تغییر ظاهر بیخانمان به فردی مدگرا، اشک او را درآورد!
وقتی یک سالن آرایش و پیرایش در اسپانیا، این مرد بیخانمان را به یک اصلاح مو و پیرایش رایگان دعوت کرد، زندگی این مرد بیخانمان به یکباره دگرگون شد. خوزه آنتونیو (Jose Antonio) با کمک چند قیچی، رنگ مو و یک دست لباس جدید و شیک از یک خیابان نشین ژولیده به یک فرد مُدگرای باکلاس تبدیل شد و دیگر به سختی می توانست خودش را بشناسد.
خوزه که بیشتر با نام خوزته توسط محلیها در محلهی خود شناخته می شد، 25 سال از عمر خود را در خیابانها گذرانده بود. سالوا گارسیا (Salva Garcia) مالک سالن آرایش و پیرایش «لا سالواخریا» (La Salvajeria) از خوزه خواست تا به سالن او برود و به صورت رایگان، خود را پیرایش و بهتر بگوییم، پیلایش کند. آرایشگران قبل از شروع اصلاح و پیرایش، روی آینه را پوشاندند و پس از اتمام کار اصلاح، روکش آینه را برداشتند تا خوزه بتواند ظاهر جدید خود را ببیند. وقتی که خوزه خود را با موها و ریش قهوهای رنگ در آینه دید، اشک در چشمانش حلقه زد و با گریه گفت: خدای من... این منم؟
خوزه که در پوست خود نمی گنجید، از سالن آرایش بیرون رفت تا شهر را منفجر کند! تمام محلیها از دیدن چهره و تیپ خوزه، شوکه شده بودند و از دور با صدای بلند از او تعریف میکردند. خوزه پس از اینکه سالن آرایش لا سالواخریا، این اتفاق زیبا را برای صدا و سیمای اسپانیا نیز شرح داد، از یک شرکت گمنام کمک مالی دریافت می کند و دیگر خیاباننشین نیست.
خوزه به خبرنگاران گفت: این فقط یک تغییر ظاهر نبود بلکه تغییر تمام زندگی من بود.
وقتی یک سالن آرایش و پیرایش در اسپانیا، این مرد بیخانمان را به یک اصلاح مو و پیرایش رایگان دعوت کرد، زندگی این مرد بیخانمان به یکباره دگرگون شد. خوزه آنتونیو (Jose Antonio) با کمک چند قیچی، رنگ مو و یک دست لباس جدید و شیک از یک خیابان نشین ژولیده به یک فرد مُدگرای باکلاس تبدیل شد و دیگر به سختی می توانست خودش را بشناسد.
خوزه که بیشتر با نام خوزته توسط محلیها در محلهی خود شناخته می شد، 25 سال از عمر خود را در خیابانها گذرانده بود. سالوا گارسیا (Salva Garcia) مالک سالن آرایش و پیرایش «لا سالواخریا» (La Salvajeria) از خوزه خواست تا به سالن او برود و به صورت رایگان، خود را پیرایش و بهتر بگوییم، پیلایش کند. آرایشگران قبل از شروع اصلاح و پیرایش، روی آینه را پوشاندند و پس از اتمام کار اصلاح، روکش آینه را برداشتند تا خوزه بتواند ظاهر جدید خود را ببیند. وقتی که خوزه خود را با موها و ریش قهوهای رنگ در آینه دید، اشک در چشمانش حلقه زد و با گریه گفت: خدای من... این منم؟
خوزه که در پوست خود نمی گنجید، از سالن آرایش بیرون رفت تا شهر را منفجر کند! تمام محلیها از دیدن چهره و تیپ خوزه، شوکه شده بودند و از دور با صدای بلند از او تعریف میکردند. خوزه پس از اینکه سالن آرایش لا سالواخریا، این اتفاق زیبا را برای صدا و سیمای اسپانیا نیز شرح داد، از یک شرکت گمنام کمک مالی دریافت می کند و دیگر خیاباننشین نیست.
خوزه به خبرنگاران گفت: این فقط یک تغییر ظاهر نبود بلکه تغییر تمام زندگی من بود.