تحلیل و نقد بررسی نظریه تئوری گشتالت-اختصاصی

Nazila SH

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/11/28
ارسالی ها
4,928
امتیاز واکنش
41,199
امتیاز
995
محل سکونت
جزیره قشم :)
تحلیل و نقد بررسی نظریه تئوری گشتالت-اختصاصی
%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%87-%DA%AF%D8%B4%D8%AA%D8%A7%D9%88%D8%B1.jpg


پیدایش، محدوده عمل و مفهوم تئوری گشتالت تئوری گشتالت، حاصل کاوشهایی در روان شناسی، منطق و شناخت شناسی در آستانه قرن نوزدهم میلادی بوده است. در حوزه روان شناسی، گشتالت را ماکس ور تهايمر؟ ( ۱۹۴۳ – ۱۸۸۰ ) در آلمان پایه گذاری کرد و ریشه در آموزه های او از فیلسوفان و روان شناسان قبل از خود، یعنی افرادی چون ارنست ماخ (۱۸۳۸-۱۹۱۶)، کریستین فون اهرن فلس (۱۸۵۹-۱۹۳۲) و أوالد کپله (۱۸۶۲-۱۹۱۵) داشت. به تدریج، این شاخه از روان شناسی را او و دو همکار جوانش در انستیتو روان شناسی دانشگاه فرانکفورت، یعنی ولفگانگ کھلر (۱۸۸۷-۱۹۶۷) و کورت كفكاة ( ۱۹۴۱ – ۱۸۸۶ )، بسط دادند. روان شناسی گشتالت، در اصل، واکنشی بود نسبت به روش جزنگر برخی انجمنها و مدارس، در تحلیل و تجزية مشاهدات به عناصر خرداو جزء گرایی برنامه وونت، همچنین افرادی مثل ویلیام جیمز؟۱، در زمینه روان شناسی

این شاخه از علم روانشناسی، از زمان ورتهایمر تا به امروز، موضوع بحثها و تحقیقات گوناگونی بوده است و کورت لوین ۱۳(۱۸۹۰-۱۹۴۷) و کورت گلدشتاین ۱۴ ( ۱۹۶۵ – ۱۸۷۸ ) دو تن از افراد برجسته ای بودند که در اوایل قرن بیستم، موفق به گسترش گشتالت به حوزه های دیگر روان شناسی شدند.

کلمه گشتالت، در حقیقت به مفهوم یک کل وحدت یافته با معنی دار است که تاکنون، موضوع مطالعات گسترده در علم روانشناسی قرار گرفته است.

کنجکاویهای ورتهایمر، در ابتدا، از مطالعه روی حواس و مشخصا بینایی، هنگامی آغاز شد که حین سفر، درون واگن قطار در حال حرکت، توجه او به چگونگی مشاهدات حسی اش از محیط معطوف شد. در مقصد، ور نهایمر، در پاسخ به این کنجکاوی، بلافاصله یک دستگاه استروبوسکوپ دا اسباب بازی خرید. چندی بعد نیز، استاد پیشین او، فریدریش شومان ۱۶، یک دستگاه تاچیستوسکوپ ۱۷ برای مطالعه بر روی چگونگی تأثیرات حسی، در اختیار او قرار داد.

از اجزای مدل ساختاری تا گشتالت اثر معماری در یک واکنش شیمیایی، از ترکیب عناصر اولیه، ماده مرکبی حاصل میشود که همه خصوصیات آن، اعم از خواص فیزیکی و شیمیایی، با مختصات هر یک از این عناصر، به کلی متفاوت است. به عنوان مثال، از ترکیب دو اتم هیدروژن با یک اتم اکسیژن، مولکول آب پدید می آید که ماهیتا با هر یک از دو عنصر هیدروژن و اکسیژن تفاوت دارد، به این معنا که در آب، هیچ یک از خواص عناصر تشکیل دهنده حفظ نمی شود و به همین لحاظ ماده ای کاملا جدید است. به طور معمول و بنا بر قرارداد، برای معرفی مولکول آب از مدلی استفاده میشود که به مدل ساختاری شهرت دارد. در مدل ساختاری، آب به صورت و نمایش داده می شود و به رغم تفاوت ماهوی و استقلال آن از اتمهای اولیه پس از شکل گیری واکنش کماکان، حروفی که نماینده این اتمها هستند، به شکل نمادین در مدل یاد شده حضور دارند. در معرفی پروژههای معماری نیز، به طور معمول و با روشی مشابه برای نمایش طرح و ارائه عناصر، اجزاء لايهها و مفاهیم شکل دهنده به پروژه از همین مدلهای ساختاری استفاده میشود. به عنوان مثال، برای نمایش بخشها، روابط عملکردی، سیستم سیرکولاسیون، حدود فضا و شکل پوسته خارجی، سازه تجهیزات فنی و دیگر عوامل تشکیل دهنده طرح، با بهره گیری از امکانات گرافیک کامپیوتر، از مدلهای سه بعدی آنالیز شده استفاده میشود.
 
  • پیشنهادات
  • Nazila SH

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/28
    ارسالی ها
    4,928
    امتیاز واکنش
    41,199
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    جزیره قشم :)
    %D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D8%A7%D8%AB%D8%B1-%D9%85%D8%B9%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%AB%D8%A7%D8%A8%D9%87-%DA%AF%D8%B4%D8%AA%D8%A7%D9%84%D8%AA.jpg

    در فرآیندی مشابه و قابل مقایسه با فرآیند شیمیایی اشاره شده، عوامل به وجود آورنده اثر معماری، همانند عناصر شکل دهنده به مولکولها در یک واکنش، پس از ترکیب، کلیت واحد، مستقل و جدیدی را پدید می آورند که خصوصیات آن، با خصوصیات انفرادی عوامل اولیه متفاوت است. به عبارت دقیق تر، در اثر معماری به عنوان یک کل وحدت یافته، رابـ ـطه بین عوامل اولیه و ترکیب نهایی یا به عبارت دیگر، رابـ ـطه میان اجزا با کل اثر، بر اساس تئوری گشتالت قابل توجیه است. بر این اساس، تجزیه اثر معماری به عناصر اولیه، تنها در حوزه مباحث نظری و به منظور مطالعه تحقیق و بررسی علمی و منطقی مسائل امکان پذیر است و برای حفظ صحت هر نوع پژوهش در خصوص موضوعات گوناگون، به عنوان اجزائی از شاکله کلی اثر معماری، همواره باید رابـ ـطه تشریح شده (یعنی نوع رابـ ـطه بین اجزا با کل اثر)، مد نظر باشد.
    در نهایت، افقهای مطرح شده در تئوری گشتالت، میتوانند از نحوه مشاهده و درک ما از محیط و پدیده ها و نمودهایی چون فرم و فضا (به مثابه یک گشتالت) همچنین مفاهیمی چون: همسانی، تداوم، تقارن و…، که به واسطه حواس فیزیکی درک و به وسیله مغز تجزیه و تحلیل می شوند، تا حدی رمزگشایی نمایند؟
    %D9%85%D8%AB%D9%84%D8%AB-%DA%A9%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%AA%D8%B3%D8%A7.jpg

    به هر حال، اصول روان شناسی گشتالت، در آغاز، با مطالعه در مورد ادراک حسی مورد توجه قرار گرفت، ولی به این عرصه محدود نشد و در عرصه های دیگری مثل فرایند یادگیری و شناخت نحوه عملکرد حافظه ونیز حوزه های دیگر خارج از علم روانشناسی کاربرد پیدا کرد.۲۰

    برای روشن شدن مفهوم تئوری گشتالت و مقاصد آن، به اجمال، به مرور گزیده ای از نوشته ورتهایمر در سال ۱۹۲۴ می پردازم

    روش علم اروپایی، بخش کردن مجموعهها ۲۱ به عناصر و اجزای تشکیل دهنده آنهاست. تفکیک کردن كلها به اجزا، کشف قوانین حاکم بر آنها و سر هم کردن مجدد این اجزا، در این صورت، مسئله از نظر علم حل شده است. در این نگرش، همه گلها، به پاره هایی کاهش می یابند و روابط بین این پارهها، اما در عوض، تئوری گشتالت دلالت بر كلها۲۲ دارد و این مسئله فرمول بنیادین این تئوری است. گلهایی وجود دارند که رفتارشان بر اساس عناصر منفرد متعلق به آنها تعیین نمی شود، بر عکس، ماهیت ذاتی همین کلهاست که تعیین کننده پروسه های جزئی تر است. در واقع، تئوری گشتالت، به تعیین ماهیت چنین کلهایی تمایل دارد.

    اگر ما این شانس را داشته باشیم که از جهان علم خارج شویم، احتمالا می توانیم گمان کنیم که به درک با ارزش و عمیق تری از جوهر موضوعات دست خواهیم یافت. باید آگاه بود که بسیاری از مسائل، برای علم دست نیافتنی اند. فیزیک جولانگاه علم است، ولی در مطالعه ذهن و مسائل مربوط به آن، علم راه به جایی نمی برد. به هرحال، نمی توان انکار کرد که روشهای سنتی علم، برای حل بسیاری از مشکلات کافی هستند، ولی به همان نسبت، ممکن است این روشها، در مواردی گمراه کننده باشند.

    باید توجه داشت که تئوری گشتالت، هرگز به دنبال تفکیک دروغین علم از زندگی نیست، بلکه در عوض، سعی در نفوذ به عمق مسئله از طریق آزمودن فرضیات بنیادی علم دارد. همچنین، باید دانست که تئوری یاد شده، هرگزیک پیامد نبوده بلکه خود تمهید است، تمهیدی برای شناخت چیزها و وسیله ای برای کشف زمینه های تازه ضمنا، در حوزه این تئوری، در حل مسائل، فهرست برداری برخورد سیستماتیک و سازماندهی، به ما کمک شایانی نمی کند بلکه توجه به روح این نگرش جدید و ماهیت خود چیزها راهگشاستدر مطالعه نحوه پیدایش تئوری گشتالت، نباید تصور کرد که این تئوری خلق الساعه در میان ما ظاهر شده است، چراکه به واقع، گشتالت از خلال همسویی مشکلاتی که در حیطه علوم و دیدگاههای متنوع فلسفی عصر جدید پدید آمدهاند، پدیدار گشته است، مشکلاتی که با افق دید بازتر، در خواهیم یافت که منحصر به فعالیتهای علمی نیستند و اساسا مسائل بنیادی عصر ما محسوب میشوند.
     

    Nazila SH

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/28
    ارسالی ها
    4,928
    امتیاز واکنش
    41,199
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    جزیره قشم :)
    علم روانشناسی، تا آن زمان، بر این باور بود که مشاهده ۲۳، آمیزه ای از عناصر است. ما یک ملودی را میشنویم، اگر برای بار دوم به آن گوش فرا دهیم، حافظه ما را قادر خواهد ساخت که دوباره آن را به یاد آوریم. چه چیزی است که ما را قادر می سازد حتی وقتی که ملودی در دستگاه جدیدی نواخته می شود، آن را به خاطر آوریم؟ در واقع، حاصل جمع جبری عناصر، تغییر یافته است در حالی که هنوز، ملودی همان ملودی است. حتی اغلب اتفاق می افتد که کسی متوجه تغییر وضعیت اجزا هم نمی شود. اکنون این سؤال پیش می آید: چه چیزی است که با تغییر اجزا، هنوز باعث می شود ما ملودی را به یاد آوریم؟ ۲۵ و سپس سؤالات پیچیده تری مطرح میشوند: آیا این پدیده از روابط درونی اجزا ناشی می شود یا فرایندهایی در مرتبه های بالاتر هستند که به ایجاد وحدت ۳۶ بین عناصر و مواد خام اولیه (اصوات) منجر می شوند؟ جواب بخش اول سؤال منفی است چرا که در برخی موارد، روابط درونی بسیار متنوع و متعدد میشوند در حالی که ملودی اصلی هنوز باقی است… وضعیت به همین منوال ادامه پیدا کرد تا اینکه تئوری گشتالت این پرسش بنیادی را مطرح کرد:
    زمانی که ما یک ملودی را می شنویم، آیا این ملودی همان
    حاصل جمع جبری اصوات منفردی است که بنیان مشاهدات اولیه ما را تشکیل می دهند؟ آیا امکان آن نیست که موضوع عکس این باشد؟
    در واقع آنچه ما واقعا از صداهای منفرد شنیده ایم و آنچه در هر برش از ملودی دریافت نموده ایم، بخشی مجزاست که شخصیت کل اثر تعیین کننده آن است. همچنین، آنچه ملودی به ما عرضه می کند، محصول فرایند حاصل جمع جبری پارهها نیست. در عوض، آنچه در هر پاره اتفاق می افتد، از پیش به این موضوع وابسته بوده است که کل اثر چه خواهد بود. در واقع بن مایه یک صدا ۲۷ به این بستگی دارد که نقش آن از ابتدا در ملودی چه بوده است. بنابراین، در یک مشاهده، بن مایه چیزها به این موضوع وابسته است که در یک کل، چگونه، در چه نقشی و با چه عملکردی حضور خواهند داشت، به عنوان مثال، مشاهدات نشان داده اند زمانی که ما دو رنگ را در کنار هم می بینیم، تأثیر آنها بر ما بر اساس حالت کل دو محرک تعیین می شود.
    در گامهای بعد، تئوری گشتالت می تواند به تغییر در تلقی ما از موضوعات گوناگون در حوزه ادارک حسی منجر شود. به عنوان مثال، در حوزه قوای بینایی، مسئله جایگزینی تئوری حالت کل . جزء به جای تئوری سنتی تضاد بصری ۲۸ مطرح شده است.
    در آخر، باید بدانیم که تئوری گشتالت نیز مانند هر تئوری دیگری، به طور طبیعی، با محدودیتهایی مواجه بوده است، بنابراین، همه پدیده ها نمی توانند در چارچوب آن توجیه شوند. اما این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت که روح کلی این تئوری، چنانکه اشاره شد، نگرش ویژه ای را برای درک بسیاری از مسائل در پیش روی می گذارد
    قوانین گشتالت در حیطہ ادراک حسی ما، اصول سازمان یافته زیادی وجود دارند که به قوانین گشتالت شهرت یافته اند. تعدادی از این قوانین عبارت اند از:
    .. قانون بارداری ۳
    این قانون عمومی ترین قانون گشتالت است. در اینجا، باردار بودن به این معناست که چیزها، باردار معنا هستند و مادر مشاهده آنها به مثابه یک گشتالت، به سمت درک این معانی گرایش پیدا می کنیم. معانی یاد شده، می توانند مصداقهای بی شماری مثل: قاعده مندی، نظم، سادگی تقارن و … داشته باشند. به عنوان مثال، یک سری از نقاطی که به دنبال هم شکل یک ستاره را می سازند، به صورت ستاره درک می شوند نه یک دسته از نقاط. در واقع، ما به تکمیل اشکال به شکلی که باید باشند و تمام کردن آنها گرایش داریم. مثال دوم، خط چین ممتدی مطابق شکل است که ما آن را به شکل حرف انگلیسی B می بینیم
    قانون بستن
     

    Nazila SH

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/28
    ارسالی ها
    4,928
    امتیاز واکنش
    41,199
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    جزیره قشم :)
    علاوه بر قوانین بالا، در روان شناسی گشتالت اصول دیگری هم وجود دارند. یکی از این اصول، که اولین بار متفکر پدیدارشناس دانمارکی، ادگار رابین ۳۷ (۱۸۸۶۱۹۵۱) ارائه کرد، عبارت است از اصل شکل . زمینه ۲۸. در این اصل، فرض بر این است که قبل از هر چیز، در درک سیمای یک موضوع، تمایل درونی ما به تفکیک خود موضوع به عنوان شکل یا پیش زمینه و آنچه باقی می ماند، به عنوان زمینه با پس زمینه است. به شکل توجه کنید، فقط یک تصویر را مشاهده می کنید، اما بدون نیاز به هرگونه تغییر، مگر در برخورد خودتان، به دیدن دو شکل در طرفین شکل اصلی قادر خواهید بود. می توان گمان کرد که حتی امکان رؤیت این دو خانواده از اشکال، در آن واحد وجود ندارد.
    %D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86-%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86-%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D9%86-%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86-%D9%86%D8%B2%D8%AF%DB%8C%DA%A9%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%B9%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%8C.jpg

    مثالهای زیادی را می توان برای درک بهتر مفهوم گشتالت ارائه کرد. یکی از معروف ترین این مثالها، مجموعة | اشکالی به نام شکلهای کانیتسا ۳۹ هستند. در این اشکال مرزی میان اشکال هندسی سفید ادراک شده، در محل تلاقی با پس زمینه سفید احساس می شود، مرزی میان سفید و سفید، مثال دیگر، تأثیر پدیدهای معروف به پدیده ۴۰PHI است که از اصول پایه برای درک تصاویر متحرک ۴۱ به حساب می آید. مطالعات اولیه در این زمینه را ورتهایمر، با مشاهده تصاویر درون استروبوسکوپی که از ایستگاه راه آهن فرانکفورت خریده بود، انجام داد. او متوجه این نکته شد که درک ما از حرکت، چیزی نیست جز توالی سریع رویدادهای منفرد حسی
    مثال دیگری که در حوزه یادگیری مطرح شده و تئوری گشتالت در حوزه روان شناسی آموزشی به واسطه آن شهرت یافته است، مفهوم یادگیری درونی است. ما بسیاری از مسائل را، از طریق به یاد آوردن یک گشتالت و یایک اصل سازمان دهنده حل می کنیم. یک مثال جالب در این زمینه اتفاقی است که برای یک دختر بچه پنج ساله در حل یک مسئله ریاضیات رخ داده است. از این دختر سؤال شد که چگونه می توان مساحت یک متوازی الاضلاع را به دست آورد؟ او با ملاحظه اجمالی شکل بر روی کاغذ، با استفاده از یک قیچی و با بریدن یک گوشه متوازی الاضلاع و الحاق آن به گوشه دیگر، آن را به یک مستطیل تبدیل کرد که مساحت آن به راحتی قابل محاسبه بود. ورتهایمر برای توصیف این روش فکر کردن، از عبارت تفکر مولد ۴۳ استفاده کرد.
    برای درک بهتر موضوع، در محیط و پدیده های اطراف، میتوان مثالهایی را که بر اساس تئوری گشتالت قابل توجیه یا احیانا با آن در تناقض هستند، جستجو کرد و آنها را بر اساس قوانین گشتالت توضیح داد.
    %D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86-%D8%AA%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%B9%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%8C.jpg

    پانوشتها | ١. چنانکه تشریح خواهد شد، تئوری گشتالت. آلترناتیوی در برابر نگاه جزء نگر علم است. بنابراین، بهتر است مثالهایی که برای معرفی این تئوری ارائه می شوند، در جهت همین نگرش انتخاب شده باشند. از این نظر، ممکن است مثال ارائه شده (ترکیب شیمیایی)، با نگرش این تئوری، به ظاهر مناسبت چندانی نداشته باشد، اما انتخابی آگاهانه توسط نگارنده برای ساده نمودن مفهوم مورد انتظار بوده است ۲. همان گونه که اشاره شد، تئوری گشتالت، بر خلاف نگاه جزءنگر علم به پدیده ها به مثابه یک کل واحد مینگرد و بر اساس این دیدگاه این کل است که اهمیت و اصالت پیدا می کند و آنچه تعیین کننده ماهیت اجزاست، نقشی است که این اجزا در رابـ ـطه با کل پیدا می کنند. ٣. چنین نگرشی نسبت به معماری و مفاهیم بنیادی آن، یعنی مفاهیمی مثل فرم و فضای معماری، ما را از باتلاق سطحی نگری در فرایند طراحی می رهاند. همچنین باب تازه ای را برای کسانی که ممکن است در جایگاه قضاوت آثار معماری قرار گیرند می گشاید و زبان خاصی را برای گفتگو در مورد این آثار به ما ارائه می کند.
     
    بالا