تفکر قالبی

  • شروع کننده موضوع ARAM20
  • بازدیدها 99
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

ARAM20

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/01/01
ارسالی ها
227
امتیاز واکنش
2,484
امتیاز
346
سن
22
کلیشه یا تفکر قالبی (به انگلیسی stereotype ) به یک نظر از پیش تشکیل‌شده در ذهن جمعی گروه‌هایی از جامعه اشاره دارد، که مانع قضاوت و شناخت منطقی افراد نسبت به دیگران شده و ویژگی‌های خاصی را به تمام اعضای یک گروه دیگر یا مجموعه‌ای متفاوت نسبت می‌دهد. این امر سبب می‌گردد افراد برپایهٔ اطلاعاتی ناچیز و تصورهای کلیشه‌ای خود که غالباً برگرفته از جامعه و یا رسانه‌ها است، بدون آنکه شناخت کافی از دیگران داشته‌باشند، نسبت به آنها قضاوت کنند.

این لغت اگر در معنی منفی آن به کار رود، فرضی ساده‌انگارانه، اغراق شده، و تحقیرآمیز را به اعضای یک گروه به‌دلیل عضویت در آن گروه نسبت می‌دهد. کلیشه‌ها احترام یا مشروعیت را از اشخاص به دلیل تعلّقشان به آن گروه می‌گیرند و یا برعکس، کلیشه مثبت احترام، ارزش و محبوبیتی غیرواقعی و برپایه‌ای غیرمنطقی برای عده‌ای بدون دلیل خاصی بوجود می‌آورند. به عنوان مثال قضاوت در مورد افراد برپایهٔ نوع لباس آنها و یا شکل ظاهری آنها.

لغت لاتین معادل کلیشه کلمهٔ استریوتایپ می‌باشد، که استریو از ریشهٔ کلمه‌ای یونانی به معنی "سخت، مستحکم، غیرقابل تغییر" و کلمهٔ تایپ از ریشهٔ کلمه‌ای یونانی به معنی "تأثیر" می‌باشد. در نتیجه کلمهٔ استریوتایپ به معنی تأثیر غیرقابل تغییر (تأثیر مستحکم) می‌باشد.
فرایند شکل‌گیری و نحوهٔ عملکرد

قابل روابط درون‌گروهی و برون گروهی
طبق یکی از تعاریف کلیشه، برای شکل‌گیری کلیشه دو نوع نگرش لازم است، وجود یک دیدگاه و طرزفکر درون‌گروهی و دیگری وجود یک دیدگاه و روش برون گروهی.

بدین ترتیب در ذهن هرکس، افراد گروهی که وی در آن قرار دارد افرادی طبیعی و برتر به نظر می‌رسند و گروه او گروهی به نظر می‌رسد که دیگران تمایل دارند در آن عضو باشند و باقی افراد، افراد بیرون گروه او هستند که پست‌تر و پایین‌تر از افراد هم‌گروه هستند.

تأثیر ضمیر خودآگاه بر ناخودآگاه
دیدگاه دومی که در زمینهٔ طرز شکل‌گیری کلیشه‌ها وجود دارد، نقش ناخودآگاه را در این مورد پررنگ می‌داند. برطبق این نظریه کلیشه‌ها به طور کامل توسط ناخودآگاه انسان شکل می‌گیرند، بدین ترتیب که انسان‌ها در خودآگاه با افکار متفاوتی روبرو می‌شوند، اگر این افکار به‌طور مداومی تکرار شوند، رفته‌رفته این طرز تفکرها از ضمیر خودآگاه فرد به ضمیر ناخوداگاه او منتقل می‌شوند. ضمیر ناخودآگاه نیز با توجه به تأثیرپذیری که از خودآگاه گرفته‌است در ملاقات‌ها با دیگر افراد برای آنکه هرچه سریعتر بتواند به قضاوتی از طرف مقابل دست‌یابد بر پایهٔ تفکرات پیشین فرد نسبت به دیگران قضاوت سریع‌تری را ارائه می‌دهد، تمام این مراحل بدون آنکه فرد متوجه شود در ذهن او شکل می‌گیرند.
 
تاپیک قبلی
بالا