های ساده شروع می شود و به انواع بزهکاری ها، طغیان ها، انجام دادن اعمال شنیع و جنایات و عمل منافی عفت و دزدی منتهی می شود. محرومیت عاطفی که معمولا از تیرگی روابط خانوادگی به وجود می آید، یکی از علل مهم بزهکاری نوجوانان است.
خانواده یکی از اساسی ترین نهادهای اجتماعی است و در مراحل اولیه رشد کودک مهد پرورش وی به شمار می رود. به همین دلیل هرگونه اختلالی که در خانواده پدید آید، تأثیر مخربی در روحیه کودک می گذارد.
وضعیت مغشوش خانواده، ستیز و... اختلاف بین پدرومادر و رفتار خشونت آمیز والدین، از علل مهمی است که جوانان را دچار نگرانی و ناامنی کرده، در خود فرو می برد و به کناره گیری دیگران به ویژه پدرومادر می کشاند. جوان در چنین شرایطی روابط خود را با والدین گسسته، گاه در نتیجه فشار یا خواست درونی ناچار می شود برای ارضای نیازهای مادی و معنوی خود یا انتقام گرفتن از والدین به خاطر محرومیت ها و سختگیری های نابجای آنها دست به کار های خلاف بزند.
گاهی اوقات خانواده هایی که در آن پدر و مادر از هم جدا نشده اند، نسبت به خانواده های گسسته اثر مخرب تری روی فرزندان دارند، بدین معنی که اگر اولیا با هم تجانس و توافق نداشته و همیشه درحال نزاع و مشاجره باشند، کودک احساس حقارت و ناامنی شدیدی خواهد کرد. اغلب اوقات منشأ اضطراب بزرگسالان را می توان در اختلاف پدر و مادر آنها در زمان کودکی یافت.
البته باید متذکر شد که اختلاف والدین لزوما باعث ایجاد اختلالات روانی کودکان نمی شود، زیرا گاهی کودکانی بوده اند که با وجود خانواده ناآرام توانسته اند به خوبی با محیط خود سازش یابند و زندگی سالمی داشته باشند. ولی به طورکلی اغلب کودکانی که در خانواده های غیرعادی پرورش پیدا می کنند، تحت تأثیر سوء آن قرار خواهند گرفت.
تعارض ازدواجی برای کودکان، پیامد های بدی دارد. کودکان و نوجوانان والدینی که تعارض مکرر شدید دارند و آنها که مشکلات را به روش خصمانه ای حل می کنند، مشکلات عاطفی و رفتاری بیشتری داشته و نسبت به کودکان خانواده های متعادل، عزت نفس پایین تری دارند.
محققان پی بـرده اند که ناسازگاری ازدواجی والدین با ناسازگاری ازدواجی فرزندانشان در سال های بعدی رابـ ـطه دارد. وقتی والدین حسود، کج خلق، منتقد، سلطه گر و زود خشم هستند، بچه های آنها این روند را در روابط ازدواجی خودشان ادامه می دادند.
تعارض والدین برای رفاه عاطفی و رفتاری کودکان زیانبار است. طبق تحقیقات انجام شده اگر والدین در تعارض قبل از طلاق باشند برای کودکان بهتر است که آنها طلاق بگیرند تا به ازدواج ادامه دهند.
از هم گسیختگی یک خانواده معمولا تأثیر ژرفی در زندگی اعضای آن می گذارد و حتی گاهی آنها را به بی سازمانی شخصیتی یا بی سازمانی شخصیت که یکی از کج روی های اجتماعی است، سوق می دهد. محیط خانواده رابـ ـطه مستقیمی با بروز رفتار انحرافی و ارتکاب جرم دارد و از هم گسیختگی خانواده غالبا منجر به فرار کودکان از منزل، مدرسه و ولگردی می شود.